۱۳۹۰ بهمن ۱۱, سه‌شنبه

برند هویزلر: ازآقای کوبلر میخواهم وکلای آلمانی ساکنان اشرف اجازه ورود به اشرف پیدا کنند

سه‌شنبه، ۱۱ بهمن ۱۳۹۰ / ۳۱ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

برند هویزلر در کنفرانس برلین گفت: من از شما درخواست حمایت و کمک میکنم و در اینجا از آقای کوبلر باز میخواهم که وکلای آلمانی ساکنان اشرف اجازه ورود پیدا کنند

برندهویزلر،نایب رئیس کانون وکلای برلین، سخنگوی حقوق بشر در کنفرانس برلین ۲۸ژانویه۲۰۱۲ (۸بهمن۱۳۹۰)
خانمها و آقایان. دوستان عزیز یک ایران آزاد
من اول از کسانی که قبل از من صحبت کردند از هر دو سوی آتلانتیک تشکر میکنم. به خاطر سخنان بسیار روشنگرشان که جای هیچ سؤالی باقی نگذاشتند.
به عنوان نماینده یک کانون حقوقی من نمیتوانم به اندازه کافی صریح باشم ولی سعی میکنم به صورت دیگری بیان کنم.

چند نقطه نظر حقوقی: ساکنان اشرف مشمول حفاظت تبصره ۴ قانون کنوانسیون ژنو هستند. علاوه برآن تحت حمایت قانون پناهندگی که کمیساریا بعد از مصاحبه فردی آن را تائید کند.
در گذشته همیشه، حقوق این افراد نقض شده است. تا حالا فقط از طریق دولت نوری مالکی. ولی الان در یک شرایط جدیدی هستیم و به این دلیل در مقابل افکار عمومی از آقای کوبلر میخواهم:
آقای کوبلر ما هر دو از یک نسل هستیم. ما هر دو همانطور که آقای کهل یکبار گفته بود، وارث یک زمان خاصی بودیم. یعنی دوره ناسیونال سوسیالیسم. ما وظایف و تعهداتی برای ناسیونال سوسیالیسم داریم. (اشتباه متوجه نشوید) به خاطر عواقب آن. یک نقطه مثبتی بعد از آن وقایع تاریخی پیش آمد. بعد از دادگاه نورنبرگ، اصول نورنبرگ بوجود آمد که به منبایی برای تحقق حقوق خلقها تبدیل شده است. قانون الزام‌آور بین المللی که به تأسیس دادگاه جنایی بین المللی رسید. این وقایع تلخ به یک نتیجه مثبتی تبدیل شد. و ما باید به این اعتقادات ملتزم و متعهد باشیم. و به این دلیل از آقای کوبلر میخواهم، اجازه ندهید در این قضیه از شما برای یک معامله کثیف سوء استفاده بشود. بلکه به قانون بین المللی حقوق خلقها متعهد باشید. اینجا این عبارات به روشنی بیان شد: کوچ دادن اجباری و کشتار آن چیزی است که دارد اتفاق می افتند. اینها جرائم بین المللی است. ما به هیچ وجه نمیتوانیم به آن کمک کنیم یا با آن همراهی کنیم. شاید باید به یک مسأله دیگر هم اشاره کرد، از آن‌موقعی که حقوق بشر ساکنان اشرف نقض میشود، وکلا و خانواده های آنها تلاش میکنند به عراق بروند تا با موکلان خود یا بازماندگان آنها صحبت کنند. به طور سیستماتیک دولت عراق مانع آن شده است. من حتی به عنوان نایب رئیس کانون وکلای برلین از طرف وکلای بغداد دعوت شدم ولی اجازه ورود به من ندادند. اگرچه ما باید بخواهیم حکومت قانون در آنجا حاکم بشود و این فقط وقتی امکانپذیر است که ارتباطاتی با ارگانهای حقوقی دموکراتیک کشورهای دیگر وجود داشته باشد.
ما خیلی پول خرج کردیم برای تعلیم دادستانها و قاضیهای عراقی و من خودم در این پروژه با همکاران عراقی شرکت داشتم. کسانی که من شناختم و به آنها احترام میگذارم. این پولها به هدر میرود، اگر ما دیگر آن را پیگیری نکنیم.
به این دلیل من از شما درخواست حمایت و کمک میکنم و در اینجا از آقای کوبلر باز میخواهم که وکلای آلمانی ساکنان اشرف اجازه ورود پیدا کنند. من مطلع هستم در کشورهای دیگر اروپایی هم وکلایی منتظر صدور ویزا هستند و من برای آن درخواست کمک دیپلوماتیک دارم. خیلی پروژه های مالی بزرگ هست که میشود از آنها کاست تا مشخص شود ما خواهان حکومت قانون هستیم. تمام دولتها وقتی نقشه جنایاتی را می کشند، به وکلا اجازه دخالت نمیدهند. به خاطراین که وکلا اولین و نزدیکترین شاهدان این جنایات هستند.
برای همین درخواست میکنم از این موضوع حمایت بکنید تا ساکنان اشرف بتوانند از حمایت وکلای خود برخوردار باشند.
با تشکر।

منبع خبر سایت همبستگی ملی

۱۳۹۰ بهمن ۱۰, دوشنبه

لوئیس فری- رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱

گونتر فرهویگن- نایب رئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۵ ـ ۲۰۱۰)، وزیرمشاور امورخارجه دردولت آلمان-کنفرانس برلین.

پروفسور ریتا زوسموت- رئیس مجلس فدرال آلمان (۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۸) وزیر پیشین فدرال.

توماس نورد- نماینده مجلس فدرال آلمان-کنفرانس برلین.

کنفرانس شخصیتهای آلمانی حامی مقاومت ایران در برلین.

کنفرانس در برلین، حفاظت بین المللی برای ساکنان شهر اشرف،مشارکت آلمان در راه حل انساندوستانه

دوشنبه، ۱۰ بهمن ۱۳۹۰ / ۳۰ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

روز شنبه ۲۸ژانویه ۲۰۱۲( ۸بهمن ۱۳۹۰)، کنفرانسی در برلین با عنوان « حفاظت بین المللی برای ساکنان شهر اشرف-مشارکت آلمان در راه حل انساندوستانه»، برگزار شد.

سخنرانان این اجلاس عبارت بودند از: پروفسور ریتا زوسموت- رئیس مجلس فدرال آلمان (۱۹۸۸ ـ ۱۹۹۸) وزیر پیشین فدرال؛ گونتر فرهویگن- نایب رئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۵ ـ ۲۰۱۰)، وزیرمشاور امورخارجه دردولت آلمان (۱۹۹۸-۱۹۹۹)؛ پروفسور بسام تیبی-شرق شناس برجسته و استاد دانشگاه درآلمان، بنیانگذار سازمان عربی مدافع حقوق بشر؛ توماس نورد- نماینده مجلس فدرال آلمان، عضو شورای اروپا؛ اوتو برنهارد-عضو هیأت رئیسه بنیاد کنراد آدنائر، عضو هیأت رئیسه گروه پارلمانی حزب دمکرات مسیحی(۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹)؛ برند هویسلر- نایب رئیس کانون وکلای برلین، سخنگوی حقوق بشر؛
هیله گوزه یاکوب رولف، رئیس افتخاری سندیکای مددکاران اجتماعی؛ ولفگانگ هولتس آپفل- رئیس سازمان حقوق بشری علیه دیوار برلین؛ لوئیس فری- رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱؛ سرهنگ وسلی مارتین- فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶

اوتو برنهارد-اوتو برنهارد-عضو هیأت رئیسه بنیاد کنراد آدنائر، عضو هیأت رئیسه گروه پارلمانی حزب دمکرات مسیحی(۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹)
سلام ایران، سلام اشرف،
به نام «کمیته همبستگی آلمانی برای ایرانی آزاد» در گردهمایی امروزمان در پایتخت آلمان، برلین، به شما درود میفرستم. خوشوقتم که به دعوت ما این چنین پاسخ گفته اید. در ابتدا مایلم به میهمانانی درود بفرستم که ابراز آمادگی کرده اند با شما سخن بگویند.
درود میفرستم به خانم پرفسور ریتا زوسموت،رئیس سابق پارلمان آلمان، درود میفرستم به لوئیس فری، رئیس طولانی مدت اف. بی. آی، خوشآمد میگویم به گونتر فرهوگن، رئیس پر سابقه کمیسیون اروپا، درود و خوش آمد ویژه من به مردی است که همه شما به خوبی می شناسید، سرهنگ مارتین، فرمانده نیروهای آمریکایی برای حفاظت از اشرف، درود میفرستم به پرفسور بسام تیبی، پروفسور سیاست بین المللی و متخصص خاورنزدیک، درود میفرستم به نماینده پارلمان آلمان، توماس نورد، خوشآمد میگویم به خانم هیله گوزه یاکوب رولف، رئیس افتخاری سندیکای د.ب.اس. ها و مدیر سازمان ما (کمیته آلمانی برای ایرانی آزاد).
درود میفرستم به کسی که در این فعالیتهای ما نقش ویژه یی دارد، وکیل برند هویزلر، وکیل حقوق بشری، و در پایان درود میفرستم به آقای ولفگانگ هولتز اپفل، رئیس سازمان حقوق بشر ۱۷ ژوئن.
بسیاری به خاطر دارند که کمتر از یک سال پیش در ۱۹ مارس ۲۰۱۱ گردهمآیی مشابهی با ترکیب مشابهی در مرکز بین المللی کنگره در برلین برگزار کردیم. کمیته همبستگی آلمانی برای ایرانی آزاد که برگزارکننده گردهم آیی امروز است، در سال ۲۰۰۵ به ابتکار اعضای پارلمان آلمان از همه احزاب، از نمایندگان پارلمانهای ایالتهای مختلف، از نمایندگان سازمانهای حقوق بشری و انجمنهای اجتماعی تأسیس شد.
ما همکاری نزدیکی با شورای ملی مقاومت ایران داریم. من شخصاً از ابتدا از فعالیت کمیته حمایت، و برای ایرانی آزاد کار میکردم و در سال پیش به ریاست این کمیته برگزیده شدم. مقاومت بین المللی در برابر رژیم ضدبشری در ایران مستمراٌ افزایش می یابد. با گردهمآیی امروزمان میخواهیم مجدداٌ بر شرایط ضدانسانی در ایران تأکید کنیم و افکار عمومی را فرابخوانیم تا هرآنچه را می‌توانند برای برقراری حقوق بشر در ایران انجام بدهند.
در آنجا هنوز به میزان زیادی حقوق بشر پایمال میشود. در سال گذشته به نسبت جمعیت اعدامهای بیشتری در ایران صورت گرفتند تا در چین. زمان آن فرارسیده است که جامعه بین المللی و بیش از همه اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا مقاومت مشروع مردم ایران را به طور عملی پشتیبانی کنند.

کمپ اشرف سمبل مقاومت در ایران است. در آنجا ۱۰۰۰ زن و ۲۴۰۰ مرد زندگی میکنند، یعنی در مجموع ۳۴۰۰ انسان. چنانچه میدانید، فشاربسیار شدیدی از سوی ملاهای حاکم بر ایران بر عراق وجود دارد. اینکه مفهوم این چیست را آنهایی میدانند که با این موضوع سروکار دارند. شرایط در داخل و پیرامون کمپ (اشرف) در حال حاضر غیر قابل تحمل است.
در آخرین درگیری بزرگ در تهاجم نیروهای عراقی در ۸ آوریل سال گذشته( ۳۶) تن کشته و صدها زخمی شامل مجروحین شدید وجود داشتند.
به صراحت میگویم که دولت عراق مصمم است این کمپ را ازمیان بردارد. به خاطر دارید که در ابتدا ضرب الاجل ۳۱ دسامبر برای اشرف اعلام شده بود. بسیاری سعی کردند این ضرب الاجل را به تعویق بیندازند. از طریق این فعالیتها این توفیق حاصل شد که حداقل این ضرب الاجل به تعویق بیفتد. حالا تعطیلی و انتقال ساکنان تا سی ام آوریل امسال مطرح شده است.قرار است که آنها به مجتمع جدیدی منتقل شوند اسم کمپ لیبرتی طعنه آمیز است. نام آزادی که اینجا مورد نظر است کمترین موضوعیتی ندارد. از این رو در انتها میگویم، سازمان ملل متحد، آمریکا، اتحادیه اروپا و ما طبیعتاٌ از برلین به وضوح کامل دولت آلمان را فرا می خوانیم و نتیجتاً برای یک راه حل انسانی برای ساکنان اشرف باید مصرانه بکوشیم. از صمیم قلب به شما خوشآمد میگویم و صحبت را به رئیس طولانی مدت پارلمان آلمان، خانم پرفسور ریتا زوسموت، واگذار میکنم.

۱۳۹۰ بهمن ۹, یکشنبه

نامه شاعر شاعران شادروان احمد شاملو به آقای مسعود رجوی .


نامه احمد شاملو به آقاي مسعود رجوي و پاسخ آقاي رجوي
نامه احمد شاملو و 13 تن از نويسندگان و شعراي ديگر به آقاي مسعود رجوي
مجاهد خلق مسعود رجوي:
چهارم خرداد روز شهادت محمد حنيف نژاد, سعيد محسن, علي اصغر بديع زادگان, عبدالرسول مشكين فام و محمود عسگريزاده , بنيان گذاران سازمان انقلابي مجاهدين خلق ايران است ,
يادآوري اين روز براي مردم ما و همه ي مشتاقان آزادي و استقلال ايران فرصتي است در بزرگداشت خاطره ي همه ي شهداي انقلابي خلق و براي شما و همرزمانتان , كه فعالانه راه آن مجاهدين شهيد را مي پوئيد به ويژه تجديد عهدي است با آرمان هاي مردان و زنان از خود گذشته اي كه براي رهايي ايران بپا خاستند و با ايثار جان خويش سنگ بناي جنبشي انقلابي را بر زمين ميهن ما استوار كردند.
براي ما فرصتي مغتنم است كه در بزرگداشت اين روز تاريخي و اين تجديد عهد با شما و همه ي همرزمان مجاهدتان سهيم و شريك باشيم
علي اكبر اكبري, ناصر پاكدامن, باقر پرهام, اسماعيل خويي, غلامحسين ساعدي, محمدعلي سپانلو, احمد شاملو, رويا كهربايي, عاطفه گرگين, هوشنگ گلشيري , نعمت ميرزا زاده, منوچهر هزارخاني, محسن يلفاني,
----------------------------------------------------
پاسخ آقاي مسعود رجوي به پيام احمد شاملو و ساير نويسندگان و شعرا
بنام خدا و بنام خلق قهرمان ايران
شاعر شاعران, خورشيد درخشان آّسمان ادب ايران , احمد شاملو
با سلام هاي انقلابي , پيام شورانگيز شما و 12 تن ديگر از نامدارترين درخشندگان منظومه ي « ادب و هنر» ميهن ستمزده مان , به مناسبت سالروز شهادت بنيانگذاران مجاهدين خلق ايران را دريافت كردم.
براي مجاهدين خلق و ميليشياي مردمي و براي همه ي انقلابيون ايران بطور اعم, جاي سرفرازي است كه اكنون بيش از پيش از حمايت شما و ساير دوستانتان برخوردار شده اند .
اگرچه اين مطلب هرگز چيز جديدي نبوده و از قديم الايام هر «ابراهيمي» كه قصد گذركردن از «آتش» داشت, شما و ساير رزمندگان ميدان «هنر» را در كنار خود مي يافت . و چه خوب گفته بوديد كه :
« امروز شعر, حربه ي خلق است
زيرا كه شاعران, خود شاخه اي زجنگل خلقند
نه ياسمين و سنبل گلخانه ي فلان
بيگانه نيست شاعر امروز با دردهاي مشترك خلق
او با لبان مردم لبخند مي زند
درد و اميد را با استخوان خويش پيوند مي زند....»
پس ما و هر آن كس كه « مژده شكستن زمستان» را در دل مي پروراند حق داريم كه مضافاً بر سلاح هاي مادي, از تسليح به ديگر حربه ها ي معنوي خلق بر خود بباليم و بار ديگر بر بالين شهيدان والامقام خلق – تمامي خلق – سوگند ياد كنيم كه هم چنان تا قله ي «رهايي» سنگر مبارزات ضد استبدادي , ضد استعماري و ضد استثماري را ترك نگوييم .
مبارزه اي كه لاجرم در برابر ارتجاع و اپورتونيسم نيز قد برافراشته و خواهان حمايت فزاينده ي شماست.
پس اي حربه هاي معنوي خلق, شاعران و نويسندگان عالي مقام,
اجازه مي خواهم از جانب بسياري از فرزندان خلق قهرمان و محرومي كه چه در دوران «زورعريان» و چه در دوران «فريب», يك آن نيز دامان ستمكشان را رها نكرده اند , بارديگر بر نياز تمامي خلق و نياز تمامي فرزندان جانبازش , بر ضرورت كار انساني و انقلابي خلاق شما تاكيد كنم.
برادر شما – مسعود رجوي - 5/خرداد/60

شکوفه‌های سینمایی در بهار عربی.


