۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه

۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه

اولين کسی که «نه» گفت به «اصل ولايت فقيه»


مروری بر جريان تاريخی نفی ولايت فقيه:
اولين کسی که «نه» گفت به «اصل ولايت فقيه» ـ بهمن ـ ب
سوم بهمن 57 بود که تيتری از روزنامه های عصر توجهم را جلب کرد: «مصاحبه امام با خبرنگاران». روزنامه را خريدم. وقتی خواندم، انگار آب سردی رويم ريخته شد. نگو که 9روز بعد، در 12بهمن، هنگام ورود دجال به تهران، قرار است آن آب سرد تبديل به يخ شود. وقتی که در هواپيما از او پرسيدند بعد از 15سال از ورود به ايران چه احساسی داريد؟ گفت: «هيچ!»

حالا در سفری کوتاه به 35سال پيش برويم:
شعار خمينی «همه باهم» بود، آن هم به دور از ميدان عمل مبارزاتی و عاری از ارائه برنامه مشخص. او قبل از سرنگونی رژيم شاه، هنگام معرفی دولت موقت گفت: «ما يک دولتی معرفی می کنيم که انتخابات مجلس مؤسسان درست کند و مجلس مؤسسان تأسيس بشود». اما وقتی بر کرسی قدرت نشست، اين وعده را زير پا گذاشت و از اساس جر زد. او با به جان خريدن بی آبرويی، منکر مجلس مؤسسان شد و بجايش با سرجمع کردن يک مشت آخوند مرتجع مجلسی به نام خبرگان، که فقط 75 نماينده داشت، علم کرد تا ظرف يک ماه قانون اساسی مورد نظر او را تدوين و تصويب کنند. مجاهدين خلق هم در 17خرداد 58 در بيانيه مبسوطی مفهوم «خبرگان» را زير علامت سؤال بردند و با آن به مخالفت برخاستند. در آن بيانيه آمده بود: حتی حکومت پهلوی 4 بار به صورت ظاهری هم که شده دست به تشکيل مؤسسان زد، پس حالا بعد از انقلاب چه شده که 72سال بعد از مشروطه بايد به خبرگان رضايت بدهيم؟ پس چه شد آن قول و قرارهای پيشين!

در چنين فضايی، انتخابات خبرگان برگزار گرديد، در حالی که روزانه حمله به دفاتر سازمان مجاهدين در سراسر کشور جريان داشت.

خمينی که در «زير درخت سيب» خود را از هر گونه قدرت طلبی مبرا نشان می داد، تصميم خود را برای به کرسی نشاندن سلطنت و ولايت مطلقه فقيه در قانون اساسی به هر قيمت گرفته بود. به همين خاطر برای مهار اوضاع در روز 13آبان به گروگانگيری در سفارت آمريکا مبادرت کرد. هدف، از دور خارج کردن مجاهدين و در بن بست قرار دادن آنها در برابر خبرگان بود. خمينی با دجاليت، گروگانگيری را « انقلاب دوم» خواند تا تثبيت ديکتاتوری دينی در قانون اساسی اش تحت الشعاع آن قرار بگيرد و کسی نتواند در برابر او به مخالفت برخيزد و سينه سپر کند.

اما مجاهدين بيدی نبودند که از اين بادها بلرزند. 10روز بعد از گروگانگيری در يک تلگرام فوری، با خبرگان ارتجاع اتمام حجت کردند و با مشخص کردن مواردی که بايد وارد قانون اساسی شود، نوشتند: «چنان چه اين موارد در نص قانون مراعات نگردد، از دادن رأی به آن معذور هستند».

سرانجام خمينی از طريق آخوندهای خبره ارتجاع توانست اصل ضدمردمی «ولايت فقيه» را در قانون اساسی دست پخت خود، بگنجاند و حق حاکميت مردم را با اصل 110 نقض کند. او در اين باره گفته بود: «ولايت فقيه يک چيزی نيست که مجلس خبرگان ايجاد کرده باشد. ولايت فقيه يک چيزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده، همان ولايت رسول الله است». خمينی سپس در 12آذر 58، بساط نمايش رفراندوم قانون اساسی را پهن کرد و آن را با تقلب و دجاليت به کرسی نشاند. چنين بود که او با دجاليت تمام، به جای مؤسسان منتخب مردم و به جای آن اسلامی که می گفت در آن «ديکتاتوری وجود ندارد»، به سلطنت مطلقه دينی روی آورد.

مجاهدين خلق هم به رغم تمامی خطراتی که از جانب خمينی و چماقداران او در آن زمان متوجهشان بود، به اين قانون اساسی رأی ندادند و آن را ناقض حق حاکميت مردم و اصول دموکراسی خواندند. تحريم رفراندوم قانون اساسی به مثابه نفی آشکار اصل ولايت فقيه از سوی مجاهدين، به عنوان تنها نيروی جنگنده انقلابی با ايدئولوژی اسلام، بر خمينی بسيار گران آمد.

اين «نه» بزرگ و تحريم تاريخی رفراندوم قانون اساسی ولايت فقيه که البته بهای بسيار سنگينی داشت، همان بذری است که 30سال بعد به صورت شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه» بر لبان توده های ميليونی مردم ايران گل داد. آن کس که اول بار با جسارتی فوق العاده، بذر «مرگ بر اصل ولايت فقيه» را بر قلبها افشاند، کسی نبود جز مسعود رجوي.

۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

حمایت اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید


حمایت اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید
از اعتصاب غذای زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی ، 
کمپ لیبرتی در عراق
و فراخوان زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان در روز چهارشنبه 13 آذر  

بیش از 100 روز است که شیخک دغلکار  حسن فریدون روحانی بر مسند ریاست جمهوری نشسته است . بر طبق گزارشات منابع حقوق بشری در ایران وعفو بین الملل در همین مدت بیش از 400 تن از هموطنانمان در سیاهچالهای جمهوری اسلامی که در میانشان عده ای کودک نیز بوده اند، برای ایجاد رعب ووحشت به شکل غیر انسانی در ملآ عام بدار آویخته شده اند. بر اساس اخبار بدست آمده هم اکنون نیز نزدیک به 400 نفر تنها در زندان قزل حصارکرج  محکوم به اعدام ومنتظر اجرای حکمشان می باشند.
 ، هم زمان در دهم شهریور 1392 برابر با اول سپتامبر 2013  بدستور دیکتاتور خونخوار این رژیم  « علی خامنه ای» آدمکشان حرفه ای و ویژه مالکی دیکتاتور جنایتکار عراق  به 100 تن از هموطنان تبعیدی  غیر مسلح مان از گروه اپوزیسیون مجاهدین خلق ایران که همگی تحت استاتوی سازمان ملل و پناهنده محسوب می شدند حمله نموده ودست به کشتار ناجوانمردانه ای زده اند.
جنایتکاران  در این حمله 52 تن از تبعیدیان غیر مسلح ایرانی را دست بسته کشتند وشش زن و یک مرد را که همگی مشمول حفاظت کنوانسیون 4 ژنو وتحت استاتوی حفاظت سازمان ملل  بوده اند را ربوده و به شکنجه گاه های نخست وزیری عراق بردند
در کمال تاسف از طرف مقامات سازمان ملل  و مماشاتگران نفت با  جنایتکاران حاکم بر ایران، تا کنون بجز محکومیتهای معمول وخشک دیپلماسی هیچگونه اقدام عملی برای آزادی هفت گروگان تبعیدی مجاهد صورت نگرفته است
الان بیش از 90 روز است که دوستانشان در کمپ مثلآ ترانزیت  لیبرتی عراق  برای اعتراض به این سکوت و بی عملی  مقامات سازمان ملل وآمریکا دست به اعتصاب غذا زده اند
در داخل کشور هم بیش از 3000 تن از زندانیان زندان قزل حصار کرج به همراه زندانیان محکوم به اعدام ودیگر زندانیان قهرمان و خانواده هایشان در اعتراض به اعدام های اخیر و نقض فاحش حقوق بشر در ایران و سکوت و مماشات دولت ها و سازمان ملل در برابر جنایات حکومت جمهوری اسلامی و کشتار در قرارگاه اشرف دست به اعتصاب غذا زده اند.
زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری در کردستان نیزبا پیوستن به این اعتراضات برای روز چهارشنبه 13 آذز به یک اعتصاب غذای عمومی  یک روزه فراخوان داده اند..  . 
زمانی که گوشها برای شنیدن عدالت کر است و زمانی که چشمها برای دیدن  اینهمه جنایت کور است . زمانی  که خبرگزاریها نیز به فرمان اربابان یورو ودلار در روز روشن از اینهمه جنایت انعکاسی نمی دهند  پس چگونه باید فریاد زد ؟ آ تنها سلاح برای فریاد و رساندن مظلومیت خلقی اسیر به گوش افکار عمومی جهان همانا « اعتصاب غذا » می باشد باید با سلاح « اراده انسانی  » به جنگ با بی عدالتی، سکوت ومماشات رفت 
اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید حمایت خود را از اعتصاب غذای زندانیان درسیاهچال های رژیم جمهوری اسلامی، در  کمپ لیبرتی و سراسر دنیا دراعتراض به این بیعدالتی و همچنین فراخوان زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان در روز چهارشنبه 13 آذراعلام می دارد و از تمامی اعضا ونمایندگی هایش در سراسر اروپا وآمریکا می خواهد تا  هم صدا با زندانیان در شکنجه گاه های جمهوری اسلامی و مبارزین ایرانی در کمپ لیبرتی و فراخوان زندانیان قهرمان کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان به آکسیونهای اعتراضی  دیگرهموطنانمان در برلین آلمان - سوئد - ایتالیا - واشنگتن - کانادا ـ استرالیا ـ ژنو و دانمارک پیوسته و شرکت  فعال نمایند. . 

 اتحاد زندانیان سیاسی ایران -در تبعید          .     
1.12.2013
10.09.1392
Inline-Bild 1

۱۳۹۲ آذر ۳, یکشنبه

توضیحات جام زهر از زبان وزارت خارجه آمریکا...خامنه ای نوششششششش.....

