۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

کیهان شریعتمداری حکم مرگ همسر سارکوزی را صادر کرد

سه‌شنبه، ۰۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۳۱ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

روزنامه کیهان که خبر روز شنبه آن درباره موضعگیری کارلا برونی، همسر رئیس جمهوری فرانسه علیه حکم سنگسار سکینه محمدی و توهین به وی با واکنش های بین المللی گسترده ای مواجه شده است، روز سه شنبه مجدداً با تاکید بر فاحشه بودن "کارلا برونی" وی را مستحق مرگ دانست.

به گزارش رسانه حکومتی عصر ایران این روزنامه در ستون اخبار ویژه روز سه شنبه خود در مطلبی با عنوان "حمله همسر بدنام سارکوزی به کیهان" نوشت : "همسر فاسدالاخلاق سارکوزی رئیس جمهور فرانسه که به تازگی از خیانت یک زن جنایتکار و فاسدالاخلاق در ایران جانبداری کرده، نسبت به گزارش کیهان غیرتی شد. نشریه فرانسوی پست نوشت کارلا برونی از اینکه روزنامه کیهان و تلویزیون ایران وی را فاسدالاخلاق معرفی کرده اند، شگفت زده و عصبانی شده است. روزنامه انگلیسی دیلی میل نیز از قول یک منبع داخلی در الیزه نوشت: برونی به شدت از این موضوع شوکه شده است.

کارلا برونی اخیراً ضمن جانبداری از کمپین حمایت از «س-م» - زنی که پس از برقراری روابط نامشروع و زنای محصنه با مردی دیگر، اقدام به قتل همسر خود کرده- خطاب به این جنایتکار گفته بود «حکم صادره برای تو ناعادلانه است. من از اینکه تو به خاطر دوست داشتن یک نفر محکوم به مرگ شده ای، واقعاً متعجب شدم. از همان قعر سلول بدان که ما هرگز تو را فراموش نخواهیم کرد و همسرم پیگیر آزادی توست».

کیهان شریعتمداری در ادامه، به تکرار اتهامات خود در باره کارلا برونی پرداخته و در انتها می نویسد:

بررسی سوابق کارلا برونی به روشنی نشان می دهد که چرا این زن بدسابقه، از یک زن ایرانی مرتکب زنای محصنه و مشارکت کننده در قتل همسرش که به مرگ محکوم شده، حمایت کرده است و در واقع خود وی نیز مستحق مرگ است.

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

اينديپندنت: آمريکا بايستى از اپوزيسيون ايران حفاظت کند
اينديپندنت
اينديپندنت
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
سايت اينديپندنت در ستون نامه‌هاى رسيده نامهيى از فيليپ براون را درج کرده است.
در اين نامه آمده است: همانطور که رابرت فيسک به‌درستى گفته است (مقاله او در ۲۰ اوت) آمريکاييها يک پيروزى را که ايران نتوانست با نفوذش بر دولت عراق به‌دست آورد را تحويل حکومت ايران داده‌اند.
آمريکا هم‌چنين به رژيم ايران کمک کرده تا به اپوزيسيون اصلى خود حمله کند يعنى به مجاهدين خلق ايران که ۳۴۰۰نفرشان در کمپ اشرف در ۶۰ کيلومترى بغداد اقامت دارند.
به خواست حاکمان ايران دولت عراق اين کمپ را تحت نظر و حراست قرار داده و تنها تدارکات محدودى را مى‌گذارد وارد اين کمپ بشود و عملاً اين کمپ را به‌صورت يک زندان درآورده است تا به اينوسيله فشار آورد تا اين کمپ بسته شود.
ساکنان اين کمپ مورد تهديد هستند که به ايران اخراج شوند. بيرون کشيدن نيروهاى آمريکا از نزديکى اين کمپ و خروج ناظران ملل ‌متحد نيز، کمپ اشرف را بيش از پيش آسيب‌پذير ساخته است.
ملل ‌متحد به مجاهدين استاتو اعطا کرده اما اين استاتو عمدتاً ناديده گرفته شده است.

۱۳۸۹ شهریور ۳, چهارشنبه

بهزاد معزی ـ جت بمب افکن« کرار» رژیم آخوندی چیست؟

سه‌شنبه، ۰۲ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۴ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

روز یکشنبه ۲۲ اوت برابر با ۳۱ مرداد, ا.ن رئیس جمهور منتخب خامنه ای – ضحاک ماردوش قرن - از یک هواپیمای بدون سرنشین به قول خودشان رونمائی کرد و ضمن پرت و پلا گوئی روزمره خود خطاب به کشورهای غربی با اشاره به این که «جمهوری اسلامی دیگر اجازه حکومت به یک مشت آدم بی سر و پا را نمی دهد»، تاکید کرد حالا نوبت ایران است که بگوید «همه گزینه ها روی میز است».
برای روشن شدن اذهان هموطنانم توضیحاتی در باره هواپیماهای بدون سرنشین داده می شود.
هواپیماهای بدون سرنشین با امواج رادیوئی «RF» یا توسط ماهواره کنترل می شوند. این هواپیماها پدیده جدیدی نیستند, به طوریکه نوع کوچک آن در اکثر کشورها در مغازه ها به فروش می رسند و در بسیاری کشورها مسابقاتی در زمینه پرواز و کنترل این هواپیماها برگزار می شود.


این هواپیماها یا دارای چرخ بوده و قابلیت فرود در فرودگاهها را دارند یا بدون چرخ هستند و پس از تمام شدن سوخت باید با چتر نجاتی که به آنها متصل است به زمین باز گردند, یا اگر در سرزمین دشمن هستند سقوط خواهند کرد.
ارتشها و سازمانهای جاسوسی کشورهای مختلف نوع بزرگتر این وسیله را برای اهداف خود مورد استفاده قرار می دهند.
نوع بسیار پیشرفته این هواپیماها را آمریکا برای بمباران مواضع القاعده در افغانستان و شمال پاکستان بکار می گیرد و جالب توجه این که این هواپیماها اکثرا از داخل خاک آمریکا توسط ماهواره کنترل می شوند, حتی نشست و برخاست آن.
حدود هفت سال است که کشور اسرائیل یکی از بزرگترین تولید کنندگان هواپیماهای پیشرفته بدون سرنشین است و تولیدات خود به ارتشهای آمریکا, انگلستان .....حتی ترکیه نیز صادر می کند ولی تبلیغی در باره آن نمی کند. دولت ترکیه چندی پیش اعلام کرد که مواضع حزب کارگران ترکیه را با این هواپیماها بمباران کرده و می کند.
و اما کرار جمهوری اسلامی, نوع اولیه این هواپیما حدود ۴۰ سال پیش در کارخانجات توپولف در شوروی سابق تحت نام توپولف ۱۴۱ ساخته شد و پس از تغییرات جزئی در آن به صورت امروزی در آمده است. این هواپیما بدون چرخ می باشد و از روی سکو توسط راکت پرتاب می شود و پس از پرتاب موتور آن روشن شده و به پرواز ادامه می دهد. در خاتمه پرواز اگر در سرزمین خودی باشد با چترنجات به زمین فرود خواهد آمد و اگر در سرزمین غیر خودی باشد سقوط خواهد کرد. چون جمهوری اسلامی دسترسی به ماهواره ندارد کنترل این هواپیما توسط امواج رادیوئی صورت می گیرد که پس از کشف طول موج آن ایجاد اختلال در پرواز آن بسیار ساده است. برد این هواپیما نسبت به هواپیماهای پیشرفته حدود نصف تا یک سوم می باشد. قدرت حمل مهمات توسط این هواپیما حدود یک دهم نوع پیشرفته آن است. گفته شده است که کرار رادار گریز است. برای رادار گریز بودن باید بدنه هواپیما از آلیاژ مخصوصی از تیتانیوم ساخته شود که در اختیار تمام کشورها نمی باشد و داشتن آن توسط جمهوری اسلامی مورد سئوال است, اگر هم چنین باشد با توجه به عملکرد و توانائی هواپیما اگر هم رادار گریز باشد مسئله زیادی از رژیم آخوندی حل نمی کند.
مختصری بود از مشخصات هواپیمای بدون سرنشینی که ا.ن کره زمین را با آن تهدید می کند.
اما ا.ن و اربابش باید بدانند که وسیله ای با ۷۰ میلیون سرنشین توسط ملت ایران ساخته شده است به نام «سقوط» که دفاع هم ندارد و بر سر آنان فرود خواهد آمد و آنان را به زباله دان تاریخ نزد خمینی دجال خواهد فرستاد.