خیزش انقلابی که از حدود یک سال پیش ناگاه در چند کشور عربی شروع شد و هنوز نیز فرو ننشسته است، در جشنواره‌های سینمایی نیز بازتابی چشمگیر داشته است.

برخلاف جنبش‌های انقلابی دهه‌های گذشته که تصویر آنها کمرنگ، گسسته و با تأخیر منتشر می‌شد، موج تازه "انقلابات سایبری"، از رسانه‌های مدرن، هم به مثابه افزار تبلیغ و تهییج بهره می‌گیرند و هم آنها را برای ثبت تصویر خود به کار می‌برند.
در یک سال گذشته، فیلم‌های مربوط به "بهار عربی" در چندین جشنواره سینمایی، از ونیز و لایپزیگ تا مراکش و دوبی حضور داشتند.
در بررسی این فیلم‌ها چند نکته به چشم می‌خورد: تصویر انقلاب به رغم همسانی در شعارها و اهداف و تکیه بر "فرهنگ مبارزه"، در هر ملت رنگ و شکلی متفاوت دارد.
بیشتر فیلم‌ها به فضای فرهنگی خاصی شکل می‌بخشند که خمیرمایه آن آگاهی جمعی و "بیداری ملی" است. برخورد مردم با حاکمیت صرفا بر پایه قدرت سیاسی شکل نمی‌گیرد، بلکه ابعاد فرهنگی چشمگیری دارد.
برای نمونه فیلم تونسی "ترسی نیست پس از امروز" ساخته "مراد بن شیخ"، رویدادهای انقلاب را از دید یک حقوقدان زن و یک روزنامه‌نگار دنبال می‌کند. آنها به شکستن چیزی بنیادی در وجدان "شهروند تونسی" تکیه می‌کنند.
کارگردان فیلم، که در دوره گذشته جشنواره سینمایی کن (مه ۲۰۱۱) شرکت داشت، به نکته‌ای جالب اشاره کرد. در تصویر "بهار عرب" فیلمساز تنها ناظر یا شاهدی نیست که رویداد انقلاب را به ثبت برساند، او خود شهروندی "درگیر" است، که در کنار میلیون‌ها هم‌میهن خود در راه دموکراسی مبارزه می‌کند. برای او روند فیلم‌سازی چیزی نیست مگر انجام "وظیفه شهروندی" از راه مشارکت در حرکت جمعی انقلاب.
با توجه به این واقعیت که جنبش‌ها هنوز جریان دارند و به پایان نرسیده‌اند، فیلم‌ها در فرایندی پیوسته پیش می‌روند و عموما با نگاهی پرسان به آینده می‌نگرند.
فیلم "من در میدان هستم" ساخته الفت عثمان، فیلمساز مصری، رویدادهای ۲۵ ژانویه تا اول اوت ۲۰۱۱ را در "میدان تحریر" قاهره به تصویر می‌کشد. فیلم با شعاری "پایان" می‌گیرد، که می‌توان آن را پیام خانم فیلمساز دانست: "هیچ چیز تغییر نکرده، پس در میدان می‌مانم!"
انقلاب ناتمام!

فیلم "نصف انقلاب" از تولد دوباره یک جامعه و نوزایی ملتی سخن می‌گوید
فیلم "نصف انقلاب" ساخته عمر شرقاوی، فیلمساز فلسطینی مقیم دانمارک، وقایع یازده روز اول انقلاب مصر را تصویر می‌کند، با این تلاش که ریشه‌های این انفجار ناگهانی را دریابد. فیلم پیوند یا مونتاژی از دهها فیلم کوتاه گروهی از جوانان مصر و کشورهای همسایه است که تصمیم گرفتند با هر وسیله و امکانی وقایع انقلاب را ثبت کنند، با این آگاهی که آنچه روی می‌دهد برای مصر و ملت‌های عرب سرنوشت‌ساز خواهد بود.
فیلم "نصف انقلاب" از تولد دوباره یک جامعه و نوزایی ملتی سخن می‌گوید که قصد دارد از این پس با حرمت و کرامت انسانی زندگی کند و به همین "جرم" باید زجر بکشد.
فیلم به کارگران مهاجر عرب، بیشتر فلسطینی، می‌پردازد، که در جستجوی زندگی بهتر به مصر آمده و حال سرکوب و خفقان زندگی آنها را تهدید می‌کند. بسیاری از کارگران خارجی از بیم خشونت‌ها مصر را ترک می‌کنند.
فیلم بر لبه نازک میان یأس و امید حرکت می‌کند و نام گویای "نصف انقلاب" را از شرایط ناپایدار "بهار عربی" گرفته است. فیلم از سویی قیام مردم را بر سلطه ظلم و فساد نشان می‌دهد، اما از سوی دیگر نگرانی آنها را از آینده‌ای تازه و ناشناخته تصویر می‌کند.
بیشتر نماهای فیلم "نصف انقلاب" به کارگردانی عمر شرقاوی و کریم حکیم، مستند است، اما برخی از صحنه‌ها برای فیلم بازسازی شده‌اند. این فیلم که نخستین بار در جشنواره سینمایی دوبی به نمایش در آمد، اینک در برنامه "جشنواره سینمایی ساندنس" قرار گرفته است، که این روزها در آمریکا جریان دارد.


روزشمار انقلاب
فیلم "میدان تحریر" ساخته استفانو ساوونا، مستندساز ایتالیایی، با یاری گروهی از عکاسان و فیلمبرداران مصری ساخته شده است. این فیلم گزارشی زنده و ملموس از سرگذشت میدان پرآوازه‌ای است که همگان آن را زادگاه انقلاب می‌دانند.
"میدان تحریر" با یاری گروهی از عکاسان و فیلمبرداران مصری ساخته شده است
میدان در قلب قاهره پیوسته در تپش است: روزها انبوه جوانان پرجوش و خروش فریاد آزادی سر می دهند، و شب‌ها در کنار مشعل‌ها و کامپیوترها، در میان چادرها و پرچم‌ها، سیگار می‌کشند، بحث می‌کنند و برای آینده نقشه می‌کشند.
فیلم زندگی دوباره "میدان" را در تاریخ معاصر مصر شرح می‌دهد: از "روز خشم" پنجشنبه ۲۵ ژانویه که انبوه مردم به حکومت ظلم و فساد "نه" گفتند. از عزم استوار آنها که طی ۱۸ روز طومار حکومت ۳۰ ساله حسنی مبارک را درهم پیچیدند.
انقلاب چندین ماه، با ترفندهای "شورای نظامی" در جا زد، اما از پا نیفتاد. از آغاز ماه نوامبر ۲۰۱۱ انفجاری دیگر در پیش بود. فیلم در اینجا میدان را رها می کند و به آن فرصت می دهد که با نیرویی بیشتر به فتح "آینده" برود.
فیلم "۱۸ روز" ده داستان از رویدادهای انقلاب مصر را روایت می‌کند. فیلم توسط ده فیلمساز مصری ساخته شده که برخی از آنها، مانند ابراهیم ناجی، شهرت دارند.
بیشتر روایت‌‌ها برای نمایش روزهای خشم و اعتراض مردم مصر از فیلم‌های مستند استفاده کرده‌اند. فیلم انقلاب مصر را به مثابه تجلی خواست و اراده نسلی تازه از جوانان مصری نشان می‌دهد.


خوب، بد، سیاستمدار
فیلم "تحریر ۲۰۱۱" روایتی دست اول از سرگذشت انقلاب است. جوانانی که در "روز خشم" ماشین انقلاب را به راه انداختند، با هر لحظه آن زیستند، با "فیس بوک" و "موبایل" آن را به سراسر جهان معرفی کردند و امروز با نگرانی به پایان کار چشم دوخته‌اند.
فیلم دربرگیرنده سه فصل است و اسم فرعی خود را از یک وسترن ایتالیایی معروف گرفته است: "خوب، بد، سیاستمدار". هر فصل را یک سینماگر آماتور ساخته است، و بعید نیست که آنها در آینده فیلم‌سازی را به شکل حرفه‌ای ادامه دهند: تامر عزت، عمرو سلامه، ایتن امین.
"بیشتر فیلم‌ها به فضای فرهنگی خاصی شکل می‌بخشند که خمیرمایه آن آگاهی جمعی و "بیداری ملی" است. برخورد مردم با حاکمیت صرفا بر پایه قدرت سیاسی شکل نمی‌گیرد، بلکه ابعاد فرهنگی چشمگیری دارد"
فصل اول فیلم به "خوب‌ها" می‌پردازد: مردان و زنان خشمگین که پس از دهها سال خفت و خواری در جستجوی حرمت و ارزش انسانی به خیابان‌ها آمده‌اند. آنها چیزی نمی‌خواهند جز آزادی که دهها سال از آنها دزدیده شده و غیر از حقوقی که دهها سال توسط حاکمیت پایمال شده است.
سپس فیلم "بدها" را نشان می‌دهد: مأموران رسمی و مزدوران "لباس شخصی" که وحشیانه به صف مردم حمله می‌کنند. با این که دولت مبارک فیلمبرداری از مأموران را ممنوع کرده بود، اما برخی از آنها رو به دوربین سخن می‌گویند. پلیسی که به مردم بی‌دفاع تیراندازی کرده، رو به دوربین می‌گوید: "من مأمور بودم و وظیفه خود را انجام دادم."
فصل سوم فیلم به "سیاستمدار" تعلق دارد و با این سؤال شروع می‌شود: "من چطور دیکتاتور شدم؟" با ده توضیح تصویری گویا، تماشاگر با زمامداری از قماش حسنی مبارک آشنا می‌شود: چگونه افسری عادی که در ۱۹۸۱ به قدرت رسید، به دیکتاتوری مخوف بدل شد؟ او به جای خدمت به مردم خود، آنها را با شعارهای توخالی فریب داد، حقوق آنها را زیر پا گذاشت و ثروت آنها را غارت کرد.
در چندین گفت‌وگو با همکاران، دولتمردان، حقوقدانان و روشنفکران سرگذشت سیاسی مبارک تصویر می‌شود. بیشتر این مسائل برای سه دهه از مردم پنهان نگه داشته شده بود. حال که دیکتاتور سقوط کرده، می‌توان او را مسخره کرد و به او خندید.
فیلم "تحریر ۲۰۱۱" در سپتامبر گذشته در "جشنواره بین‌المللی سینمایی ونیز" به روی پرده آمد و قرار است در جشنواره فجر آینده در تهران به نمایش در آید.


نگاهی نگران
محافل هنری از سینماگران عرب انتظار دارند که پشت سر انقلاب حرکت نکنند
در میان ناظران و روشنفکران عرب، در گفت‌وگو از "بهار عربی" دغدغه و نگرانی آشکار است. این بهار می‌تواند به خزان دیکتاتوری ختم شود.
در سوریه و یمن زمامداران به قیمت کشتار و خونریزی به قدرت چسبیده‌اند. در تونس ساختار حاکمیت کمابیش دست نخورده به جانشینان "بن علی" واگذار شده است. در لیبی دعوا بر سر مرده‌ریگ "قذافی" ادامه دارد، و در مصر میراث انقلاب به دست کسانی افتاده است که حاضرند تمام ارزش‌های انسانی را با "ایمان" تاخت بزنند.
با وجود این نگرانی‌ها "بهار عربی" پایه‌های نظام را از بنیاد لرزانده است. کمابیش در تمام فیلم‌ها این صدای انسانی به گوش می‌رسد: «من پیش از این اصلا نمی‌دانستم که حق و آزادی چیست، اما امروز دیگر حاضر نیستم بدون این ارزش‌ها زندگی کنم».
به نظر ناقدان عرب، سینماگر امروز نیز باید چنین الگویی در پیش چشم داشته باشد. او نیز باید به خود بگوید: پیش از این مسائل بسیاری بود که نه به آنها فکر کرده بودم و نه جرأت بیان آن را نداشتم، و امروز که چیزی دهانم را نبسته است، باید از همه چیز حرف بزنم.
محافل هنری از سینماگران عرب انتظار دارند که پشت سر انقلاب حرکت نکنند. کار آنها تنها ثبت زیر و بم‌های انقلاب نیست. سینما باید با جرأت و جسارت وارد میدان شود، مسائل حاد جامعه را طرح کند، تابوهای اجتماعی را بشکند و خود در پیشرفت فرهنگی و آگاهی سیاسی جامعه پیشتاز باشد.

بي.بي.سي

۱۳۹۰ بهمن ۶, پنجشنبه

بیانیه مشترک وزرای خارجه و خزانه داری آمریکا حول تحریم رژیم آخوندی.

بیانیه مشترک هیلاری کلینتون و وزیر خزانه داری آمریکا حول تحریمها

چهارشنبه، ۰۵ بهمن ۱۳۹۰ / ۲۵ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

بیانیه مشترک وزرای خارجه و خزانه داری آمریکا: تحریمهای اتحادیه اروپا یک گام قوی دیگر برای افزایش فشار بر رژیم ایران است

هیلاری کلینتون وزیرخارجه آمریکا و تیموتی گایتنر وزیر خزانه‌داری این کشور، با صدور یک بیانیه مشترک مندرج در سایت وزارت خارجه آمریکا ۳بهمن۱۳۹۰ اعلام کردند:
تحریمهای اتحادیه اروپا یک گام قوی دیگر در تلاشهای بین‌المللی برای افزایش چشمگیر فشار بر رژیم ایران در ارتباط با برنامه اتمی آن است. این تحریمها با گامهایی که آمریکا در ۳۱ دسامبر با امضای رئیس جمهور اوباما برداشته، مشابه است.
رژیم ایران نپذیرفته است به نگرانیهای جدی و معتبر جامعه بین‌المللی از برنامه اتمی‌اش پاسخ بدهد، امری که باعث تشدید نگرانیها نسبت به برنامه اتمی آن شده و طبعا با فشار جدید و هماهنگ، قیمت نقض التزامات پایه یی بین‌المللی را برای رژیم ایران بالاتر خواهد برد.
آمریکا و شرکای بین‌المللی آن به جلوگیری رژیم ایران از دستیابی به تسلیحات اتمی متعهد هستند.

۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

همراهی استرالیا با جوامع بین المللی در راستای تحریم رژیم آخوندی.

پیوستن دولت استرالیا به تحریمهای نفتی ومالی اتحادیه اروپا علیه رژیم آخوندی

چهارشنبه، ۰۵ بهمن ۱۳۹۰ / ۲۵ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

دولت استرالیا اعلام کرد به تحریمهای نفتی اتحادیه اروپا علیه رژیم ایران می پیوندد و خرید نفت از این رژیم را تحریم می کند.

به گزارش خبرگزاری رویتر۴بهمن ۱۳۹۰، کوین راد وزیر امور خارجه استرالیا در لندن به خبرنگاران گفت: ما از تصمیمات اتخاذ شده در روز دوشنبه۲۳ژانویه در بروکسل برای اعمال تحریمها علیه رژیم ایران حمایت می کنیم و ما نیز در استرالیا دقیقا به موازات اتحادیه اروپا تحریمهای مشابه را علیه رژیم ایران اعمال خواهیم کرد.
کوین راد که پس از ملاقات با وزرای خارجه و دفاع بریتانیا با خبرنگاران صحبت میکرد، افزود: ضروری است این پیام به رژیم ایران فرستاده شود که رفتارش در سطح جهانی غیرقابل قبول است.

رهبران اروپا در بیانیه ای به رژیم آخوندی هشدار دادند.

هشدار رهبران انگلستان، فرانسه و آلمان به رژیم آخوندی برای گردن گذاشتن به التزامات بین المللی

چهارشنبه، ۰۵ بهمن ۱۳۹۰ / ۲۵ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

بیانیه مشترک نیکلا سارکوزی، آنگلا مرکل و دیوید کامرون: ما در حمایت از اقدامات قوی برای تضعیف توانایی رژیم ایران در دستیابی به تسلیحات اتمی متحد خواهیم بود

به‌دنبال تصویب تحریمهای نفتی و مالی اتحادیه اروپا علیه رژیم آخوندی، سرادن دولتهی انگلستان، فرانسه و آلمان طی بیانیه مشترکی، این رژیم را به توقف فعالیتهای اتمی آن فراخواندند و اعلام کردند:
سایت وزارت خارجه فرانسه ۳بهمن ۱۳۹۰ نوشت: ما در حمایت از اقدامات قوی به‌منظور تضعیف توانایی رژیم برای تأمین مالی برنامه اتمی خود و نشان‌دادن قیمت مسیری که صلح و امنیت همه ما را تهدید می‌کند، متحد خواهیم بود.
به گزارش خبرگزاری فرانسه ۳بهمن ۱۳۹۰، دیوید کامرون، نیکولا سارکوزی و آنگلا مرکل در یک بیانیه مشترک اعلام کردند، رژیم ایران در کسب اعتماد بین‌المللی نسبت به ماهیت برنامه اتمی خود شکست خورده است.
ما دست‌یابی رژیم ایران به تسلیحات اتمی را نخواهیم پذیرفت. این رژیم تاکنون به التزامات بین‌المللی خود هیچ پاسخی نداده است و هم‌اکنون خشونت را به سراسر منطقه صادر می‌کند.
رهبران انگلستان، فرانسه و آلمان اعلام کردند: ما از حکومت ایران می‌خواهیم فعالیتهای حساس اتمی خود را بلادرنگ به‌حالت تعلیق در آورد و از التزامات بین‌المللی خود به‌طور کامل پیروی کند.

اخطار نخست وزیر ترکیه به نوری مالکی.

ترکیه نسبت به دامن زدن به درگیری فرقه یی به دولت عراق اخطار میدهد

چهارشنبه، ۰۵ بهمن ۱۳۹۰ / ۲۵ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

خبرگزاری فرانسه از استانبول گزارش داد: «ترکیه نسبت به دامن زدن به درگیری فرقه‌یی، به دولت عراق اخطار می‌دهد».

خبرگزاری فرانسه۴بهمن۱۳۹۰، نوشت: رهبر ترکیه، مالکی را به‌خاطر متهم کردن ترکیه به دخالت در امور عراق، به‌شدت مورد انتقاد قرار داد. نخست وزیر اردوغان گفت: ”من رفتار مالکی را ... خیلی زشت و بسیار تأسف‌بار میدانم ”
او گفت: ”ما از دولت عراق انتظار داریم از تبعیض فرقه‌یی دوری جوید و جهت جلوگیری از درگیریهای فرقه‌یی یک رفتار مسئولانه داشته باشد“...
طیب اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه به دولت عراق اخطار داد که در صورتیکه یک درگیری فرقه‌یی در عراق شروع شود، ساکت نخواهد ماند.
اردوغان که برای قانونگذاران ترکیه در پارلمان این کشور سخنرانی می کرد و سخنانش از تلویزیون ترکیه پخش می‌شد، گفت: ”مالکی باید بفهمد در صورتی‌که یک درگیری به شکل درگیریهای فرقه‌یی در عراق شروع شود، امکان ندارد که ما ساکت باقی بمانیم“.
اردوغان گفت: ”هرکس که کنار بایستد و دست روی دست بگذارد و در حال تماشای این باشدکه برادران همدیگر را کشتار می‌کنند، شریک جرم می‌باشند“.
تلویزیون العربیه۴بهمن۱۳۹۰، درگزارش خود گفت، اردوغان، اظهارات نخست وزیر عراق که ترکیه را به دخالت در امور داخلی عراق متهم کرده بود را یک رویکرد زشت وغیرقابل قبول دانست.
اردوغان گفت: درسال۲۰۰۳ وقتی که آمریکا از ما خواست، وارد عراق نشدیم زیرا که برادرانمان درعراق از ما خواسته بودند دخالت نکنیم و ما به جایی که تمایلی به ما ندارند نمی رویم، ولی مالکی باید خوب بداند که اگر عراق به جنگ داخلی کشیده شد نمی توانیم ساکت بمانیم».

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

سخنان تکان دهنده ژنرال فیلیپس و دخترش سارا فیلیپس در کنفرانس پاریس.


من امنيت دختر خودم را به دست به اصطلاح «تروريستها» خواهم سپرد. اما اين تصميم من نيست بلکه، سارا، اين انتخاب خود توست

ژنرال فيليپس و دخترش سارا فيليپس

متشکرم. خانم رجوي، ميهمانان محترم،

مردم آزاديخواه در سراسر جهان، و مهمتر از همه 3400 تن ساکنان کمپ اشرف.

من مفتخرم که امروز در اينجا با شما باشم. خطاب به ساکنان کمپ اشرف بايد بگويم که شما 9 سال است متحمل رنجهاي بسيار، دريك وضعيت محصور و تقريباً تحت اسارت شده ايد. شکي نيست. شش سال اول تحت حفاظت نيروهاي ائتلاف و سه سال اخير تحت اسارت و در مواجهه با بربريت رژيم مالکي بود. اين سخنراني در رابطه با دوستان من در کمپ اشرف است که شخصاً آنها را ميشناسم. اما همچنين مهم است بدانيم که اين سخنراني جهت افزايش آگاهي در جهان در قبال سرنوشت اين 3400 زن و مرد است.

من تنها ميتوانم تصور کنم که ملايان چگونه غرق در خنده شدند وقتي به دستور مافوق، نيروهاي من فرستنده هاي راديويي مجاهدين را قطع و مصادره کردند و اينگونه صداي آزادي براي مردم ايران را مسکوت گذاشتند. دليلي که به من گفته شد اين بود که سازمان مجاهدين تروريست است و روشن است که پيامهاي تروريستي ميفرستند. تصميم قطع اين رابطه بين صداي مجاهدين و مردمي که زير مشت آهنين ملايان زندگي ميکنند، تصميم مزخرفي بود. وقتي شما به گذشته برگرديد و از دور به اين نوع تصميم ها نگاه کنيد واقعاً تعجب خواهيد کرد: جمع آوري مجاهدين در کمپ اشرف، که من بخشي از آن بودم، خلع سلاح آنها، در زمانيکه من آنجا بودم، قرار دادن آنها در محدوديتهايي که مشابه شرايط بازداشت بود، چيزي که من به اجرا گذاشتم، و ساکت کردن راديوي آنها: چنين به نظر ميرسد که ما بيشتر در خدمت آخوندها بوديم تا نيروهاي چندمليتي ائتلاف.

در حالي که سربازان تيپ 89 پليس نظامي، يعني تيپي که من فرمانده آن بودم، 3400 ساکن کمپ اشرف را تحت شرايط بازداشت قرار دادند، رژيم ملايان در همان زمان تسليحات و بمبهاي کنار جاده يي و مهمات ديگر براي کشتار همان سربازان را به عراق صادر ميکرد. و ما وقتي مجاهدين را از صحنه نبرد و معادلات حذف کرديم در واقع امر دستورات ملايان را اجرا ميکرديم . ملايان نميتوانستند هيچکس را بهتر از اين با پول به خدمت بگيرند يا رشوه بدهند، يا به زور و با باجگيري چنين تلاش موثري را براي از بين بردن دشمن شمارة يك خود يعني مجاهدين به راه اندازند. اين ما يعني آمريکا بوديم که اين کار را براي آنها انجام داديم. بدتر اينکه، ما قول کتبي خود مبني بر حفاظت از آنان را نقض کرديم و انسانهايي را که قابليت ايجاد تغيير در ايران را دارند، ترک كرديم و آنها در دست تروريستهاي واقعي رها کرديم.

رژيم مالکي کارنامه لکه داري در بسياري از موارد دارد، اما نه به اندازه رفتار متجاوزانه، ساديستي، و توام با بربريتي که با مردان و زنان غيرمسلح کمپ اشرف، يعني مقاومت ايران، داشته است.

مالکي! شايد تو بخواهي در تاريخ شيوه تجديد نظرخواهي را پيش بگيري اما نميتواني خوني را که به خاطر کشتار 40 تن از ساکنان غيرمسلح در اشرف از دستانت مي چکد، پاک کني. کساني که تضمين موقعيت حفاظتي تحت کنوانسيون چهارم ژنو را داشتند، همچنين است در مورد هزار تن کساني که مجروح شدند و برخي از آنها حالشان وخيم است.

خواب راحت به چشمان من نمي آيد چراکه من سخنگوي نيروهاي ائتلاف در رابطه با مجاهدين در کمپ اشرف بودم. به عنوان فرمانده تيپ 89 پليس نظامي من عمليات تجسسي فراگيري را پيش بردم تا به پيداكردن موردي از نقض توافق مربوط به تحويل دادن سلاحهاي مجاهدين بپردازم. اما هيچ موردي از نقض توافق ازجانب مجاهدين را کشف نکردم.

من به نيروهاي خودم دستور دادم که سانتيمتر به سانتيمتر آن تأسيسات 34 کيلومتر مربعي اشرف را تجسس کنند و در نهايت حتي يک جنس غيرمجاز و حتي يک مورد نقض توافقات هم يافت نشد. نيروهاي من همچنين با ارگانهاي ديگر دولت آمريكا مشارکت کردند تا وضعيت قانوني تک تک 3400 تن از ساکنان را تعيين کنند و حتي يک نفر هم با تروريسم يا هيچ موردي از ارتکاب جرم نسبت نداشت. تک تک ساکنان کمپ اشرف يک قول کتبي براي حفاظت دريافت کردند. من شخصاً اولين قول کتبي را تحويل دادم و اين قول زماني نقض شد که ما 3400 مرد و زن را به نيروي فاقد انضباطي تحويل داديم که تحت فرماندهي و کنترل دست نشاندگان رژيم ايران يعني مالکي بودند.

من هر شب از خواب راحت محرومم، چونكه ما کار خطايي انجام داديم. ما عملي را انجام داديم که از نظر اخلاقي غيرمجاز است يعني قول ملي وكشوري خود را براي حفاظت از اين افراد نقض کرديم. مالکي! من فکر کنم تو هم خواب راحت نداري چون روح خودت را فروخته اي. ملايان احتمالاً قهقهه زده اند به خاطر اقدامات ابلهانه تو در راستاي پيشبرد منافع آنان در کشتار و نابودي هرچيزي که قدرت تماميت خواه فاشيستي شان را تهديد ميکند. بله تو خواب راحت نداري چون ميداني که تو مسئول کشتار 40 تن از اعضاي مجاهدين هستي. قطعاً تو بايد بفهمي که وقتي تاريخ مصرفت تو براي ملايان تمام شود تو را هم به دور خواهند انداخت.

درست است كه هر دوي ما از خواب راحت محروم هستيم. اما فقط من هستم که تمام آنچه را در توان دارم انجام ميدهم تا جان آن 3400 تن از مردان و زنان را نجات دهم در حاليکه تو، مالکي، خلاف اين را انجام ميدهي.

اين من هستم که بايد از شما تشکر کنم که به من اجازه داديد، يک خطا را تصحيح کنم.

من با ساکنان کمپ اشرف بيشتر از يک سال زندگي کرده ام و سالهاي بيشتري را در کنار آنها کار کرده ام. تعداد کمي هستند که بهتر از من آنها را مي شناسند. اطلاعات دست اول من نشات گرفته از تجربيات شخصي من است و به دور از سياست و تبليغات و به دور از دروغ است. من اشرف را خودم ديده ام و در آنجا زندگي کرده ام، برخلاف کسان ديگري که بدون کمترين تجربه و دانش دست اول در برجهاي عاج خود نشسته اند و در مورد آن چيز مينويسند و مرتب اتهامات بي اساس را تکرار ميکنند. يکي از اين گزارشها توسط يکي از سازمانهايي منتشر شد که من سابقاً برايش احترام قائل بودم. گزارش سازمان ديدبان حقوق بشر در رابطه با کمپ اشرف. اگرچه من هنوز رسماً در خدمت فعال بودم اما احساس کردم آنقدر اين گزارش مزخرف بود که مستحق اعتراض از طرف من است. من به طور مکتوب در واکنش به اين گزارش خطاب به مدير ديدبان حقوق بشر واکنش نشان دادم. اين يکي از برگه هاي زندگي من است که به آن بسيار افتخار ميکنم چرا که بلند شدم و لجن پراكنيهايي را كه در آن گزارش بود، رد کردم. من در اين نامه گفتم که دوست دارم روزي دخترم به کمپ اشرف برود و آنجا را ببيند. جالب اين است که در پاسخ حتي يک کلمه هم از طرف مدير ديدبان حقوق بشر دريافت نکردم.

