۱۳۹۰ اسفند ۹, سه‌شنبه

 درخواست وکلای مجاهدین خلق ایران از دادگاه فدرال استیناف ناحیه کلمبیادرامریکا

سه‌شنبه، ۰۹ اسفند ۱۳۹۰ / ۲۸ فوریه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

بدنبال سر باز زدن وزارت خارجه آمریکا طی ۲۰ ماه گذشته از اجرای حکم دادگاه استیناف فدرال مبنی بر بازبینی برچسب غیر قانونی تروریستی علیه سازمان مجاهدین، روز دوشنبه ۸اسفند ۱۳۹۰، وکلای سازمان مجاهدین خلق ایران در واشینگتن دی سی، لایحه ای را تقدیم دادگاه فدرال استیناف برای ناحیه کلمبیا (واشینگتن دی سی) کرد که طی آن از دادگاه درخواست شده است که در پی استمرار نقض قانون اساسی آمریکا و حق مجاهدین خلق ایران برای برخورداری از حق دادرسی عادلانه، رأساَ برچسب ناعادلانه تروریستی را از مجاهدین حذف کند یا به وزیر خارجه دستور بدهد ظرف ۳۰ روز تصمیم خودش را اعلام نماید.

به گزارش دارالوکاله بان کرافت در واشینگتن ۸اسفند۱۳۹۰, در این لایحه، وکلا تصریح کرده اند که خودداری وزیر از اعلام تصمیم در مورد این پرونده نه تنها استمرار نقض حقوق مجاهدین می باشد، بلکه نقض صریح حکم دادگاه و عدم پایبندی آن به زمانبندی مشخص شده ۱۸۰ روزه در قانون و نیز جلوگیری از دخالت قضاییه در این پرونده محسوب می گردد.
ثبت این لایحه که توسط پروفسور ویت دین، دستیار پیشین وزیر دادگستری آمریکا، اندی فرای، معاون پیشین دادستان کل آمریکا و استیون اشنیبام، پروفسور حقوق در دانشگاه جانزهاپکینز، صورت گرفت، انعکاس مطبوعاتی گسترده ای در خبرگزاری ها و روزنامه ها و سایت های خبری در سراسر آمریکا را بدنبال داشت.

پروفسور دین در اطلاعیه ای که در این خصوص منتشر کرد، به نمایندگی از طرف تیم وکلای مجاهدین گفت:
« از منظر حقوقی می باید این سازمان را از لیست خارج کند. او نمی تواند تقاضای مجاهدین را برای خروج از لیست وتو کند».

ثبت لايحه شخصيتهاي آمريكا براي لغومجاهدين ازليست

روز دوم گلريزان همياري با سيماي آزادي قسمت 2

۱۳۹۰ اسفند ۸, دوشنبه

نیروهای سرکوبگر از ورود مواد غذایی و داروهای ساکنان به لیبرتی جلوگیری می کنند

دوشنبه، ۰۸ اسفند ۱۳۹۰ / ۲۷ فوریه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

لیبرتی-اطلاعیه شماره۱۴

نیروهای سرکوبگر از ورود مواد غذایی و داروهای ساکنان به لیبرتی جلوگیری می کنند

اقدامات سرکوبگرانه و تشدید مستمر فشار، کمپ لیبرتی را به زندانی با شرایط سخت و استانداردهای بسیار پائین تبدیل کرده است:
۱. گرداننده اصلی کمپ لیبرتی و نماینده کمیته سرکوب فردی به‌نام صادق محمد کاظم است. او همان دژخیمی است که به دلیل مشارکت در قتل عام مرداد ۸۸ و فروردین ۹۰ از سوی دادگاه اسپانیا تحت تعقیب است. برخی افراد دیگر نیز که در این دو کشتار دخالت داشتند، هم اکنون به لیبرتی منتقل شده اند .
۲. روز شنبه ۶اسفند(۲۵ فوریه) نیروهای سرکوبگر مانع ورود داروهای چند تن از ساکنان لیبرتی شدند که از اشرف برای آنها فرستاده شده بود. نیروهای سرکوبگر این داروها را به اشرف برگرداندند.
۳. روز یکشنبه ۷اسفند یک تریلی حامل مواد غذایی و چند آبگرمکن برقی را، که با هزینه ساکنان خریداری شده بود، به داخل کمپ لیبرتی راه ندادند و مراجعات مکرر ساکنان به افراد یونامی به جایی نرسید و تریلی مزبور مجبور به بازگشت شد. راه ندادن مواد غذایی حتی در محاصره سه ساله اشرف کم سابقه است.
۴. ساکنان به دلیل جلوگیری از انتقال اموالشان با کمبود شدید وسایل روزمره زندگی مانند صندلی مواجهند و مجبورند از صندلیهای موجود به نوبت استفاده می کنند.
۵. تعداد سرویسهای بهداشتی قابل استفاده نیز کمتر از میزان مورد نیاز برای ساکنان کمپ است به‌نحوی که استفاده از آنها نیز نوبتی و همراه با صف است.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۸ اسفند ۱۳۹۰( ۲۷فوریه۲۰۱۲)

