۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

هادی خرسندی.(((( آلزایمر))))

دلم میخواهد الزایمر بگیرم
که لبریز از فراموشی بمیرم

دلم خواهد ندانم در چه حالم؟
کجایم، در چه تاریخ و چه سالم؟

نخواهم حافظه چندان بپاید
که تاریخ و رقم یادم بیاید

به تاریخ هزار و سیصد و چند؟
ز لب هامان تبسم رفت و لبخند؟

به تاریخ هزار و سیصد و کی؟
بریدند از نیستان ناله زن نی؟

نخواهم سال ها را با شماره
که میسازم به ایما و اشاره

به سال یکهزار و سیصد و غم
اصول سرنوشتم شد فراهم

به سال یکهزار و سیصد و درد
مرا آینده سوی خود صدا کرد

گمانم در هزار و سیصد و هیچ
شدم پویای راه پیچ در پیچ

ندانم در هزار و سیصد و پوچ
به چه امید کردم از وطن کوچ

نمیخواهم به یاد آرم چه ها شد
که پی در پی وطن غرق بلا شد

چگونه در هزار و سیصد و نفت

خودم دیدم که جانم از بدن رفت

گرسنه بود ملت بر سر گنج
به سال یکهزار و سیصد و رنج

چه سالی رفت ملت در ته چاه
به تاریخ هزار و سیصد و شاه

به سال یکهزار و سیصد و دق
چه شد؟ تبعید شد دکتر مصدق

به تاریخ هزار و سیصد و زور
همه اسباب استبداد شد جور

به تاریخ هزار و سیصد و جهل
فریب ملتی آسان شد و سهل

به سال یکهزار و سیصد و باد
خودم توی خیابان میزدم داد

به سال یکهزار و سیصد و دین
به کشور خیمه زن شد دولت کین

چه سالی شیخ بر ما گشت پیروز
به تاریخ هزار و سیصد و گ...



دلم خواهد فراموشی بگیرم
که در آفاق الزایمر بمیرم

بطوری گم کنم سررشته خویش
که یادی ناورم از کشته خویش

نه بشناسم هلال ماه نو را
نه خاطر آورم وقت درو را

اگر جنت دروغ هرچه دین است
فراموشی بهشت راستین است

«بدنه نظامی پادگان اشرف در تهران» - کابوس ولی فقيه ارتجاع


 
خبرگزاری سپاه پاسداران:
«جنگ جهانی سوم عليه ولايت فقيه، جنگی با حضور 1000 رسانه خارجی با سيل کمپينهای حقوق بشر با بدنه نظامی پادگان اشرف در تهران»

همزمان با اعلام مرحله سرنگونی و برپا دادن به يکانهای ارتش آزادی در داخل ميهن اسير و اعلام مؤسسان چهارم ارتش آزاديبخش ملی ايران، ولی فقيه ارتجاع با انتشار تحليلی در خبرگزاری سپاه پاسداران، نسبت به تشتت درونی نظام و خطر جنگی که با حضور «بدنه نظامی پادگان اشرف در تهران» رژيم را تهديد می کند، به پاسداران نظام ولايت هشدار داد:

خبرگزاری سپاه پاسداران 8/11/ 91:
يکی از مهم ترين حربه های دشمن برای تحريک توده ها عليه انقلاب هشدار به بحران عدم کارآمدی رفاهی جمهوری اسلامی است.
البته درگيريهای داخلی، جنگهای حيدری و نعمتی احزاب پس از انقلاب هميشه يک عامل مهم در فروپاشی انقلابها بوده است اما بدنه اجتماعی که پس از انقلاب به شاخه های مختلف تقسيم می شود و هر يک برای خود رهبری پيدا می کند و در جنگ رهبرش با رهبر گروه ديگر به جان هم می افتد. چرا حافظ خون شهدای خودش نبود. انقلابی ها چرا فرو می پاشند؟
انقلابيون دهه 60 کاديلاک سوارها و صاحبان ويلاهای بزرگ را متعلقين به نظام بورژوازی می دانند و در وصف ثروت آن قدر مذمت می کنند که ثروتمند مترادف با آمريکايی قلمداد می شود به نحوی که حتی شهيد مظلوم بهشتی نيز از اين تهمتها در امان نمی ماند.
اتفاقی که پس از عادی شدن شرايط در انقلابها و به تعبيری از ميان رفتن جو دامن جوامع را می گيرد. اما جنگ تحميلی و دفاع مقدس عاملی شد تا برتر دانستن حيات اخروی... ، ايران را يک دهه از ترميدور انقلابی دور کند.
دهه 70 و دهه توسعه در ايران می بايست ايرانيان را قاعدتاً بر اساس مبانی ترميدور از اصول انقلابی دور می کرد...
و برای همين است که فتنه 88 جنگ جهانی سوم عليه ولايت فقيه است. جنگی با حضور 1000 رسانه کشورهای خارجی، با سيل کمپينهای حقوق بشر، با بدنه نظامی پادگان اشرف در تهران... .

۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

سنابرق زاهدی: چه کسی زنان کرد را در پاریس ترور کرد؟

سه‌شنبه، ۲۶ دی ۱۳۹۱ / ۱۵ ژانویه ۲۰۱۳
AddThis Social Bookmark Button
در پاریس چه گذشت؟
دیرگاه شب چهارشنبه- پنجشنبه (۹/۱۰ ژانویه) پلیس فرانسه اجساد سه زن کرد اهل ترکیه در مرکز اطلاع‌رسانی کردستان در شهر پاریس را کشف کرد.  به گفته خبرگزاری فرانسه این سه تن هرکدام با یک گلوله در سرشان به قتل رسیده بودند. یکی از این سه تن خانم سکینه جانسیز، ۵۵ ساله، از بنیانگذاران حزب کارگران کردستان ترکیه و نخستین زن عضو ارشد این سازمان  بوده است. دو تن دیگر خانم فیدان دوگان، ۳۲ ساله، رییس مرکز اطلاع رسانی کردستان ونماینده کنگره ملی کردستان در فرانسه ودیگری خانم لیلا سولماز، ۲۵ ساله، مقیم بلژیک وعضو کنگره ملی کردستان بوده است.
بنا به گفته اظهارات مقامات رسمی درب ورود به آپارتمانی که این سه تن حضور داشته اند کد داشته است. در عین حال گفته میشود که محل وقوع جرم وهمچنین شخص خانم جانسیز با توجه به موقعیتش در حزب تحت نظر ومراقبت پلیس هم بوده است.
لئون ادارت نماینده فدراسیون انجمن کردها  در فرانسه  به کانال خبری بی اف ام گفت در این دفتر هیچ دوربین مدار بسته‌ای نبوده و اضافه کرد تحقیقات اولیه نشان می‌دهد که همسایه‌ها هیچ صدایی نشنیده‌اند. (یعنی شلیک با صداخفه کن همراه بوده است)
به این ترتیب اندکی تردید در وقوع یک عمل تروریستی بسیار حرفه ای  باقی نمی ماند.
عامل ترور کیست؟
پس از این واقعه هواداران حزب کارگران کردستان ترکیه بسرعت درتجمعی در برابر محل جنایت علیه ترکیه شعار دادند. برخی از مقامات کشوری وحزبی ترکیه نیز این عمل را تصفیه حسابهای درونی حزب کارگران کردستان دانستند. مقامات فرانسوی، همچون وزیر کشور فرانسه که در محل حاضر شد، وهمچنین مقامات پلیس اعلام کردند که باید منتظر تحقیقات بود.
فرانسوا هولاند رییس جمهور فرانسه گفت یکی از مقتولین را شخصا میشناخته واعلام کرد برای شاختن درست دلایل وعاملان این جنایت باید منتظر تحقیقات بود.
معاون نخست وزیر ترکیه این قتلها را محکوم کرد ودست داشتن کشورش را تکذیب نمود.
آقای طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه که در داکار به سر می برد، ضمن یادآوری اینکه ممکن است این جنایت نتیجه تصفیه حسابهای درون حزبی باشد اضافه کرد « این قتل ها می تواند با انگیزه اخلالگری در روند صلح باشد».
رمزی کارتال که یکی از رهبران کنفرانس ملی کردستان است گفت« این یک جنایت سیاسی است. اوجالان ودولت ترکیه مذاکرات صلح را شروع کرده اند. ترکها هم خواستار گفتگو هستند. اما طرفهایی هستند که با حل مسئله کردها مخالفند ومیخواهند جریان صلح را خراب کنند»
به تدریج این فرضیه بیشتر وروشنتر بیان گردید. امره اوسلو، یکی از اعضای سابق پلیس ضدتروریسم ترکیه در این زمینه گفت: «صلح میان دولت ترکیه و کردها دیگران مثل ایران و سوریه را آشفته می کرد.»
روزنامه نیویورک تایمز در شماره جمعه ۱۱ ژانویه خود در مقاله ای در  «نظریه ها وانگیزهای » این قتل از قول متین جانسیز برادر سکینه جانسیز از جمله  چنین نوشت:« متین گفت خانواده او متقاعد است که خواهرش قربانی یک ترور حرفه ای بوده است. او گفت هدف از این کار اخلال در مذاکرات  صلح است  که به تازگی برای پایان دادن به دهه ها درگیری خونین میان دولت ترکیه و پ ک ک آغاز شده است...خواهر من  در حمایت از روند صلح  زندگی خود را پرداخت...» اوگفت: «بسیاری از شورشیان کرد بر این باورند که ناسیونالیستهای ترکیه در پشت قتل قراردارند. اما نظر متقابلی هم وجود دارد، و برخی از شورشیان این باورند که ایران می تواند این حمله را به عنوان یک راه برای بی ثبات کردن ترکیه  هدایت کرده باشد، چرا ترکیه در برابر متحد ایران، یعنی بشار اسد در سوریه  ایستاده است. »