اما حالا بايد اطلاعات بسيار نگران کننده يي را که از منابعم در داخل دولت عراق و وزارت کشور آن دريافت کرده ام برملا کنم. دوستان عراقيم به من گفته اند که نه تنها کمپ ليبرتي غارت و تخريب و چپاول شده است، بلکه يک تأسيسات کوچکي به عنوان زندان درآنجا ساخته شده که قرار نيست همه 3400 عضو مجاهدين را در بر گيرد.

بسيارخوب، خانم وزير خارجه! خانم کلينتون! اگر اينطور نيست پس بياييد آن را تدقيق کنيم. من شخصاً به بغداد سفر خواهم کرد و گزارش خواهم داد. و اين هيچ خرجي براي ماليات دهندگان آمريکايي نخواهد داشت. من اين کار را با خرج خودم انجام خواهم داد. رئيس جمهور اوباما! من را اعزام کنيد، به عنوان يک ژنرال سابق که بسيار با کمپ ليبرتي آشنايي دارد، چون در آنجا هم زندگي کردم و ميدانم چگونه ميتوان هزاران نفر را در آنجا مستقر كرد و حداقلِ امکانات بهداشتي و غذا و غيره را فراهم كرد. اجازه بدهيد در رابطه با کيفيت زندگي صحبت کنيم. حتي حلقه هاي زمين بسکتبالِ آنجا را هم دزديده اند! من عکسهاي ليبرتي امروز را دارم.

من به گزارش ديدبان حقوق بشر اشاره کردم و گفتم که به من پاسخي داده نشد. اما محافل ديگري با من ارتباط برقرار کردند. عمده آنها مثبت بود اما برخي منفي بودند. آنها مرا متهم کردند که از اسم دخترم بيهوده استفاده کرده ام. عجب آدمهاي ناداني. آنها دختر من را نمي شناسند. اراده و تعهد دختر من مثل زنان مجاهدين براي ملايان ايران وحشت انگيز است. همانطور که گفتم من بسيار افتخار ميکنم که عليه اين گزارش واکنش نشان دادم.

بنابراين، براي آن دسته از کساني که گفتند که من در آن نامه از اسم دخترم سوء استفاده کرده ام، چطور است که از زبان خود او بشنويم؟ سارا لطفاً بيا اينجا و بگو ببينم آيا از اسمت سوء استفاده کرده ام؟

سارا فيليپس:

متشکرم و ببخشيد که من مهارت سخنراني در مجامع عمومي را ندارم، اما نهايت تلاشم را خواهم کرد. همانطور که پدرم گفت، اسم من سارا فيليپس است و من دختر او هستم. مايلم خلاصه يي از اين تاريخچه را بگويم که چگونه با ساکنان اشرف آشنا شدم.

در سال 2003، درک من از جهان دگرگون شد. من برخلاف باور عمومي مخصوصاً در آمريکا، متوجه شدم که همه زنان در آسياي جنوب غربي در مواجهه با استثمار مسخ نشده اند. يک گروه ويژه از زنان هستند که اجازه نميدهند کسان ديگري سرنوشت آنها را تعيين کنند. پدر من که در آن زمان در عراق بود، با تلفن بين المللي خود با من تماس گرفت. من در آن زمان در خوابگاه دانشجويي بودم. او زنگ زد و به ياد دارم که گفت: سارا من آمازونهاي عصر معاصر (زنان جنگجو در اسطوره هاي يوناني) را که تو به آنها علاقه داري يافتم. کساني که تو همواره در جستجوي آنها بوده‌يي و درباره آنها خوانده يي. او به من گفت که تو هيچوقت حدس نخواهي زد که آنها را کجا پيدا کرده ام!

آن روز من با اين زنان شجاع آشنا شدم و در حقيقت آنچه براي من بيشتر شوک کننده بود اين بود که فقط زنان نيستند و مردان هم در کنار آنها براي مقابله با استبداد ايستادگي ميکنند. من با مجاهدين خلق آشنا شدم و از پدرم خواهش و استدعا کردم که به من اجازه دهد اين زنان را ملاقات کنم. حتي بهتر، حتي بهتر، بگذار مشعل آنان را در دست بگيرم و در کنار آنها بجنگم. آنها نه تنها توانسته اند کليشه ها و نقشها را تخريب کنند بلکه توانسته اند چالشهاي غيرقابل عبور را تسخير کنند و موقعيتهاي رهبري کننده را در دست بگيرند. زنان و مردان مجاهدين به دموکراسي و حقوق برابر و آزادي عقيده دارند. «آزادي» چه واژه زيبايي است. طبق تعريف لغتنامه وبستر، آزادي يعني کيفيت و موقعيت آزاد بودن و عدم ضرورت، اجبار يا محدوديت در انتخاب و عمل کردن؛ و رها بودن از قدرت ديگران.

به زودي بعد از شنيدن در مورد ساکنان کمپ اشرف، من شروع به مکاتبه با چند تن از آنان كردم. اگر شما امروز به من گوش ميکنيد. واقعاً اميدوارم که زنان اشرف حرفهاي من را بشنوند، من دريافت نامه هاي الکترونيکي از طرف شما را خيلي دوست داشتم و خيلي علاقمندم که ميتوانم اين موضوعات را به اطلاع ساير دانشجويان و دوستانم برسانم و به آنها از تحولات اشرف و سراسر جهان بگويم. در جهان افراد زيادي نيستند که در شجاعت همرديف زنان مجاهد باشند، که من بي نهايت افتخار آن را داشتم بتوانم با آنها ارتباط برقرار کنم.

ما در ايميلها و نامه هاي خود در مورد ملاقات در اشرف آزاد و دريك تهران آزاد به عنوان خواهران بين المللي صحبت ميکرديم تا در نهايت بتوانيم مرزهاي جهاني را درنورديم.

پدر من اخيراً در دفاع از موضع خود مبني بر اين که نام مجاهدين بايد از ليست خارج شود سخنرانيهاي زيادي کرده است. بسياري از شما او را باور مي‌کنيد و ميدانيد که صحت دارد. اما خطاب به آن دسته از کسانيکه موضع پدر من و حتي شخصيت او را باتهمت سوء استفاده ابزاري از نام دخترش زير سؤال ميبريد ميخواهم چيزي را بگويم: وقتي پدر من به عراق رفت و اين داستان واقعي است، او به من ميگفت سارا اينقدر هيجان زده و اميدوار به داستان هايي که به تو ميگويم نباش چون شايد احتمالي وجود داشته باشد که صحت نداشته باشند. به اينها ميگويند تروريست. او مثل هر آمريکايي که ممکن است اينطور باشد، در مورد ماهيت مجاهدين شک داشت و شنيده بود که تروريست هستند. من به شما در رابطه با شخصيت خودم گفتم، سيب‌ها زياد دورتر از درخت نمي افتند: کاراکتر من مثل پدرم است. او با چشمان و قلب باز قدم به پيش ميگذارد.

وقتي او فهميد که ساکنان کمپ اشرف تروريست نيستند، شروع به دفاع از آنان کرد و از من خواست که هرچقدر ميتوانم اطلاعات او را منتقل کنم. وقتي از عراق خارج شد، پدر من بدون هيچ شکي فهميده بود که آنچه ابتدا به او در رابطه با ساکنان اشرف ابلاغ شده بود به وضوح دروغ و تبليغات بود تا فساد و مردان بيرحم را تقويت کند. من هميشه فکر ميکردم که نميتوانم کار کافي کنم چون فقط يک دختر ساده جوان در آمريکا هستم و چه کاري ميتوانم در اين رابطه انجام دهم؟ احساس ميکردم که از فاصله خيلي دور صداي من خيلي نارسا خواهد بود و کلمات من شنيده نخواهد شد. من بسيار خوشبخت هستم که امروز در مقابل همه شما ايستاده ام و صدايم شنيده ميشود.

من فقط ميتوانم اميدوار باشم کساني که صداي من را در آمريكا مي شنوند و قدرت ايجاد تغيير شرايط چندهزار تن از افراد خوب را دارند، گوش فرا دهند. در اين شرايط، من نگران ساکنان کمپ اشرف هستم. ميترسم که اين زنان و مردان، خود را در مقابل نيرويي بيابند که هيچ قدرت دفاعي در برابر آن نداشته باشند. اگر تمام آنچه كه به عنوان سلاحي براي دفاع از آنان در اختيار داشته باشم فقط صدايم باشد، فرياد خواهم زد نام آنها را از ليست خارج کنيد. اينها افراد خوبي هستند و تروريست نيستند.

ژنرال فيليپس:

خانم رجوي، من اطمينان دارم که دختر شما و قريب به 1000 زن ديگر مجاهد از اين قدرداني خواهند کرد که يک زن ديگر به آنها بپيوندد و با آنها کار کند. چون، بله، من امنيت دختر خودم را به دست به اصطلاح «تروريستها» خواهم سپرد. اما اين تصميم من نيست بلکه، سارا، اين انتخاب خود توست. اگر من فرصت يابم و رئيس جمهور به من اجازه دهد که به آنجا بروم، آيا مرا همراهي خواهي کرد حتي اگر به معني رفتن به اشرف باشد؟

سارا: من ميگويم بزن بريم!

متشکرم

حسن داعی - هومن مجد را بهتر بشناسیم

۱۳۹۰ بهمن ۳, دوشنبه

TEHRAN: Hozure Mardom Baraye Kharid va Forushe Seke va Dollar Ruberuye B...

هجوم مردم برای خرید دلار و طلا ...تهران روبروی بانک ملی دوشنبه 3 بهمن ماه سال 1390

ترانه خاطره انگيز دل ديوانه كاري از گروه شباهنگ.flv

اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران"تصویب تحریمهای نفتی از سوی اتحادیه اروپا"


خانم مريم رجوی، ضمن استقبال از تصميم شورای وزيران اتحاديه اروپا خواستار اعمال فوری تحريمهای همه جانبه عليه رژيم ايران شد
تحريمها ضروری است اما پاسخ نهايی پروژه تسليحات اتمی رژيم ملايان، حمايت از مبارزه مردم ايران برای تغيير اين رژيم است

به دنبال تصميم شورای وزيران اتحاديه اروپا مبنی بر اعمال تحريمهای نفتی عليه رژيم ملايان، خانم مريم رجوی، رئيس جمهور برگزيده شورای ملی مقاومت ايران، گفت: مقاومت ايران از تصميم امروز شورای وزيران استقبال می کند و خواستار اعمال فوری و بلادرنگ اين تحريمها است. مقاومت ايران بيش از ۲دهه است که به اعمال تحريمهای همه جانبه نفتی و مالی ديکتاتوری دينی و تروريستی حاکم بر ايران فراخوان داده است. وی افزود: در حالی که رژيم آخوندی با تمام قوا تلاش می کند به سلاح اتمی دست يابد، شروع اين تحريمها از ۵ماه ديگر فرصت بسيار زيادی در اختيار اين رژيم قرار می دهد که به طرحهای شومش جامه عمل بپوشاند.
تحريمهای همه جانبه و اعمال فوری آنها، يک جزء ضروری و غيرقابل صرفنظر کردن برای متوقف کردن پروژه تسليحاتی اتمی رژيم آخوندی است و بايد هر چه سريع تر تکميل شود. اما در شرايطی که نرمش جامعه بين المللی در سالهای گذشته اين رژيم را به بمب اتمی بسيار نزديک کرده است، تحريمها پاسخ نهايی پروژه اتمی اين رژيم نيست. راه حل نهايی تغيير رژيم آخوندی است که دست يابی به بمب اتمی بخشی از استراتژی اش برای بقاست و هرگز از آن دست نمی کشد. لذا تحريمها در صورتی مؤثر است که با حمايت از مبارزه مردم ايران برای تغيير رژيم همراه باشد.
واقعيت اين است که سياست مماشات و تعامل با رژيم آخوندی، تلاش می کند که تحريمهای تصويب شده را سست کند و به تعويق اندازد يا با قائل شدن استثناء بر اساس مصالح اقتصادی و سياسی، آن را از جديت بيندازد.
آن روی سکه اين سياست، عدم پايبندی آمريکا و جامعه بين المللی به تعهداتش در قبال حفاظت ساکنان اشرف و اصرار بر ادامه برچسب نامشروع تروريستی عليه مجاهدين خلق ايران در آمريکا است. اين ليست گذاری اراده جامعه بين المللی برای اعمال قاطعيت عليه بانکدار مرکزی تروريسم را سست کرده است.

دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
۳بهمن۱۳۹۰ (۲۳ژانويه ۲۰۱۲)

تصویب تحریمهای نفتی از سوی اتحادیه اروپا.

تحریم نفت ایران توسط نمایندگان اتحادیه اروپا به تصویب رسید

دوشنبه، ۰۳ بهمن ۱۳۹۰ / ۲۳ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

نمایندگان اتحادیه اروپا روز دوشنبه تحریم واردات نفت از ایران را به تصویب رساندند بر اساس این توافقنامه اتحادیه اروپا از این پس هیچ قرارداد نفتی جدیدی با ایران نخواهد بست.

وزیران خارجه اتحادیه اروپا در اجلاس روز دوشنبه در بروکسل تحریم نفت ایران و بستن حساب‌های بانک مرکزی ایران را به تصویب رساندند. تمام کشورهای اروپایی باید تا اول ژوئیه ۲۰۱۲ قراردادهای نفتی موجود با ایران را فسخ کرده باشند.
روز دوشنبه (۲۳ ژانویه/۳ بهمن) اجلاس وزیران امور خارجه‌ کشورهای عضو اتحادیه‌ی اروپا به مسئله‌ی تحریم نفت ایران پرداخت.
نمایندگان این کشورها نخست بر سر چارچوب اجرایی این تحریم بی‌سابقه علیه ایران به توافق رسیده بودند که سپس در حوالی ظهر به تصویب وزیران امور خارجه رسید.
بر اساس توافق‌هایی که صورت گرفته است، از هم‌اکنون انعقاد قرارداد با ایران در حوزه‌ی نفت ممنوع خواهد بود.
از سوی دیگر کلیه‌ی حساب‌های بانک مرکزی ایران در سطح اتحادیه اروپا مسدود خواهد شد.
بدین‌گونه وزیران امور خارجه‌ی اتحادیه اروپا کلیه‌ی توافق‌های نمایندگان کشورهای عضو این اتحادیه در رابطه با تحریم ایران را به تصویب رساندند.
به گزارش خبرگزاری آلمان، ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا، در آغاز کار این اجلاس گفت: «ما در انتظار یک بسته‌ی تحریمی تاکنون بی‌سابقه هستیم.»
گیدو وستروله، وزیر امور خارجه آلمان، در این رابطه گفت:«ما باید با قاطعیت واکنش نشان دهیم، و هر کسی خشنودانه این کار را نمی‌کند.
وی افزودمسئله اینجاست که ما نمی‌توانیم بپذیریم که ایران به بمب اتمی دست پیدا ‌کند.» از نظر گیدو وستروله، «گزینه‌ی ایران مسلح به سلاح هسته‌ای» نمی‌تواند «پذیرفتنی باشد».
به گزارش خبرگزاری فرانسه، قیمت هر بشکه نفت خام «برِنت» در بورس لندن با ۵۶ سنت رشد به ۱۱۰.۴۲ دلار رسید.
اتحادیه اروپا پس از چین دومین وارد کننده نفت از ایران است و در ۱۰ ماه اولیه سال ۲۰۱۱ روزانه ۶۰۰ هزار بشکه نفت خام از ایران وارد کرده است.
در این میان یونان، اسپانیا و ایتالیا که از خریداران اصلی نفت خام ایران در اتحادیه اروپا هستند پیشتر نسبت به اعمال تحریم‌های نفتی علیه ایران ابراز نگرانی کرده و خواستار فرصتی برای پیدا کردن جایگزینی برای نفت ایران شده بودند.

