۱۳۹۲ دی ۹, دوشنبه

۱۳۹۲ آذر ۲۵, دوشنبه

اولين کسی که «نه» گفت به «اصل ولايت فقيه»


مروری بر جريان تاريخی نفی ولايت فقيه:
اولين کسی که «نه» گفت به «اصل ولايت فقيه» ـ بهمن ـ ب
سوم بهمن 57 بود که تيتری از روزنامه های عصر توجهم را جلب کرد: «مصاحبه امام با خبرنگاران». روزنامه را خريدم. وقتی خواندم، انگار آب سردی رويم ريخته شد. نگو که 9روز بعد، در 12بهمن، هنگام ورود دجال به تهران، قرار است آن آب سرد تبديل به يخ شود. وقتی که در هواپيما از او پرسيدند بعد از 15سال از ورود به ايران چه احساسی داريد؟ گفت: «هيچ!»

حالا در سفری کوتاه به 35سال پيش برويم:
شعار خمينی «همه باهم» بود، آن هم به دور از ميدان عمل مبارزاتی و عاری از ارائه برنامه مشخص. او قبل از سرنگونی رژيم شاه، هنگام معرفی دولت موقت گفت: «ما يک دولتی معرفی می کنيم که انتخابات مجلس مؤسسان درست کند و مجلس مؤسسان تأسيس بشود». اما وقتی بر کرسی قدرت نشست، اين وعده را زير پا گذاشت و از اساس جر زد. او با به جان خريدن بی آبرويی، منکر مجلس مؤسسان شد و بجايش با سرجمع کردن يک مشت آخوند مرتجع مجلسی به نام خبرگان، که فقط 75 نماينده داشت، علم کرد تا ظرف يک ماه قانون اساسی مورد نظر او را تدوين و تصويب کنند. مجاهدين خلق هم در 17خرداد 58 در بيانيه مبسوطی مفهوم «خبرگان» را زير علامت سؤال بردند و با آن به مخالفت برخاستند. در آن بيانيه آمده بود: حتی حکومت پهلوی 4 بار به صورت ظاهری هم که شده دست به تشکيل مؤسسان زد، پس حالا بعد از انقلاب چه شده که 72سال بعد از مشروطه بايد به خبرگان رضايت بدهيم؟ پس چه شد آن قول و قرارهای پيشين!

در چنين فضايی، انتخابات خبرگان برگزار گرديد، در حالی که روزانه حمله به دفاتر سازمان مجاهدين در سراسر کشور جريان داشت.

خمينی که در «زير درخت سيب» خود را از هر گونه قدرت طلبی مبرا نشان می داد، تصميم خود را برای به کرسی نشاندن سلطنت و ولايت مطلقه فقيه در قانون اساسی به هر قيمت گرفته بود. به همين خاطر برای مهار اوضاع در روز 13آبان به گروگانگيری در سفارت آمريکا مبادرت کرد. هدف، از دور خارج کردن مجاهدين و در بن بست قرار دادن آنها در برابر خبرگان بود. خمينی با دجاليت، گروگانگيری را « انقلاب دوم» خواند تا تثبيت ديکتاتوری دينی در قانون اساسی اش تحت الشعاع آن قرار بگيرد و کسی نتواند در برابر او به مخالفت برخيزد و سينه سپر کند.

اما مجاهدين بيدی نبودند که از اين بادها بلرزند. 10روز بعد از گروگانگيری در يک تلگرام فوری، با خبرگان ارتجاع اتمام حجت کردند و با مشخص کردن مواردی که بايد وارد قانون اساسی شود، نوشتند: «چنان چه اين موارد در نص قانون مراعات نگردد، از دادن رأی به آن معذور هستند».

سرانجام خمينی از طريق آخوندهای خبره ارتجاع توانست اصل ضدمردمی «ولايت فقيه» را در قانون اساسی دست پخت خود، بگنجاند و حق حاکميت مردم را با اصل 110 نقض کند. او در اين باره گفته بود: «ولايت فقيه يک چيزی نيست که مجلس خبرگان ايجاد کرده باشد. ولايت فقيه يک چيزی است که خدای تبارک و تعالی درست کرده، همان ولايت رسول الله است». خمينی سپس در 12آذر 58، بساط نمايش رفراندوم قانون اساسی را پهن کرد و آن را با تقلب و دجاليت به کرسی نشاند. چنين بود که او با دجاليت تمام، به جای مؤسسان منتخب مردم و به جای آن اسلامی که می گفت در آن «ديکتاتوری وجود ندارد»، به سلطنت مطلقه دينی روی آورد.

مجاهدين خلق هم به رغم تمامی خطراتی که از جانب خمينی و چماقداران او در آن زمان متوجهشان بود، به اين قانون اساسی رأی ندادند و آن را ناقض حق حاکميت مردم و اصول دموکراسی خواندند. تحريم رفراندوم قانون اساسی به مثابه نفی آشکار اصل ولايت فقيه از سوی مجاهدين، به عنوان تنها نيروی جنگنده انقلابی با ايدئولوژی اسلام، بر خمينی بسيار گران آمد.