واقعیت چیست؟
به این ترتیب هر چند احتیاط حکم میکند که منتظر تحقیقات بمانیم تا حقیقت روشن شود، اما در عین حال بسیاری حقایق گویا هستند که در جواب به سوآل اصلی میتوان روی آنها متمرکز شد:
۱.    دولت ترکیه رسماً دست داشتن در این جنایت را تکذیب کرده است. در عین حال که انجام عملیات تروریستی از این نوع از تاریخچه دولت ترکیه سراغ نداریم
۲.    اینکه این کار توسط جناحهای داخل پ. ک. ک انجام شده باشد واقعی نیست چرا که به نظر میرسد مذاکره خواست عمومی این حزب است وعبدالله اوجالان هنوز تمامیت حزب را نمایندگی میکند.
۳.    نسبت دادن این جنایت به دولت سوریه هم در این شرایط واقعی بن نظر نمیرسد. بشار اسد اکنون نمیتواند دروازهای دمشق را کنترل کند. بنابران توانایی سازمان دادن عملیاتی با این درجه از دقت وپیچیدگی را ندارد.
۴.    تنها رژیمی که بیشترین منافع را در این جنایت دارد رژیم آخوندی حاکم بر ایران است چرا که:
-    سیاست رژیم ایران حفظ دولت سوریه وحمایت ازآن است وسیاست دولت ترکیه به عکس سرنگونی رژیم سوریه است
-    رژیم ایران با حمایت از پ. کا. کا. پیشرفت سیاست ترکیه در سوریه را به گروگان گرفته است.
-    دولت اردوغان مذاکرات صلح با پ. کا. کا را آغاز کرده  واین مذاکرات تا مراحلی هم پیش رفته است. با این مذاکرات برگ بازی رژیم ایران از دستش خارج میشود و در نتیجه دولت ترکیه میتواند سیاست فعالتر خود را در سوریه پیش ببرد.
۵.    از سوی دیگر تکنیک بکار رفته در عملیات ترور بسیار شبیه عملیات تروری است که رژیم آخوندی دهها مورد آن را علیه اپوزیسیون خود طی سالهای گذشته به اجرا  درآورده است. بطور خاص این کار بسیار شبیه ترور عبدالرحمان قاسملو ودو همراه او در وین در سال ۱۹۹۳ میباشد.
به این ترتیب منطق سیاسی وتکنیک کار به رژیم ایران اشاره دارند. آیا تحقیقات هم همین حقیقت را نشان خواهد داد؟

مؤخره
روز ۲۵ ژوئن سال ۱۹۹۵ یک کامیون انفجاری یک ساختمان عظیم به نام «خبر» را در شهر ظهران عربستان هدف قرارداد. ساختمان مزبور محل سکونت سربازان آمریکایی مقیم عربستان بود. در نتیجه آن انفجار بزرگ ۱۹ سرباز آمریکایی کشته و بیش از ۵۰۰ تن از آنها زخمی شدند.
دو سه روز بعد از این واقعه هفته نامه معروف المجله مصاحبه ای با رییس جمهور برگزیده مقاومت در لندن انجام داد. در این مصاحبه صالح قلاب، که بعدا وزیر تبلیغات اردن شد، از خانم رجوی سوآل کرد که چه کسی پشت این انفجار قرار دارد. خانم رجوی در پاسخ گفت هیچکس به جزرژیم آخوندی از این عمل تروریستی سود نمیبرد.
در آن زمان هنوز مقاومت ایران اطلاعات دقیق وکامل در مورد نحوه انجام آن جنایت توسط سپاه پاسداران بدست نیاورده بود. بعدا این اطلاعات کامل شد ودر یک کنفرانس مطبوعاتی با تمام جزییات واسامی پاسداران فرمانده ودست اندرکار آن جنایت اعلام گردید.
بعدها به نوشته مجله نیویورکر رفسنجانی در پاسخ ولیعهد آن زمان عربستان (ملک عبدالله پادشاه کنونی این کشور) در اسلام آباد به او گفت که خامنه ای پشت آن عمل تروریستی بوده است.

۱۳۹۱ دی ۱۶, شنبه

وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون: آن سینگلتون و خدابنده ماموران وزارت اطلاعات رژیم ایران

AddThis Social Bookmark Button
وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، گزارشی در خصوص جزئیات فعالیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تهیه کرده که توسط بخش پژوهش های فدرال کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا منتشر شده است.
در این گزارش تصریح شده است که ان سینگلتون و مسعود خدابنده و همسر انگیسی اش آن سنگلتون و برادرش ابراهیم خدابنده اعضای سازمان امنیت و اطلاعات جمهوری اسلامی هستند
این گزارش تحقیقاتی  منتشر شده توسط بخش تحقیقات فدرال کتابخانه کنگره آمریکا در ماه دسامبر ۲۰۱۲ افشاء نمود که آن سینگلتون و مسعود خدابنده اعضای سازمان امنیت و اطلاعات رژیم ملایان هستند و سایت ایران اینترلینک صراحتا به دستور تهران تاسیس شده است.
این گزارش ۶۴ صفحه ای با عنوان « شناخت وزارت اطلاعات و امنیت ایران»  در هماهنگی با بخش حمایت تکنیکی مبارزه با تروریسم دفتر برنامه حمایت از جنگ نامنظم تهیه شده است.
این گزارش تصریح میکند که رژیم ملایان برای مقابله با سازمان مجاهدین خلق ایران، نه تنها افراد ایرانی بلکه عناصر خارجی را نیز اجیر میکند.
بنا بر گزارش منتشر شده توسطکتابخانه کنگره آمریکا، مسعود خدابنده در اواخر دهه ۱۹۹۰ بعضویت وزارت اطلاعات در آمد.
این گزارش تصریح میکند که ان سینگلتون در سال ۲۰۰۲ بخدمت رژیم ملایان در آمده و ملاقاتهای متعددی با مقامات وزرات اطلاعات در تهران و سنگاپور، مکانی که وزارت اطلاعات ترتیب ملاقات با عناصر خارجی خود را میدهد انجام داده است.
بنا بر تحقیقات کتابخانه کنگره آمریکا، ان سینگلتون در تهران توسط وزارت اطلاعات آموزش داده شده است.