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

عاشورای سال هشتادوهشت و واقعیتهای غیر قابل انکار در تحلیلی از سایت" کلمه"


سایت «کلمه» در روز ۱۷ دی ۹۰ در مقاله یی با عنوان «ادامه دروغ پردازیها در باره عاشورای ۸۸؛ حقایقی که از آن می گریزند» نوشت: «کربلای تهران چیزی نیست که به این زودی از خاطره ها برود و بتوان آنچه در این روز رخ داد, تحریف کرد. هنوز همه شاهدان عینی این حادثه تلخ حضور دارند؛ آنان که شاهدی بودند بر مظلومیت مردمی که زیر مشت و لگدِ شانزده هزار نیروی انتظامی و اطلاعاتی, خونین شدند؛ هنوز خانواده داغدار مصطفی و شبنم و امیر و سیدعلی و… هر روز در راهروهای دادگستری تهران می روند تا شاید نشانی بیابند از قاتلانی که توانستند به پشتوانه قدرت... خون بی گناهان را بر زمین بریزند. امسال هم این خانواده ها بودند که حتی نتوانستند آگهی ترحیم برای عزیزانشان بدهند».
نویسنده مقاله (نسیم بهشتی) در ادامه, درباره ادّعای تمدّن, استاندار تهران, درمورد این که «خودشان, خودشان را از روی پل کالج به پایین پرتاب کردند» و سخنان کذب محمدجواد لاریجانی, برادر «زمینخوارِ» «قاضی القضات», که می گوید: «در برخورد با معترضان ـ که او آنها را اهل “فتنه” می خواند ـ حکومت, از نیروهای امنیتی و انتظامی و حتی بسیج استفاده نکرد! و این مردم بودند که در صحنه حاضر شدند و “فتنه” را بر اساس “بصیرت” و تشخیص از بین بردند!», می نویسد: «گویی آقای تمدّن و محمدجواد لاریجانی فراموش کرده اند روز تاسوعا پلیس کلیه مبادیِ ورودی ایستگاههای مترو را بسته بود و حتی مسافران را بازرسی بدنی می کرد. استقرار نیروی هزار نفره پلیس ضدشورش در اطراف میدان امام حسین و ضرب و شَتم مردم هم, گویی از ذهن آنان رفته است... مردم که آرام و عزادار با بیرقهایی که نام حسین بر آن بود از سمت میدان امام حسین به سوی انقلاب می رفتند. به پل چوبی نرسیده بودند که نیروهای انتظامی با خشونت مانع از ادامه مسیر شدند. نیروهای ضدشورش شروع به زدن مردم کردند... شیشه ماشینها و مغازه ها را شکستند. همه باتوم در دستشان بود, می زدند و رحم نمی کردند. عدّه یی را هم بازداشت کردند و به ماشینهایشان بردند. چهارراه کالج از شب قبل تصرّف شده بود. لباس شخصیها همه جا را گرفته بودند. مردم از هر طرف تحت فشار بودند. ماٌموران با باتوم به ماشینهایی می کوبیدند که در ترافیک خیابانهای تهران, نه راه پس داشتند نه راه پیش. مردم در اتوبوسها و پیاده رو ها فقط شعار “حسین حسین” می دادند. وقتی حمله بیشتر شد مردم تکبیر سردادند و یاریِ خدایشان را طلب می کردند. فریاد الله اکبرشان پیوند می خورد با فحش و ناسزایی که ماٌموران نثار عزادارن حسین می کردند. مردم شعار می دادند “هیهات مِن الذّله”. در داستانها خوانده بودند که این فریاد امامشان بود آن گاه که بارانِ نیزه بر سر یارانش فرو می بارید در صحرای کربلا. “ابوالفضل علمدار, دیکتاتور را برش دار”, “این ماه ماه خونه, یزید سرنگونه”. باز این مردم بودند که در برابر این همه فحّاشی و توهین با تمسّک به امامِ شهیدان می خواستند به این لشکری که تا بُن دندان مسلّح به رزمگاه آمده بودند, پاسخ دهند. مردم در روز عاشورا به همان نتیجه یی رسیدند که امروز ابوالفضل قدیانی در اوین رسیده است. وقتی شعار می دادند که “… به آخرش رسیده” [«خامنه ای یزیده ـ به آخرش رسیده»] و چون قاتل است …باطل شده است [«خامنه ای قاتله ـ ولایتش باطله»], چون به چشم خود دیده بودند عزیزانشان در برابر دیدگانشان نقش بر زمین می شوند و ماشین نیروهای نظامی از روی پیکر او رد می شود. مردم در روز عاشورا تکلیف خود را با ظالمان روشن کرده بودند. “یا حجّت بن الحسن ـ ریشه ظلم را بکن”, نشان از باور عمیق مردمی بود که اسلام را برای کشور خود برگزیده بودند و می دانستند که “تجاوز توی زندان” نبوده توی قرآن؛ آنها می دانستند در اسلام کسی را به خاطر پرسش‌گری از راٌیش به گلوله نمی بندند؛ می دانستند در هیچ مکتبی در روز عاشورا سیاهپوشان امام حسین را کسی به خون نمی کشد؛ مردم در هیاُتهای محرّم شنیده بودند که زینب سلام الله را هم به کاخ یزید بردند و او توانست پیام آور خون شهیدانی باشد که در کربلا به زمین ریخته شده بود. در نظامی که ولایتش را به زور سرنیزه به مردم تحمیل می کند, حتّی عاجز است که شهامت یزید را داشته باشد و شنوای پیام آوران صحنه کربلا باشد. لیلای جوان باید به زندان رود, چون فقط شاهدی بوده است به ظلمی که بر امیر رفت, وقتی به چشمش دید این ماشین نیروی انتظامی است که از روی جسد بی جان امیر بارها رد می شود... بازماندگان میلیونی و شاهدان ناظر بر کربلای ایران را حتّی نگذاشتند داستان مظلومیّت خود را به کسی بازگویند. زینب می تواند در کاخ ستم فریاد بر آورد که “اى زاده معاویه! اگرچه حوادث روزگار مرا در شرایطى قرار داد که با تو سخن بگویم، امّا من، تو را کوچک مى شمارم و بسیار سرزنش مى کنم و توبیخ فراوانت مى کنم. آه! چه شگفت انگیز است که مردان خدا به دست گروهى شیطان صفت کشته شوند”, در حالی که مردمِ سرکوب شده ناچار بودند رَجزخوانی و دروغ پردازی و نمایشهای خودساخته کسانی را شاهد باشند که عزیزانشان را به خون نشانده بودند. بر مَرکَب دین، دینداران را به حبس می کنند و خون مردم را مباح, و گمان دارند که این مرکَب ابدی است و هنوز سه سال نگذشته از ظلمی که به این مردم کردند، دروغ پردازی می کنند و یادشان می رود آینده نگری زینب را که می گفت ”اى یزید! هرچه مى توانى در راه دشمنى ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده، به خدا نمى توانى نام ما را از خاطره ها و صفحه تاریخ، محو نمایى و فروغ وحى ما را خاموش سازى و از این راه به آرزوى نهایى خود برسى و این ننگ و عارِ همیشگى را از دامن خود پاک نمایى...» نویسنده, مقاله را با این جملات پایان می دهد: «ننگ عاشورای ۱۳۸۸ چیزی نیست که به این زودی از خاطر کسی پاک شود... و روز داوری برای امثال تمدّن ها و لاریجانی ها نزدیک است».
نویسنده در جایی از مقاله اش می نویسد: «مردم در روز عاشورا به همان نتیجه یی رسیدند که امروز ابوالفضل قدیانی در اوین رسیده است». قدیانی به چه نتیجه یی رسید؟
سایت «کلمه» در روز ۱۳ آبان۹۰ نامه یی را با عنوان «فریاد ابوالفضل قدیانی از اوین: سلطنت نکنید»، «در نقد سیاستهای رهبری» [خامنه ای] انتشار داد. قدیانی، «عضو ارشد و دربند سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»، که «اولین بار در دیماه ۸۸ بازداشت و به اتّهام توهین به رئیس دولت (احمدی نژاد) به یک سال حبس محکوم شده بود»، این بار در دیماه ۹۰، «به تحمّل سه سال حبس دیگر» محکوم شد. دو روز پس از این محکومیت جدید، او در دومین سالگرد «عاشورای خونین حسینی...» (ششم دیماه ۸۸) و «اردوکشی خیابانی اصحاب استبداد در روز نهم دیماه (۸۸) که ـ «سراسیمه و بنا بر سنتی یزیدی، چندی پس از قلع و قمع آزادیخواهان و حق جویان، به دستور مستبدّ حاکم [خامنه ای], از زندان اوین به خیابانها آورده شدند تا پا بر خون به ناحق ریخته شده عاشوراییان گذارده و مدّاحی اربابانشان را کنند» ـ نامه یی برای سایت «کلمه» فرستاد و «استبداد سلطانی» خامنه ای را آماج انتقادات شدید خود قرارداد: «... امروز که چهره نکبت بار استبداد سلطانی، بار دیگر، آشکارا در این مملکت رخ نمایی کرده و بر حیات و مَمات ساکنان آن حکومت می کند، نمی توان در برابر آن سکوت کرد و دم برنیاورد. از همین بابت است که اینک از زندان اوین این فریاد را بر می آورم... ملت ما از مشروطه تا انقلاب اسلامی, آن همه رنج نکشید تا امروز فردی به نام ولایت فقیه, قانون را, در تمامی مراتب, به بازیچه یی برای اِعمال قدرت مطلقه خویش بدل سازد. خیال مستبدِ امروز ایران این است که آرای این مردم در تعیین سرنوشت شان... اکنون برگه های قماری شوم در دست اوست، و حاشا که در برابر این خیال واهی لحظه یی کوتاه بیاییم، که به ‌فرموده رسول اکرم : ”افضل الجهاد کلمه حق عندالسلطان الجائر“. به مانند هر سلطان جائری، زندان، حَصر و خفه کردن هر بانگ مخالفی در صدر سیاستهای مملکتداری رهبری قرار گرفته است و از این رو, هرکس نگاه چپ به این مقام داشته باشد, از یک شهروند عادی یا یک دانشجوی جوان تا صاحب منصبان پیشین نظام و یا حتی مَجیزگویان دیروز بارگاه که امروز جریان انحرافی نام گرفته، بایستی طرد شده و زبانشان قطع شود... رسانه های دروغ پرداز... آیا شجاعت دارند که تنها یکبار حقیقت را رک و پوست کنده به مخالفان خود بگویند که در حال حاضر دشمن اوّل این آب و خاک, شخص رهبری و سیاستهای نابِخردانه اش است؟... ، تحریم یکپارچه و فعّال انتخابات مجلس نهم, که انتخاباتی غیرقانونی است، نیز مجالی خواهد بود برای نشان دادن بی اعتباری و عدم مشروعیت نظام کنونی که نه جمهوری است و نه اسلامی و نیز بی اعتباری عالی ترین مقام آن... »
قدیانی در پایان نامه اش خطاب به خامنه ای می نویسد: «اَعمال استبدادی و خودکامگی از سوی جنابعالی، نظام برآمده از انقلاب اسلامی را به فرسودگی و آستانه فروپاشی کشانده است، اگر در پی راه و علاج هستید چاره کار در تغییر ساختار ریاستی به پارلمانی و یا تغییرات صوری دیگر نیست، بلکه علاجِ کار در این کشور در آن است که جنابعالی از این قدرت دست کشیده، عشق به قدرت را از دل بیرون کنید و از سر راه این ملت مظلوم و جمهوری اسلامی کنار روید».
این روزها طلسم ولایت فقیه, کاملاً, درهم شکسته و تاختن بر سیاستهای جنایتکارانه او, دامنه گسترده یی یافته است تا آنجا که نه تنها گماشته او, احمدی نژاد, برایش کُرکُری می خواند, بلکه حنایش پیش گماشتگان دیگرش نیز رنگی ندارد.
دو سال پیش در خیزش میلیونی مردم تهران در ۱۶ آذر و به ویژه, در عاشورای حسینی در ۶دیماه ۸۸ بود که خامنه ای آماج اصلی شعارهای مردم به جان آمده قرارگرفت. از آن جمله اند: «کشته ندادیم که سازش کنیم ـ رهبرقاتل رو ستایش کنیم» / «این ماه ماهه خونه ـ یزید سرنگونه»/ «خامنه ای قاتله ـ ولایتش باطله» / «تجاوز، جنایت ـ مرگ بر این ولایت» / «ما اهل کوفه نیستیم ـ پشت یزید بایستیم» / «خامنه ای حیا کن ـ سلطنتو رها کن» / «ملت نمی خواهد ولی ـ ملاعمر, ملاعلی».
در قیام دلاورانه عاشورا بود که «ساختارشکنان»؛ آنهایی که نفی کامل رژیم ضدبشری ولایت فقیه را هدف قرار داده بودند, در میدان خیزشها, میداندار شدند و راهشان را از راه سبزپوشانی که مطالباتشان در چهارچوب همین نظام برآورده می شد، جداکردند. سبزپوشان شیفته ولایت هم, دو دستی به «عمود خیمه» همین نظام چسبیدند که عمامه اش را باد به تاراج سرنگونی نسپارد. از جمله, میرحسین موسوی، سه روز پس از قیام عاشورای ۸۸، که بیانیه شماره ۱۷ خود ـ «راه حلهای برون رفت از بحران» ـ را منتشرکرد، «سبز» خود را از هرگونه نزدیکی به «سرخ» ساختارشکن پیراسته نشان داد و نوشت: «... برای مراسم عاشورای حسینی, علیرغم درخواستهای فراوان، نه جناب حجت الاسلام و المسلمین کرّوبی اطلاعیه دادند و نه حجت الاسلام و المسلمین خاتمی اطلاعیه صادر کردند و نه بنده و دوستانم»، اما «عزاداران حسینی»، «در میان توفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها»... «روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند. این بار نیز چون دفعات گذشته, با اَعمال تحریک آمیز مواجه شدند؛ خشونتهای غیرقابل باور چون زیرکردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی ـ که امروز هویّت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز به روز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود ـ فاجعه یی را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست. مشاهده فیلمهای تکاندهنده عاشورا نشان می دهد که اگر شعارها و حرکات جاهایی به سمت افراط غیرقابل قبول کشانده می شود، ناشی از به زیر انداختن افراد بی گناه از روی پلها و بلندیها، تیراندازیها و آدم زیرکردنها و ترورهاست... جریان روزهای بعد از عاشورا و گسترش دستگیریها و دیگر تمهیدات دولتی نشان می دهد که مسئولان اشتباهات گذشته را, این بار در وسعت بیشتر, تکرار می کنند و آنها می اندیشند سیاست اِرعاب تنها راه حل است...»
موسوی در این بیانیه کینه دیرمان و «مرده ریگِ» امام دجّالش ـ خمینی ـ را نسبت به مجاهدین از پرده بیرون کشید و در جواب سخنگویان دربار ولایت, که اعلام کرده بودند او در اوایل پیروزی انقلاب ۵۷, هوادار مجاهدین بوده است, نوشت: «تهمت بی دینی و همراهی با قدرتهای بیگانه مستکبر و افراد بدنام و جریانهای منحوسی چون منافقین, به فرض آن که به حذف فیزیکی تعدادی از خدمتگزاران اسلام و مردم منتهی شود, ناشی از چشم بستن به ماهیت مشکلات ملی کشور است. من به عنوان یک دلسوز می گویم منافقین با خیانتها و جنایتهای خود مرده اند، شما برای کسب امتیازهای جناحی و کینه ورزی, آنها را زنده نکنید». سپس, خود و «جنبش سبز»ش را «وفادار به قانون اساسیِ» همین نظام جنایت پیشگان شمرد و «نهاد بزرگ و تأثیرگذاری چون سپاه» (پاسداران) را ستود و دربرابر شعارهای «کارناوال روز ۹دیماه» رژیم که پاره کردن و سوزاندن عکس خمینی و خامنه ای را به عنوان «اهانت به مقدّسات» محکوم کرده و محاکمه و اعدام عاملانش را خواستار شده بودند، نوشت: «مضحک است که به ما تهمت اهانت به قرآن، عاشورای امام حسین یا پاره کردن عکس حضرت امام قُدّس سِرّه زده شود. مسلّماً حرمت شکنی اگر در روز عاشورا صورت گرفته باشد, مورد تأیید ما نیست».
آتش زدن عکس خمینی و خامنه ای در قیام ۱۶ آذر و ۶دیماه ۸۸ (عاشورای حسینی)، بر جگر همه کسانی که دل در بند تداوم کشتارهای همین نظام بسته و تنها دربند آراستن «نقش ایوان» آن بودند، آتش افکند و برای بستن راهبند در برابر چنین خواست و آرمانی همه آنها را در مقابله با تهدید «ساختارشکنان» در یک صف قرار داد.
روزنامه «جمهوری اسلامی» در تحلیل سیاسی هفته، در روز ۱۰دیماه۸۸ نوشت: «در این هفته همزمان با ایام سوگوارى حسینى، عده یى با بىحرمتى و گستاخى به ارزشهاى دینى باعث ایجاد فتنه یى شدند که انسجام دینى و ملى را نشانه گرفته بود. متاُسّفانه عده یى بى هویّت بانفوذ به صفوف ملت در روزهاىی که باید نماد وحدت و همدلى و همبستگى ملت ایران در دفاع از آرمانهاى انقلابى باشد, اقدام به تحرّکات تفرقه افکنانه و بیان شعارهاى ساختارشکنانه کردند. این رفتار هنجارشکنانه ـ که از جانب همه دلسوزان نظام محکوم شد ـ قطعاً توسط افرادى مدیریت مى شود که در آن سوى مرزها هستند و آرزوى فروپاشى نظام را در سر مىپرورانند... طبعاٌ رفتارهاى خارج از شئون اسلامى در روز عاشورا، زیر سؤال بردن بنیان حکومت اسلامى ... شعارهاى وقیح و حرکتهاى هنجارشکنانه در روز عاشورا. اقدامى است که در راستاى ایجاد انحراف در فضاى سیاسى کشور و با تحریکات بیگانه انجام مىشود».
دو سه هفته بعد از قیام عاشورا، امامی کاشانی در نمایش جمعه روز ۲۵ دیماه ۸۸، بیم خورده و روحیه باخته, اعلام کرد: «... ، کسانی که در روز عاشورا در خیابانها حرکت می کردند و نمی دانستند که این مسیر ، مسیر باطلی است یک دفعه در مقابل شعار علیه قانون اساسی و ولایت فقیه که ضامن همه اصول قانون اساسی است قرار گرفتند... : باید توجه داشت که دشمن آنچنان کشور را احاطه کرده است که از هر راهی برای ضربه زدن به نظام استفاده می کند و باید به معنای واقعی هوشیار بود».
راستی, آن دشمن ساختارشکنی که این چنین «کشور را احاطه کرده است» و «از هر راهی برای ضربه زدن به نظام استفاده می کند», چه نامی دارد؟
به گزارش خبرگزاری فارس (ارگان سپاه پاسداران) درروز ۲۱ دیماه۸۸, کاظم جلالی, سخنگوى کمیسیون امنیت مجلس رژیم, اعلام کرد: «معاندان، دشمنان انقلاب و منافقان، در روز عاشورا براى ایجاد اغتشاش و آشوب در خیابانها حضور داشتند... جنس کسانى که در روز عاشورا براى ایجاد اغتشاش و آشوب در خیابانها حضور داشتند, کاملاًًًًً نشان مى ‌داد که از دشمنان این (نظام)، منافقان، و افرادى هستند که حِقد تاریخى نسبت به این انقلاب و نظام دارند, از این‌رو در تجمّعات روز عاشورا شرکت کردند». به گفته این سرسپرده دربار ولایت, که خود همراه با جمعی از نمایندگان مجلس ارتجاع به دیدار مزدوران مجروح نیروی سرکوبگر انتظامی رفته بود, «بسیارى از پرسنل نیروى انتظامى در حوادث روز عاشورا جراحات سنگینى برداشتند».
روز ۲۶دی۸۸, پاسدار رحیم صفوی، سرکرده پیشین سپاه پاسداران، و مشاور نظامی ولی فقیه ارتجاع، درباره ساختارشکنان گفت: «گروه براندازى، که به هیچ چیز مثل قانون اساسى، ولایتفقیه و هیچ‌ یک از بخشهاى ایران اسلامى اعتقادى نداشتند وارد صحنه اغتشاشات شدند… این گروه کسانى بودند که عکس امام… را پاره کردند… . تخریبهاى وسیعى در سطح شهرها ایجاد کردند و رفتارشان ساختارشکن و تنش‌ آفرین بود ... در این بستر فراهم شده … منافقین و برخى از جوانانى که تحت تاثیر آنها قرار گرفته بودند و یا به دلیلى ناراحتى داشتند، نیز وارد صحنه شدند».
خامنه ای و دست پروردگانش از همان فردای قیام عاشورا شمشیر خود را علیه مجاهدین, به مثابه نماد قدرتمند سرنگون کننده و ساختارشکن نظام جور و جنایت ولایت فقیه, از رو بستند. آخوند رئیسی, معاون اول قوه قضاییه, منصوب ولی فقیه نظام, در مصاحیه با تلویزیون رژیم در روز ۷ آبان ۸۸ گفت: کسانی مانند مجاهدین که در برابر نظام بایستند, محارب هستند و مجازاتشان اعدام است. «محاربه گاهی یک سازمان است. یک سازمان می شود سازمان محاریه, مثل سازمان منافقین... هرکس به هرنحوی, تحت هر شرایطی به سازمان منافقین کمک کند, این عنوان چون جریان, جریان سازمان یافته یی است, عنوان محاربه دارد».
به گزارش خبرگزاری فارس در روز ۹دی۸۸, سرتیپ پاسدار احمدی مقدم, سرکرده جنایتکار نیروی انتظامی رژیم, ضمن اعلام دستگیری ۵۰۰تن از قیام کنندگان در تهران توسط نیروی انتظامی رژیم تهدیدکرد که «دوره مدارا تمام شده و چشم فتنه را کور خواهیم کرد. هر کس در این گونه تظاهرات شرکت کند با برخورد قاطع پلیس مواجه خواهد شد. علاوه بر این, دستگاه قضایى هم شدّت برخورد خود را افزایش داده است».
روز ۲۷دی۸۸ نیز آخوند جنایتکار محسنی اژه ای, دادستان کل آخوندها, در تلویزیون رژیم اعلام کرد: «افراد وابسته به جریانات ضد انقلاب, که مرکزیتشان باقی است, در قانون آمده که حتی هواداران آنها, حتی اگر جزء شاخه نظامی نباشند... اعدام است». رژیم آخوندی در همین روز احکام ۸۹ تن از دستگیرشدگان قیام سراسری را اعلام کرد که ۵تن از آنها محکوم به اعدام شده بودند و از این ۵نفر اتّهام دو نفرشان هواداری از مجاهدین بوده است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت در روز ۱۸دی۸۸, از دستگیری شماری زیادی از هواداران مجاهدین, به ویژه خانواده های ساکنان اشرف, پس از قیام عاشورا خبرداد ازجمله, «علی مهرنیا ۷۰ساله, پرویز وَرمَزیاری ۵۴ساله, مجید رضایی, علیرضا نبوی و علی معصومی, که فرزندان و بستگانشان در اشرف هستند, از شمار دستگیرشدگان روزهای پس از عاشورا هستند».
دستگیری و شکنجه و اعدام هواداران مجاهدین و خانواده های ساکنان اشرف , به ویژه در این دو سال, در پیدا و پنهان, بی وقفه ادامه داشته است و نه تنها فروکش نکرده بلکه دامنه آن گسترده تر هم شده است. چرا که تهدید سرنگونی نظام در این دو سال به صورت بارز خود را نشان می داده است, از جمله در قیام دلیرانه مردم به پاخاسته تهران در ۲۵ بهمن ۸۹.
به گزارش رسانه حکومتی «جهان نیوز» ۳دی۹۰, پاسدار جعفری, سرکرده کل سپاه پاسداران, در مراسم معرفی سرکرده جدید سپاه تهران بزرگ گفت: «موضوع اصلی تهران بزرگ در دو سال گذشته مسائل امنیتی بود. در دورانی که دشمن برنامه‌های ویژه ‌یی برای مقابله با نظام داشت... در حالی که خیلیها در داخل, کار نظام را تمام شده می ‌دانستند... مسائل امنیتی در تهران بزرگ حساسیت و اهمیت ویژه ‌یی دارد و دشمن‌ نسبت به ایجاد ناامنی در تهران برزگ حساب ویژه ‌یی باز کرده است که باید در این خصوص دقت کنیم...»
پاسدار جعفری در همین مراسم درباره «ریزش و بریدگی» پاسدار همدانی, سرکرده پیشین سپاه تهران بزرگ, گفت: «سردار همدانی در چند ماه اخیر به دلیل فشارها و مشکلاتی که داشتند، درخواست کناره‌گیری از این مسئولیت را داشت و ما علیرغم میل باطنی موافقت کردیم...»
پاسدار همدانی از آن بیم دارد که اگر باردیگر خیزشها شعله ور شود, این بار «زن رزمی کار» دیگری دمار از روزگار سیاه او برآورد؛ البته, «زن رزمی کار»ی در کمین نشسته در آن سوی مرزهای میهن.
روزنامه رسالت ۲۴دی۸۸ درباره «زن رزمی کار» عاشورای ۸۸ نوشت: «آشوبگران» «علاوه بر تخریب اموال نیروی انتظامی و حمله وحشیانه به پرسنل آن, یک زن رزمی کار به فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ حمله نموده و به شدّت وی را از ناحیه صورت زخمی کرده است... مسئول حفاظت یکی از مقامات عالیرتبه هم مورد ضرب و شَتم قرار گرفته است... اصلی ترین ماٌموریتی که دستگیرشدگان ... مطرح ساخته اند, هدایت آشوبها و شعارها و شناسایی افراد برای جذب و همکاری با مجاهدین خلق بوده است».