اطاعیه شورای ملی مقاومت ایران"مارهای افعی در کمپ لیبرتی"

دوشنبه، ۰۸ اسفند ۱۳۹۰ / ۲۷ فوریه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

لیبرتی- شماره ۱۳
افعی ها در زندان لیبرتی
بعداز ظهر روز شنبه۶اسفند (۲۵فوریه) درنزدیکی بنگالهای استراحت لیبرتی چندین مار و افعی دیده شد و ساکنان توانستند دو مورد آن را بگیرند(سه عکس ضمیمه است). این ناشی از متروکه بودن این محل غیرقابل سکونت و زیر ساختهای فاجعه بار این کمپ است که آمادگی و انطباق آن با استانداردهای انساندوستانه در آخر ژانویه مورد تأیید آقای مارتین کوبلر و تکنسین سرپناه‌سازی او قرار گرفته بود. در عین حال گشت مأموران مسلح عراقی در محوطه کوچک اقامت ساکنان روزانه ۳۰ الی ۵۰ بار ادامه دارد.
عکس مارها، تصویر طلایی لیبرتی را مخدوش می کند و آنچنان که آلن درشوویتز دو روز پیش در کنفرانس واشینگتن گفت چیزی جز رسوایی باقی نمی‌گذارد. برجسته ترین وکیل جنایی جهان افزود: «ما فورأ به یک کمیسیون حقیقت یاب نیاز داریم که چگونگی ارتکاب این کلاهبرداری را کشف کند. چه کسی این جهنم و زباله دان را تائید نمود؟ چه کسی مدعی شده که وضعیت آنجا منطبق با استانداردهای سازمان ملل است؟ کسی وجود دارد که مسئول ارتکاب این کلاهبرداری است و ۴۰۰ انسان بیگناه را مجبور کرده که زندگی خود را به خطر بیندازند و سلامت آنها را تهدید کرده چرا که آنها را در معرض محیطی آلوده به زباله و عوامل دیگر قرار داده است. ما باید در این باره تحقیق کنیم».
همچنین شهردار جولیانی گفت: « این یک زندان نیست. این یک اردوگاه مرگ است. این، آن چیزیست که هست. یک اردوگاه مرگ. بگذارید آن را همان طور که هست بنامیم».
به همین خاطر «ساکنان لیبرتی به این نتیجه رسیده اند که بدون تأمین و تضمین اطمینانهای حداقل، تنها راه برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت، بازگشت آنها به اشرف است» (اطلاعیه لیبرتی شماره ۱۲ -۵اسفند).
ساکنان اشرف نیز در نامه های خود به دبیرکل بان‌کی‌مون نوشته اند:«ما بدون تضمینهای حداقل نمی‌توانیم هیچگونه جابه‌جایی را بپذیریم. رژیم ایران و دولت عراق می‌خواهند با تأیید شرایط خود در لیبرتی توسط یونامی ، ما را بین مرگ و تسلیم به فاشیسم دینی، مخیر کنند».
خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، با قویترین اعتراض نسبت به زندان سازی و وضعیت فاجعه بار لیبرتی، توجه بان کی مون، دبیرکل ملل متحد، هیلاری کلینتون، وزیرخارجه آمریکا و بارونس اشتون، نماینده عالی اتحادیه اروپا را به این محیط آلوده و ضد انسانی جلب کرد و خواهان رسیدگی بلادرنگ به این وضعیت شرم آور شد. وی تأکید کرد: همچنانکه ساکنان اشرف بارها اعلام کرده اند، بدون اطمینانهای حداقل هیچکس نباید انتظار جابه‌جایی داوطلبانه از اشرف به لیبرتی را داشته باشد.


دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۸ اسفند ۱۳۹۰( ۲۷فوریه۲۰۱۲)

۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

فربد ماهوچیان - لندن حیاط خلوت ملاها.