۱۳۸۹ شهریور ۲, سه‌شنبه

یک منبع موثق خبراز اعدام های گسترده در زندان وکیل آباد مشهد داد

سه‌شنبه، ۰۲ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۴ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

هادی قابل: خانواده قربانیان هنگام تحویل جنازه رقم را درفرمها خوانده اند
- ۲ شهریور ۱۳۸۹--- یک منبع موثق به کمپین بین المللی حقوق بشردر ایران گفت که مقامات قضایی در زندان وکیل آباد مشهد طی چند ماه گذشته بیش از صد نفر که اکثریت قریب به اتفاق آنها محکومان موادمخدری بوده اند را اعدام کرده اند و این اعدام ها همچنان ادامه دارد. به گفته این منبع هر هفته ده ها نفر از محکومان به اعدام که اکثریت قریب به اتفاق آنها جرائم مربوط به مواد مخدر دارند در زندان وکیل آباد مشهد به دار اویخته می شوند:"چهار شنبه گذشته ۶۸ نفر اعدام شدند و طی هفته های آتی هم گفته شده که اعدام ها ادامه خواهد داشت."

به گفته وی آمار محکومان به اعدام در زندان وکیل آبادمشهد در پنج بند ۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳، ۱۰۴ و نیز بند قرنطیه بالغ بر صدها نفر می باشد. کمپین از انتشار جزییات اماردریافتی تا تایید آن توسط منابع دیگر خودداری می کند و از مسوولین قضایی ایران می خواهد درباره خبرهایی که در زمینه اعدام هفتگی دسته جمعی محکومان موادمخدری مطرح شده است پاسخگو باشد و به ارائه اطلاعات دقیق از آنچه که در این زندان در حال انجام است بپردازد.
منبع یاد شده به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت که اخیرا صادق لاریجانی نامه ای به آیت الله خامنه ای رهبر ایران نوشته و درخصوص محکومان به اعدام کسب تکلیف کرده است.
برای اطلاع گرفتن از صحت و سقم خبرهایی که در خصوص اعدام گسترده زندانیان موادمخدری در مشهد توسط منبع یاد شده به کمپین رسیده است در همین خصوص از احمد قابل، پژوهشگر دینی و از شاگردان آیت الله منتظری که خرداد ماه ۸۹ پس از مراسم تشییع استادش در نیشابور بازداشت و پس از تحمل ۱۷۰ روز زندان در زندان با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد دراین خصوص پرسش کردیم. او در پاسخ به سوال کمپین درخصوص صحت اعدام هایی از این دست حداقل در زمانی که در زندان وکیل آباد بوده است گفت:"من هیچکدام از زندانی ها را از نزدیک ندیدم و مثل بقیه از لای پنجره و در سرک نمی کشیدم اما خبر ها را می شنیدم. سربازان زندان هم مثل من و شما انسان هستند و خبرها را به هم منتقل می کنند. طی اخباری که آنها به هنگام هواخوری می دادند ما شاهد اعدام ۵۰ نفر در همان ۱۷۰ روز بودیم." وی به کمپین گفت خبری از اعدام زیر ۱۸ ساله ها ندارد اما به خاطر می آورد که به گفته نگهبانان زندان، دو جوان ۱۸ ساله در بین آن ۵۰ نفر زندانی مشهد وجود داشته اند.
این پژوهشگر دینی ادامه داد:" بند ۶/۱ جایی که ما بودیم، علاوه بر اینکه محل نگهداری زندانی های دراز مدت بود سوییت هایی هم داشت که اعدامیان را چند ساعت قبل از اعدامشان به آنجا می آورند و شرایط چنان تغییر می کرد که همه متوجه می شدند که یک اعدامی در بند است. به طوری که همه درها بسته می شد، اگر زمان تماس تلفنی بود تلفن ها قطع می شدند و حتی تردد سایر مسوولان زندان هم ممنوع می شد چرا که بند ۶/۱ مستقیم زیر نظر حفاظت زندان اداره می شد."
احمد قابل در خصوص خبر منتشر شده در روزهای گذشته مبنی بر اعدام ۷۰ نفر گفت:"من در این خصوص تحقیق مجزایی نداشته ام و این خبر را در رسانه ها خوانده ام. متاسفانه به هم بندان پیشینم هم دسترسی ندارم و تنها می دانم که خانواده قربانیان هنگام تحویل جنازه این رقم را در فرمها خوانده اند اما این را می دانم که می توان به قاعده آن را پذیرفت و ظاهرا جایی برای انکار وجود ندارد. به هر حال ماموران زندان و سایر زندانیان بخشی از این جامعه اند و اخبار این چنینی سینه به سینه پخش می شوند. خصوصا که اتفاقاتی از این دست در کشور ما کم رخ نداده است."
احمد قابل درخصوص اینکه آیا چنین تعداد زیادی از زندانیان می توانند در زندان با حکم اعدام وجود داشته باشند به کمپین گفت:" یک امر بسیار متداولی در زندان وجود دارد که افراد مدتها در زندان به سر می برند در حالیکه حکم اعدام دارند."
وی افزود:" افرادی که متهم به قتل هستند به اعدام محکوم می شوند اما زمانی به خانواده شان داده می شود تا به دنبال جلب عفو خانواده مقتول باشند و اعدام را با دیه جابجا کنند. همچنین، کسانی هستند که به جرم حمل سلاح غیرقانونی به اعدام محکوم هستند اما یک دوران زندان هم دارند که باید پیش از اعدام سرکنند. همین الان که با شما صحبت می کنم صدها نفر در زندان هستند که چند سال است حکم اعدامشان صادر شده است. حتی در همان بند ۶/۱ که ما زندگی می کردیم شخصی بود که به مدت ۱۳ سال برای حمل سلاح غیرقانونی زندانی بود و حکم اعدام داشت. مورد دیگر که به هنگام بازگشت از دادگاه ما را به هم دستبند زده بودند فردی بود با جرم داشتن ۷۰ کیلو کریستال که مدتها زندانی بود و در همان زمان حکم اعدام برایش صادر شده بود."
از سوی دیگر به گفته منبعی که اطلاعات دقیقی را از وضعیت اعدامی های زندان وکیل در اختیار کمپین گذاشته است محل اعدام متهمان محکوم به اعدام در زندان وکیل آباد مشهد بند ۶ است که تحت حفاظت اطلاعات زندان است ومتهمان در دو سری در هر ماه و هر سری تعدادی بین ۳۰ تا چهل نفر به صورت دسته جمعی اعدام شده اند. این منبع به کمپین گفت:"به عنوان مثال در ماه های مهر ۸۸ تا اردیبهشت ۸۹ تقریبا ۱۵۰ نفر اعدام شده اند ولی تنها یک بار اعلام شده که فقط ۵ نفر اعدام شده اند در تاریخ ۱۹ فرودین ۸۹. در حالی که در این تاریخ ۳۵ نفر اعدام شدند که هشت تن از آنها زن بودند."
از دیگر اطلاعاتی که در این زمینه به کمپین رسیده است می توان به تعداد دفعات اعدام دسته جمعی اشاره کردکه در یک ماه اخیر از دو بار در ماه به چهار بار درماه افزایش پیدا کرده است. گفته می شود تعداد افرادی که اعدام شده اند رقمی بین ۶۰ تا ۷۰ نفر بوده است:"صدها محکوم به اعدام نیز در صف اعدام زندان وکیل آباد مشهد به سر می برند."
به گفته منبع یاد شده در روزهایی که قراراست اعدام های دسته جمعی صورت گیرد تلفن های زندان وکیل آباد قطع می باشد. بند۱-۶ نیز تلفن عمومی ندارد و زندانی ها هر هفته یک یا دوبار به مدت کوتاه اجازه تلفن دارند.
کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران نگرانی عمیق خود را از وضعیت مبهم اعدام ها و آمارو ارقامی که توسط منابع مختلف محلی مطرح شده با آنچه توسط مقامات مطرح می شود ابراز می دارد و خواستار پاسخگویی و اطلاع رسانی شفاف درباره اعدام های گسترده در زندان وکیل آباد و دیگر زندان های کشور است.

برگرفته شده از سایت همبستگی.

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه



فتوای ولی فقیه طلسم شکسته در مورد آمپول و عطر برای روزه داران

شنبه، ۳۰ مرداد ۱۳۸۹ / ۲۱ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

ولی فقیه بی اعتبار و طلسم شکسته ارتجاع به منظور بازسازی جایگاهش در نظام آخوندی، تحت عنوان «پاسخ به دو سوال از مقلدین» خود، در مورد تزریق آمپول و استفاده از عطر در ماه رمضان به طرز مسخره یی اظهار لحیه کرد.
به نوشته جهان نیوز، ۳۰مرداد، ولی فقیه ارتجاع در پاسخ به این سوال که «آیا روزه دار می توند به بدنش آمپول یا سرم تزریق کند، گفت: «احتیاط واجب آن است که روزه‏دار از استعمال آمپولهاى مقوّى یا مغذّى یا آمپولهایى که به رگ تزریق مى‏شود و نیز انواع سرمها خوددارى کند، ولى تزریق آمپول براى بى‏حس کردن و نیز دارو گذاشتن بر زخمها و جراحتها اشکال ندارد».
خامنه ای در مورد عطر نیز گفت: «استعمال عطر براى روزه‏دار مستحب است؛ ولى بو کردن گیاهان معطّر مکروه است».
گفتنی است که اراجیف ولی فقیه طلسم شکسته رژیم، تحت عنوان پاسخ به استفتاء یا مقلدین، بیش از آنکه هیمنه درهم شکسته او را بازسازی کند، بیشتر موجب تمسخر و مضحکه حتی در درون باندهای رژیم شده است.

