۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

آمادگی پنجمين گروه از ساکنان اشرف برای انتقال به ليبرتی


به دنبال 10روز گفتگو و تبادل نامه ها و پيشنويس های متعدد، مجاهدان اشرف درخواست مشاور ويژه وزير خارجه آمريکا و نماينده ويژه دبيرکل ملل متحد برای انتقال پنجمين گروه ساکنان اشرف به ليبرتی را پذيرفتند.
اين توافق به دنبال دريافت سند ترتيبات افزوده انتقال به امضای مارتين کوبلر نماينده ويژه دبيرکل، نامه های نماينده ويژه و مشاور ويژه و کنفرانس های تلفنی شخصيتهای برجسته آمريکايی با وزارت خارجه اين کشور و پاسخهای مکتوب نماينده ويژه دبيرکل به نمايندگان اشرف درباره نيازمنديهای حياتی و الزامات حرکت پنجمين گروه از مجاهدان اشرف، صورت گرفت.

در سند ترتيبات افزوده انتقال تصريح شده است:
-ساکنان اشرف پس از ارائه ليست مالکيتهای منقول خود به دولت عراق، آنها را به يک محل امن در خارج از عراق می برند و يا فروش در داخل عراق را مورد بررسی قرار می دهند.
-تأمين کاميونها و تريليهای مورد نياز برای انتقال اجناس و اشياء مورد نياز از اشرف به ليبرتی، پس از بازرسی کامل آنها برعهده دولت عراق است.
-خودروهای خدماتی مورد نياز با توافق دولت عراق از اشرف به ليبرتی منتقل می شود
-تعداد محدودی از ساکنان در اشرف باقی می مانند تا زمانيکه موضوع انتقال يا فروش اموال حل و فصل شود
-مسئوليت دولت عراق است که خدمات پزشکی را برای ساکنان ليبرتی تأمين کند. پزشکان عراقی در مرکز پزشکی اين کمپ، بيماران را به بيمارستانهای عمومی و خصوصی و متخصصانی که بيمار انتخاب می کند، ارجاع می دهند.
- برای تأمين آب مخصوصاً در فصل تابستان، ساکنان کمپ ليبرتی منابع آب را با هزينه خودشان خريداری و توسط پيمانکاران منتقل و در مکانهای مناسب نصب می کنند. دولت عراق متعهد می شود سيستم آب را به شبکه آب شهر وصل کند.
به قرار اطلاع متعاقباً دولت عراق خواهان 800هزار دلار برای انجام اين کار شده و ساکنان اشرف با پرداخت اين مبلغ از محل فروش خودروها و اموال خود موافقت کردند.
-برای حل مشکل برق در دراز مدت، دولت عراق وصل برق ليبرتی به شبکه برق شهری را برعهده می گيرد.
به قرار اطلاع ساکنان اشرف برای پرداخت همه هزينه ها در اين مورد نيز اعلام آمادگی کردند.
-انتقال ژنراتورهای برق، وسايل آشپزخانه و طبخ غذا، يخچالها و دستگاههای تبريد و تجميد، تانکرهای آب و فاضلاب به تعداد لازم، در نشست با مديريت دولتی ليبرتی با حضور ناظران ملل متحد مورد گفتگو و توافق قرار می گيرد.
-ايجاد زمين بسکتبال و فوتبال، کاشتن درخت، حداقل فضای سبز، سايه بان برای بنگالها و سيمان کردن پياده روها برای بيماران و معلولان نيز در نشست با مديريت دولتی با حضور ناظران ملل متحد و ارائه نقشه ها و جزييات طرحها برای تصويب در حضور ناظران پذيرفته شده است.
-ساير نيازمنديهای انسانی با حضور ناظران ملل متحد با مديريت دولتی مورد بحث قرار خواهد گرفت.
دولت جمهوری عراق مسئوليت اجرای نکات فوق الذکر را بر عهده دارد. ملل متحد که در اين گفتگوها ميانجی می باشد کماکان نقش نظارت را به نحوی که در يادداشت تفاهم امضا شده با دولت عراق آمده است ايفا خواهد کرد.
اما دولت عراق انتقال جراثقال و ليفتراک از اشرف را در دست مجاهدين بسيار خطرناک می داند و از اين رو از پذيرفتن آن معذور است!
تنها استفاده از 3 عدد ليفتراک برای حمل و نصب ژنراتورها و منابع زير نظارت مأموران عراقی پذيرفته شده است تا مجاهدين نتوانند ديوارهای بلند سيمانی در اطراف زندان آزادی را در هم بکوبند