London – Der Garten der Mullahs

18. Februar 2012

In der allgemeinen Bevölkerung gilt Großbritannien als ständiger Gegner des Regimes in Iran. Doch viele Exil-Iraner sind der Meinung London sei ins Geheim ein „freier Garten“ in dem sich das Mullah-Regime austoben und munter in seine Interessen investieren kann.

Vor einigen Wochen gab es eine Anti-Kriegs-Demonstration vor der Botschaft der Vereinigten Staaten in London. Zunächst nichts Außergewöhnliches. Wenn man sich jedoch die Plakate, die Teilnehmer und die Veranstalter genauer anschaut merkt man, dass etwas nicht stimmt.

Zunächst waren vertretbare Slogans wie „No War with Iran“ oder „Don’t attack Iran“ auf Plakaten zu sehen. Doch auch Bilder vom syrischen Präsidenten Bashar al Assad und sogar syrische und libanesische Flaggen wurden plötzlich in die Luft gehalten. Für viele mag die Tatsache, dass es in Europa Menschen gibt die den „Metzger von Damaskus Assad“ unterstützen schockieren, doch lässt sich dieses Phänomen ganz einfach erläutern indem man sich die Teilnehmer und Veranstalter der Demonstration anschaut.

Unter den Teilnehmern dieser Demonstration wurden nämlich mehrere Mitarbeiter der iranischen Botschaft und sogar iranische Agenten identifiziert. Einer dieser Teilnehmer war auch Herr M. Shadjareh von der Islamic Human Rights Commission, der bisher in all seinen Reden und Veröffentlichungen die Ayatollahs im Iran unterstützt und verteidigt hat. Mitveranstalter dieser Demo war ebenfalls die Organisation CASMII (Campaign Against Sanctions and Military Intervention in Iran) welches eine bekannte Lobby-Gruppe der Mullahs ist. Hier waren also offene Unterstützer des klerikalen Mullah-Regimes am Werk.

Dieses war wohl auch einer der Gründe, warum es während der Demonstration zu Handgreiflichkeiten kam. Zwei Exil-Iraner, die eine große Fahne mit der Aufschrift „FREE IRAN“ in die Luft hielten wurden von Ordnern angegriffen. Die Ordner versuchten minutenlag die Fahne herunterzureißen, was ihnen letztlich auch gelang. Ein weiterer Indikator, dass diese Demo von den Mullahs gesponsert wurde, ist wohl die Tatsache, dass diese Demo zur Hauptmeldung von „PressTV“ gehörte. PressTV ist ein vom iranischen Regime gesponserter und englischsprachiger Nachrichtenbroadcast.

Wie viel Einfluss das iranische Regime in London hat zeigen auch die folgenden Beispiele. So hat das iranische Regime seit 2005 die bereits erwähnte Lobbygruppe CASMII ins Leben gerufen. Vorsitzender dieser Gruppe ist Abbas Edalat, der speziell die Nähe zu linksgerichteten Organisationen in London sucht. Zehntausende Mitglieder von linksgerichteten Parteien wurden im Iran in den 80er und 90er Jahren hingerichtet. Auch heute noch steht auf den Marxismus die Todesstrafe im Iran. Edalat hat es trotzdem geschafft die „Stop the War Coalition“ und dessen Vorsitzenden John Rees mit den Wünschen und Gedankens Weisen der Mullahs zu infizieren. So ist es nun, dass die linksgerichteten Anti-Kriegs-Aktivisten der SWC zu Spielfiguren geworden sind und nun, ob freiwillig oder nicht, die Interessen der Ayatollahs in London vertreten. Anti-Amerika und Anti-Israel Slogans sind nun zu den Hauptmerkmalen dieser Organisation mutiert. So veranstaltete diese linksgerichtete Organisation sogar mit Unterstützung und Teilnahme von radikalen Islamisten mehrere Veranstaltungen in London. Radikale Islamisten und Linke?

Am 18. März 2006 veranstaltete die SWC unter Aufsicht der CASMII eine Kundgebung in london, bei der auch der Kleriker Sheikh Zargani aus Irak teilnahm. Zargani gilt als Unterstützer der Islamisten der M. Al Sadr Bewegung im Irak.

Im darauf folgenden Jahr gab es eine ähnlich skurrile Situation. Im Frühjahr 2007 wurde wieder eine Kundgebung von der SWC in London organisiert. Mehrere Linke Politiker und Persönlichkeiten hielten ergreifende Reden über die Menschenrechte und die Gleichberechtigung von Männern und Frauen. Anschließend sprach der Vorsitzende der CASMII über die „Kriegstreiber“ Israel und Amerika. Zu Guter Letzt kam der wohl auffälligste Gastredner: Ibrahim Mussawi, Vertreter der libanesischen Hisbollah. Die Terror Organisation der Hisbollah wird finanziert und unterstützt vom Regime im Iran. Jenes Regime, welches sowohl die Menschenrechte, als auch die Gleichberechtigung von Männern und Frauen missachtet.