اين «نه» بزرگ و تحريم تاريخی رفراندوم قانون اساسی ولايت فقيه که البته بهای بسيار سنگينی داشت، همان بذری است که 30سال بعد به صورت شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه» بر لبان توده های ميليونی مردم ايران گل داد. آن کس که اول بار با جسارتی فوق العاده، بذر «مرگ بر اصل ولايت فقيه» را بر قلبها افشاند، کسی نبود جز مسعود رجوي.

۱۳۹۲ آذر ۱۶, شنبه

۱۳۹۲ آذر ۱۳, چهارشنبه

حمایت اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید


حمایت اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید
از اعتصاب غذای زندانیان در زندانهای جمهوری اسلامی ، 
کمپ لیبرتی در عراق
و فراخوان زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان در روز چهارشنبه 13 آذر  

بیش از 100 روز است که شیخک دغلکار  حسن فریدون روحانی بر مسند ریاست جمهوری نشسته است . بر طبق گزارشات منابع حقوق بشری در ایران وعفو بین الملل در همین مدت بیش از 400 تن از هموطنانمان در سیاهچالهای جمهوری اسلامی که در میانشان عده ای کودک نیز بوده اند، برای ایجاد رعب ووحشت به شکل غیر انسانی در ملآ عام بدار آویخته شده اند. بر اساس اخبار بدست آمده هم اکنون نیز نزدیک به 400 نفر تنها در زندان قزل حصارکرج  محکوم به اعدام ومنتظر اجرای حکمشان می باشند.
 ، هم زمان در دهم شهریور 1392 برابر با اول سپتامبر 2013  بدستور دیکتاتور خونخوار این رژیم  « علی خامنه ای» آدمکشان حرفه ای و ویژه مالکی دیکتاتور جنایتکار عراق  به 100 تن از هموطنان تبعیدی  غیر مسلح مان از گروه اپوزیسیون مجاهدین خلق ایران که همگی تحت استاتوی سازمان ملل و پناهنده محسوب می شدند حمله نموده ودست به کشتار ناجوانمردانه ای زده اند.
جنایتکاران  در این حمله 52 تن از تبعیدیان غیر مسلح ایرانی را دست بسته کشتند وشش زن و یک مرد را که همگی مشمول حفاظت کنوانسیون 4 ژنو وتحت استاتوی حفاظت سازمان ملل  بوده اند را ربوده و به شکنجه گاه های نخست وزیری عراق بردند
در کمال تاسف از طرف مقامات سازمان ملل  و مماشاتگران نفت با  جنایتکاران حاکم بر ایران، تا کنون بجز محکومیتهای معمول وخشک دیپلماسی هیچگونه اقدام عملی برای آزادی هفت گروگان تبعیدی مجاهد صورت نگرفته است
الان بیش از 90 روز است که دوستانشان در کمپ مثلآ ترانزیت  لیبرتی عراق  برای اعتراض به این سکوت و بی عملی  مقامات سازمان ملل وآمریکا دست به اعتصاب غذا زده اند
در داخل کشور هم بیش از 3000 تن از زندانیان زندان قزل حصار کرج به همراه زندانیان محکوم به اعدام ودیگر زندانیان قهرمان و خانواده هایشان در اعتراض به اعدام های اخیر و نقض فاحش حقوق بشر در ایران و سکوت و مماشات دولت ها و سازمان ملل در برابر جنایات حکومت جمهوری اسلامی و کشتار در قرارگاه اشرف دست به اعتصاب غذا زده اند.
زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری در کردستان نیزبا پیوستن به این اعتراضات برای روز چهارشنبه 13 آذز به یک اعتصاب غذای عمومی  یک روزه فراخوان داده اند..  . 
زمانی که گوشها برای شنیدن عدالت کر است و زمانی که چشمها برای دیدن  اینهمه جنایت کور است . زمانی  که خبرگزاریها نیز به فرمان اربابان یورو ودلار در روز روشن از اینهمه جنایت انعکاسی نمی دهند  پس چگونه باید فریاد زد ؟ آ تنها سلاح برای فریاد و رساندن مظلومیت خلقی اسیر به گوش افکار عمومی جهان همانا « اعتصاب غذا » می باشد باید با سلاح « اراده انسانی  » به جنگ با بی عدالتی، سکوت ومماشات رفت 
اتحاد زندانیان سیاسی ایران - در تبعید حمایت خود را از اعتصاب غذای زندانیان درسیاهچال های رژیم جمهوری اسلامی، در  کمپ لیبرتی و سراسر دنیا دراعتراض به این بیعدالتی و همچنین فراخوان زندانیان سیاسی کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان در روز چهارشنبه 13 آذراعلام می دارد و از تمامی اعضا ونمایندگی هایش در سراسر اروپا وآمریکا می خواهد تا  هم صدا با زندانیان در شکنجه گاه های جمهوری اسلامی و مبارزین ایرانی در کمپ لیبرتی و فراخوان زندانیان قهرمان کرد و تشکل های حقوق بشری کردستان به آکسیونهای اعتراضی  دیگرهموطنانمان در برلین آلمان - سوئد - ایتالیا - واشنگتن - کانادا ـ استرالیا ـ ژنو و دانمارک پیوسته و شرکت  فعال نمایند. . 

 اتحاد زندانیان سیاسی ایران -در تبعید          .     
1.12.2013
10.09.1392
Inline-Bild 1