نماينده ويژه دبيرکل همچنين درخواست کرده است پس از امضای سند حاضر، انتقال به ليبرتی به طور هفتگی صورت پذيرد که البته در گرمای طاقت فرسا مطلقاً امکانپذير نيست.
در پی اعتراض شديد نمايندگان اشرف به نماينده ويژه دبيرکل در عراق به خاطر برخی از بندهای نامه او که نقض آشکار حقوق پناهجويان و بيانيه های پياپی کميساريای عالی پناهندگان در اين رابطه است، مارتين کوبلر در 24آوريل (5ارديبهشت) نوشت که از نارضايتی شديد نمايندگان اشرف مطلع شده و تلاش می کند نگرانيهای آنها را بار ديگر با دولت عراق در ميان بگذارد.
متعاقباً نماينده ويژه دبيرکل نتيجه کار خود را به شرح زير ارائه کرد:
-دولت عراق مصر است که کانتينرها و اموال اشرف را قبل از بار زدن به طور کامل بازرسی کند و من به دولت عراق اطلاع دادم که مطمئناً ساکنان اشرف هيچ گونه مخالفتی با اين امر ندارند.
-بنگالهای خاص بيماران و مجروحان فلج می تواند پس از بازرسی همراه با خودروهای ويژه آنها که دارای سکوهای هيدروليک است منتقل شود
-اجرای مواد و بندهای نامه 16مارس ۲۰۱۲ درباره عقب کشيدن پليس در ليبرتی مجدداً توسط سازمان ملل و مانيتورهای آن بررسی می شود
-دولت عراق متعهد است که تا زمان وصل ليبرتی به شبکه آب و برق، آب و برق کافی در اختيار ساکنان قرار بگيرد و من اعلام کردم که آنها هزينه ها را خودشان از درآمد ناشی از فروش اموالشان در اشرف خواهند پرداخت.
-دولت عراق حتی با انتقال 10 خودرو برای هر 400نفر که قبلاً ً توافق شده بود، موافق نيست و اگر در ليبرتی برای ترددات خودرو مورد احتياج است اينکار می تواند با اتوبوس و مينی بوس انجام گيرد.
-ژنراتورهايی که به طور قانونی به ساکنان اشرف تعلق دارند می تواند به ليبرتی منتقل شود تا وضعيت برق در فصل گرما بهبود پيدا کند.
-سازمان ملل فروش و يا انتقال اموال قانونی به خارج از عراق را پيگيری می کند.
نماينده ويژه دبيرکل در پايان درخواست می کند انتقال گروه پنجم به تعويق نيفتد چرا که دولت عراق بسيار در اين باره شتاب و تأکيد دارد.

در 8ارديبهشت (27آوريل) نماينده دبيرکل در نامه ديگری از رويکرد مثبت نمايندگان اشرف تشکر نموده و از تلاشهای رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، خانم مريم رجوی برای متقاعد کردن ساکنان اشرف و برقرار نگه داشتن راه حل مسالمت آميز، قدردانی می کند و اطمينان می دهد که طرف مسئول برای جابه جايی در دولت عراق نيازهای انسان دوستانه را فهم می کند و همه خواسته های برحق و مشروع را به صورت صادقانه و جدی مورد بررسی قرار خواهد داد.
اما نمايندگان اشرف در پاسخهای خود اعتراض می کنند که آنچه را که آقای کوبلر می نويسد در صحنه عمل و در روی زمين اجرا و تبعيت نمی شود و انواع و اقسام اشکال تراشيها و سنگ اندازيها در کار است.
سرانجام مشاور ويژه وزير خارجه آمريکا وارد می شود و می نويسد به بسياری از نگرانيهای ساکنان از جمله خودروها و بنگالهای ويژه مجروحان و بيماران پرداخته شده و مجموعه يی از اسناد وجود دارد که حرکت پنجمين گروه را امکانپذير می کند: از جمله سند 16مارس در مورد امنيت و حفاظت، سند ترتيبات افزوده انتقال به تاريخ 21آوريل و ايميلهای 24 و 25 و 26آوريل نماينده ويژه دبيرکل.
علاوه بر اين وزير کلينتون که مسأله اشرف از اشتغالات دائمی اوست با کميسر عالی پناهندگان ملل متحد در ارتباط است تا انتقال به کشورهای ثالث هر چه زودتر جامه عمل بپوشد.
مقامات آمريکايی و ملل متحد همچنين خاطرنشان می کنند که پروژه اشرف و انتقال به ليبرتی و نظارت دائمی و انتقال به کشورهای ثالث امری است که برای کميساريا و يونامی هزينه های کلان ميليونی در بردارد که کشورهای مختلف بايد آن را طبق فراخوان دبيرکل ملل متحد عهده دار شوند.