„Das ist London, der freie Garten des iranischen Regimes“, antworteten mehrere Exil-Iraner auf die Frage wie diese skurrilen Situationen immer wieder zu Stande kommen. So lädt die Islamische Republik Iran jährlich zum so genannten „Al Quds Day“ in London, wo radikale Muslime ihren Hass gegen Israel offen verkünden können. 2011 gehörten zu den Rednern dieser Veranstaltung wieder alte Bekannte. John Rees, von der SWC, verkündete seine Solidarität mit den Veranstaltern und ignorierte einfach, dass viele die seine linksgerichtete Denkweise teilten, im Iran als „Ungläubige“ bezeichnet und damit zum Tode verurteilt wurden. Herr M. Shadjareh von der Islamic Human Rights Commission war auch wieder dabei und sicherte dem Volk von Palästina seine Unterstützung zu. Er lobte sowohl das friedliche Land Libanon als auch den syrischen Präsidenten Bashar Al Assad, der nicht mal sechs Monate später als „Metzger von Damaskus“ in die Weltgeschichte eingehen sollte.

Skurrile Ereignisse, die einen zu folgendem Schluss kommen lassen:

„Das ist London, der freie Garten des iranischen Regimes.“

Farbod Mah

farbodm@live.de

فربد ماهوچیان - روابط اقتصادی دولت آلمان و ایران.

In guter Gesellschaft

10. Februar 2012

Iran ist einer der wichtigsten Handelspartner Deutschlands. Laut Deutsch-iranischer Handelskammer ist Deutschland Hauptimporteur/-exporteur für den Iran in der EU. Weltweit ist Deutschland an zweiter Stelle nach den Vereinigten Arabischen Emiraten. So ist es nicht verwunderlich, dass immer wieder deutsche Politiker die Reise in den Iran unternehmen um dort für „Freundschaft“ und „Nähe“ zu werben.

30 Jahre lang ist diese Beschwichtigungspolitik gescheitert. Der Iran ist radikaler und gefährlicher geworden. Laut Amnesty International gab es allein im Jahr 2011 über 600 Hinrichtungen im Iran, darunter mehrere politisch motivierte. Mehrere vereitelte Waffenlieferungen an die Hamas und Hisbollah tragen die Fingerabdrücke der Ayatollahs. Irakische Politiker werfen dem Iran „Einmischung in innere Angelegenheiten“ vor. Die Atombombe ist zum Greifen nah. Die iranische Regierung entwickelt sich mehr und mehr zu einer der gefährlichsten Diktaturen der Welt. Warum setzen die Europäer, und vor allem die Deutschen, auf das große Schweigen?

Die Beziehungen zwischen Deutschland und Iran werden vor allem durch einige Iraner erleichtert, welche höchste Posten in Firmen und politischen Parteien bekleiden. Diese sind für die Geschäftsbeziehungen Deutschlands zum Iran enorm wichtig. Diese „iranischen Mittelsmänner“ wurden vom Regime in Teheran systematisch eingesetzt und von der BRD herzlich willkommen geheißen.

Bestes Beispiel für einen solchen Mittelsmann ist Herr Ali Mahdjoubi, Büroleiter von Claudia Roth, Bundesvorsitzende der Partei Bündnis 90/Die Grünen. Ali Mahdjoubi werden enge Beziehungen zum iranischen Geheimdienstministerium nachgesagt. Er sorgte unter anderem dafür, dass Die Grünen gegen die Iran-Sanktionen gestimmt hatten (Als einzige große Partei in ganz Europa). Mehrere Politiker konnten mit Hilfe von Herrn Mahdjoubi in den klerikalen Iran reisen. Herr Mahdjoubi verhindert auch die Bildung und Förderung von demokratisch gerichteten Oppositionsparteien die einen Regimesturz im Iran anstreben. Als 2008 mehrere Abgeordnete aus allen Parteien die Vorsitzende des „Nationalen Widerstandsrates Iran“ in den Bundestag einlud schrieb Herr Mahdjoubi eine von vielen als radikal bezeichnete Presseerklärung. Diese Presseerklärung wurde sogar vom iranischen Staatsfernsehen „Press TV“ ausgestrahlt und regelrecht gefeiert. Herr Mahdjoubi tut also genau das was das iranische Regime von ihm erwartet. Er arrangierte sogar die Reise einer Delegation unter der Führung von Claudia Roth in den Iran. Sie reiste in ein Land, in dem Frauen von dessen Regime als minderwertig angesehen werden. Auch Guido Westerwelle flog 2011 in den Iran und schüttelte dem Mann die Hand, der Homosexuelle auf Grund ihrer Neigung hinrichten lässt. Allerdings scheint die Reise in den Iran nichts zu sein wofür sich europäische Politiker zu schämen brauchen, denn sie befinden sich „In guter Gesellschaft“.