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه


عصیان علی کریمی
علیه سرداران امنیتی و استبداد!

ستون ورزش

این که سایت هائی نظیر رادیو فردا یا اخبار روز اراجیف رسانه های جمهوری اسلامی ایران را تکرار کنند مانع از بیان واقعیت پیرامون روی داد های فوتبال در نظام ولایت فقیه نمی شود! به این خبر رادیو فردا توجه کنید!

اخراج علی کریمی به دلیل «روزه‌خواری»

علی کريمی کاپيتان تيم استيل آذين ايران يک روز پس از انتشار خبر «روزه‌خواری» و «عدم تمکین به مقررات» از سوی وی، از باشگاه استيل آذين اخراج شد. او به تازگی از تيم ملی ايران هم اخراج شده بود.

خبر فوق را فریدون شیبانی که در هلند ساکن است از قول رسانه های حکومتی تکرار کرده است!

آیا روزه خواری دلیل اخراج کریمی است یا عوامل دیگری!

علی کریمی و چند بازیکن فوتبال ایران مدت ها است که حس ناسیونالیسم و بودن با مردم را بر عنوان و مقام کذائی در تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران ترجیح داده اند و هزینه آن را نیز هر روز پرداخت می کنند!

زمانی که در جام جهانی 2006 در بازی با مکزیک علی کریمی مخالفت خود را با رهبران اسمی و خوانده شده فدراسیون فوتبال نظام ولایت فقیه اعلام کرد تا سال 2008 فاصله زیادی نبود تا با رهبری کردن چند بازیکن در تیم فوتبال جمهوری اسلامی و بستن مچ بند سبز به نشانه همبستگی با جنبش مردم ایران در مخالفت با رژیم در دیدار با کره جنوبی از سری مسابقات مقدماتی انتخابی جام جهانی 2010 آفریقا/ نوید یک حرکت مردمی در فوتبال کشورمان را به جهانیان اعلام کند.

کریمی بعد از آن/ با آگاهی از باندهای فساد و استبداد در درون فوتبال به مبارزه بر علیه آنان بر خاست هر چند او تنها و بدون همراه بود! ابتدا در برابر یکه تازی سوگلی رژیم یعنی علی دائی موضع به حق و تندی گرفت و زیر بار پاچه خواری های او و دیگران نرفت و با تکیه بر خواست های مردم از تیم بیرون ماند اما مردم همواره او را تشویق و تمجید کردند!

وقتی از جانب افشین قطبی بار دیگر به تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران دعوت شد او در سئول آب سردی بر روی دستان قطبی و دوش فدراسیون فوتبال نظام ریخت و با هدایت خود موجب شد چند بازیکن تیم با بستن مچ بند سبز در بازی حساس با کره جنوبی که از کانال های تلویزیونی زیاد بین المللی پخش می شد همبستگی خود را با جنبش عدالت خواهانه مردم ایران ابراز دارند! از این به بعد وی مورد غضب قرار گرفت اما باز بودن جبهه های وسیع در مخالفت با حکومت و اولویت پذیری حکومت در پرداختن با آن ها/ مانع از برخورد یا تعقیب کریمی و چند بازیکن ناراضی دیگر شد!

اوج مخالفت کریمی

چندی بیش اردوی تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران در یکی از قصبات اطریش تشکیل شد که با موضع گیری های دو پهلو و چند پهلو از جانب تعدادی از بازیکنان شاخص این تیم روبرو بود. علی کریمی یکی از معدود بازیکنانی بود که به نحوه تشکیل این اوردو تاخت و آن را به باد انتقاد گرفت. او پا را فراتر از این گذاشت و مسئولین فدراسیون فوتبال را بی کفایت خواند و به مطالب عباس ترابیان رئیس روابط عمومی فدراسیون فوتبال واکنش عالی و تندی نشان داد. عباس ترابیان که از اطلاعاتی های درجه یک و از مسئولین روابط عمومی وزارت نفت و از یاران نزدیک غنیمی فرد از بستگان عسگر اولادی و مسئول سابق قرار دادهای شرکت نفت با دول خارجی بود و املاک و دارائی های زیادی در انگلیس و ایتالیا دارد و در دروران دولت خاتمی پای ماسیمو موراتی رئیس باشگاه اینتر میلان و ار صاحبان کمپانی های نفتی ایتالیا را به ایران باز کرد در برنامه نود/ دو هفته بیش به تحقیر بازیکنان تیم ولایت در اردوی اطریش پرداخت و اعلام کرد خانواده های این بازیکنان تاکنون به خارج سفر نکرده اند! کریمی در واکنش به این سخنان اعلام کرد خانواده های ما/ قم و مشهد را بر خارج ترجیح می دهند.در واقع کریمی با این پاسخ سقراط گونه/ توپ را در زمین حکومت به گردش درآورد! در فیلمی که توسط یک فرد آماتور از اوردوی اطریش تهیه شده بود علی کریمی به همراه یکی دیگر از بازیکنان بدون پیراهن و از شدت گرما در بالکن هتل که رو به گاو داری و تردد انواع و اقسام احشام بود مشاهده می شد!

این جبهه گیری ها باعث شد تا قطبی فروش رفته به حکومت توسط باند پژمان.ن ساکن آمریکا و اردشیر .ل/ ام الفساد فوتبال در قبل و بعد از انقلاب / علی کریمی را از تیم حذف کند!

علی کریمی باز ساکت نماند و بر علیه باند سردار آجرلو از فاسدان فوتبال که معتاد نیز هست موضع گیری به حق گرفت و اعلام کرد که این سردار نمی تواند مدیر باشگاه استیل آذین باشد! گذشته از این ها سردار مفلوک و معتاد در این چند روز گذشته/ اعتراضات و انتقادات علی کریمی بر علیه مسئوولین تحمیلی بر فوتبال ایران را به آنان گزارش می کرده است ! او از آخوند علیپور همه کاره هیات مذهبی فدراسیون فوتبال خواسته است تا موجبات محرومیت همیشگی علی کریمی را فراهم کند! کریمی به سال0 200 نیز به مدت دو سال توسط کنفدراسیون فوتیال آسیا محروم شد که جمهوری اسلامی تلاشی برای رفع این محرومیت نکرد!

باید از حقوق علی کریمی ها در برابر زیاده خواهی های رژیم و باند های مافیائی آن دفاع کرد و این سرداران فاسد و مفلوک حاکم بر ورزش هستند که بایدافشا و اخراج گردند نه علی کریمی ها! آقای شیبانی و اخبار روزی ها!! کدام تمکین و کدام مقررات!!!

منبع سایت دیدگاه.

منبع: سايت ديدگاه

اعتراض مجدد نویسندگان، هنرمندان و ستارگان معروف به حکم اعدام سکینه محمدی در ایران

سه‌شنبه، ۲۶ مرداد ۱۳۸۹ / ۱۷ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

جمع کثیری از هنرمندان، نویسندگان و سیاستمداران با انتشار بیانیه ای در نشریه فرانسوی «لیبراسیون» خواستار جلوگیری از سنگسار سکینه محمدی آشتیانی شده اند که هم اکنون در زندان تبریز با خطر اعدام مواجه است.
روز دوشنبه شانزدهم آگوست (۲۵ مرداد) عنوان اصلی صفحه اول روزنامه لیبراسیون به «سکینه محمدی آشتیانی» اختصاص داده شده است. زن ۴۳ ایرانی که به اتهام داشتن روابط نامشروع یا «زنا» به سنگسار محکوم شده است.
نشریه «لیبراسیون» در این مقاله متن فراخوان گروهی از هنرمندان و روشنفکران در سطح بین المللی را زیر تیتر درشتی به این عنوان که «باید مانع از سنگسار سکینه محمدی شد» منتشر کرده است.