۱۳۹۱ دی ۱۵, جمعه

افشای مستند توطئه مجرمانه کوبلر

AddThis Social Bookmark Button
مقاومت ایران سندی را فاش کرد که توطئه مارتین کوبلر را در جهت بی‌خانمان کردن مجاهدان اشرف و فرستادن آنها به زندان لیبرتی، برملا می کند. کاری که اجرای منویات رژیم ایران و حکومت عراق بود.
این سند مورخ ۱۹ژانویه۲۰۱۲ حاوی یک ارزیابی فنی از کمپ لیبرتی است که توسط مارتین زیرن، کارشناس سرپناه سازی کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد تدوین شده است.
این سند هر چند امضا ندارد، اما در سربرگ کمیساریای عالی پناهندگان اتیوپی، یعنی محلی که ماریتن ریزن تا چند هفته قبل در آن کار می‌کرده، نوشته شده است.
این سند «بر اساس ارزیابی تکنیکی بخش ۱ لیبرتی در روز چهارشنبه ۱۸ ژانویه» تهیه شده است. در این روز علاوه بر مارتین ریزن، مارتین کوبلر و معاونش جورجی باستین، دکتر جعفر حسن نماینده سازمان بهداشت جهانی، کلر بورژوا نماینده کمیساریای عالی پناهندگان در عراق و شمار دیگری از مقامات یونامی از لیبرتی بازدید کردند.
این پیش نویس نشان می‌دهد که لیبرتی از استانداردهای انساندوستانه و حقوق بشری فاصله زیادی دارد و ابعاد نارسایی زیرساختها به ترتیبی است که به این سرعت قابل ترمیم و تکمیل نیست. این پیش نویس تصریح می کند:
«از نظر فنی کمیساریا نمی‌تواند ... تصدیق یا تأیید کند که محل فوق بر اساس بسیاری از کتب موجود در زمینه استانداردها، استانداردهای انساندوستانه را برآورده می‌کند، از جمله کتاب راهنمای UNHCR، کتاب اسفیر، کتاب WHO و سایر موارد، که برای پناهندگان در شرایط اضطراری در نظر گرفته شده است.
کمیساریا نمی‌تواند سالم بودن زیرساختها و/یا سرویسهای خدماتی را که زیر زمین هستند یا دیده نمی‌شوند را تصدیق یا تأیید کند.
کمیساریا نمی‌تواند سالم بودن زیرساخت هایی مثل موارد زیر را تصدیق یا تأیید کند:
-    ژنراتورها
-    پمپهای آب
-    توزیع آب
-    منابع آب
-    تخلیه آب مصرف شده (لوله ها، تانکها و پمپها)
-    برق رسانی و سایر موارد در این زمینه»
این سند تصریح می کند که «لازم است که دولت عراق به پیمانکاران اشرف اجازه دهد که ۳-۵ روز قبل از جابه‌جایی جمعی، به محل ترانزیت موقت (کمپ لیبرتی) بروند».
در ۳۱ ژانویه یعنی ۱۲روز بعد در تعارض آشکار با گزارش ۱۹ژانویه، مارتین کوبلر اطلاعیه‌یی صادر کرد که در آن تصریح شده بود:«کمیسیاریای عالی پناهندگان سازمان ملل  و دفتر حقوق بشر یونامی اکنون این را که ساختار و امکانات کمپ لیبرتی طبق استانداردهای انسانی بین المللی تصریح شده در یادداشت تفاهم (MoU) است، مورد تأیید قرار داده اند».
روز قبل از آن یعنی در ۳۰ژانویه۲۰۱۲، خانم کلر بورژوا نماینده کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد در عراق در گزارشی تحت عنوان «ارزیابی تکنیکی از مکان موقت ترانزیت (تی تی ال ) برای ساکنان سابق کمپ اشرف در لیبرتی»” تصویری ارائه داد که با پیش نویس ۱۹ژانویه به طور مطلق متفاوت بود. این گزارش بعد از یک رشته توضیحات نتیجه گیری کرده است که «بعد از چندین بار دیدار از کمپ لیبرتی و برآورد مشترک با نمایندگان دولت عراق بین ۱۷ الی ۲۸ ژانویه، موارد زیر را می توان تأیید کرد:
-    «به لحاظ فنی و در همگونی با استانداردهای کمپ و سر پناه مثل SPHERE و UNHCR کمپ ترانزیت موقت لیبرتی می‌تواند مناسب استقرار ساکنان باشد»
طبق اسناد موجود این گزارش فنی که می بایست به صورت بیطرفانه و حرفه‌یی تهیه شده باشد قبل از انتشار توسط شخص مارتین کوبلر نهایی و ادیت شده است، در حالیکه پیش از آن کوبلر مدعی بود که در کار حرفه‌یی مارتین زیرن دخالت نمی کند.
با گذشت زمان هیچ تردیدی باقی نماند که اطلاعیه ۳۱ژانویه ۲۰۱۲ کوبلر و ارزیابی تکنیکی ۳۰ژانویه غیر واقعی بوده است و هنوز پس از یکسال به‌رغم هزینه های کلان ساکنان (یک قلم ۴‌میلیون دلار برای سوخت و ۲.۵میلیون دلار برای آب)، وضعیت زیرساختهای کمپ بحرانی است.
آنچه سند ۱۹ژانویه۲۰۱۲ روشن می سازد اینست که او برای فریب ساکنان یک گزارش مجعول را به نام ملل متحد و کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد به خورد همگان داده است. این خیانتی به حقوق بشر، اصل مقدس پناهندگی و ارزشهایی است که ملل متحد بر اساس آن بنا شده است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه یی دراین باره اعلام کرد: مقاومت ایران دولت آمریکا و دبیرکل و کمیسر عالی پناهندگان ملل متحد را به یک تحقیق فوری و بیطرفانه در مورد اقدامات غیرقانونی مارتین کوبلر و تضمین امنیت و حفاظت و حقوق ساکنان اشرف و لیبرتی از جمله حق مالکیت آنها فرا می‌خواند.