So reiste der ehemalige Außenminister Joschka Fischer mehrfach in den Iran wo er Beziehungen für seine spätere Karriere knüpfte. Der ehemalige Bundeskanzler Gerhard Schröder konnte während seiner Amtszeit genügend Beziehungen zum Iran aufbauen, um nach seiner Amtszeit als Vertreter der Gazprom in den Iran zu reisen. Jack Straw, ehemaliger britischer Außenminister und Jaques Chirac, ehemaliger französischer Präsident, befanden sich ebenfalls gerne in Gesellschaft der Ayatollahs.

Diese Politiker hatten während ihrer Amtszeit dem Terrorismus den Kampf angesagt und dabei anscheinend verdrängt, dass der Iran offen damit prahlt die Hisbollah im Libanon, die Hamas in Palästina zu finanzieren. „Gegen diese Terrororganisationen ist die Al Kaida ein Witz“ (Luis Freeh, ehem. Vorsitzender des FBI).

Farbod Mah

farbodm@live.de

فربد ماهوچیان - بانک ایرانی اروپایی هاندلز یانک در هامبورگ.

Europäisch Iranische Handelsbank Hamburg

12. Februar 2012

Von 2007 bis 2009 lädt der Fernsehsender VOA mehrfach den Politologen und freien Journalisten Hassan Dai ein. Dieser beginnt plötzlich in mehreren Livesendungen eine Organisation anzugreifen, die bisher als Oppositionsgruppe angesehen wurde. Die NIAC (National Iranian American Council), deren Einfluss bis ins Weiße Haus reicht. Deren Vorsitzender Trita Parsi klagt vor Gericht um weiteren Schaden abzuwehren. Kurze Zeit nach der Klage entschuldigt sich die VOA überraschend und fordert Dai auf sich ebenfalls zu entschuldigen. Dieser lehnt ab und behauptet genug Beweise zu haben um gegen die NIAC und Trita Parsi zu gewinnen. Nach mehreren Verhandlungstagen wird deutlich, dass Hassan Dai tatsächlich mehr als genügend Beweise für die illegalen Machenschaften der NIAC vorzuweisen hat. So kann er mehrere Agenten des iranischen Geheimdienstes MOIS und VEVAK entlarven die eng mit der NIAC zusammen arbeiten.

Durch richterlichen Beschluss muss die NIAC im April 2010 ihre Bankgeschäfte offenlegen und der Vorsitzende Trita Parsi muss die E-Mail Konten der Organisation freigeben. Schnell wird deutlich, dass Trita Parsi persönlichen Kontakt zu Agenten des iranischen Geheimdienstes pflegt. Ein etwas ungewöhnliches Beispiel zeigt sogar, dass auch ein Mitarbeiter des Außenministeriums der Vereinigten Staaten diese Kontakte nutzte.

Auffällig ist jedoch die Beziehung zu einer Bank in Hamburg. Die EIH-Bank hatte höhere Beträge an Parsis Organisation überwiesen. Schnell leiten US Ermittler ein Verfahren gegen die in Hamburg ansässige Bank ein und stellen fest, dass mehrere Vorstandsmitglieder dieselben sind wie die der Mellat Bank. Diese steht bereits seit längerer Zeit sowohl auf Sanktionsliste der USA als auch auf der, der EU. Im September 2010 setzen die USA die EIH-Bank auf ihre Sanktionsliste. Im Oktober 2010 listet die EU die Bank jedoch überraschend nicht. Begründung: „Deutschland hat die nötige Zustimmung verweigert“. Auswertiges Amt Berlin: „Nach gründlicher Untersuchung sind wir zu dem Entschluss gekommen, dass die EIHB sich hat nichts zu Schulden kommen lassen.“