فراخوان مذکور را ۱۷ نویسنده، هنرمند، بازیگر سینما و سیاستمدار امضا کرده اند. در میان این افراد سرشناس نام های ژولیت بینوش و میا فارو (بازیگران سینما)، سگولن رویال و رشیده داتی (سیاستمدار)، میلان کوندرا (نویسنده)، مرجان ساتراپی (نویسنده و انیماتور ایرانی ساکن فرانسه)، باب گلدوف (خواننده و فعال حقوق بشر)، باب ریشار (ایران شناس) و برنار- آنری لوی (فیلسوف فرانسوی) به چشم می خورد.
در آغاز متن این فراخوان که نخستین بار روزگذشته در وب سایت «برنار آنری لوی» منتشر شده بود، شرحی در مورد پرونده سکینه محمدی آشتیانی آمده و در آن آمده است که «به این زن به اتهام داشتن روابط نامشروع در حضور یکی از فرزندانش ۹۹ ضربه شلاق زده اند. آشتیانی هم اکنون در زندان تبریز در انتظار مرگ از طریق «رجم» یا سنگسار به سر می برد.»
در همین فراخوان آمده است که هنگامی که حکم سکینه محمدی را به او ابلاغ کرده اند او این حکم را بدون آن که معنی کلمه «رجم» را بداند و یا معنی این کلمه به او توضیح داده شود آن امضا کرده است.
فراخوان ۱۷ روشنفکر، کل سیستم قضایی جمهوری اسلامی ایران را که منجر به صدور چنین احکامی می‌شود، سئوال ‌برانگیز دانسته و از جمله بر روی این نکته دست می‌گذارد که متهم حتی این امکان را نداشته که با زبانی روشن دریابد در محکمه او چه می‌ گذرد. فراخوان یادآور می‌شود که سکینه محمدی آشتیانی زن است و «او در کشوری زندگی می‌ کند که در آن پایه‌ ای‌ ترین حقوق را از زنان دریغ می‌ دارند».
روشنفکران امضا کننده‌ این بیانیه از جهانیان می ‌خواهند که برای جلوگیری از اعدام سکینه آشتیانی تلاش کنند و نوشته اند باید مانع «اعدام به هر شکلی» شد. این فراخوان هم چنین از افکار عمومی جهانی خواسته است، به یاری فرزندان سکینه ‌محمدی برخیزند و در حمایت از این فراخوان و درخواست آنان بکوشند تا سکینه محمدی نجات یابد.
روشنفکران امضا کننده بیانیه‌ منتشر شده در لیبراسیون در پایان فراخوان به تاریخ و فرهنگ ایران اشاره کرده‌اند و نوشته‌اند که سرنوشت سکینه به طور نمادین سرنوشت هزاران زن ایرانی دیگر است و مایه تاسف برای کشوری باستانی با چنین غنای فرهنگی به شمار می رود.
کمپین جهانی برای نجات سکینه‌ محمدی
فراخوان منتشر شده در روزنامه‌ لیبراسیون، نمونه‌ای از ابراز همبستگی جهانی با سکینه ‌محمدی و تلاش برای نجات جان اوست.
رژیم ایران برای مقابله با کمپین جهانی به تازگی در یک نمایش تلویزیونی که در شامگاه ۲۰ مرداد از برنامه ۲۰:۳۰ شبکه دوم تلویزیون دولتی پخش شد، سکینه‌ محمدی را به اعتراف علیه خویش واداشت.
بنا بر گفته «هوتن جاوید کیان»، وکیل مدافع سکینه محمدی، این اعترافات به احتمال زیاد ناشی از شکنجه بوده است. در این نمایش تلویزیونی، سکینه محمدی در حالی که چادر سیاهی برسر دارد و تنها یک چشم او دیده می شود به زبان ترکی سخنانی می گوید که شنوندگان صدای به فارسی دوبله شده ای را بر روی آن می شنوند. به این صورت صدای اصلی این زن کاملا پوشانده شده است. با این احوال و بنا بر گفته هوتن جاوید کیان، در نهایت پخش این نمایش تلویزیونی توسط رژیم تهران همبستگی جهانیان با سکینه محمدی را تقویت کرد.
در پایان نامه هنرمندان و چهره های سرشناس، امضا کنندگان خواستار آزادی فوری و تبرئه سکینه محمدی آشتیانی از تمام اتهامات شده و از سازمان ملل متحد خواسته اند تا به خاطر آزادی و شان زنان ایران تعهداتی را که جمهوری اسلامی مبنی بر حذف این گونه مجازات ها در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۸ خود را به آن متعهد کرده است را به آن ها گوشزد کند.
سکینه محمدی آشتیانی از پنج سال پیش به اتهام «زنا» و همکاری در قتل همسرش در حبس به سر می برد. او ابتدا به سنگسار و پس از اعتراض شدید جهانیان به این حکم به اعدام از طریق دار محکوم شده است.
صدای آمریکا

مقر ملل متحد جاى جلادان نيست:
فراخوان به تظاهرات بزرگ عليه حضور پاسدار احمدىنژاد در نيويورک
فراخوان به تظاهرات بزرگ عليه حضور پاسدار احمدىنژاد در نيويورک
فراخوان به تظاهرات بزرگ عليه حضور پاسدار احمدىنژاد در نيويورک
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
هموطنان،
حاميان مقاومت ايران،
ايرانيان آزاده مقيم آمريکا،
در حالىکه بشريت معاصر عليه قتلعام زندانيان سياسى و جنايت عليه بشريت در سال ۶۷ برانگيخته شده و وجدانهاى بيدار بشرى به حمايت از فراخوان مريم رجوى براى محاکمه بينالمللى سران رژيم برمىخيزند؛
در شرايطى که از چنگالهاى خامنهاى و احمدىنژاد و دژخيمانشان همچنان خون مىريزد و صدور احکام اعدام به اتهام محاربه و مجازاتهاى ضدانسانى در ايران ادامه دارد؛
و در شرايطى که فاشيسم مذهبى در برابر تمامى قطعنامه‌هاى مللمتحد گردنکشى مىکند و به برنامه‌هاى ضدايرانى و ضدانسانى براى توليد سلاح اتمى ادامه مىدهد؛
پاسدار هزارتير خامنهاى، قصد خود را براى حضور مجدد در مجمع عمومى مللمتحد در نيويورک اعلام کرده است.
ما اين وقاحت و گستاخى را برنمىتابيم!
ما حضور اين جلاد را در مقر مللمتحد نمىپذيريم!
مللمتحد برخون ۶۰ميليون انسان قربانى جنگ با فاشيسم بنا شده و جاى جلادان فاشيسم دينى حاکم بر ايران نيست.
نه تنها اين جلاد هزارتير نبايد در نيويورک پذيرفته شود، بلکه هيأت نمايندگى رژيم جلادان بايد از مقر مللمتحد بيرون انداخته شود!
تمامى اشکال مماشات با حکومت سراپا نامشروع آخوندها از سوى همه دولتها بايد متوقف شود!

به حکم دادگاه استيناف واشنگتن و پيام فراخوان ۳۵۰۰پارلمانتر در اروپا و آمريکا، وزارتخارجه آمريکا بايد برچسب تروريستى عليه مجاهدين را بلادرنگ لغو کند. اين برچسب شاخص اصلى سياست مماشات با ملايان حاکم بر ايران و باج‌دادن آشکار به جلادان از کيسه قربانيان است.
محاصره ضدانسانى اشرف توسط دولت مالکى و زوزههاى مزدوران اطلاعات آخوندى براى شکنجه روانى فرزندان پيشتاز مردم ايران بايد پايان يابد!

هموطنان،
ايرانيان آزاده مقيم آمريکا،

در ادامه اجتماع عظيم تاورنى درنيويورک بپاخيزيم و سازمان ملل و دولت آمريکا را به طرد و تحريم کامل فاشيسم مذهبى حاکم بر ايران و دست رد زدن به سينه پاسدار احمدىنژاد جلاد فرا بخوانيم!
سازمان مللمتحد جاى جلادان حاکم بر ايران نيست!

کميته برگزارى تظاهرات بزرگ ايرانيان در نيويورک عليه حضور احمدىنژاد
مرداد ۱۳۸۹

۱۳۸۹ مرداد ۲۴, یکشنبه

تلویزیون سی.ان.ان: ایران کمتر از یک سال با بمب فاصله دارد

شنبه، ۲۳ مرداد ۱۳۸۹ / ۱۴ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

تلویزیون سی.ان.ان شب گذشته، در برنامه ولف بلیتزر - سیچوئیشن روم ـ گفت: رآکتور هسته یی ایران هفته آینده زمانی که روسیه شروع به دادن سوخت به آن کند، به یک مرحله کیفی خواهد رسید، تمام این عملیات برای اواسط سپتامبر انتظار میرود، که این امر وضعیت فوقالعادهای را در موضوع هسته یی بین ایران و آمریکا ایجاد میکند.