۱۳۹۱ دی ۱۳, چهارشنبه

نامه زينب كريم‌زاده به دبير كل ملل متحد:


عاليجناب بان كيمون دبيركل سازمان ملل
با بهترين احترامات
من زينب كريم‌زاده، از ساكنان كمپ اشرف در عراق هستم كه در تاريخ 25شهريور91 (15سپتامبر 2012) در يك جابجايي اجباري و غيرداوطلبانه به كمپ ليبرتي منتقل شده‌ام.
عليرغم اينكه جديدا وارد كمپ شده بودم اما بطور غيرمعمولي بدون اينكه مرحله اولِ پروسه نفرات جديدالورود به كمپ يعني ثبت نام را گذرانده باشم، در روز چهارشنبه 26مهرماه91 (17 اكتبر) توسط كميسارياي عالي پناهندگي براي مصاحبه فراخوانده شدم. در محل دفتر كميساريا متوجه شدم علت فراخونده شدنم، دروغهاي فردي بنام قربانعلي حسين‌نژاد است كه بعنوان پدرم طبق نامهاش به آقاي كوبلر كه در سايت‌هاي وزارت اطلاعات رژيم ايران نيز درج شده، نوشته است كه دخترم زينب حسين‌نژاد يعني اينجانب، نزد مجاهدين گروگان گرفته شده‌ام.
من در مصاحبه خصوصي كه با نمايندگان كميساريا در دفتر كميساريا صورت گرفت به آنها تاكيد كردم صحبتهاي فرد مزبور در مورد اينكه من گروگان گرفته شده‌ام و به اجبار نزد مجاهدين هستم سراپا دروغ است. من در سال 1374 (1995) آگاهانه خودم از فرانسه به عراق آمده و به مجاهدين پيوستم.
اين همان اتهامات دروغين وزارت بدنام اطلاعات رژيم ديكتاتوري حاكم بر ايران است كه به صورت مستمر به مجاهدين نسبت داده شده و در مورد ساكنان اشرف منتشر ميشود و اين بار نيز اين اتهام را به من نسبت ميدهد و هدف آنها جز زمينه سازي براي كشتار ساكنان، چيز ديگري نيست. من ميخواهم بدينوسيله به اطلاع شما برسانم كه با انتخاب خودم، داوطلبانه و مشتاقانه 17سال پيش به سازمان مجاهدين پيوسته‌ام و هرگز نخواسته و نمي‌خواهم آنها را ترك كنم. چرا كه در سازماني هستم كه براي آزادي مردم ايران با يك رژيم فاشيستي مبارزه ميكند. در ضمن تاكيد كردم از آنجا كه قربانعلي حسين‌نژاد، اكنون بعنوان يك مزدور و عامل وزارت اطلاعات ايران عمل مي‌كند و به خدمت آنها درآمده است، مطلقا هيچگونه ارتباط و تماس تلفني با او را تا آخر عمر نمي‌پذيرم.

جهت اطلاع قربانعلي حسين‌نژاد در حدود 6 ماه پيش(در ماه آوريل2012) در ليبرتي خود را به كميته سركوب اشرفيان تسليم كرد و از آنجا به بغداد برده شد. وي از همان اول به همكاري با سفارت رژيم ايران و نيروي قدس در عراق عليه ساكنان اشرف و ليبرتي پرداخت. از روزي كه او ليبرتي را ترك كرده و تحت كنترل وزارت اطلاعات رژيم ايران در بغداد قرار گرفته، بطور روزانه عليه مجاهدين و ساكنان اشرف به دروغگويي مشغول است و تعداد زيادي از تلويزيونهاي رسمي رژيم و سايتهاي وابسته به وزارت بدنام اطلاعات رژيم ايران روزانه به‌نقل از وي عليه ساكنان اشرف مطلب منتشر مي‌كنند.