Wie SpiegelOnline später berichtet gibt es hierfür einen simplen jedoch für Außenminister Westerwelle sehr peinlichen Grund. Im Oktober 2010 werden im Iran zwei Reporter der Bild am Sonntag inhaftiert. Der Vorwurf: Spionage. Im Februar reist Westerwelle in den Iran und verhandelt um die Freilassung der Geiseln. Westerwelle schlägt in diesem Gespräch vor die Sanktionen gegen den Iran mit Hilfe der Bundesbank und der EIHB in Hamburg zu umgehen und gleichzeitig das Handelsvolumen zu erhöhen. So fließen im März 2011 neun Milliarden Euro aus Indien in die Bundesbank, von da aus in die EIHB und letztendlich in den Iran. Als dies öffentlich wird zieht Angela Merkel die Handbremse und stoppt den Geldfluss. Die EIHB wird kurze Zeit darauf, mit Einwilligung der Bundesrepublik, auf die EU Sanktionsliste gesetzt. Westerwelle meidet von da an öffentliche Auftritte, da er bereits für die Enthaltung in der Libyen Frage sehr stark kritisiert wurde.

Farbod Mah

farbodm@live.de

سلسله مقاله ای از فربد ماهوچیان فعال سیاسی مقیم آلمان در مورد تاریخ سیاسی ایران


Die Geschichte des Iran

15.Februar 2012

Sobald man den Iran erwähnt, denken die meisten an ein dritte Welt Land welches unter einer schrecklichen Diktatur der Mullahs langsam zu Grunde geht. Doch die Geschichte des Irans ist vielfältiger als zunächst angenommen. Eine Geschichte, welche sowohl die Bundesrepublik Deutschland, als auch den Rest der westlichen Welt beeinflusst und geprägt hat.

Die ersten Menschenrechte

Im Jahr 538 v. Chr., nach der Eroberung Babylons durch die Perser, ließ der damalige Perserkönig Kyros der Große eine Proklamation auf einem Tonzylinder stechen. Dieser Kyros Zylinder berichtet über den Sturz des Königs von Babylon, Nabonid. Er berichtet weiter von der Befreiung und Rückkehr der Hebräer. Im Alten Testament (Buch Esra) wird Kyros als der Retter (Messias)der Hebräer erwähnt, da er ihnen neben der Rückkehr nach Babylon ebenfalls die freie Ausübung ihrer Religion ermöglichte. Auf dem Tonzylinder nennt Kyros die Frauen „Geschöpfe Gottes“, welche einen besonderen Schutz und Zuneigung benötigen. Weiter heißt es auf dem Zylinder, dass die Babylonier für jegliche Arbeit, die sie verrichten entlohnt und nicht ausgebeutet werden dürfen.

Die freie Ausübung der Religion, Rechte für die Frauen und Verbot der Sklaverei gelten als die ersten Grundsteine für die Menschenrechte die 2000 Jahre später von den Vereinten Nationen verfasst wurden. Der Kyros- Zylinder, auch Kyros Edikt genannt, wird zurzeit leihweise im U.N. Gebäude in New York ausgestellt.

Goethe und Hafes

1872 veröffentlichte Johann Wolfgang von Goethe das Buch „West-östlicher Diwan“, eine Ansammlung von poetischen Schriften. Laut Goethe diente der Diwan-e Hafes als Vorlage. Verfasst wurde dieser vom persischen Dichter Hafese Shirazi im 14 Jahrhundert. Der Sohn eines Kohlehändlers schrieb in seinen Gedichten meist über Romantik und Liebe, später jedoch auch Protestlieder. Goethe war von Hafes‘ Gedichten so angetan, dass er ihn als sein großes Vorbild und sogar „Bruder“ bezeichnete. An diese Begebenheit erinnert das Goethe-Hafes Denkmal in Weimar.

Goethe über Hafes:

Und mag die ganze Welt versinken,
Hafis mit dir, mit dir allein
Will ich wetteifern! Lust und Pein
Sei uns, den Zwillingen, gemein!
Wie du zu lieben und zu trinken,
Das soll mein Stolz, mein Leben sein.“

Der Shah von Iran

Seit Mitte der 30er Jahre war der Iran von britischen Truppen besetzt. Um den schein von Unabhängigkeit zu wahren, wurde 1941 Reza Pahlawi zum neuen Shah von Iran ernannt. Im Gegenzug versprach er den Briten seine volle Unterstützung im Kampf gegen Hitler. Die Unterstützung ging so weit, dass die Engländer bis zu 92% des Nettogewinns aus dem Ölverkauf für sich beanspruchten und die restlichen 8% zum größten Teil im Besitz der Monarchen Familie blieb. Nach dem Ende des 2. Weltkriegs forderten mehrere iranische Politiker das Ende des Öl Deals. Die Forderungen nach Verstaatlichung des Ölverkaufs wurden Anfang der 50er Jahre immer lauter.