این تلویزیون سپس از قول گزارشگر خود، برایان تاد گفت: این واقعه قرار است هفته آینده اتفاق بیفتد، اما آنچه که بیش از همه مقامات غربی رانگران میکند عمل سمبلیک آن است به این معنی که ایران در برنامه هسته یی خود پیشرفت میکند، و از این نظر این واقعه مهم است. سوخت رسانی به آن مجتمع هسته یی که در بوشهر در جنوب ایران است، فیالنفسه ایران را به سلاح اتمی نزدیکتر نمیکند، معامله رساندن سوخت به مجتمع بوشهر یک امر مشروع است که معامله ایست بین روسیه و ایران برای سالیان بسته شده بود، در کمتر از یک هفته روسیه قرار است اورانیوم غنی شده باغلظت پایین به این مجتمع ارسال کند که برای نیروگاه برق که غیرنظامی است مورداستفاده قرار میگیرد، دراین مجتمع اورانیوم غنی نمیکنند زمانی که این سوخت در میله ها مورد استفاده قرار گرفت قرار است به روسیه بازگرادنده شود و با این کار مطمئن میشوند که ایرانیان کار دیگری با آن نمیکنند، آنچه که مقامات آمریکایی رانگران میکند، این است که آنها نمیخواستند که ایرانیان هیچ نوع پیشرفتی در موضوع هسته یی داشته باشند، تا این که ایران به سؤالات سازمان ملل پاسخ دهد که آیا آنها به دنبال تولید سلاح هسته یی هستند یا خیر؟ مقامات غربی معتقدند که ایران به آن سؤالات پاسخ نداده است.
ولف بلیتزر سول کرد: آیا تاسیسات هستهیی دیگری نیزدر ایران هست که مقامات آمریکایی نسبت به آنها نگرانی بیشتری داشته باشند؟
برایان تاد گفت: بله دومجتمع دیگر تا آن‌جا که ما میدانیم وجود دارد، یکی در نظنز است که درمرکز کشور است، در این سایت ایران اورانیوم را به میزان۲۰ درصد تغلیظ میکند، که این میزان اورانیوم برای تولید سلاح هسته یی کافی نیست اما کارشناسان میگویند آنقدر میباشد که باعث نگرانی شود. ایرانیان میگویند که آنرا برای یک رآکتور تحقیقاتی خود غنی میکنند، که در مورد آن سؤالاتی وجود دارد، برخی کارشناسان معتقدند که آنها در آن‌جا بیش از آنچه که برای رآکتور تحقیقاتی نیاز دارند درحال تولید اورانیوم میباشند، بنابراین آنها نگرانند که شاید آنها آنرا، برای مقاصد دیگری میخواهند، بعد از آن مجتمع هسته یی قم است که در فاصله کمی از نظنز قرار دارد، و این مشکل ایجاد کرده است، این مجتمعی است که ایرانیان آنرا مخفی نگاه داشته بودند، اطلاعات آمریکا آنرا کشف کرد، و رئیس جمهور ازایران در مورد آن بازخواست کرد، از آن زمان فعالیت زیادی در آن نبوده است، مشکل این جاست که مقامات سازمان ملل و آژانس نظنز و بوشهر را مانیتور میکننداما آنها قم را مانیتور نمیکنند و نمیدانند که در قم چه میگذرد.
ولف بلیتزر: ایران به داشتن بمب هسته یی تا چه میزان نزدیک شده است؟
برایان تاد: کارشناسان در موسسه علوم و امنیت بین الملل به من گفتند اگر آنها بتوانند اورانیوم را در یک تاسیسات مخفی غنی کنند، کمتر از یک سال با بمب فاصله دارند، نه در قم بلکه در تاسیسات مخفی دیگر، مشکل این جاست که ما نمیدانیم که آیا آنها دارای تاسیسات دیگری مانند قم هستند یا خیر.

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

۱۳۸۹ مرداد ۲۰, چهارشنبه

«سمرآزاد»- هنر سیاه در عرصه دیکتاتوری

دوشنبه، ۱۸ مرداد ۱۳۸۹ / ۰۹ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

هنر سیاه در عرصه دیکتاتوری

«سمرآزاد»



جهان سر به سر حکمت و عبرت است .
چرا بهره ما همه غفلت است؟!

بنا به تجربه تاریخ در همه دورانها، حکومتهای دیکتاتوری برای توجیه اعمال ظالمانه خود با تجاوز به حیطه فرهنگ و هنر یعنی پدیده ای که از اساس در آن سر طیف خشونت و ستمکاری آنان است برای خود وجه وعمری نه چندان طولانی می خرند. آنان هنرمندان خود فروخته را با قیمت های گزاف می خرند و با خود همراه میکنند.
سمبل و سرآمد این پدیده شوم در قرن بیستم البته هیتلر و وزیر تبلیغات او گوبلز بودند.
بله بزرگترین دیکتاتور قرن معاصر البته تا قبل از ظهور خمینی، هیتلر بود . او بزرگترین هنرمندان آلمان را به لوث وجود خویش آنچنان آلود که بعد از سقوط وی هیچکدام از هنرمندان بزرگی که با او همکاری نموده بودند نتوانستند تا آخر عمر مورد بخشش مردم آلمان قرار بگیرند . بعد ازبه قدرت رسیدن هیتلر و حزب او درست مثل زمان ما، همه هنرمندان و اندیشمندان آن روزگار آلمان، دربرابر یک انتخاب قرار گرفتند، انتخاب این که هنرشان را در اختیار دیکتاتور قرار داده و مبلغ او باشند یا آنرا برای آزادی خاک وطن از هر نوع استبداد و ستم و دیکتاتوری بکار گیرند و البته این انتخاب ساده ای نبود.
سرنوشت هنرمندان و اندیشمندان در زمان سطله سیاه فاشیسم هیتلری در آلمان داستان بسیار عبرت آموزی است برای روز گار ما و همه تاریخ بشر که می توان از آن درسهای زیادی آموخت چرا که به قول حکیم بزرگ ابوالقاسم فردوسی، «جهان سر به سر حکمت و عبرت است ....» براستی این تصادفی نیست که شاعر و نمایش نامه نویس بی بدیلی مثل برتولت برشت و یا توماس مان یکی از بزرگترین نویسندگان قرن بیستم و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۲۹ و هنرپیشه برجسته آلمانی مارلین دیتریش و بسیاری دیگر از هنرمندان میهن پرست و انساندوست آلمانی در جبهه ضد فاشیست مبارزه کردند و بعضا دراین راه جان خود را هم ازدست دادند درحالی که برخی دیگر از هنرمندان سرشناس همان زمان خود را تا آنجا در اختیار دیکتاتور قرار دادند که لکه ننگ هنر و هنرمند محسوب می شوند.
ازمیان این هنرمندان خودفروخته البته سرنوشت لنی ریفنشتال ستاره بزرگی که با سقوط هیتلر از عرصه هنر المان بکلی حذف شد، ازهمه عبرت آموز تراست .
او تا قبل از سال ۱۹۳۲ یعنی یکسال قبل از به قدرت رسیدن هیتلر هنرپیشه، کارگردان و فیلمساز محبوب مردم آلمان بود که بعداز سقوط هیتلر نیز به عکاسی روی آورد . فیلم«نور آبی» او در سال ۱۹۳۲ جایزه بزرگ وندیگ را برد و البته همین فیلم و شهرتی که برای لنی به همراه داشت . مورد توجه هیتلر قرار گرفت و هیتلر به وی ماموریت ساختن فیلم «پیروزی اراده» درباره حزب کارگران سوسیالیست یعنی حزب هیتلر را واگذار نمود وما به ازای آن نیز پولهای هنگفتی را به وی پرداخت او نیز همه هنرش را در اختیار اهداف تبلیغی هیتلر قرار داد. او در فیلم پیروزی اراده کار بزرگنمایی نازیها را به نحواحسن انجام داد و تا آنجا پیش رفت که از محکومان به مرگ نیزدر سکانسهای فیلمش استفاده می کرد. اما پس از سقوط هیتلر لنی ریفنشتال دو بار در سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸ به جرم ساختن همین فیلم و دیگر فیلم های تبلیغی برای نازیها محاکمه شد. او در دادگاه با سرافکندگی گفت : من هرچه را که دیدم فیلمبرداری کردم و در مقابل این سؤال رییس دادگاه که چرا در مورد جنایاتی که شاهد بودی سکوت کردی؟ او باز هم جز سکوت پاسخی نداشت. از آن پس نیز لنی با همه هنرش ازسوی جامعه آلمان آنچنان رانده شد که وقتی در سال ۲۰۰۳ و در سن ۱۰۳ سالگی درگذشت بجز چند نفر از بستگان نزدیکش در مراسم تدفین او کسی شرکت نداشت.