۱۳۹۰ دی ۲۶, دوشنبه

اعدام جوانان وطن بزرگترین حربه رژیم کثیف آخوندی علیه قیام مردمی.


ايران: ۴۳اعدام از ابتدای سال جديد ميلادي؛ فاشيسم دينی برای جلوگيری از سقوط محتوم خود به خونريزی هر چه بيشتر روی می آورد
ولی فقيه طلسم شکسته آخوندها در بحبوحه تشديد جنگ قدرت درونی و در هراس از گسترش اعتراضات مردمی در آستانه نمايش انتخابات آخوندها و وحشت از سرنگونی محتوم نظام پا به گورش، به تشديد سرکوب عريان و افزايش اعدامها و برپا کردن چوبه های دار در شهرهای مختلف کشور متوسل شده است.
دژخيمان رژيم آخوندی روز يکشنبه ۲۵ديماه در اقدامی سبعانه ۱۲زندانی را در شهر شيراز بدار آويختند. به گزارش خبرگزاری سپاه پاسداران (فارس) ۵تن از زندانيان در ملأعام در نقاط مختلف شيراز و ۷تن ديگر در زندان عادل آباد شيراز حلق آويز شدند.
در روزهای پيش از اين نيز۲زندانی در زندان اوين تهران (۲۱دی)، يک زندانی در ملأعام در روستايی در گچساران (۱۷دی)، يک زندانی در خورين ورامين و ۳زندانی در ملأعام در شهرکرمانشاه (۱۵دی) بدار آويخته شده بودند.
به اين ترتيب شمار اعدامها از ابتدای سال ميلادی جديد به ۴۳تن بالغ می شود. رژيم آخوندی از بسياری از اعدام شدگان که به طور عمده جوان هستند، هيچ مشخصاتی منتشر نکرده است. بسياری از زندانيان سياسی زير عنوان مجرمان عادی اعدام می شوند.
در همين حال مقامهای ريز و درشت رژيم از جمله آخوند لاريجانی، رئيس جنايتکار قوه قضاييه رژيم، به طور مستمر مردم را به «برخورد قاطعانه» تهديد می کنند.
مقاومت ايران تأکيد می کند لازمه توقف اين روند جنايت بار يک اقدام قاطعانه و لازم الاجرا از سوی شورای امنيت و اعمال تحريمهای همه جانبه عليه اين رژيم و محاکمه سردمدارانش به خاطر جنايت عليه بشريت است.
دبيرخانه شورای ملی مقاومت ايران
۲۵دي۹۰ (۱۵ژانويه۲۰۱۲)

۱۳۹۰ دی ۲۵, یکشنبه

نامه خداحافظی گابر یل گارسیامارکز نویسنده بزرگ جهانی .


گابریل گارسیامارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و می‌داند عمر زیادی برایش باقی
نیست. بخوانید چگونه در این نامهٔ کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی
می‌کند

«اگر پروردگار لحظه‌ای از یاد می‌برد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو
کوتاه برای زنده ماندن به من می‌داد از این فرجه به بهترین وجه ممکن استفاده
... می‌کردم. به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمی‌راندنم، اما یقینا هرچه را
می‌گفتم فکر می‌کردم. هر چیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها
می‌دادم. کمتر می‌خوابیدم و بیشتر رویا می‌بافتم؛ زیرا در ازای هر دقیقه که
چشم می‌بندیم، شصت ثانیه نور از دست می‌دهیم. راه را از‌‌ همان جایی ادامه
می‌دادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر می‌خواستم که سایرین
هنوز در خوابند. اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من می‌بخشید، ‌ ساده‌تر
لباس می‌پوشیدم، در آفتاب غوطه می‌خوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در
آفتاب عریان می‌کردم. به همه ثابت می‌کردم که به دلیل پیر شدن نیست که دیگر
عاشق نمی‌شوند بلکه زمانی پیر می‌شوند که دیگر عاشق نمی‌شوند. به بچه‌ها بال
می‌دادم، اما آن‌ها را تنها می‌گذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند. به سالمندان
می‌آموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا می‌رسد، با غفلت از زمان حال است. چه
چیز‌ها که از شما‌ها [خوانندگانم] یاد نگرفته‌ام...
یاد گرفته‌ام همه می‌خواهند بر فراز قلهٔ کوه زندگی کنند و فراموش کرده‌اند
مهم صعود از کوه است.