دروغگويي‌هاي وي تا آنجا پيش رفته است كه وزارت اطلاعات رژيم در مطبوعات ايران و سايتهاي وابسته مدعي شد كه مجاهدين به كارمندان كميساريا رشوه ميدهند تا كساني كه خواهان ترك مجاهدين هستند را شناسايي كنند ولي به جامعه بين‌المللي بگويند كه آنها ميخواهند نزد مجاهدين باقي بمانند. اين خبر توسط خبرگزاري رسمي سپاه پاسداران و ساير خبرگزاريهاي دولتي رژيم در روز 27خرداد91 (17 ژوئن 2012) به صورت گسترده مخابره شد. تلويزيون دولتي شبکه خبر رژيم نيز در همان تاريخ با اشاره به اين فرد گفت: “اين عضو جدا شده گفت سرکردگان منافقين به اعضاي کميسارياي عالي سازمان ملل در امور پناهندگان رشوه مي‌دهند تا هنگام مصاحبه با اعضاي اين گروهک براي ثبت درخواست پناهندگي خواسته اونها رو براي جدايي از اين فرقه و بازگشت به ايران در نظر نگيرند.”

كساني كه مانند كاپوهاي (1) دوران نازي به مردم و ملت خودشان خيانت ميكنند و با ملاهاي فاشيست عليه رفقا و مردم ميهن‌شان همكاري ميكنند، هيچ انتظار نميرود كه از انسانيت بويي برده باشند و اين دروغها كمترين چيز است. اما تعجب من در اين است كه چرا كوبلر با اين كاپوها از جمله قربانعلي حسين‌نژاد ملاقات ميكند و به دروغگويي‌هاي آنها كه جهت زمينه چيني قتل عام و نابودي مجاهدين است، مشروعيت ميدهد. قربانعلي حسين‌نژاد مرتب در سايتهاي رژيم ايران از ملاقاتي كه بعد از شروع همكاري‌اش با رژيم ايران، با آقاي كوبلر داشته سخن ميگويد و آن را وسيله سوء‌استفاده‌هاي رژيم ايران براي زمينه چيني حمله به ساكنان قرار داده است.

من به شدت به اين اعمال ننگين اعتراض دارم. ملاقات كوبلر با اين فرد توهين به من و همه ساكنان اشرف و ليبرتي است. بهتر است آقاي كوبلر در رابطه با ما به طرف حسابهاي پوچ و آبروباخته از جمله اين فرد و يا سفير رژيم در بغداد چنگ نزند، زيرا جز بي‌آبرويي بين‌المللي چيزي نصيب سازمان ملل و كميساريا نميكند. ما در راه مبارزه با اين رژيم جنايتكار، بهترين و عزيزترين اعضاء خانواده و دوستان خود را از دست دادهايم. از جمله مادرم و 2 تن از عموهايم در راه مبازره با رژيم آدم كش حاكم بر ايران جان خود را فدا كرده‌اند.

قربانعلي حسين‌نژاد با همكاري با آخوندهاي فاشيست دستانش را به خون شهدا آلوده كرده است و از جمله به خون مادرم هم خيانت كرده است.

وي حالا در خدمت رژيم جنايتكار حاكم و زير بيرق خميني ملعون و آخوند صانعي(2) قرار دارد. در همان صفحه فيس بوك‌اش كه عكس مرا بعنوان فرد گروگان گرفته شده! زده و در واقع از عكس من سوء استفاده كرده است، عكس آخوند جنايتكار صانعي و خميني دجال نيز ديده مي‌شود كه از جنايتكاران مردم ايران تعريف كرده است. اين آخوندها قاتلين مردم ايران هستند. همين رژيم بهترين دوستان من و مادرم را كشتند.
حسين‌نژاد در آخرين ماموريت خود، اخيرا توسط سفارت رژيم در بغداد، همراه با تعداد ديگري از عوامل و مزدوران رژيم به پشت در اشرف فرستاده شده است. مأموريت اين مزدوران وزارت اطلاعات شكنجه رواني مجاهدان اشرفي در سالهاي اخير بوده است تا به اسم خانواده مجاهدان اشرف خط رژيم عليه مجاهدين را پيش ببرند و زمينه‌سازي براي سركوب و كشتار مجاهدين را مهيا كنند.
زينب كريم‌زاده- كمپ ليبرتي
21اكتبر2012 (30مهر91 )

پاورقي:

1.كاپو: در ارودگاهها و بازداشتگاههاي نازي‌ها به زنداني‌هايي گفته ميشد كه به رفقاي خودشان خيانت ميكردند و براي منافع فردي‌شان با پيوستن به زندانبانهاي اس.اس عليه ساير زندانيها فعاليت ميكردند. آنها براي كسب امتيازات بيشتر حتي رفقاي سابق خود را در زندان‌ها از جانب نيروي اس.اس شكنجه و يا اعدام ميكردند. در آلمان نازي به اين افراد بطور رسمي كارگزاران زندان ميگفتند كه بخشي از اداره اردوگاه نيز به آنها سپرده ميشد. به اين صورت اس.اس‌ها كه قادر نبودند همه زواياي كار در اردوگاهها را كنترل كنند، اهداف‌شان را توسط كاپوها پيش ميبردند.