اما شاید این سئوال برای شما پیش آمده است که چرا باید به این موضوع پرداخت ومن چرا به ناگهان به یاد هیتلر و هنرمندان هیتلری افتاده ام؟ شاید این عکس های مشمئز کننده جوابی باشد بر این سؤال:

بله این فرد که این چنین گرم و صمیمی احمدی نژاد را در آغوش گرفته است، کسی جز علیرضا افتخاری خواننده موسیقی اصیل ایرانی نیست .
ناگفته نماند این روزها که گویا مانورعلم و هنر دوستی حکومت آخوندی بودبجزهمایش ایرانیان خارج کشور که این روزها حسابی جناحهای رژیم ولایت فقیه را به جان هم انداخته است و یا دیدار خفت بار افتخاری با احمدی نژاد به نمونه دیگری از هنرمندان هیتلری در زمان مانیز بر خوردیم.



ازجمله اینکه در هفته گذشته همه مطبوعات و رسانه های حکومت ملایان دریک کر هماهنگ هدیه تهرانی را بعنوان محبوب ترین هنرپیشه زن با فاصله خیلی زیاد از بقیه زنان هنرپیشه درایران معرفی کردند!! و چند ماه پیش نیز رئیس دفتر احمدی نژاد ، همان مشایی معروف با پرداخت میلیونها تومان کمک بلاعوض نمایشگاه عکس اورا افتتاح کرد.



البته او در سالیان گذشته نیز در کنار خاتمی مکار به خودشیرینی مشغول بود.



راستی اگر روزی از این باصطلاح هنرمند ان ! سئوال شود ، این همه عشق بی شائبه!!! به احمدی نژاد و دیگر آخوندهای دیکتاتوری شقاوت پیشه ملایان دربرابر نفرت عظیم مردم ایران و جهان ازاین سمبل های جهل و جنایت چرا؟! آیا آنان می توانند جوابی بیشتر از لنی ریفنشتال داشته باشند ؟
جواب این سئوال راهم قطعا در همین شعر استاد سخن فارسی و از زبان فردوسی بزرگ باید یافت :
جهان سر به سر حکمت و عبرت است .
چرا بهره ما همه غفلت است؟!

برگرفته شده از سایت همبستگی.

گشت پليس در ساحل نوشهر 16.5.89.3gp.wmv

سوز و گداز پاسدار رضايى، در خصوص پيروزى مجاهدين در دادگاه استيناف آمريكا
پاسدار رضايي
پاسدار رضايي
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
در ادامه سوز و گدازهاى ديكتاتورى آخوندى بهخاطر پيروزى مجاهدين در دادگاه استيناف آمريكا، پاسدار رضايى دبير مصلحت نظام و سركرده سابق سپاه، بار ديگر عصبانيت و كلافگى رژيم را بارز كرد و گفت، اين حكم نشان داد كه آمريكا در مبارزه با تروريسم صداقت ندارد.
پاسدار رضايى در سايت خود نوشت: «اعضاى اين گروهک تروريستى زمانى که شنيدند شوراى استيناف در آمريکا آنان را از فهرست گروههاى تروريستى خارج کرده است، به جشن و پايکوبى پرداختند و حکم دادگاه را پيروزى عدالت ناميدند! با صدور راى اخير، اين گروهک تروريستى که از سال ۲۰۰۸ در فهرست گروههاى تروريستى آمريکا قرار گرفته بود از اين فهرست خارج شد».
سركرده سابق سپاه جهل و جنايت افزود: « ”تد پو“ سناتور جمهوريخواه ايالت تگزاس درباره اين اقدام اظهار داشت، ”زمانى که من وضعيت سازمان مجاهدين خلق را شنيدم، لازم ديدم که به دادگاه بروم و اکنون ديديم که عدالت پيروز شده است .ميريام نمتز“ وکيل سازمان منافقين نيز پس از به دست آوردن اين حکم اعلام کرد که اين حکم بسيار بيشتر از آنچه بوده است که آنان انتظار داشتهاند و دادگاه دلايل تروريستى بودن اين گروه را ناکافى اعلام کرده است.

۱۳۸۹ مرداد ۱۸, دوشنبه

جان لوئيس، همرزم مارتين لوترکينگ خطاب به حاميان اشرف:
هرگز نبايد تسليم بشويد
جان لوئيس
جان لوئيس
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
«ما تسليم نشديم. مردمى هم که از مردم ايران حمايت مىکنند، و شما که اين‌جا در آمريکا و در سراسر جهان بهسر مىبريد و تلاش مىکنيد، هرگز نبايد تسليم بشويد… شما افرادى را در کنار خود خواهيد داشت که بايستند و در کنار شما در مبارزهتان سهيم باشند. بنابراين پايدارى کنيد و بر تلاشهايتان بيفزاييد. ».

اين، صداى جان لوئيس، مشهور به وجدان کنگرهى نمايندگان مردم آمريکا و همرزم دکتر مارتين لوترکينگ است، که در جلسهيى در محل کنگره آمريکا، در جمع شمارى از همکارانش و هموطنان و حاميان اشرف در همبستگى با مردم و مقاومت ايران، سخنرانى مىکند.
وى از برجستهترين رهبران جنبش حقوق مدنى در آمريکاست که از ربع قرن پيش پيوسته از سوى مردم جورجيا به نمايندگى کنگره برگزيده شده است.
جان لوئيس از امضاکنندگان قطعنامه اکثريت کنگره آمريکا -شماره ۷۰۴ – است که ”به رئيسجمهور آمريکا فراخوان مىدهد تمامى اقدامات ضرورى و متناسب را براى پايبندى به تعهدات ايالات متحده به موجب قوانين بينالمللى و به موجب التزامات ناشى از توافقنامه با ساکنان اشرف، معمول دارد تا حفاظت ساکنان اشرف را تضمين کند“.
به سخنرانى جان لوئيس، خطاب به هموطنان و حاميان اشرف در جلسهيى در محل کنگره آمريکا توجه فرماييد:

بسيار متشکرم، بگذاريد اول به شما بگويم به کنگره خوش آمديد، به اين جلسه خوش آمديد. مىخواهم بدانيد وقتى براى اولين بار من سالهاى پيش به واشنگتن آمدم و در مسير آزادى قدم گذاشتم، دستگير شدم، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتم، زندانى شدم و دوباره در سال ۱۹۶۳ با دکتر مارتين لوتر کينگ و ديگران به اين‌جا آمدم و در پلههاى يادبود مزار آبراهام لينکلن سخنرانى کردم. ۱۰تا سخنران بوديم، دکتر کينگ، فرد شماره دهم بود که صحبت کرد، من شماره ششم بودم و از ۱۰نفرى که آن‌جا سخنرانى کردند، فقط من زنده ماندهام.
اعتقاد دارم که براى آنچه حق است و آنچه عادلانه است، بايد ايستادگى کرد. من معتقد به پايدارى براى آزادى خودمان هستم و معتقدم همه مردم بايد آزاد و رها باشند.
به اين‌جا آمدهام تا بگويم هيچ‌وقت تسليم نشويد. هيچ‌وقت ايمان خود را از دست ندهيد. من ۴۰بار دستگير شدم، زندان رفتم، مورد ضرب‌وشتم قرار گرفتم و خونين و بيهوش شدم، اما در مسير آزادى پابرجا ماندم. در تلاش براى راهپيمايى از سلما به مونتگمرى (در ايالت آلاباما) در تاريخ ۷مارس ۱۹۶۵ ، از سلما به مونتگمرى، دچار ضربه مغزى شدم.
ما تسليم نشديم. مردمى هم که از مردم ايران حمايت مىکنند، و شما که اين‌جا در آمريکا و در سراسر جهان بهسر مىبريد و تلاش مىکنيد، هرگز نبايد تسليم بشويد.
به پيشروى خود ادامه بدهيد و رو به جلو براى برادران، خواهران، عموها و خالهها، براى مادران و پدران و پدربزرگان و بزرگترهايتان تلاشتان را ادامه بدهيد. تا زمانى‌که مردم ايران از پايهيىترين حقوق بهعنوان انسانها محروم باشند، مردم جهان و ما نيز از حقوق خود محروم هستيم.
وقتى قيام اخير در ايران را ديدم، برايم يادآور مبارزات صلحآميزى بود که اين‌جا در آمريکا براى حق راى و حق شرکت در پروسه دموکراتيک داشتيم. ايستادگى کنيد.
از تحريم رژيم ايران حمايت کردم و به هر کارى که بتوانم توجه جهان را جلب کنم، ادامه مىدهم، بهطور خاص همراه با شهروندان آمريکايى براى مردم ايران تلاش مىکنيم. شما حمايت ما را خواهيد داشت، شما افرادى را در کنار خود خواهيد داشت که بايستند و در کنار شما در مبارزهتان سهيم باشند. بنابراين پايدارى کنيد و بر تلاشهايتان بيفزاييد.