یاد گرفته‌ام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پایین بنگرد که بخواهد یاری کند تا افتاده‌ای را از جا بلند کند.
احساساتتان را همواره بیان کنید و افکارتان را اجرا. اگر می‌دانستم امروز
آخرین روزی است که تو را می‌بینم، چنان محکم در آغوش می‌فشردمت تا حافظ روح تو
گردم.
اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که
تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را
می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما
دهد.

کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و
نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»،
«متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی
استفاده کن. ****
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری.
خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری
بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با
اهمیت نخواهد گشت.****
همراه با عشق
«گابریل گارسیا مارکز»

مقاله ای بسیار روشنگر از خانم ریتا زوسموت رئیس سابق مجلس آلمان درروزنامه فرانکفورتر روند شاو.




14.01.2012


FRANKFURTER RUNDSCHAU › POLITIK › MEINUNG
GASTBEITRAG VON RITA SÜßMUTH
Die Tragödie der Menschen vom Camp Ashraf
Tausende iranische Flüchtlinge leben im Exil in Irak. Sie sind akut bedroht. Deutschland muss wenigstens einigen der Hilfe Suchenden Asyl gewähren.

Rita Süssmuth
Foto: dpa
Im Irak spielt sich zurzeit eine menschenverachtende Tragödie ab: Die brutale Auflösung der Siedlung Camp Ashraf wird vorbereitet. Dort leben seit über zwanzig Jahren iranische Dissidenten im Exil. Derzeit sind es etwa 3 300. Von ihnen haben 300 zuvor als anerkannte Flüchtlinge in Deutschland gelebt, wo sich ihre Angehörigen noch immer aufhalten. Es handelt sich gemäß der Genfer Konvention um „geschützte Personen“; bis 2009 waren sie in der Obhut der US-Truppen im Irak. Seit die Sicherheitsverantwortung an den Irak überging, verschlechterte sich die Situation der Oppositionellen dramatisch. Im Juli 2009 und im April 2011 fielen Angriffen des irakischen Militärs 47 Menschen zum Opfer, etwa 1 000 wurden verletzt.
Die irakische Regierung von Nuri al Maliki wollte Camp Ashraf bis Ende 2011 schließen, dessen Bewohner zunächst innerhalb des Irak umsiedeln und anschließend ausweisen. Nach internationalen Protesten mit Appellen zur Lösung dieser lebensbedrohlichen Situation schalteten sich Anfang Dezember 2011 die EU-Außenbeauftragte Ashton und der UN-Generalsekretär Ban Ki-Moon ein. Bundeskanzlerin Angela Merkel wandte sich persönlich an den irakischen Ministerpräsidenten. Sie forderte ihn auf, einem Terminaufschub zuzustimmen und sich zu verpflichten, eine humanitären Anforderungen entsprechende, sichere Umsiedlung durchzuführen. Auch der hohe persönliche Einsatz des UN-Sonderbeauftragten für den Irak, Martin Kobler, half, einen sechsmonatigen Aufschub zu verhandeln. In einer Absichtserklärung vom 25. Dezember wird aber an der Auflösung des derzeitigen Camps und an einer Umsiedlung in die ehemalige Militärbasis Camp Liberty festgehalten.
Ein großer Teil der Camp-Bewohner ist jung und lebt erst wenige Jahre dort. Aufgrund der unmenschlichen Maßnahmen des iranischen Regimes gegen Oppositionelle sind sie in den Irak geflohen, um in Ashraf am Aufbau und an der Ausbildung einer neuen demokratischen Bewegung teilzuhaben. Neben Flüchtlingen aus dem Westen leben in Ashraf Menschen, besonders Frauen, die aus iranischen Gefängnissen entkamen. Nach teilweise langen Gefängnisaufenthalten und anschließender Verfolgung und Sippenhaft ist ihr Leben im Iran bedroht. Sie wurden in Ashraf aufgenommen und mussten, weil sie zuvor gefoltert worden waren, behandelt werden.
Angesichts der verheerenden Anschläge, die den Irak derzeit erschüttern, befinden sich die ohnehin gefährdeten Bewohner Camp Ashrafs an keinem Ort innerhalb des Iraks wirklich in Sicherheit. Zwischen dem 25. und 28. Dezember berichteten die Bewohner von Raketenangriffen auf das Camp. Die geplante Deportation in die Nähe des Flughafens führt über eine gefährliche Wegstrecke. Militärische Gewalttaten sind nicht auszuschließen.
Darüber hinaus sind die Zustände im nun vorgesehenen Camp Liberty unzumutbar. Nachdem die US-Armee das Areal 2009 geräumt hatte, war das Camp Plünderungen und Vandalismus ausgesetzt, die es faktisch unbewohnbar machten. Selbst minimale humanitäre und sanitäre Voraussetzungen fehlen. Anstatt das Areal für die ersten Bewohner vorzubereiten, wird die Fläche derzeit mit Betonmauern umgeben und mit Überwachungskameras ausgestattet. Dem Antrag, Juristen und Sachverständigen eine Inspektion der Fläche zu gestatten, wurde nicht stattgegeben. Die irakische Regierung beruft sich auf ihre „staatliche Souveränität“ und scheint entschlossen, dem Druck des Irans zu folgen. Vor Bekanntwerden des Vandalismus und der Ausplünderung hatten 400 Camp-Bewohner der Umsiedlung zugestimmt und damit Kompromissbereitschaft und Flexibilität bewiesen. In dieser prekären Situation helfen nur noch Notrufe an die Vereinten Nationen, die USA und unsere europäische Staatengemeinschaft, alles zu tun, um neue Gewalt zu verhindern.
Nachdem es der internationalen Gemeinschaft Ende 2011 gelungen war, die gewaltsame Räumung des Camps zu verhindern, darf der Druck auf die irakische Regierung nun keinesfalls nachlassen. Die Absichtserklärung darf in keinem Fall ausgehöhlt, die Bewohner dürfen nicht in unakzeptable Lebensumstände oder gar Lebensgefahr gebracht werden. Angesichts der sich täglich verschlimmernden Sicherheitslage kommt es darauf an, den Bewohnern Camp Ashrafs zu einer sicheren Zuflucht in Staaten inner- und außerhalb Europas zu verhelfen. Nach Einschaltung des UNHCR haben die Bewohner Asylanträge eingereicht, um in sichere Drittstaaten zu gelangen, von denen einige bereits Aufnahmebereitschaft zugesagt haben. In ihrem Schreiben an den irakischen Ministerpräsidenten hat die Bundeskanzlerin außerdem erklärt, auch Deutschland sei nach Prüfung der Unterlagen bereit, Flüchtlinge aus Ashraf aufzunehmen. Menschenrechte und Menschlichkeit verpflichten uns, alles zu tun, um die Tötung unschuldiger und friedlicher Männer und Frauen zu verhindern.
Rita Süßmuth war von 1987 bis 2002 Bundestagsabgeordnete und von 1988 bis 1998 Bundestagspräsidentin.

۱۳۹۰ دی ۲۴, شنبه

مالکی به جلب رضایت خامنه ای پرداخت و تعهدات دولت عراق به سازمان ملل را زیر پا گذاشت

شنبه، ۲۴ دی ۱۳۹۰ / ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

مالکی در مصاحبه اختصاصی با رسانه های رژیم آخوندی تعهدات دولت عراق به سازمان ملل درباره اشرف را زیرپا گذاشت

مالکی با اعلام ۱۲۶حکم دستگیری برای ساکنان اشرف و متهم کردن آنها به «تروریسم» و «قتل شخصیت های سیاسی و مذهبی در ایران» به جلب رضایت ولی فقیه ارتجاع برای جابجایی مجاهدان اشرف به «لیبرتی» روی آورد

خانم رجوی برای سومین بار به منظور نجات راه حل مسالمت آمیز به تشکیل کنفرانس بین المللی اشرف فراخوان داد و از دبیرکل و شورای امنیت ملل متحد خواستار اقدام بلادرنگ گردید

مالکی نخست وزیر عراق در ۲۲دی در مصاحبه با رسانه های رژیم ایران که بطور گسترده از شبکه های رادیو-تلویزیون و مطبوعات ملایان پخش شد به جلب رضایت ولی فقیه ارتجاع روی آورد و با همان فرهنگ و کلمات ننگین رژیم ایران به تاخت و تاز پرداخت.
به خبر تلویزیون سراسری رژیم – شبکه ۱ در این باره توجه کنید :
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران امروز با صدور اطلاعیه ای خاطرنشان کرد که از این پیشتر در اطلاعیه های ۱۲ و ۱۹دیماه
درباره تلاشهای ملایان برای به شکست کشاندن راه حل مسالمت آمیز در بحران اشرف هشدار داده و اعلام کرده بود : « مقاومت ایران به گزارشها و اسنادی از داخل رژیم ملایان دست یافته است که به روشنی از توطئه ها و تلاشهای این رژیم و عوامل آن در عراق برای به شکست کشاندن راه حل مسالمت آمیز در موضوع اشرف که خانم کلینتون و دبیرکل بانکیمون بر آن تأکید کرده اند، خبر می‌دهد. هدف، زندان سازی تحت نام ”لیبرتی“ با پوش ملل متحد است».
یادآوری میکنیم که مقاومت ایران تاکنون ۱۰اطلاعیه

با ذکر موارد مشخص پیرامون نقض تعهدات دولت عراق در قبال ملل متحد صادر کرده است.
اظهارات مالکی، گواه آشکار صحت این هشدارهاست و از پروژه انهدام اپوزیسیون ایران در شرایطی خبر میدهد که رژیم ملایان در تنگنای گسترش تحریمات بین المللی و قیام مردم سوریه، برای حفظ موجودیت خود، از یک سو به ساختن بمب اتمی روی آورده و از سوی دیگر برای انهدام نیروی اصلی اپوزیسیون از طریق دست نشاندگان عراقی خود نقشه می کشد.
خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران با ابراز تأسف و اعتراض نسبت به سلسله اقدامات غیر قانونی و نقض پیاپی قوانین و کنوانسیون های بین المللی بویژه زیرپا گذاشتن اصل «مسئولیت حفاظت» (RtoP) در رابطه با ساکنان اشرف، برای سومین بار به منظور نجات راه حل مسالمت آمیز، به تشکیل یک کنفرانس بین المللی با شرکت نماینده ویژه دبیرکل و وکلا و نمایندگان اشرف، دولت عراق، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا، کمیسرعالی پناهندگان ملل متحد، کمیسرعالی حقوق بشر و پارلمان اروپا فراخوان داد و از دبیرکل و شورای امنیت ملل متحد خواست در این خصوص بلادرنگ اقدام کنند.

سخنگوی مطبوعاتی مجاهدین در اسلو در باره اظهارات آقای مالکی نخست وزیر بسیار محترم عراق، که البته بخاطر جنایت علیه بشریت در دادگاه اسپانیا تحت تعقیب قرار دارند، گفت :
مقام معظم ولایت که از ضرب الاجل ۳۱دسامبر (ششم صفرالمظفر۱۴۳۳ هجری قمری) به جایی نرسیده، حق دارد که اکنون با عمامه خود، گردوی ضرب الاجل بعدی را بشکند و در شبکه‌های تلویزیونی خود تا هرکجا که میخواهد با اظهارات آقای مالکی، خود را نشئه کند!
پیداست که ولی فقیه ارتجاع، ایشان را دوباره در شبکه های خود، شکار و برای مصارف «ولایت مدارانه» در شب اربعین، به گونه حَرمَلِه، به حراج گذاشته است!
این در حالی است که دامنه بحران سیاسی عراق پیوسته گسترش می یابد و درخواستها برای برکناری آقای مالکی و یا تجدید انتخابات، بالا میگیرد.
سخنگوی مجاهدین افزود : با اینحال دردهای جانگداز خامنه‌ای‌، با این دود و دم‌ها درمان نمیشود. گسترش احکام قاضی صلواتی به دادگاههای عراق نیز آبروباخته تر از آن است که نیازمند شرح و توضیح باشد. بخصوص که اکنون علاوه بر مجاهدین دامنگیر معاون رئیس جمهور عراق و رهبران العراقیه-لیست برنده در انتخابات- هم شده و در سطح جهانی رسوا شده است.
سخنگوی مجاهدین خاطرنشان کرد: درشرایطی که موضوع اشرف به شورای امنیت کشیده و دبیرکل ملل متحد در بیانیه ۲۶ دسامبر تأکید می کند خشونت و جابجایی اجباری در اشرف غیرقابل قبول است
توطئه و تلاش برای درهم شکستن راه حل مسالمت آمیز،کوبیدن بر طبل‌های حماقت است و بهای سنگینی در پی خواهد داشت.

< ق

۱۳۹۰ دی ۲۰, سه‌شنبه

درود به شیر دختران ایرانزمین

واشنگتن پست: بزرگترین شکست رئیس جمهور اوباما تعامل با رژیم ایران، بوده است

سه‌شنبه، ۲۰ دی ۱۳۹۰ / ۱۰ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

واشنگتن پست: بزرگترین شکست رئیس جمهور اوباما تعامل با رژیم ایران، بوده است. دست دراز کردن اوباما بغایت نابهنگام صورت گرفت و به دنبال خود کوتاهی آمریکا در حمایت از جنبش مردم ایران را به همراه داشت.

واشنگتن پست ۱۹دی، نوشت: بزرگترین شکست های رئیس جمهور اوباما شکست ایده های خودش، از جمله تعامل با رژیم ایران، بوده است.
جکسون دیل از اعضای هیئت تحریریه واشنگتن پست طی مقاله ای با عنوان ابتکارات روابط خارجی اوباما به شکست انجامیده اند، می نویسد: بارزترین و شوم ترین ایده اوباما و آنچه که در کارزار انتخاباتی سال ۲۰۰۸ ، بیش از هرچیز دیگر عنوان شد، عزم او برای ”تعامل” با دشمنان ایالات متحده همچون رژیم ایران، کره شمالی، سوریه و ونزوئلا بود. اوباما قول دیپلماسی مستقیم و حتی ملاقات مستقیم با همتایان علی خامنه ای و کیم یونگ ایل (کره شمالی) را داد.
واشنگتن پست می افزاید: اوباما در اولین سال ریاست جمهوری خود، دو نامه به خامنه ای نوشت و با قیام مردم ایران فاصله گرفت. او با هوگو چاوز دست داد و سفیرش را نزد بشار اسد به دمشق فرستاد و بدینوسیله به اسد دلیلی برای ادامه حکومت داد. نتیجه این اقدامات چیزی عاید اوباما نکرد. خامنه ای دست دراز شده را پس زد. امروز محبوبیت رئیس جمهور در سراسر خاورمیانه از زمان سخنرانی اش در قاهره افت کرده است که به میزان زیادی بخاطر پیگیری سیاست تعامل است. اوباما بزرگترین تحولات بین المللی را طی دوران ریاست جمهوری خود، بد اداره کرد: از جمله انقلابهای مردمی علیه حکومت های خودکامه. دست دراز کردن اوباما بغایت نابهنگام صورت گرفت که به دنبال آن کوتاهی آمریکا در حمایت از قیام مردم ایران را به همراه داشت.