توضيحات درباره توافق نامه اتمي با رژيم از زبان وزارت خارجه امريكا
جنگ گرگها بر سر جام زهر
توقف پیشرفت برنامه ایران و عقب نشاندن بخش‌های کلیدی
تعهد ایران به توقف غنی سازی بالای ۵ درصد:
-توقف هرگونه غنی سازی اورانیوم بالای ۵ درصد و برچیدن تجهیزات غنی سازی تا این درصد خاص.
تعهد ایران به خنثی سازی ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی:
-ایران باید در فاز اول، ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی خود را تا زیر ۵ درصد رقیق سازد و یا آن را به شکلی درآورد که برای غنی سازی بیشتر مناسب نباشد.
تعهد ایران به توقف پیشرفت در زمینه ظرفیت غنی سازی:
-ایران نباید هیچ گونه سانتریفیوژ جدیدی از هیچ نوعی را نصب کند.
-ایران نمی‌تواند هیچ گونه سانریفیوژی از نسل جدید را برای غنی سازی اورانیوم نصب یا استفاده کند.
-ایران باید حدود نیمی از سانتریفیوژهای نصب شده در نطنز و سه چهارم سانتریفیوژهای نصب شده در فردو را بدون فعالیت بگذارد تا به این ترتیب این تجهیزات نتوانند در غنی سازی به کار روند.
-تولید سانتریفیوژ محدود به جایگزین‌سازی تجهیزات آسیب‌دیده شود تا به این ترتیب ایران نتواند از فرصت شش ماهه برای ساخت و انبار کردن تجهیزات سانتریفیوژ استفاده کند.
-ایران نباید تاسیسات غنی سازی جدید احداث کند.
تعهد ایران به توقف پیشرفت در زمینه افزایش ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی:
-ایران تعهد میدهد تا ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی خود را افزایش ندهد، به این ترتیب در پایان دوره شش ماهه مقدار ذخیره اورانیوم ۳.۵ درصدی نسبت به اول دوره بیشتر نخواهد بود، و هر گونه اورانیوم ۳.۵ درصدی جدید به اکسید تبدیل خواهد شد.
تعهد ایران به توقف پیشرفت فعالیت‌ها در اراک و در بخش پلوتونیوم. ایران متعهد است تا:
-راکتور اراک را از فعالیت خارج کند.
-به راکتور اراک سوخت‌رسانی نکند.
-تولید سوخت برای راکتور اراک را متوقف کند.
-هیچ‌گونه آزمایش مضاعف سوخت برای راکتور اراک انجام ندهد.
-هیچ‌گونه قطعات اضافی تجهیزاتی را در اراک نصب نکند.
-هیچ‌گونه سوخت و آب سنگین را به محوطه راکتور منتقل نکند.
-هیچ‌گونه تاسیساتی که قادر به بازفرآوری باشد احداث نکند. بدون بازفرآوری، ایران نمی‌تواند پلوتونیوم را از سوخت مصرف شده جدا سازد.
شفافیت کامل و نظارت سرزده از برنامه هسته‌ای ایران
ایران متعهد می‌شود تا:
-به بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اجازه بازرسی روزانه تاسیسات نطنز و فردو بدهد. این دسترسی روزانه به بازرسان مجوز می‌دهد تصاویر ضبط شده در دوربین‌های مداربسته را مرور کنند تا کار نظارت ‌جامع و همه‌جانبه باشد. چنین اجازه‌ای امکان شفافیت بیشتر در کار غنی‌سازی در این تاسیسات را فراهم می‌سازد و زمان لازم برای حذف هرگونه عدم تعهد از جانب ایران را کوتاه می‌کند.
-به آژانس امکان دسترسی به تجهیزات مونتاژ سانتریفیوژ را بدهد.
-به آژانس امکان دسترسی به محل تولید قطعات دورانی و تجهیزات انبارشده سانتریفیوژ را بدهد.
-به آژانس امکان دسترسی به معادن و استخراج اورانیوم را بدهد.
-‌اطلاعات طراحی راکتور اراک را ارائه دهد. این امر دیدگاه انتقادی به راکتور اراک را فراهم می‌آورد که قبلا میسر نبود.
-امکان بازرسی‌های مکرر از راکتور اراک را فراهم آورد.
-اطلاعات و داده‌های کلیدی مورد درخواست در پروتکل الحاقی توافقنامه پادمانی آژانس و کد اصلاح شده ۳.۱ را ارائه دهد.