لازم به يادآوري است كه بعد از پايان جنگ جهاني دوم تعدادي از اين كاپوها بعلت خيانت و جنايتهايي كه انجام داده بودند در آلمان محاكمه شدند.

2.آخوند صانعي در اسفند1358 به‌عنوان يكي از 6 آخوند عضو شوراي نگهبان از طرف خميني انتخاب شد. سه سال بعد وي از عضويت در شوراي نگهبان استعفا داده و از سوي خميني در تاريخ 1361/10/19 به‌عنوان دادستان كل تعيين شد كه تا سال 1364در اين سمت بود. آخوند صانعي در سالهاي سياه كشتار حكومت فاشيستي ايران، در سمت دادستان خميني، دست در همه آن جنايتها داشته است.

عبرت روزگار و آخر و عاقبت يك بريده مزدور.




شرح و حال یک مزدور کثیف بنام قربانعلی حسین نژاد.



مزدور قربانعلي حسين‌نژاد درحال دادن اطلاعات به «حيدر عذاب» قاتل مجاهدين در 6-7مرداد88  و 19فروردين90
همراهي با ماموران وزارت اطلاعات و عناصر سپاه قدس در شناسايي اشرف
شركت در سيرك مزدوران اعزامي از سوي وزارت اطلاعات
ندامتنامه  مفتضح به يك  سايت بي‌ارزش محلي در ميانه
بسم‌الله الرحمن الرحيم
با سلام به مسئولين و دست اندرکارانمحترم سايت ميانالي و به همه همشهريانو همکلاسان و دوستان و ياران قديمم درميانه.
بالاخره بعد از بيش از 30سال دوباره به وطنمميانهحداقل با اينترنت وصل شدم. من متولد وبزرگ شده و درس خوانده تا آخر دبيرستان (دبيرستان شاپور آن موقع و شريعتي بعد از انقلاب) درميانههستم (از 36 تا 48) و تحصيلاتم را دردانشکده ادبيات دانشگاه تهران ادامه دادم و ليسانس گرفتم و دانشجوي فوق ليسانستاريخ و فرهنگ ايران بودم که توسط ساواک شاه به علت فعاليت سياسي در دانشگاه دستگيرشدم و بعد از زندان و تبعيد به مدت 3 سال، در سال 56 به ميانهبرگشته و در دبيرستانهاي آنجا از جمله دبيرستاني که خودم در آنجا درسخوانده بودم دبير شدم و در سالهاي 56 و 57 بعد از اخراج از آموزش و پرورش به علت اينکه محکوميت سياسيداشتم، نزدشهيد دکتر باهنر رفتم و او فوراًً به من در انتشاراتي خود در تهران (دفتر نشر فرهنگ اسلامي) کار داد که حاصل آن دورههمکاري من با آن شهيد بزرگوار ترجمه کتاب تکامل در قرآن تآليف مرحوم آيه اللهمشکيني است که به عربي نوشته بودند باعنوان (التطور في القرآن) که خيلي پر تيراژ بود و الآن هم چاپ مي شود و حتما درکتابخانه شما هست و همچنين کتاب قصه کافران در تفسير داستانواره سوره کافرون وترجمه کتاب روانشناسي در قرآن تآليف محقق مصري مصطفي محمود و کتاب روشهاي تحقيق درمتون اسلامي که تآليف خودم بود و در زندان زمان شاه نوشته بودم و همه را دفتر نشرفرهنگ اسلامي چاپ و منتشر کرده است به علاوه ترجمه ها و مقالات متعدد در آنزمان و سالهاي اول بعد از انقلاب در نشريات متعدد از جمله نشريات دانشجويي... با شهيد جعفرنيري فرزند مرحوم آيه الله حاج شيخ هادي نيري و نوه آن مرحوم آقاي رضا جباريان کهبعد از انقلاب شهردارميانهبود و آقاي حبيب الله قمري مؤلف کتابضرب‌المثلهاي آذربايجان{قافلانکوه} که شما در سايت‌تان معرفي کرده‌ايد همکلاس بودم وبا آقاي قاسم مهداد در يک دبيرستان بوديم و همه ايشان به خوبي مرا مي شناسند. همچنين بعد از انقلاب مدتي همان موقع که آقاي رضاجباريان شهردار بود من بخشدار بخش مرکزي و معاون فرماندارميانهبودم که چون براي نمايندگي مردمميانهدر مجلس شوراي اسلامي کانديد شدم از اين سمت استعفا دادم.  در حوزه علميهميانههم درس مي خواندم بسياري از روحانيونميانهکه با هم طلبه و هم دوره بوديم کاملامرا مي شناسند از جمله آقاي(مرحوم) رفعت الله حامدي و آقاي مرتضي اشراقي و آقاي محمد مهدي احمدي فرزند استاداساتيدم مرحوم حضرت آيه الله علي احمدي ميانجي و.....
تخريب مزار قهرمانان شهيد در مزار مرواريد اشرف
و  انتشار عكسهاي اين اقدام ضدانساني و ضداسلامي توسط خبرگزاري سپاه پاسداران
مأموران نيروي تروريستي قدس و اطلاعات آخوندي كه از بغداد به اشرف رفته بودند
با سنگ به مجاهدان اشرف حمله كردند
ظهر روز دوشنبه 3مهر (24سپتامبر) 9تن از مأموران اطلاعات و نيروي تروريستي  قدس و مزدوران استخدامي رژيم در بغداد به اشرف فرستاده شدند تا با كمك نيروهاي عراقي به تحريك و ضرب و شتم ساكنان بپردازند. چند تن از اين مزدوران عبارت بودند از: محمدكريم فنودي و محمد اكبرزاده، عبدالكريم ابراهيمي، قربانعلي حسين نژاد، حسن شرقي و مريم مرتضايي سنجابي.
اين مزدوران كه توسط نيروهاي عراقي اسكورت مي‌شدند به مقر معين، كه در قتل عام آوريل2011 به اشغال نيروهاي عراقي درآمد، رفتند و به برگزاري شوهاي مسخره و تهيه عكس و فيلم پرداختند. آنها سپس در ميدان لاله با كمك نيروهاي عراقي به سنگ پراني به سمت ساكنان پرداختند كه بر اثر آن مجاهد خلق حسن جباري از ناحيه سر وگردن مورد اصابت قرار گرفت و مجروح شد (عكس ضميمه است).