از سوی ديگر نمايندگان اشرف به ملل متحد و مقامات آمريکايی اطلاع می دهند که خانم رجوی با تشکر از زحمات خانم کلينتون و رويکرد انسانی او، به واقع از رفتار غيرانسانی طرف عراقی به ويژه در مورد بيماران و مجروحان به ستوه آمده و خواهان اطمينانهای حياتی برای حرکت و انتقال آنهاست در غيراينصورت بدون تأمين حداقلهای حياتی به ويژه درباره بيماران پاراپلژی (paraplegy) که از کمر به پايين فلج هستند و بعضاً زرهيهای عراقی از روی آنها عبور کرده است، نمی توان جان و زندگی آنها را به بازی و گروگان گرفت.
متعاقباً سازمان ملل اطلاع می دهد که اتحاديه اروپا مبالغ سنگينی را برای امور مربوط به تعيين استاتو و مانيتورينگ اختصاص داده و ايالات متحده نيز در زمينه پذيرش افراد از ليبرتی، متعهد شده است که سهميه خود را به اجرا در آورد تا ساير کشورها هم تشويق شوند. از اين رو از ساکنان اشرف خواسته می شود که بارگيری پنجمين گروه را آغاز کنند.
زمان فعاليت هر چه بيشتر برای انتقال به کشورهای ثالث فرا رسيده و سازمان ملل مجدداً 3 ميليون دلار ديگر برای مسکن، امنيت و خدمات زيستی کارمندان و ناظران خود در پروژه اشرف بودجه تصويب کرده است.
از اين رو سازمان ملل خواهان تلاش برای متقاعد کردن ساکنان اشرف است.
نمايندگان اشرف در جواب خود با سپاسگزاری از تلاشهای ملل متحد و ايالات متحده تأکيد می کنند که خواهان حرکت گروه پنجم البته با تأمين حداقل نيازمنديهای انسانی هستند و منتظرند ببينند طرف عراقی در صحنه چه می کند.
اما ورود زرهيها به ليبرتی و اظهارات مشاور امنيت ملی مالکی در تلويزيون حکومتی عراق حيرت انگيز و غيرقابل قبول است در آنجا که می گويد: «آقای مارتين کوبلر مباحثات مفصلی با طرف عراقی و طرف ايرانی داشته تا الزامات اجرای تفاهمی را فراهم کند که بين او و عراق برای پايان دادن به حضور سازمان مجاهدين در خاک عراق مورد تفاهم قرار گرفته است».
از نظر ساکنان اشرف، در اين موضوع وارد کردن ديکتاتوری دينی حاکم بر ايران که خواهان نابود کردن اپوزيسيون خود است، برای ما و مردم ايران مرز سرخ است و ما به قوی ترين صورت آن را محکوم می کنيم
شورای ملی مقاومت ايران و ساکنان اشرف از ابتدا اعلام کرده اند که هرگونه وارد کردن رژيم ايران در اين موضوع غيرقابل قبول است.
نماينده دولت آمريکا پاسخ می دهد: «دولت من به حمايت از امنيت و رفتار انسانی با ساکنان اشرف و ليبرتی ادامه خواهد داد. شما بايد آگاه باشيد که ما بسياری از موضوعات نگرانی شما را با دولت عراق مطرح کرده ايم. دولت عراق نسبت به علاقمندی عميق ما در رابطه با اين که اين پروسه به صورت امن و انسانی طی شود آگاه است.
ما پيشرفت بسياری از دسامبر گذشته زمانی که برای اولين بار صحبت کرديم داشته ايم. دولت من نسبت به همکاری مجاهدين خلق تا اين لحظه آگاه است و آن را درک می کند. ما اين قدردانی را قبلاً ابراز کرده ايم و آماده ايم که مجدداً هم ابراز کنيم. ما اميدواريم ساکنان اشرف حمايتی را که از جانب شما برای به راه افتادن پنجمين گروه مورد نياز است دريافت کنند».