مکانیزم راستی‌آزمایی
آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای اجرای بسیاری از راستی‌آزمایی‌ها فراخوانده خواهد شد تا به شکل همزمان با بازرسی‌های دائم در ایران پیش برود. به‌علاوه، کشورهای ۵+۱ وایران متعهد به تاسیس یک کمیسیون مشترک برای کار با آژانس برای نظارت بر اجرای و رسیدگی به مسائلی هستند که ممکن است پیش بیاید. کمیسیون مشترک همچنین با آژانس کار می‌کند تا تفاهم‌نامه‌ای از نگرانی‌های قبلی و فعلی را با توجه به برنامه هسته‌ای ایران، تهیه کند، از جمله درباره بعد احتمالی نظامی برنامه اتمی ایران و همچنین فعالیت‌های ایران در پارچین تحقیق کند.
امتیازهای محدود، موقتی، و قابل بازگشت به ایران
در ازای گام‌های بالا از سوی ایران، گروه ۵+۱ امتیازهایی محدود، موقتی و قابل بازگشت را به ایران می‌دهد و همزمان بخش گسترده‌ای از تحریم‌ها، از جمله بر نفت، مروادات مالی، تحریم‌های بانکی مانند سابق باقی می‌مانند. اگر ایران از انجام تعهداتش برنیاید، امتیازها را لغو می‌کنیم. گروه ۵+۱ بویژه متعهد است تا:
-اگر ایران تحت این توافق و در چارچوب نظام سیاسی خود از تعهداتش پیروی کند، برای مدت شش ماه تحریم‌های جدید مرتبط با برنامه‌ اتمی را تحمیل نکند.
-برخی تحریم‌های اعمال شده بر طلا و فلزات قیمتی، بخش صنعت اتومبیل ایران، و همچنین صادرات پتروشیمی ایران را به حالت تعلیق درآورد. به این ترتیب در واقع حدود ۱ و نیم میلیارد دلار عایدات نصیب ایران می‌کند.
-مجوز بازرسیها و تعمیرات مرتبط با ایمنی در داخل ایران را برای خطوط هوایی خاص ایرانی صادر کند.
-خرید نفت ایران را در حد فعلی نگاه دارد که در واقع ۶۰ درصد کمتر از دو سال پیش است. ۴.۲ میلیارد دلار حاصل از این فروش به شکل اقساط به ایران منتقل می‌شود به شرطی که ایران به تعهداتش عمل کند.
-۴۰۰ میلیون دلار از سرمایه‌های دولتی ایران را مستقیما به موسسات آموزشی شناخته‌شده در کشورهای ثالث منتقل کند تا هزینه تحصیل دانشجویان ایرانی پرداخت شود.
تعاملات انسان‌دوستانه
تعاملات انسان‌دوستانه‌ای که طبق قانون آمریکا مجاز هستند را تسهیل کند. تعاملات انسان‌دوستانه از تحریم‌های کنگره مستثنی هستند در نتیجه این کانال به ایران امکان دستریسی به منبع جدیدی از پول را نمی‌دهد. مراودات انسان‌دوستانه در برگیرنده خرید مواد خوراکی، کشاورزی، و دارویی و پزشکی است. ما همچنین نقل و انتقالات مالی مرتبط با خدمات پزشکی با خارج از ایران را تسهیل می‌کنیم. ما این کانال را برای منافع مردم ایران درنظر گرفته‌ایم.
در نظر گرفتن لغو محدود تحریم‌ها
به طور کلی، ۷ میلیارد دلار وجه، هزینه‌ای است که ایران طی فاز اولیه و تحت تحریم‌هایی که به قوت خود باقی می‌مانند می‌پردازد. بخش عمده‌ای از حدود صد میلیارد دلار سرمایه ایران در هولدینگ‌های خارجی همچنان به دلیل تحریم‌ها برای ایران غیرقابل دسترس است.
در شش ماه آینده فروش نفت خام ایران نمی‌تواند افزایش یابد. تحریم‌های نفتی به تنهایی منجر به از دست رفتن ۳۰ میلیارد دلار ایران می‌شود- یا حدودا پنج میلیارد دلار در ماه- در مقایسه با آنچه که ایران در شش ماه مشابه سال ۲۰۱۱ نصیبش شد، یعنی قبل از اجرایی شدن تحریم‌ها. با آن که ایران می‌تواند به ۴.۲ میلیارد دلار از عایدات فروش نفت خود دسترسی داشته باشد، حدود ۱۵ میلیارد دلار از درآمدش در این مدت شش ماهه به حساب‌های خارجی‌ مسدود شده ایران واریز می‌شود. به طور خلاصه، تحت این توافق ما انتظار داریم که موجودی ایران در حساب‌های مسدود شده خارجی‌اش افزایش یابد و نه کاهش.
ادامه فشار اقتصادی بر ایران و حفظ ساختار تحریم‌ها
طی فاز اولیه توافق، ما به اعمال تحریم‌هایمان علیه ایران ادامه می‌دهیم، از جمله از طریق اقدام علیه افرادی که به دنبال راه‌هایی برای دور زدن تحریم‌ها هستند.
-تحریم علیه فروش نفت خام همچنان بر دولت ایران فشار خواهد آورد. ما با همکاری شرکای بین‌المللی‌مان فروش نفت ایران از ۲و نیم میلیون بشکه در روز در اوایل ۲۰۱۲ را به یک میلیون بشکه در روز رساندیم و قابلیت فروش تقریبا ۱ و نیم میلیون بشکه در روز را از ایران گرفتیم. این به معنای از دست دادن بیش از ۸۰ میلیارد دلار از آغاز ۲۰۱۲ است و ایران هرگز نخواهد توانست آن را جبران کند. در فاز اولیه توافق، ممنوعیت اتحادیه اروپا بر نفت خام سرجای خود می‌ماند و امکان فروش نفت ایران تا حدود یک میلیون بشکه در روز نگاه داشته خواهد شد، و نتیجتا ایران همچنان ماهانه ۴ میلیارد دلار دیگر ضرر خواهد کرد.
-تحریم صادرات کالاهای نفتی به ایران که میلیاردها دلار به ایران ضرر زد، ادامه خواهد یافت.
-بخش عمده حدود ۱۰۰ میلیارد دلار دارایی خارجی ایران غیرقابل دسترس یا محدود باقی می‌ماند.
-دیگر بخشهای نظام تحریمی‌ ما دست‌نخورده باقی می‌ماند، از جمله:‌
*تحریم بانک مرکزی ایران و حدود ۲۴ بانک و موسسه مالی دیگر ایران.
*تحریمهای ثانویه در پیروی از تحریم‌های گسترده ایران که طبق قوانین بر بانک‌هایی اعمال می‌شود که با افراد و موسسات تحریم‌شده از سوی آمریکا، کار می‌کنند.
*تحریم دیگر کسانی که خدمات مالی به ایران ارائه می‌دهند، از جمله انواع مختلف بیمه، و
*دسترسی محدود به سیستم مالی آمریکا
-تمامی تحریم‌های اعمال شده بر ۶۰۰ فرد و موسسه که به خاطر حمایت از برنامه هسته‌ای و موشک بالیستیک ایران هدف تحریم قرار گرفته‌اند، به قوت خود باقی می‌ماند.
-تحریم‌ بخش‌های مختلف اقتصادی ایران، از جمله کشتی‌رانی و کشتی‌سازی به قوت خود باقی می‌ماند.
-تحریم سرمایه‌گذاری طولانی‌مدت در ارائه خدمات فنی به بخش انرژی ایران به قوت خود باقی می‌ماند.
-تحریم برنامه نظامی ایران به قوت خود باقی می‌ماند.
-محدودیت‌های گسترده آمریکا بر تجارت با ایران به قوت خود باقی می‌ماند و دسترسی ایران به تجارت با بزرگترین اقتصادهای جهان را می‌گیرد.
-تمامی تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد به قوت خود باقی می‌ماند.
-تمامی تحریم‌های هدفمند مرتبط با حمایت مالی دولت ایران از تروریسم، نقش بی‌ثبات‌کننده ایران در منازعات سوریه، و سابقه سیاه حقوق بشر ایران، در بین دیگر نگرانی‌ها، به قوت خود باقی می‌ماند.
راه‌حل جامع
طی فاز اولیه شش ماهه، ۵+۱ به مذاکره برای راه‌حل جامع ادامه می‌دهد. پارامترهای این راه‌حل کلی، در جهت اطمینان‌دهی به جامعه بین‌الملل درباره فعالیت‌های منحصرا صلح‌آمیز هسته‌ای ایران است. تحت این راه‌حل جامع: هیچگونه توافقی در زمینه راهحلجامع صورت نمی‌گیرد، مگر آن که در همه زمینه‌ها توافق حاصل شود. طی شش ماه آینده تعیین می‌کنیم که آیا راه‌حلی وجود دارد که درباره صلح‌‌‌آمیز بودن برنامه ایران به ما اطمینان کافی دهد. اگر ایران به نگرانی‌های ما پاسخ ندهد، ما آماده افزایش تحریم‌ها و فشارها هستیم.