۱۳۸۹ مرداد ۱۳, چهارشنبه

محذورات نخست وزیر خمینی برای سکوت در باره قتل عام سال ۶۷

چهارشنبه، ۱۳ مرداد ۱۳۸۹ / ۰۴ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

به دنبال گسترش موج انتقادات به موسوی به خاطر سکوت وی در باره قتل عام های سال ۶۷, وی گفت: «برای بیان جزئیات مسائل سال۶۷ محذوراتی دارم».

میرحسین موسوی در گفتگویی که در سایتهای نزدیک به وی منتشر شد گفت: سال ۶۷ را باید در منظر تاریخی خود بررسی کرد.

به نوشته جرس, میرحسین موسوی به سؤالات بسیاری که درباره سال ۶۷ وجود دارد اشاره کرد و گفت: مسئله سال ۶۷ را باید در منظر تاریخی خود بررسی کرد و بعد هم دید آیا دولت در این زمینه اطلاعی داشته است؟ نقشی داشته است؟ آیا اصلا امکانی برای دخالت داشته است؟ آیا در احکام و اسناد، نامی از دولت وجود داشته است؟ دولت که نقشی در این مسئله نداشته است. خیلی از کسان دیگر هم اطلاع نداشته اند. اما برای مطرح کردن این مسائل با ذکر جزئیات، من هم محذوراتی دارم.


موسوی در این گفتگو که به نوشته جرس با برخی از روزنامه نگاران انجام می شد در توجیه سکوت و بی عملی, حفظ «زندگی» را لازمه پیروزی دانست و گفت: «جنبش سبز باید بتواند زندگی کند تا بتواند پیروز شود، یعنی هر نوع اقدامی که تمام نیروهای نظامی و امنیتی را یکپارچه در مقابل مردم قرار دهد و فشارها را افزایش دهد، به ضرر جنبش سبز است و باید از آن پرهیز کنیم».


از تحریم و فشارهای بین المللی خشنود نیستیم
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: مسئله کشور ما تنها پیروزی جنبش سبز و اهداف آن نیست. حفظ وحدت ملی، منافع بلندمدت، یکپارچگی و وحدت ملت از مسایل اساسی کشور است که هم جنبش را متعهد می کند و هم همه کسانی را که در این عرصه فعالیت دارند تا دست به اقدامات بی مهابا نزنند. وی افزود: ما بر پیروزی جنبش سبزبه هر قیمتی باور نداریم و می خواهیم کشور و منافع ملی حفظ شود. ما به هیچ وجه از این تحریم ها و فشارهای بین المللی خشنود و راضی نیستیم.


میرحسین موسوی که همچنان جنگ ضد میهنی را «دفاع مقدس» می خواند, به سئوالات بسیاری که درباره سال ۶۷ وجود دارد اشاره کرد و گفت: مسئله سال ۶۷ را باید در منظر تاریخی خود باید بررسی کرد و بعد هم دید آیا دولت در این زمینه اطلاعی داشته است؟ نقشی داشته است؟ آیا اصلا امکانی برای دخالت داشته است؟ آیا در احکام و اسناد، نامی از دولت وجود داشته است؟ دولت که نقشی در این مسئله نداشته است. خیلی از کسان دیگر هم اطلاع نداشته اند. اما برای مطرح کردن این مسائل با ذکر جزئیات، من هم محذوراتی دارم.

موسوی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: این حرف ها زده می شود که اگر روزی قتل عامی در زندان ها یا جاهای دیگر رخ داد، بگویند یک سابقه تاریخی در زندگی حضرت امیر (ع) دارد. کما اینکه می گویند چنین کاری در جنگ نهروان سابقه داشته است، اما باید ببینیم جنگ نهروان چگونه شروع شد و چه شرایطی به وجود آمد و چگونه می توان حضرت امیررا به چنین کاری متهم کرد.

حمله با نارنجک به کاروان احمدىنژاد در همدان
واکنش همراهان احمدی‌نژاد به انفجار نارنجک
واکنش همراهان احمدی‌نژاد به انفجار نارنجک
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
صبح امروز يکى از ماشينهاى همراه احمدىنژاد در همدان با يک نارنجک دستى مورد حمله قرار گرفت.

خبر آنلاين: انفجار يک نارنجک دستى کنار يکى از خودروهاى همراه رئيس‌جمهور در همدان
يک نارنجک دستى کنار يکى از خودروهاى همراه رئيس‌جمهور در سفر امروز وى به همدان منفجر شد.
به گزارش خبرآنلاين، کنار يکى از خودروهاى تيم همراه رئيس‌جمهور در سفر امروز هيأت دولت به همدان يک نارنجک دستى منفجر شده است.

محمود احمدى‌نژاد صبح امروز به همدان سفر کرده بود که در مسير فرودگاه اين شهر تا ورزشگاه قدس، اين اتفاق رخ داد. اين حادثه با شعار و فرياد مرگ بر منافق مردم همراه شد که به استقبال رئيس‌جمهور آمده بودند.

خودروى مورد حمله، مينى‌بوسى بوده است که خبرنگاران همراه رئيس‌جمهور را منتقل مى‌کرد.
گفتنى است تاکنون از تعداد مجروحين اين حادثه خبرى منعکس نشده است.

احمدىنژاد دو روز پيش اعلام کرده بود که صهيونيستهاى احمق قصد ترور او را داشته‌اند. سايت پارلمان نيوز وابسته به باند مغلوب در مجلس نوشت: فرد مهاجم به خودرو همراهان رئيس‌جمهور دستگير شد.
پارلمان نيوز: پس از انفجار يک نارنجک در نزديکى يکى از خودروهاى همراه رئيس‌جمهور در سفر به همدان، اعلام شد که فرد مهاجم دستگير شده است.

صبح امروز محمود احمدى‌نژاد به همراه جمعى از وزرايش عازم همدان شده بود که يک نارنجک دستى در کنار خودرو خبرنگاران همراه تيم رئيس‌جمهور منفجر شد. اين انفجار با صدا و دود بسيار همراه بود اما تاکنون از تلفات و يا مجروحين اين حادثه خبرى منتشر نشده است.

انفجار فشفشه!
دفتر مطبوعاتى احمدىنژاد حمله به کاروان احمدىنژاد را تکذيب کرد و مدعى شد که اين انفجار فشفشه بوده است!

خبرگزارى فرانسه بهنقل از دفتر مطبوعاتى احمدىنژاد نوشت: کاروان محمود احمدىنژاد توسط نارنجک در تاريخ چهارشنبه مورد حمله قرار نگرفته است، يک مقام در دفتر مطبوعاتى وى اين را به خبرگزارى فرانسه گفت. او توضيح مىدهد که انفجار از فشفشه بود.

خبرگزارى رويتر: محافظان احمدىنژاد به صداى يک انفجار در پشت ماشين احمدىنژاد در همدان واکنش نشان مىدهند.
در شرايطى که رسانههاى حکومتى از دستگيرى پرتاب‌کننده نارنجک به کاروان احمدىنژاد خبر داده بودند، دفتر احمدىنژاد اين حمله را تکذيب کرد و گفت که اين انفجار ناشى از پرتاب يک ترقه از سوى استقبال‌کنندگان براى ابراز خوشحالى بوده است!
در سفرهاى استانى احمدىنژاد، مردم اعتراضات خود را به اشکال گوناگون نشان مىدهند ولى اين اولين بار است که با پرتاب ”ترقه“ از وى استقبال مىکنند!.
زوزههاى ديكتاتورى آخوندى در سالگرد عمليات فروغ جاويدان
صحنه هاي نبرد دلاورانه ارتش آزاديبخش در فروغ جاويدان
صحنه هاي نبرد دلاورانه ارتش آزاديبخش در فروغ جاويدان
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
ديكتاتورى آخوندى، كه در برابر كلان ضربات مقاومت ايران از گردهمايى عظيم تاورنى تا جنبش فراگير هميارى ملى و پيروزى مجاهدين در دادگاه آمريكا، سراسيمه شده است، زوزههايش در سالگرد عمليات كبيرفروغ جاويدان را با فغان و فرياد مضاعف، همچنان، ادامه مىدهد
بهدنبال سوزنامه‌هاى كشاف سركردگان سپاه در تلويزيون آخوندى، خبرگزارى فارس وابسته به سپاه پاسداران براى چندمين بار، گزارش مشروحى از حماسه فروغ جاويدان و عزم قاطع مجاهدين براى سرنگونى رژيم منتشر كرد و نوشت: «آنها (منافقين) به همه منافقين خبر داده بودند كه به عراق بيايند و در كنار آنها، تهران را فتح كنند. حدود ۱۵هزار منافق. از اروپا و آمريكا به عراق و پادگان، اشرف آمده بودند تا… جمهورى اسلامى را كه به خيال آنان تضعيف شده بود و دولت از ملت جدا شده بود، سرنگون كنند.
خبرگزارى وابسته به سپاه پاسداران ضمن شرح فتح برق آساى شهرهاى كرند و اسلامآباد، و فرارى دادن مزدوران رژيم توسط ارتش آزادىبخش ملى ايران نوشت: «بهمحض رسيدن به مدخل شهر، تعدادى از منافقين با ورود به آن، اقدام به قطع برق و ارتباط مخابراتى و هم‌چنين تيراندازى و آشفته نمودن اوضاع شهر كردند. در همين حين، تعدادى از نيروهاى سپاه و مردم، با دشمن درگير شدند كه بهدليل عدم انسجام نيروها و آميختگى منافقين با مردم، اوضاع از كنترل نيروهاى نظامى خارج شد و شهر به تصرف دشمن درآمد».
خبرگزارى سپاه پاسداران، با اشاره به سرعت پيشروى ارتش آزادىبخش ملى ايران نوشت: «پس از تصرف اسلامآباد، دشمن با استفاده از تعداد زيادى تانك و خودرو، به همراه تعدادى از نيروهاى پياده، در جاده اسلامآباد به طرف كرمانشاه حركت كردند».