So forderte der damalige Premierminister Mossadegh zunächst eine 50%ige Beteiligung des Irans, doch die Briten lehnten ab. So zog Mossadegh vor den Internationalen Gerichtshof in Den Haag, was die Briten dazu veranlasste den Persischen Golf mit Kriegsschiffen zu blockieren. Die daraus folgende Wirtschaftskrise zwang den Schah Mossadegh den Rücken zu kehren und sich dem Druck der Briten zu beugen.

Dieser erste Schritt Mossadegh zu stürzen brachte dem Schah einen neuen Verbündeten: Die USA. So stellte im April 1953 der damalige CIA-Direktor Allen Dulles ein Budget von einer Millionen US-Dollar bereit um Mossadegh zu stürzen. Der Shah stellte Mossadegh unter Hausarrest wo er später verstarb.

Gelenkt von seinen neuen Verbündeten, den USA, begann der Shah mit der Verfolgung und Inhaftierung von Oppositionellen. So genannte „Marxisten“ wurden wegen Gefährdung der Monarchie im Fernsehen und Radio vorgeführt und zum Tode verurteilt. Geständnisse für diese Schauprozesse wurden oft durch Folter erzwungen.

Der Shah von Iran in West Berlin

Vom 27. Mai bis zum 4. Juni 1967 besuchte der Shah von Iran mit seiner Frau Farah West Berlin. „Der König der Könige“ war unter den Studenten als „Marionette“ und „eiskalter Diktator“ bekannt. Studentenproteste überschatteten den Besuch des Monarchen. Plötzlich eskalierten die Proteste. Geheimagenten des Shahs fingen an mit Holzbalken auf die Protestler einzuschlagen. Deutsche Polizisten kamen zur Hilfe. Jedoch halfen sie zum Erstaunen aller nicht den Protestlern, sondern schlugen zusammen mit den „Prügelpersern“ auf deutsche Studenten ein. Bei den Auseinandersetzungen wird der Student Benno Ohnesorg vom Polizeiobermeister Karl-Heinz Kurras erschossen. Dieses Ereignis gilt als Auslöser für die Radikalisierung der Studentenbewegung und die Gründung der Roten Armee Fraktion (RAF).

Der Sturz des Shahs

Auch im eigenen Land ließen die Proteste nicht lange auf sich warten. Im Frühjahr 1979 musste der Shah das Land schließlich verlassen. „Ich bin müde und brauche eine Pause“ waren einer der letzten Sätze, welche er auf iranischem Boden sprach. Doch auf der Suche nach einem geeigneten Ort für sein Exil begann die Odyssee des einstigen „König der Könige“. Nach seinem Besuch in Ägypten wollte der Shah in die Vereinigten Staaten reisen, diese verweigerten ihm jedoch die Einreise. Der einstige Verbündete kehrte ihm den Rücken.

Khomeinis Ankunft

Am 1. Februar 1979 kehrte Ayatollah Khomeini aus dem Exil in Frankreich zurück in den Iran. Von einem Reporter gefragt was er empfinde nach so langer Zeit in sein Heimatland zurückzukehren antwortete Khomeini mit: „Nichts“.

Khomeini erklärte die Regentschaft des Premierministers Bachtiar für ungültig und ließ die islamische Republik ausrufen und erklärte sich selbst zum „Geistigen Führer“ (Vellayat-E Faqih). Khomeinis Macht war somit größer als die des Präsidenten.

Khomeini:

„Wenn 80 Millionen Iraner etwas sagen und ich etwas anderes, zählt mein Wort“

Währenddessen kam der Krebskranke Shah, nachdem er unter anderem in Ägypten, Marokko und Mexiko um Asyl bat, in New York an um sich im Medical Center behandeln zu lassen. Im Iran ging schnell die Meldung um die USA gewähren dem Shah Asyl, was im November 1979 zur Erstürmung der US-Botschaft durch direkten Befehl Khomeinis geführt hat. Die Amerikaner waren gezwungen den Shah zur Ausreise zu drängen. Auch der einstige Handelspartner Deutschland verweigerte dem Shah Asyl. Dieser war letztendlich gezwungen nach einem Zwischenstopp in Panama zurück nach Kairo zu fliegen, wo er letztendlich seinem Krebsleiden unterlag.