۱۳۹۲ آبان ۲۶, یکشنبه

هادی خرسندی - از مرد ۶ میلیون دلاری تا نامرد ۹۵ میلیارد دلاری

از مرد ۶ میلیون دلاری تا نامرد ۹۵ میلیارد دلاری

هادی خرسندی: آمریکائی‌ها به مرد ۶ میلیون دلاری که زورش هم آنقدرها زیاد نبود می‌نازیدند...ما انقلاب کردیم و سرانجام یک مرد ۹۵ میلیاردی راست راستکی ساختیم که قیمتش و قدرتش ۱۶هزار برابر مرد ۶ میلیون دلاری است.

یک زمان مرد ۶ میلیون دلاری گرانترین آدم دنیا بود. «قدرت فرا انسانی این شخصیت، خارق‌العاده بود... او می‌توانست با دست‌های مصنوعی‌اش دیوار را خرد کند، میله‌های آهنی بر او کارگر نبود، می‌توانست به چند متر بالاتر از سطح زمین بپرد، و سرعت دویدن او از یک ماشین مسابقه هم بیشتر بود.» آدم کشتن برایش مثل آب خوردن بود

آمریکائی‌ها خیلی به این سریال تخیلی‌شان می‌نازیدند. اما برای ما ایرانی‌ها مرد ۶ میلیون دلاری ارزان‌قیمت بود و زورش هم آنقدرها زیاد نبود! ضمناً ما اهل خیالبافی و تخیل هم نبودیم. پس انقلاب کردیم و سرانجام یک مرد ۹۵ میلیاردی راست راستکی ساختیم که قیمتش و قدرتش ۱۶هزار برابر مرد ۶ میلیون دلاری است.

حالا روزی نیست که مرد ۹۵ میلیارد دلاری با قدرت غیر انسانی‌اش چندتا از ما را نکشد یا زندانی نکند یا مجبورمان نکند که برای خرید یک لقمه نان کلیۀ خود را بفروشیم.