محمدكريم فنودي و محمد اكبرزاده كه از سه سال پيش به اذيت و آزار و شكنجه رواني مجاهدين در اشرف مشغولند، جزو همان دسته مأموران اطلاعات بودند كه در بامداد روز يكشنبه 26شهريور (16سپتامبر)، به قصد آدم‌ربايي به هفتمين ستون ساكنان اشرف به ليبرتي، حمله كردند. آنها به كمك سرگرد احمد خضير و سروان حيدر عذاب، از عاملان قتل عامهاي ژوئيه2009 و آوريل 2011 در اشرف، با سنگ و چوب و ميله هاي آهن به آن دسته از ساكنان كه همراه آخرين كاميونهاي بار بودند،  حمله كردند و تلاش كردند آنان را از كاميونها پايين كشيده و با خود ببرند. در جريان اين جنايت آشكار تروريستي 10تن از ساكنان مورد تهاجم و ضرب و شتم قرار گرفتند و برخي از آنها روانه بيمارستان شدند.
مقاومت ايران در اطلاعيه 16سپتامبر خود خواهان دستگيري و مجازات عاملان و آمران آن حمله و توضيح چگونگي امر توسط يونامي و نماينده ويژه و تعيين نماينده ذيصلاحي از سوي دبيركل براي تحقيق درباره آن تهاجم تروريستي شد.
مقاومت ايران با تأكيد بر اينكه سكوت و بي عملي يونامي در رابطه با حادثه تروريستي 16سپتامبر، رژيم آخوندي و مزدورانش را در ادامه اين اقدامات جري تر كرده است، خواهان اقدام فوري دبيركل و دولت آمريكا در اين رابطه شد.
دبيرخانه شوراي ملي مقاومت ايران
3 مهر  1391 (24سپتامبر 2012)
Agents of terrorist Quds force and mullahs’ intelligence attack Ashraf residents
Nine agents of the Iranian regime’s Ministry of Intelligence and Security (MOIS) and terrorist Quds force as well as hired agents of the regime were dispatched from Baghdad to Camp Ashraf to harass and intimidate the residents with the backing of Iraqi forces early Monday afternoon. The MOIS agents  included Mohammad Karim Fanoudi, Mohammad Akbarzadeh, Abdolkarim Ebrahimi,  Hassan Sharghi, Ghorbanali Hosseinejad and Maryam Mortezai Sanjabi.
These agents, escorted by Iraqi forces, were taken to Mo’in complex which has been under Iraqi forces’ occupation since the massacre of Ashraf residents in April 2011. They set up stage managed shows and took photographs and films. They later went to Laleh Square within Ashraf with the help of Iraqi forces where they started pelting rocks at residents. During this assault one of the residents, Hassan Jabbari, suffered injuries on his head and neck. (See attached photo)
Fanoudi and Akbarzadeh, who have been engaged in persecution and psychological torture of Ashraf residents for the past three years, were among the same group of MOIS agents who attacked the cargo trucks in the seventh convoy of residents going from Ashraf to Camp Liberty on September 16, 2012. They were backed by Iraqi Sergeant Ahmad Khadhran and Captain Heidar Azab who were involved in massacres of Ashraf residents in 2009 and 2012. They tried to kidnap Ashraf residents who accompanied these trucks by attacking them with rocks, sticks and iron bars and forcing them to get off the trucks. Ten residents were beaten in this attack some of whom had to be taken to hospital for treatment.
In a statement on September 16, the Iranian Resistance called for arrest and punishment of those responsible for the attack and its perpetrators and requested explanation from the UNAMI and the UN Secretary General’s Special Representative. It also called on the UN Secretary General to appoint a competent representative to investigate the terrorist assault.
The Iranian Resistance emphasized that silence and inaction on behalf of the UNAMI vis-à-vis the terrorist incident on September 16 has emboldened the regime and its agents to continue with such measures and called on Secretary General and the US Government to take urgent measures to stop these incidents.
Secretariat of the National Council of Resistance of Iran
September 24,2012
Agents of Iranian regime’s Ministry of Intelligence and Security (MOIS) attack Ashraf residents
September 24,2012