در گزارش ديگرى از خبرگزارى حكومتى فارس، يكى از سركردگان سپاه كه از جمله مزدوران شركتكننده در رويارويى با ارتش آزدايبخش بوده، گفت: «عمليات مرصاد نبردى بود كه ميان ارتش جمهورى اسلامى ايران و سازمان مجاهدين خلق در اواخر جنگ ايران و عراق، در سال ۱۳۶۷ درگرفت».
خبرگزارى حكومتى ايسنا نيز ضمن درج اظهارات شمارى از مزدوران رژيم، گزارشى از حماسه فروغ جاويدان را منتشر كرد. بنابه اين گزارش يكى از مزدوران بسيجى وحشت و هراس خود و نيروهاى واخورده رژيم و هلاكت مزدوران را در صحنه چنين بازگو مىكند: «… حقيقتاً تك‌تك جاى پاى من را به رگبار بسته بودند و من هم آيه «وجعلنا». را تا زمانى كه برسم زمزمه مى‌كردم و مى‌دويدم. به آن‌جا كه رسيدم يكى از اين بچه‌ها در حال ذكر ‌گفتن بود… . چون لباسم يك لباس خاصى بود و دشمن را حساس كرده بود و كاملاًًًًًًًً مشخص بود كه سر من را هدف قرار داده بود…».
اين مزدور بسيجى در بخش ديگرى از كابوس نامه خود مىگويد: «… عمليات خيلى نفس‌گير بود. شب تا صبح و صبح تا شب به علت اينكه درگير عمليات بوديم چشم‌هايمان را روى هم نگذاشته بوديم و اصلاً وقت را نمى‌شناختيم.

۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

به یاد چهار قهرمان سرفراز فومن و شفت هرمز عابد با خدا و یارانش در سالگرد شهادتشان

یک‌شنبه، ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ / ۰۱ اوت ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

به یاد چهار قهرمان سرفراز فومن و شفت هرمز عابد با خدا و یارانش در سالگرد شهادتشان

دهه شصت با شهیدان و قهرمانان و حماسه هایش در تاریخ ایران جاودان است. هر برگی از این دفتر سرخفام نشانی است از شهیدانی بی نام و گمنام که هرکدام دنیایی بودند از عشق، عاطفه و فدای بی دریغ. دهم مرداد با یاد و خاطره یکی دیگر از این قهرمانان بی نام رقم خورده است، هرمز عابد با خدا و یاران دلاورش.
سحرگاه ده مرداد۱۳۶۰ چهار مجاهد خلق به نامهای هرمز عابد باخدا، محمود حجتی، فخرالدین ابراهیمی و علی الوندپور که از هواداران مجاهدین خلق در شهرستان فومن و شفت بودند در زندان پل عراق رشت تیرباران شدند.


هرچهار نفر آنها قبل از ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰ دستگیر شده بودند. چند ساعت قبل از اعدام در یک دادگاه فرمایشی که تماشاچیانش اکثرا از اوباش چماقدار رژیم بودند و به اصطلاح قضات آن، اجازه هیچ گونه دفاعی به متهمان نمی دادند، محکوم به مرگ شدند. قاضی دادگاه آخوندی بود به نام قتیل زاده که در قساوت زبانزد بود. ولی در این بیداگاه هرمز عابد با خدا، جانانه از آرمانهای خود و مواضع سازمان مجاهدین خلق ایران، دفاع کرد. درحالی که شعارهای مزدوران رژیم مانع از صحبتهای او می شد، هرمز، با صدای رسا از ایدئولوژی و آرمان خود و همرزمانش برای مبارزه در راه خلق، دفاع کرد. به طوری که آخوند جلاد قتیل زاد به خشم آمده و به بقیه متهمان اجازه دفاع نداد و همانجا حکم اعدام هرمز و یارانش را صادر کرد.
خاطره دفاعیات هرمزو شجاعت او و یارانش، هنوز بعد ازگذشت سالها به گفته بعضی از مزدوران سابق که در دادگاه حضور داشتند، برای آنها تکاندهنده است. وقتی هرمز را اعدام کردند چون اولین اعدامی بود جسد او را تحویل دادند.
مردم فومن که فرزند دلاور خودشان را خوب می شناختند، تشییع جنازه با شکوهی برای او گرفتند و مدتها جسد او را روی دستهایشان با شعار مرگ بر خمینی در قبرستان عمومی فومن، به نام قبرستان امام زاده میرزای فومن چرخاندند و حرکت دادند و سرانجام او را در همان جا به خاک سپردند.
مجاهد شهید سید محمود حجتی، یکی از همرزمان هرمز که در همین روز به شهادت رسید، ازمدیران دبیرستان شفت بود و مجاهد شهید فخرالدین ابراهیمی معاون محمود در این دبیرستان بود. شاگردان دبیرستان شفت در آن دوران و مردم شفت از صداقت و پاکی این دو عزیز خاطرات زیادی دارند و همه به نیکی از آنها یاد می کنند.

مجاهد شهید علی الوند پور، شهید دیگری که در ده مرداد سال ۶۰، در فومن به شهادت رسید، برادر مجاهد شهید پروانه الوند پور بود که او نیز به دست دژخیمان رژیم به شهادت رسید. علی را نیز در کنار هرمز در قبرستان امام زاده میرزای فومن به خاک سپردند. اگرچه دژخیمان و مزدوران بسیجی، بارها سنگ مزار این لاله های سرخ را شکستند، اما نام و یاد آنها در قلب مردم فومن جاودانه است. جایگاهی که کسی را یارای شکستن آن نیست.
یاد قهرمانان مردم فومن و شفت در سالگرد شهادتشان گرامی باد.

متن وصیتنامه مجاهد قهرمان هرمز عابد با خدا
به نام خدا
و به نام خلق قهرمان ایران
اللهم النصر المجاهدین وا نصرهم نصرا عزیرا انهم فتیه یجاهدون فی سبیلک فمهنم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلو تبدیلا
اینجانب هرمز عابدی باخدا فرزند محمد رسول سن ۱۹سال هوادار سازمان پرافتخار مجاهدین خلق ایرا ن می باشم.
در لحظاتی این وصیت نامه را می نویسم که اندکی به اعدامم مانده است آرزوی هر هوادار مجاهد خلق شهادت است و به قول مجاهد کبیر فرزند دلیر اسلام مسعود رجوی که کمتر مجاهد خلقی آرزوی مرگ در بستر را داشته باشد و ما این را از پیشوایمان امام حسین آموخته ایم که زندگی عقیده و جهاد است در راه آن. ضمنا پیامی دارم به تمام مردم شریف و آزاده که تحت تاثیر تبلیغات این ریاکاران به فرزندان صادق و انقلابی پشت نکنید ما منافق نیستیم ما کافر نیستیم قلبمان فقط برای خدا و تمامی توده های مردم می تپد ما چیزی از این دنیا برای خود نمی خواستیم هرچه بود برای خلقمان بود و این را خدا و خلق گواه است حق پیروز است در پایان خانواده عزیزم بخصوص مادر گرامی همچون مادر قهرمان مهدی رضایی پیام انقلاب را به گوش همه برسان و یقین داشته باشد راهی را که همه آزادیخواهان مخصوصا مجاهدین طی می کنند بی نتیجه نخواهد بود این وعده خدا و وعده خدا حق است
الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا ان الله مع المومنین
در خاتمه ازخواهران و برادران مجاهد م می خواهم که علیرغم شرایط سخت و طاقت فرسای مبارزه از راه خدایی خود باز نایستند سلام مرا به همه دوستان و آشنایان من برسانید و بگویید که من ضدانقلاب نبودم
درود بر مجاهدین ـ سلام بر آزادی
زنده باد اسلام
هرمز عابدی با خدا
۱۰ـ ۵۶۰
ساعت ۲ و ۱۵دقیقه بامداد