کلیه‌ای دارم فروشی، رهبرا

ابتیاعش کن، مرخّص کن مرا



کلیه‌ای دارم جوان و تازه سال

میفروشم شادمان و خوش به حال



قیمتش یک ماه اجاره خانه‌ام

یا سه ماهی پول آب و دانه‌ام



قیمتش چند اسکناس ساده است

که دم جاروی‌تان افتاده است



قیمتش یک لنگه نعلین شما

ده گرم تریاک آقا مجتبا



قیمتش یک پاچۀ پیژامه‌ات

نیم متر ابریشم عمامه‌ات



جان رهبر کلیه‌ای دارم درشت

حظ کنی وقتی بگیری توی مشت



کرده‌ام بهر فروشش کارها

آگهی بنوشته بر دیوارها



کرده‌ام توی مطب‌ها التماس

تا که بفروشم شوم از غم خلاص



لیک می‌گویند فعلاً بی‌شتاب

کلیه بسیارست در نوبت بخواب



رهبرا ما نسل کلیه در کفیم

مارکت اشباعست و ما توی صفیم



پس شما با آن‌همه پول و پله

بنده را دریاب در این مرحله



زان‌همه پولی که بفرستی دمشق

تا به آن جانی ببازی نرد عشق



زان‌همه پولی که بفرستی برون

با هواپیما و ناو و کامیون



زان‌همه خرجی که داخل می‌کنی

نذر اوباش و اراذل می‌کنی



قطره از آنچه رویتر کرده فاش

خرج کرده صاحب این کلیه باش



تا که داری این‌همه میلیارد را

در کف‌ات چاقو بگیر و کارد را



رهبرا پهلوی مخلص پاره کن

درد یک بچه محصّل چاره کن



کلیه‌ام بردار تا گردی قوی

تقویت گردی ز حیث کلیوی



بعد ازین مرد «ثلاث‌الکلیه» باش

بر مریدان خودت بهتر بشاش

۱۳۹۲ آبان ۱۷, جمعه

۱۳۹۲ مهر ۱۹, جمعه

افشاي موسويان فرستاده ويژه خامنه اي و آخوند روحاني به هامبورگ ـ آلمان

افشاي موسويان فرستاده ويژه خامنه اي و آخوند روحاني به هامبورگ ـ آلمان



No2Rouhani-Hamburg2 de4a9در روز جهاني عليه اعدام و در اعتراض به حضور حسين موسويان، فرستاده ويژه خامنه اي و آخوند روحاني به آلمان، هواداران مجاهدين و ايرانيان آزاده در هامبورگ، بساط فريب و نيرنگ او را را با شعارهاي كوبنده خود بهم ريخته و او را آبروباخته‌تر از قبل برگرداندند.
هواداران مجاهدين و ايرانيان آزاده در مقابل محل جلسه اي كه ديپلمات تروريست رژيم آخوندي عصر روز پنجشنبه 17 مهر از طرف بنياد koerber و بمنظور بازار گرمي براي آخوند روحاني جنايتكار شركت كرده بود دست به يك آكسيون افشاگرانه زدند. آنها شعار مي دادند
موسويان يك تروريست است
او را از آلمان اخراج كنيد
روحاني يك تروريست و جنايتكار است
دستى كه امروز توى دست ملاست
اونم شريك جرم اين اخوندهاست
از وي استقبال كردند اين آكسيون مورد توجه و استقبال گسترده خبرنگاران منجمله خبرگزاري آلمان DPA ، تلويزيون ZDF و ARD و چندين روزنامه منجمله هامبورگر ابند بلات قرار گرفتند و خبرنگار تلويزيون ZDF با نماينده تظاهرات كنندگان مصاحبه كرد.
حسين موسويان كه از او بعنوان عامل رفسنجاني و فرد مورد اعتماد و نماينده ويژه روحاني نام برده مي شود در فاصله سالهاي 69 تا 76 سفير رژيم آخوندي در آلمان بود. در اين دوران بيشتر عمليات تروريستي عليه مخالفان رژيم در اروپا توسط وزارت اطلاعات صورت گرفت. مركز فرماندهي وزارت اطلاعات بدنام آخوندي در اين دوران، در طبقه سوم سفارت رژيم در شهر بن قرار داشت.
سفارت رژيم در آلمان در دوره موسويان، منجمله در ترور ميكونوس دخالت داشت. در حكم دادگاه عالي جزايي برلين كه در سال 76 صادر شد اين جنايت بعنوان يك ترور دولتي تشخيص داده شده است. موسويان در همان سال از پست خود بعنوان سفير رژيم در آلمان جابجا شد تا از عواقب اين حكم بگريزد.
No2Rouhani-Hamburg2 de4a9خبرنگار تلويزيون بعد از پايان جلسه، ضمن حضور در آكسيون اعتراضي هواداران مجاهدين و اعام همبستگي با آنان اظهار داشت : در تمامي طول جلسه، شعارهاي محكم شما شنيده مي شد و فضاي جلسه را تحت تاثير قرار داده بود بهمين دليل موسويان بشدت عصبي و بهم ريخته بود و در جواب هيچ سوالي نتوانست پاسخ مناسبي بدهد و فقط به يكسري پرت و پلاگويي هاي بي ربط پرداخت. وي اظهار داشت كه اين جلسه هيچ دستاوردي براي رژيم نداشت. در پايان وقتي موسويان از جلسه بيرون آمد از ترس و دستپاچگي، درب ماشين را نيز گم كرده بود و دور ماشين مي چرخيد و در ميان محافظان خود سريعا پابفرار گذاشت.
تعداد ديگري از شركت كنندگان در اين جلسه نيز بعد از پايان آن ضمن مراجعه به آكسيون افشاگرانه هواداران مجاهدين، براي آنها و اهداف شان آروزي پيروزي و موفقيت كردند.
اين آكسيون از ساعت 1800 شروع شده و تا 2130 شب ادامه داشت و موسويان كه بشدت ترسيده بود
در پايان برنامه يكي از كارچاق كن ها و دلالانرژيم در هامبورگ بنام "طلاكوب" كه با وقاحت قصد ايجاد مزاحمت براي تظاهرات كنندگان و تحريك به درگيري داشت بدستور پليس و توسط آنها از منطقه اخراج گرديد.

۱۳۹۲ مهر ۸, دوشنبه

هادی خرسندی - محمود حسن شد يا روحانی "هخا" شد؟

محمود حسن شد يا روحانی "هخا" شد؟

هادی خرسندی

...بيچاره جوانان وطن محو چراغان / علاف خيابان / "مُچکر" که دوباره پرزيدنت، "خَفَن" شد / محمود حسن شد // انگار هخای دگری آمده از راه! / با نقشه‌ی دلخواه / بنگر که چه پرهيبت و هنجارشکن شد / محمود حسن شد // در سفره‌ی او حرف حقوق بشری نيست / اصلاً خبری نيست / حق بشری مصرف آفتابه لگن شد / محمود حسن شد

يادآوری: هشت نه سال پيش آقائی به نام فتح الله خالقی يزدی ساکن آمريکا که نام کوچکش را به «اهورا پيروز» ترجمه کرده بود!، در رسانه های برونمرزی چو انداخت که فلان روز جمعه با هواپيما در ايران پياده ميشويم و آخوندها قلع و قمع ميشوند. او ميگفت کليد همه مشکلات را در دست دارد و سوئيچ چندتا هواپيما را در جيب.

تلويزيون ها از يکطرف، راديو اسرائيل از يکطرف. مصاحبه پشت مصاحبه با اين آقا که خودش را «هخا» ميخواند و مرام «هخامنشی» را مژده ميداد. يکی از باورها اين بود که شايد آمريکا و سيا او را جلو انداخته اند و حرف هائی که ميزند روی حساب و کتابی است. باور ديگر، او را فرستاده جمهوری اسلامی برای ساختن جريانی انحرافی و لوث کردن مبارزه ميدانست. قضيه چندان جدی بود که در فرودگاه تهران احتياطاَ آماده باش داده بودند و اعلام کرده بودند که اگر هواپيمائی اينطرف ها بيايد ميزنيمش.

سرانجام روز موعود آمد (جمعه ای در پائيز ۲۰۰۴) اما هخائی در تهران پياده نشد و پيدا نشد و از آن پس گم و گور شد و گويا عده ای فريب خورده هم در تهران گرفتار پاسداران شدند.

پيش از او و بعد از او هم خيلی ها در اپوزيسيون نقش هخا را بازی کردند و بعضاَ هنوز مشغولند، اما هخای اصلی باعث شد که اين افراد، و مبتکران اينگونه جريان های انحرافی، با اين نام سه حرفی، به اين راحتی، مشخص و تعريف شوند: «هخا»! («بالاترين» و «يوتيوب» و «گوگل» را ببينيد. طنزهای ابراهيم نبوی را بخوانيد و اين را از من نگاه کنيد: «اهورا نيامد»)

و حالا خدا مرا ببخشد که در چهره ی مثبت آقای حسن روحانی نقش «هخا» را می بينم. بر چهره ی منفی اش هم البته همه ی جنايت های جمهوری اسلامی سايه انداخته است.

اين سروده ی «مستزاد» تنها يک بيت اش به هخا اشاره دارد. شکرخدا که فقط همين يک بيت اش اينهمه يادآوری ميخواست.