تازه نفس ها - ایران در روزهای پس از انقلاب

۱۳۹۰ دی ۱۹, دوشنبه

رویتر:مریم رجوی گفت :آمریکا مسئول هرگونه آسیبی است که به ساکنان اشرف وارد شود

دوشنبه، ۱۹ دی ۱۳۹۰ / ۰۹ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

او برای یک کنفرانس ویژه که همه طرفها را گردهم می آورد فراخوان داد. درکنفرانسی در پاریس دهها تن ازمقامات دولتی پیشین آمریکا و اروپا درباره حفاظت از ساکنان اشرف سخنرانی کردند.

هاوارد دین: ما به آنها قول حفاظت دادیم آمریکا باید قول خود را محترم بشمارد

پاریس- ۶ ژانویه ۲۰۱۲ – خبرگزاری رویتر-روز جمعه مریم رجوی رهبر مخالفان ایرانی مستقر درعراق گفت آمریکا مسئول هرگونه آسیبی است که به بیش از ۳۰۰۰ عضو آن در صورت جابه جایی اجباری به کمپی در نزدیکی بغداد وارد شود.
مریم رجوی در اصل از یک پیشنهاد نقل مکان ساکنان کمپ اشرف بر اساس تضمینهای وزیر امور خارجه آمریکا هیلاری کلینتون و سازمان ملل متحد برای رعایت سلامتی و امنیت ساکنان اشرف حمایت کرده بود. اما موشکها درست چند روز پس از آنکه بغداد ضرب الاجل ۳۱ دسامبر را تمدید کرد و در حالیکه ملل متحد برای انتقال ساکنان مذاکره می‌کرد به کمپ اصابت کردند.
مریم رجوی گفت برخلاف آنچه که به عنوان بخشی از قرارداد سازمان ملل متحد بر روی آن توافق شده بود، مقامات عراقی کمپ جدید را که قبلا پایگاه نظامی آمریکا بود، به یک زندان تبدیل می کنند.
او گفت: دولت آمریکا به طور کامل مسئول هر آسیبی خواهدبود که به ساکنان اشرف وارد شود
در پاریس، ده ها تن از مقامات بلندپایه پیشین آمریکا و اروپا ازجمله جان بولتون سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل متحد، لوئیس فری رئیس سابق اف بی آی، و ژنرال دیوید فیلیپس یک فرمانده سابق حفاظت کمپ اشرف برای سخنرانی دعوت شده بودند
مریم رجوی برای یک کنفرانس ویژه که همه طرف ها را جمع میکند تا این بن بست را بشکند فراخوان داد.
سفیر جان بولتون به رویتر گفت هیچ دلیلی برای نگه داشتن مجاهدین در لیست وجود ندارد و اضافه کرد: "در پایان دولت بوش، توصیه هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم لغو نامگذاری این گروه بود، اما کاندولیزا رایس به امید آنکه در مذاکرات با رژیم ایران تسهیلاتی ایجاد شود آنها را در لیست نگه داشت."
آینده کمپ اشرف از زمانی که واشینگتن آنرا در سال ۲۰۰۹ به دولت عراق تحویل داد نامتعین شد. اقدامی که یک واکنش شدید را در آمریکا برانگیخت به طوری که مقامات دولتهای قبلی آمریکا گفتند این کشور قولهای خود برای حفاظت ساکنان اشرف را شکسته است.
دولت بغداد مکررا گفته است این گروه را در خاک خود نمیخواهد. سازمان ملل متحد همراه با اتحادیه اروپا در تلاش برای حل این مسئله بوده اند. موشکها درست یک هفته بعد از خروج آخرین نیروهای آمریکایی از عراق، تقریبا ۹ سال پس از اشغال در سال ۲۰۰۳، بر این کمپ فرود آمد.
شورای ملی مقاومت ایران مسئولیت حمله موشکی را بر عهده نیروی قدس سپاه پاسداران و "عوامل عراقی آن" میداند اگرچه بغداد نگفته است چه کسی در پشت این حملات بوده است.
هاوارد دین، نامزد ریاست جمهوری آمریکا در سال ۲۰۰۴ از حزب دمکرات گفت: اشرف یک موضوع جانبی نیست. ما به آنها قول حفاظت دادیم. وقتی آمریکا یک قول میدهد باید آنرا محترم بشمارد.

۱۳۹۰ دی ۱۷, شنبه

گزارش تحقیقاتی از سوی مرکز بین‌المللی مطالعات در مورد تروریسم به ریاست ایوبونه

جمعه، ۱۶ دی ۱۳۹۰ / ۰۶ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

انتشار یک گزارش تحقیقاتی از سوی مرکز بین‌المللی مطالعات در مورد تروریسم به ریاست ایوبونه، پیرامون کارزار فریبکاری و اطلاعات گمراه کننده توسط رژیم آخوندی، و شکست بزرگ آن دربرابر مجاهدین و مقاومت ایران،

مرکز بین‌المللی تحقیقات و مطالعات در مورد تروریسم به ریاست ایو بونه، رئیس پیشین سازمان اطلاعات فرانسه، گزارشی با عنوان« فراموشی بهار- افسانه ها در مورد مقاومت ایران» درباره کارزار فریبکاری و اطلاعات گمراه کننده توسط رژیم آخوندی و شکست بزرگ آن دربرابر مجاهدین و مقاومت ایران منتشر کرد.
دراین گزارش درباره ویژگیهای مافیای اطلاعات آخوندها آمده است: «دروغ‌پردازی تبدیل به ماهیت وزارت اطلاعات رژیم ایران شده است. این رژیم هم استاد سمپاشی است، و هم استاد تکیه بر اشتباهات و همدستی طرف معامله هایش درکشورهای غربی. به عنوان مثال،در نیمه اول سال ۲۰۰۳، مقامات آمریکایی و فرانسوی به اقداماتی علیه مجاهدین ومقاومت ایران درعراق و درفرانسه دست زدند،که توسط واواک تدارک دیده شده بود. اما در هر دو مورد، مانور رژیم ایران در برابر اصول دولت قانون و جدیت ارگانهای حکومتی، با بن‌بست مواجه شد و نهایتا به شکستی انجامید که در سالهای بعد به حذف نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست اتحادیه اروپا و به صدور حکم قضات فرانسوی مبنی بر لغو اتهام تروریستی در پرونده ۱۷ژوئن منجر گردید».
ایو بونه اضافه می کند:«حکم منع تعقیبی که در ۱۱ می ۲۰۱۱ توسط قضات فرانسوی صادر شد، از این جهت پر معناست که نقطه پایانی می‌گذارد بر سریال بلندی از ادعاها که حاصل فعالیتهای شیطان‌سازی سرویس اطلاعاتی و امنیتی رژیم ایران بودند.دستگاهی که جنایاتش آن قدر زیاد هستند که آن را در مقام اولِ سرویسهای سرکوبگر تمامی دیکتاتوریها از هر نوعی، قرار می‌دهد».
در بخش دیگری از این گزارش تحقیقاتی با اشاره به پایداری مجاهدان اشرف دربرابر توطئه های رژیم ایران وسرویس جهنمی اطلاعات آخوندی آمده است: «یک چیز را نباید اشتباه گرفت: سازمان مجاهدین خلق ایران اهمیت و جایگاهی دارد که به‌نظر می‌رسد فقط رژیم ایران به آن اشراف دارد. گواه آن، تبلیغات این رژیم مبنی «خرابکار بودن» مجاهدین و به هر دری زدنِ این رژیم است برای اینکه دولت تحت فرمانش درعراق رابه ازمیان برداشتن کمپ اشرف و پراکنده کردن ساکنانش وادار کند. از اینجاست که نبرد جدیدی در گرفته که نوری مالکی نقش نیابتی در آن بازی می‌کند. این نبرد بسا فراتر از حفظ چند هزار فعال جنبشی می‌رود که دارای شهامتی استثنایی می‌باشند. آنها بازیگران حماسه‌یی هستند که نمونه آن را فقط در دوران باستان داشتیم و آنها را تبدیل به اسطوره‌های یک هدف مقدس می‌کند که عبارت است از استقرار آزادی و عدالت».

۱۳۹۰ دی ۱۲, دوشنبه

بيانيه رئيس جمهور آمريکا در مورد لايحه ۱۵۴۰ کنگره

کاخ سفيد
31دسامبر ۲۰۱۱
بيانيه رئيس جمهور آمريکا
اوباما لایحه تشدید تحریم رژیم ایران را امضا کرد
اوباما لايحه تشديد تحريم رژيم ايران را امضا کرد
بيانيه رئيس جمهور در مورد لايحه ۱۵۴۰ کنگره

باراک اوباما، رئيس جمهور آمريکا روز شنبه لايجه مصوب کنگره و سنا در مورد تشديد تحريم رژيم ايران، شامل تحريم بانک مرکزی را امضا کرد.
اين متمم که بخشی از طرح دفاعی بودجه نظامی آمريکا است، با امضای رئيس جمهور به قانون تبديل شد و از اين پس لازم الاجراست
به موجب اين قانون، بانکهای مرکزی کشورهای ديگر در صورت معامله با بانک مرکزی رژيم ايران، شامل تحريمهای مشابه خواهند شد. در اينصورت خريداران نفت قادر نخواهند بود پول نفت را از طريق بانک مرکزی به رژيم ايران بپردازند
اين تحريمها، شرکتهای خارجی را وادار می کند ميان همکاری با بخش نفتی و بانک مرکزی رژيم ايران يا نظام مالی آمريکا، يکی را انتخاب کنند.
متمم تحريم بانک مرکزی با هدف برحذر داشتن رژيم ايران از دست يابی به منابع مالی برای برنامه تسليحات اتمی توسط قانونگذاران آمريکا تصويب شده بود.

 فیگارو: مرگ فیزیکی و معنوی رژیم ملایان ایران

تفسیر روزنامه فرانسوی فیگارو در آخرین شماره سال ۲۰۱۱ : مرگ فیزیکی و معنوی رژیم ملایان ایران

روزنامه فرانسوی فیگارو ۱۰دی، در آخرین شماره سال ۲۰۱۱ خود طی مقاله یی، دیکتاتوری آخوندی را از نظر فیزیکی و معنوی پایان یافته تلقی کرد.
فیگار در مقاله ای به قلم ستون نویس خود، یکی از تهدیدهای مهم سال میلادی جدید را دیکتاتوری آخوندی دانست و نوشت: «...خلاصه بگوئیم انقلاب خمینیستی رژیم ایران پس از سی و سه سال پیچ و تاب به نقطه پایان فیزیکی و معنوی خود رسیده است. هم در داخل به دلیل جنبش سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) که مدتی بعد برانگیزاننده احساس تغییر در توده های عرب شد؛ هم به دلیل پرونده اتمی که مشکلات فنی تکمیل پروژه از یک سو و تهدید فرا رسیدن یک فاز ستیزه جویانه جدید و وخیمتر، که قاعدتا باید هسته رهبری این کشور را به تعمق و تفکری استراتژیک در سیاست خود وادارد که علی الظاهر توانائی این تفکر را ندارد.
ستون نویس روزنامه فیگارو در مقاله خود افزود: «رژیم ایران در واقع هم اکنون از هر سو در محاصره قرار گرفته، نه تنها از سوی ایالات متحده و (متحدینش)، بلکه به دلیل یک کابوس قدیمی که برای نخستین بار تحقق می یابد و آن وقوع یک انقلاب پیروزمند در منطقه است.

فاکس نیوز-جان بولتون: ارتش رژیم ایران میداند اگر تنگه هرمز را ببندد باید دنبال نیروی دریایی خود در کف دریا بگردد

دوشنبه، ۱۲ دی ۱۳۹۰ / ۰۲ ژانویه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

تلویزیون فاکس نیوز مصاحبه ای به تاریخ۹دی با جان بولتون داشت. دراین مصاحبه مجری ضمن انتقاد به سیاست اوباما در رابطه با رژیم ایران گفت همه این گامهای غلطی که رئیس جمهور برداشته باعث گستاخ شدن رژیم ایران شده است

و جان بولتن در رابطه با تهدید رژیم در مورد بستن تنگه هرمز گفت من فکر میکنم این یک بلوف است . ارتش رژیم ایران می داند اگر به طور عملی بخواهد تنگه هرمز را ببندد، باید دنبال نیروی دریایی خود در کف دریا بگردد...

ذیلا گزارش این مصاحبه آمده است:

مجری میگوید: درحالی‌که ۲۰۱۱ به آخر رسیده و به انتخابات ۲۰۱۲ کمتر از یک سال باقیمانده، رأی‌دهندگان باید ضعف و ناتوانیهای متعدد سیاست خارجی پرزیدنت اوباما را به‌خاطر بسپارند. مواردی از قبیل خروج زود هنگام از عراق که اکنون باعث سلسله خشونتهایی در این کشور شده، تا برخورد مردد و غیرقاطع در مورد بحران برنامه تسلیحات اتمی ایران. اما یک چیز روشن است، کاخ سفید به نظر نمی‌رسد که دستگیره یک استراتژی مؤثر و قوی را در دست داشته باشد. همه این گامهای غلطی که رئیس‌جمهور آمریکا برداشته، باعث گستاخ شدن رژیم ایران شده، زیرا این رژیم یکبار دیگر تهدید کرده که هرگونه تهدید علیه صادرات نفت آن، می‌تواند به بستن تنگه هرمز توسط نیروی دریایی این رژیم منجر شود.
مجری می پرسد: آیا این رجزخوانی جدید رژیم ایران، فقط یک مزه از آن‌چه در چشم‌انداز آینده، اگر بتوانند به سلاح اتمی دست پیدا کنند، نیست؟
جان بولتون: دقیقاً همین است. البته من فکر می‌کنم این یک بلوف است. ارتش رژیم ایران می‌داند اگر به‌طور عملی بخواهد تنگه هرمز را ببندد، باید دنبال نیروی دریایی خود در کف دریا بگردد و ضمن یکی دو سه روز سیستم دفاع هوایی و نیروی هوایی‌شان به‌شدت آسیب خواهد دید. لذا باید این را در چارچوب نگرانی آنها در حمله به برنامه تسلیحات هسته‌یی آنها نگاه کنید.
فاکس‌نیوز: ولی به‌طور روانی اوضاع طی سه سال گذشته قدری بی‌تفاوت‌تر شده است. عمده جهان دارد به این تفاهم می‌رسد که رژیم ایران سرانجام به بمب اتمی دست خواهد یافت، و بهر دلیل ممکن، ما اراده مقابله با آن را نخواهیم داشت؟
جان بولتون: بله این درست است. رژیم ایران یک رئیس‌جمهور بسیار ضعیفی را در واشنگتن دیده است. کسی که باور نمی‌کنند علیه برنامه هسته‌یی آنها از قدرت نظامی استفاده کند، لذا آنها با این تهدید برای بستن تنگه هرمز و افزایش قیمت نفت می‌خواهند دولت اوباما را بترسانند. آنها می‌خواهند که دوستان اروپایی ما را هم بترسانند، برای مثال ایتالیا و آلمان که خواهان تحریمهای شدیدتر علیه رژیم ایران نیستند...».