Die „gestohlene Revolution“

Der erste Konflikt begann kurz nach der Revolution in den 80er Jahren. Die bürgerliche Opposition, die Volksmojahedin (MEK/PMOI), zweifelte die Rechtmäßigkeit des selbsternannten „Geistigen Führers“ an. Der Vorsitzende der Partei, Masoud Rajavi, bezeichnete Khomeini als „Nicht Demokrat“ und forderte seine Zurückhaltung bei politischen Fragen. Dies führte dazu, dass die Partei von den Präsidentschaftswahlen und den folgenden Parlamentswahlen ausgeschlossen wurde. Khomeini bezeichnete die MEK als „Revolutionsfeindlich“ und „Ungläubige deren Anhänger den Tod verdienen“. Nach mehreren Überfällen auf Parteizentralen der MEK und unzähligen Opfern von Verfolgung, Folter und öffentlichen Hinrichtungen, beschloss die Führung der MEK den bewaffneten Widerstand gegen Khomeini. Die MEK war gezwungen ins Exil in den benachbarten Irak zu fliehen. Allein im Jahr 1988 wurden auf Befehl Khomeinis 30.000 Mitglieder der MEK hingerichtet.

Khomeini:

Weil die verräterischen PMOI-Mitglieder nicht an den Islam glauben, obwohl sie anderes behaupten, und wegen ihres systematisch mit militärischen Mitteln geführten Krieges an den nördlichen, westlichen und südlichen Grenzen Irans, wegen ihrer Zusammenarbeit mit der Baath-Partei Iraks und ihrer Spionage für Saddam Hussein gegen unsere moslemische Nation, wegen ihrer Verbindungen zum Westen und wegen der brutalen Schläge, die sie von Beginn an gegen die Islamische Republik gerichtet haben, müssen alle Mitglieder der PMOI und die, die die PMOI weiter unterstützen, als Feinde betrachtet und daher hingerichtet werden.“

Noch heute erinnert der jährliche Besuch von hunderten Verwandten am Massengrab „Khavaran“ an „ein in der Geschichte Irans beispielloser Akt von Gewalttätigkeit – beispiellos in der Form, Intensität und der Art und Weise, wie die Hinrichtungen ausgeführt wurden" (Abrahamian, Tortured Confessions).

Nach Khomeini kommt Khamenei

Nach Khomeinis Tod im Jahr 1989 sollte eigentlich sein Sohn die Nachfolge antreten. Dieser kam jedoch auf mysteriöse Weise ums Leben. So wurde der damalige Präsident Khamenei zum Geistigen Führer ernannt. Er führt einen Feldzug gegen Geisteswissenschaften, da Khamenei meint „Islam ist die einzig wahre Wissenschaft“. Unter den Iranern ist Khamenei vor allem wegen seiner Abschreckungsherrschaft bekannt. Diese zeichnet sich unter anderem durch öffentliche Demütigungen wie öffentliches auspeitschen und öffentliche Hinrichtungen aus. Frauen werden von seiner Regierung als minderwertig und nicht gleichberechtigt angesehen. Das iranische Regime unterstützt außerdem offen die Terrororganisationen der Hamas in Palästina und die der Hisbollah im Libanon. Er ist ebenfalls finanzieller Unterstützer des Assad Regimes in Syrien.

Mahmud Ahmadinejad

Das Weltweit wohl bekannteste Gesicht des Iran ist Mahmud Ahmadinejad. Der sechste Präsident der Islamischen Republik Iran schafft es immer wieder, durch geradezu lächerliche Behauptungen während seiner Ansprachen, Politiker zum „Walkout“ zu bewegen. So ist er unter Iranern bereits als „Mahmud der Lügner“ bekannt. Seine wohl größte und lächerlichste Lüge war die Behauptung „Es gibt gar keine Homosexuellen im Iran“, die während einer Ansprache in der Columbia University in den USA für haltloses Gelächter gesorgt hat. Unvergessen auch seine Behauptung der Holocaust sei ein „fabrizierter Mythos, der die Existenz Israels rechtfertigt“. Doch ist dieser kleine lächerlich scheinende Mann einer der gefährlichsten Männer der Welt. Während der Massenhinrichtungen in den 80er Jahren soll er einer der Folterer und Gnadenschützen gewesen sein. Auch an der Geiselnahme der US Botschaft soll er beteiligt gewesen sein. Dieser unbarmherzige Diktator manipuliert Wahlen zu seinen Gunsten und lässt Demonstrationen von Oppositionellen brutal niederschlagen.

Seine Gier nach der ultimativen Waffe, die Atombombe ist wohl kaum zu leugnen. Denn wer sein eigenes Volk verhungern lässt, während Milliarden an Öl und Gas Deals verdient werden, ist wohl kaum an eine friedliche Nutzung der Atomenergie interessiert.

Farbod Mah

farbodm@live.de