***

محمود حسن شد

ديدی که چه تغيير خوشی سهم وطن شد
محمود حسن شد
فردوس برين قسمت تو قسمت من شد
محمود حسن شد

تکيه زده بر جای شغالی سگ زردی
ای رأی چه کردی!
خرس آمده در رقص و شتر دايره زن شد
محمود حسن شد

بيچاره جوانان وطن محو چراغان
علاف خيابان
«مُچکر» که دوباره پرزيدنت، «خَفَن» شد
محمود حسن شد

انگار هخای دگری آمده از راه!
با نقشه ی دلخواه
بنگر که چه پر هيبت و هنجارشکن شد
محمود حسن شد

در سفره ی او حرف حقوق بشری نيست
اصلاً خبری نيست
حق بشری مصرف آفتابه لگن شد
محمود حسن شد

زان روز که نسرين ستوده شده آزاد
دل ها همه شد شاد
اما چه سرانجام «بهاره»، مثلاَ، شد
محمود حسن شد

ساکت! بتوچه، صبر بکن، تفرقه ننداز!
يکبار دگر، باز
بر امت بيچاره تفکر قدغن شد
محمود حسن شد

از شکوه حذر کن که شده موقع شادی
خرسندی هادی!
بنگر که عجب سرو چمانی به چمن شد
محمود حسن شد

ديگر چه نويسی سخن ياوه و يامفت؟
اصلاح طلب گفت
چون ختم غم و رفع ستم، دفع محن شد
محمود حسن شد

گفتم به جوابش که تو اندازه نگهدار
بع بع مکن اين بار!
بر گردن تو بود طنابی که رسن شد
محمود حسن شد

ما اولی و دومی از هم نشناسيم
کم هوش و حواسيم!
در مذهب ما دزد کفن، دزد کفن شد
محمود حسن شد

همدست جنايات، قوی پنجه و فعال
در اين سی و شش سال
ديروز خفی بوده و امروز علن شد
محمود حسن شد

وقت است که خود بر سر خود شيره بماليم
از دست که ناليم؟
از ماست که بر ماست! همين ختم سخن شد
محمود حسن شد

***

پاسخ فردوسی به روحانی
که در اجلاس سازمان ملل بيتی از شاهنامه در نطقش گنجانده بود


شنيدم فريدون صاحب کليد
به تالار (يو.ان) بيامد پديد

بچسباند بر هم در و تخته را
به هسته هلو زد زغال اخته را

سخن گفت از صلح و نيز از ترور
که اين يک چطور است و آن يک چطور

پس آنگه بيان را به اوجش رساند
يکی بيت زيبای شهنامه خواند

«بکوشيد نيکی به کار آوريد - چو ديديد سرما بهار آوريد»

من اول ز کارش شدم شادمان
ز نام فريدون دلم شد جوان

ولی بعد ديدم که آن، پوشش است
به امنيتی کاريش کوشش است

پس اينک بگويم که روحانيا
تورو حضرتعباس کوتاه بيا

مخوان شعر فردوسی پاکزاد
بتو هيچکس اين اجازه نداد

ترا من فريدون نه بشناختم
چه شد آن فريدون که من ساختم

فريدون من ضد ضحاک بود
نه در خدمتش مثل دلاک بود

فريدون من با بدی بود بد
نه همدست بودی به بشار اسد

تو حالا برای فريب عوام
پس از آنهمه کشتن و قتل عام

دم از نيکی و مردمی ميزنی
بنازم به گوزت که خوش باسنی

کلام تو گوز است ای پهلوان
رها گشته در مارکت مسگران*

تو ای يکه آخوند امنيتی
کجا باشدت جز بدی نيتی

تو بيچاره نيکی چه دانی که چيست
در انبان تو جز بدی هيچ نيست

اگر يادت آيد ز کشتار شصت
تو هم داشتی در جنايات دست

تو با آن امام جنايت شعار
تو با رهبر ناقص نابکار

تو با هاشمی، خاتمی، موسوی
نموديد باند جنايت قوی

کنون گر رسيدی به کاخ ملل
وز آنجا اگر بگذری تا زحل

مپندار گشتی عوض ای حسن
ببين تا چه گفتم به شهنامه من:

«درختی که تلخ است وی را سرشت»
«گرش برنشانی به باغ بهشت»
«ور از جوی خلدش به هنگام آب»
«به بيخ، انگبين ريزی و شهد ناب»
«سرانجام گوهر بکار آورد»
«همان ميوهٔ تلخ بار آورد»

پس اکنون تو ای جانی نابکار
غلط کن، بزن جا، درش را بذار

ـــــــــــــــــــ
* اشاره به ضرب المثل «لاف در غريبی، گوز در بازار مسگران» (که هيچکدامش لو نميرود.)

۱۳۹۲ مهر ۶, شنبه

دکتر محمد ملکی - در محکومیت کشتار انسان های بی دفاع

‎‏ ‏ ‏
در محکومیت کشتار انسان های بی دفاع
محمد ملکي


من کیستم، زیستن من در این جهان چگونه باید باشد؟ مسئولم یا غیرمسئول، انسانم، حیوانم، فرشته‌ام یا شیطان؟ آنچه می‌بینم و در اطرافم می گذرد پندار است یا واقعیت؟ بالاخره من کیستم، آیا طبق آنچه در کتاب نازل آمده از گِلِ گندیده ساخته شده‌ام یا از روح خدا، و جانشین او روی زمین؟ وقتی خالق عالم من را ساخت و خود را "احسن الخالقین" خطاب کرد، چه ویژگی‌هایی در من بود که چنین فرمود؟ او می‌خواست مدافع مظلوم و ستیزه‌گرِ با ظالم باشم یا برعکس؟ بگذارید یکبار دیگر این سؤال را تکرار کنم، من کیستم انسانم، دیوم، دَدَم، خدایم، شیطانم؟ راستی من کیستم؟ و چه رسالتی بر دوش دارم؟

از مقدمه‌چینی می‌گذرم و به اصل مطلب می‌پردازم.

چند روزی با مشاهده فیلم قتل عام بیش از هزار و چهارصد زن و مرد سوری که حدود ۴۰۰ نفر آنها کودکان خردسال بودند و به دستور حاکمان جنایتکار بوسیله‌ی بمب شیمیایی (به تأیید سازمان ملل) کشته شده بودند حالِ درستی نداشتم، یکی دو روز از این جنایت نگذشته بود که رسانه‌ها فیلم بمب‌اندازی به یک مدرسه را نشان دادند که در آن حداقل ده کودک خردسالِ سوریه‌ای تکه‌تکه شده بودند. و بالاخره صبح روز ۱۰ شهریور تماشاگر صحنه‌های کشتار فجیع جمعی از هموطنانی که به ناچار مجبور به پناهندگی شده بودند (پناهجویان بی سِلاح). این حوادث چنان آتش به جانم ریخت که شرمم آمد با سکوت در برابر این کشتار نام "انسان" بر خود نهم. کاری از منِ پیرمردِ مریض ساخته نبود جز نوشتن این یادداشت با دستهای لرزان و چشم‌های گریان و بغض در گلو. توانی ندارم جز اینکه اگر خفه‌ام نکنند و بمانم تا آخرین نفس به انتقاد از عامل یا عاملین این رذالت‌ها بپردازم و به وظیفه‌ی ملی و انسانی خود عمل کنم.

هموطنان، عزیزانِ من؛

می‌خواهم پس از گذشت چند روز از کشتارهای انجام شده سخنی داشته باشم با شما و همچنین عاملین این جنایت‌ها.

دیگر بر هیچ کس پوشیده نیست که کشتار سوریه با بمب‌های شیمیایی صورت گرفته؛ اکبر هاشمی رفسنجانی که از تمام کارهای درون و برون حاکمیت تا حد بسیار زیادی آگاه است مطالبی می‌گوید که بسیار خواندنی است.

شایعه یا واقعیت، سایت بلاغ نیوز در این ارتباط نوشت: "از آنجایی که سخنان هاشمی علیه سوریه که چندی پیش توسط نعیمه اشراقی در صفحه‌ی فیسبو‌ک منتشر شد و پایگاه اطلاع رسانی دفتر هاشمی رفسنجانی آن را تکذیب کرد اینبار رنگ واقعی تری بخود گرفت و در مراسم سالگرد آیت الله صالحی مازندرانی در شیرگاه علناً هاشمی علیه مواضع دولت ایران نسبت به سوریه سخن گفت و صراحتاً بیان داشت که مردم سوریه بیش از ۱۰۰ هزار کشته و ۸ میلیون آواره دادند، در داخل و خارج زندانها پر از مردم، زندانها جا ندارند، بعضی از ورزشگاه‌ها را گرفتند آنها را پر کردند، شرایط بدی بر مردم حاکم است، مردم از یک طرف از طرفِ خود حکومتشان بمباردمان شیمیایی می‌شوند و از طرف دیگری امروز منتظر بمب‌های آمریکا باید بمانند." (۱)

بگفته‌ی هاشمی رفسنجانی و البته بعدتر تحقیقات سازمان ملل معلوم شد که مسئولیت کشتار مردم سوریه با بمب‌های شیمیائی کار چه کسی بوده است. از سوی دیگر با مطالب آمده در روزنامه‌ها و سایت‌های وابسته به سپاه و بسیج و گفته‌های سران سپاه از جمله قاسم سلیمانی و سردار نقدی و ... هم معلوم گردید که ایران در کار کشتار بی‌نظیر اشرف مستقیم یا غیرمستقیم نقش داشته است.

خون شهدا همیشه جوشان است و یک لحظه عاملان و آمران جنایت را آرام نمی‌گذارد. من به نام یک ایرانی ملی و مسلمان که اعتقاد کامل به عدالت حاکم به نظام آفرینش دارم انزجار و نفرت خود را از این اعمال جنایتکارانه ابراز داشته و پیروزی مردم در سوریه و ایران، و ننگ و نکبتِ ظالمان را امری حتمی میدانم.

و امّا سخنم با هموطنانم این است که از هر قوم و قبیله و فرقه هرگز در برابر این جنایات سکوت نکنید. سکوت شما تأئید جنایت است. مطمئن باشید آنگونه که در این ۳۵ سال شاهد بودیم این شتر پای خانه‌ی همگان خواهد خوابید.

من به همه گروه‌ها، احزاب، جمعیت‌ها، سازمانها و ... هشدار می‌دهم در نظام ولایی این حادثه‌ای نیست که منحصر به یک گروه و دسته باشد. همه باید فریاد خود را علیه این چنین آدم‌کشی‌ها بلند و بلندتر کنند که این کار وظیفه و رسالتش بر دوش همگان، از هر دین، مذهب، گروه و اندیشه است. اگر نجنبید، فردا نوبت شماست، اینجا دیگر مسئله‌ی با خدا و بی خدا مطرح نیست، مسئله کشتار انسانهای بی دفاع است. یک وظیفه‌ی همگانی، اعتراض به جنایات انجام شده است. همه از خدائیم و به سوی خدا می‌رویم، مسئله چگونه رفتن است. اجازه می‌خواهم این یادداشت را با سخنی از مارتین نیمولر به پایان رسانم:

سراغ کمونیست ها آمدند،
سکوت کردم چون کمونیست نبودم.
بعد سراغ یهودی ها آمدند،
سکوت کردم چون یهودی نبودم.
بعد سراغ فعالان کارگری آمدند،
سکوت کردم زیرا فعال کارگری نبودم.
سراغ خودم که آمدند،
دیگر کسی نبود تا به اعتراض برآید.

۱۳۹۲ مهر ۴, پنجشنبه

عکسهای اعتراضات ایرانیان در نیویورک علیه آخوند روحانی

































تظاهر کنندگان خشمگين در برابر سازمان ملل متحد در نيويورک آدمک روحانی را که با شاخ شيطان درست کرده بودند ”مدره قاتل“ ناميدند. آنها به خبرنگاران گفتند دست رئيس جمهور رژيم ايران به خون آغشته است، زيرا زندانيان سياسی را در ايران اعدام می کنند. در ميان تظاهر کنندگان، جان بولتون، سفير پيشين آمريکا در ملل متحد و رودی جوليانی شهردار سابق نيويورک حضور داشتند. 
رودی جوليانی شهردار سابق نيويورک در مصاحبه با تلويزيون فرانسه 24 گفت: روحانی حدود شش هفت سال پيش، دروغ گفته و ما را فريب داده بود. در همان زمان رژيم ايران مشغول پيش بردن برنامه تسليحات اتمی خود بود، اما به ما دروغ می گفتند. ما بايد احمق باشيم که دوباره فريب او را بخوريم.
برگرفته شده از وبلاگ سپیده دم