شايان يادآوری است که نماينده دولت آمريکا در اول ارديبهشت نيز خاطرنشان کرده بود که برخوردهای سازنده مجاهدين خلق که ما را به رغم سختيهای مشخص به اين جا رسانده است، شايسته قدردانی است. از اين رو ما باز هم خواهان استمرار رويکرد سازنده هستيم در عين اين که شما حق داريد که می گوييد که سندها همه درخواستهای ساکنان اشرف را شامل نمی شود. اما به دنبال يک راه حل صلح آميز و بادوام در خارج از عراق هستيم و اميدواريم همکاری شما در انتقال گروه های بعدی هم ادامه يابد.
همزمان نماينده ويژه دبيرکل نيز در اول ارديبهشت تأکيد کرده بود که ساکنان اشرف و ليبرتی از حمايت کامل او در مقولات انسان دوستانه برخوردارند.

به قرار اطلاع پس از همه بحث و گفتگوها و نامه نگاريها و توافقاتی که 10روز بطول انجاميد، از صبح امروز يکشنبه 10ارديبهشت بازرسی و بارگيری اموال پنجمين گروه ساکنان اشرف برای انتقال به ليبرتی آغاز شده است.
از سوی ديگر حقوقدانان و وکلای اشرف و هموطنانمان با ياران اشرف نشان که بيش از يک سال است در ژنو و در برابر وزارت خارجه و کاخ سفيد در واشينگتن در تحصن به سر می برند از دبيرکل و کميساريای عالی پناهندگان ملل متحد و يونامی خواسته اند به وضعيت نامعين حقوقی ليبرتی که تحت عنوان ”محل موقت ترانزيت“ از جانب فاشيسم دينی حاکم بر ايران به دولت عراق تحميل شده و معلوم نيست زندان است يا کمپ پناهندگی، خاتمه بدهند و طبق قوانين و کنوانسيونهای بين المللی و حقوق پناهندگی، هم چنان که در 6دسامبر ۲۰۱۱ در شورای امنيت از سوی نماينده ويژه دبيرکل اعلام شد، عاری از هرگونه ابهام و دوگانگی و تناقض، ليبرتی را کمپ پناهندگی و تحت قوانين شناخته شده مربوط به پناهندگان سياسی اعلام کنند.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۷, پنجشنبه

سایت العربیه-نوري زاد ايران را مسئول هدف قرار دادن هواپيماي مسافربري توسط ناو آمريکايي دانست


سايت العربيه (واقع در امارات با گرايش به عربستان) – 7 ارديبهشت 1391 – 26 آوريل 2012
در تازه ترين افشاگري خود


نوري زاد ايران را مسئول هدف قرار دادن هواپيماي مسافربري توسط ناو آمريکايي دانست
چهارشنبه 04 جمادى الثانية 1433هـ - 25 آوريل 2012م

دبي-العربيه.نت فارسي
محمد نوري زاد کارگردان و نويسنده مخالف ، با اشاره به سقوط هواپيماي مسافربري ايراني در سال 1367 توسط ناو آمريکايي ، ايران را مسئول اين حادثه معرفي کرد.
اشاره نوري زاد به پرواز مسافربري شماره 655 شرکت هواپيمايي ايران‌اير از بندر عباس به مقصد دبي در تاريخ 12تير 1376 است که با شليک موشک هدايت شونده از ناو " يو اس‌ اس وينسنس " متعلق به نيروي دريايي ايالات متحده آمريکا سرنگون شد و تمامي 290 مسافر آن جان باختند.
مقام هاي ايراني اين حادثه را همواره به عنوان يکي از "جنايت هاي" آمريکا معرفي مي کنند. درهمان هنگام هم موجي از نفرت نسبت به آمريکا در ايران و منطقه به راه افتاد.
محمد نوري زاد که يکي در سالهاي اخير به يکي از منتقدان سرسخت آيت الله علي خامنه اي رهبر ايران تبديل شده است، در مصاحبه با سايت "کلمه" از پرواز همزمان جنگنده هاي ايراني در پناه اين هواپيماي مسافربري به منظور گريز از رادار ناوهاي آمريکايي و ضربه زدن به آنها پرده برداشت و گفت: "به محض شليک آمريکايي ها و زدن هواپيماي مسافربري ما، داد و قال سرمي دهيم که اي دنيا اين آمريکايي هاي نامرد را ببينيد که به هواپيماي مسافربري هم رحم نمي کنند ؟! اما دم برنمي آوريم که در سايه ي معکوس همان هواپيماي مسافربري جنگنده هاي خود را مخفي کرده بوديم تا از رادار ناو آمريکايي فرار کنند و به او ضربه بزنند."
پس از اين حادثه دولت آمريکا مبلغ 55 ميليون دلار به خانواده‌هاي قربانيان و نيز مبلغ 40 ميليون دلار براي غرامت ناشي از سقوط هواپيماي مسافربري ايران پرداخت کرده بود. اين مبالغ به صورت بلاعوض و بدون قبول مسئوليت حادثه پرداخت شد. هيچ‌کدام از خدمه ناو وينسنس تحت پيگيرد قرار نگرفتند و حتي ويل راجرز، فرمانده ناو جنگي آمريکا در پايان خدمت خود مدال گرفت.
در اسناد منتشر شده در خصوص اين حادثه آمده است که زماني که موشک به سمت هواپيماي مذکور شليک مي گردد، اختلاف نظر بر سر تجاري و يا نظامي بودن هواپيماي هدف در ميان کارکنان ناوهاي جنگي آمريکايي وجود داشته است.
سايت اصولگراي " رجا نيوز " از نوري زاد به دليل اين افشاگري خشمگين شده و او را متهم به زير سوال بردن "سياست بين الملل انقلاب" کرده است. اين سايت نوشته است: "شايد دليل اين امر همين باشد که وي برخلاف بسياري از نيروهاي سياسي در جناح‌هاي مختلف و مردمان عادي و رزمندگان که جانباز و هزينه داده جنگ هستند؛ بيش از هزينه، از پروژه‌هاي ميلياردي بدون بازگشت مالي، بهره مند شده است. که کمي تغيير در ارقام و نمودارها وي را به وادي بياندازد که نه تنها سياست بين‌الملل انقلاب را زير سوال ببرد، در روايت تاريخي دوره جنگ هم طرف آمريکايي را بگيرد و مردمانش را شايسته دستيابي به تکنولوژي‌ هسته‌اي است.
عکس از فیس بوک.
منبع خبرسایت العربیه.

۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

اذعان حزب دمکرات کردستان عراق در جعلی بودن خبر کشتار مردم کردستان توسط سازمان مجاهدین خلق و رو شدن دست رژیم و وزارت اطلاعات دروارد کردن اتهامات دروغین به مجاهدین خلق.


به نقل از کتاب "کارزار پیروزی در اشرف" مسعود رجوی، آذر 1388:
آقای هوشیار زیباری که در زمان برمر، علاوی، جعفری و مالکی تا الان وزیر خارجه عراق است، نامه یی به تاریخ 14ژوییه 1999 به دادگاه هلند نوشته است. زیباری در آنزمان به عنوان رئیس روابط بین المللی حزب دمکرات کردستان عراق گواهینامه زیر را برای دادگاهی در هلند نوشته که رژیم و مزدورانش در برابر مجاهدین مدعی بودند. در آین گواهی آمده است:

حزب دموکرات کردستان عراق به عنوان یک حزب اصلی کردی در قیام بهار سال 1991 در کردستان شرکت و نقش پیشتازی داشت شهر نفت خیز کرکوک توسط مردم و نیروهای پیشمرگه آزاد شده بود، شایعاتی مبنی بر اینکه واحدهای مجاهدین به نیروهای عراقی کمک کردند وجود داشت، به علت بی نظمی حاکم و تحولات، مشخص نمودن حقیقت مشکل بود. اما هنگامی که رهبری جبهه کردستان درگیر مذاکره با دولت عراق شد که از آوریل تا سپتامبر 91 طول کشید و شرایط ثبات پیدا کرد، مشخص شد که این شایعات نادرست بوده اند. حزب دموکرات کردستان عراق می تواند تایید کند که مجاهدین نه در دوران قیام و نه بعد از آن درگیر سرکوب مردم کُرد نبوده اند.
ما به هیچ مدرک و سندی بر نخوردیم که این را نشان دهد که مجاهدین خصومتی علیه مردم کردستان عراق روا داشته باشند، مجاهدین خلق اهداف سیاسی خود را در ایران دنبال می کنند و اعضای آن در امور داخلی عراق دخالت نمی کنند.

۱۳۹۱ فروردین ۲۱, دوشنبه

در جنگ و جدال گرگها دم خروس تروریسم ولایت بار دگر بیرون زد.


عبور از خط قرمز: رسانه‌ها پای هاشمی را در ماجرای میکونوس وسط کشیدند

وب‌سایت «مشرق‌نیوز» در گفتگویی تفصیلی با عباس سلیمی‌نمین مسائلی را مطرح کرده که پیش از این هیچ رسانه‌ای در ایران اجازه طرح آن‌ها را نداشته است. یکی از این موضوعات، ماجرای رستوران میکونوس است که سلیمی‌نمین با وسط کشیدن پای هاشمی در این ماجرا، هشدار شدیدی به رفسنجانی داده است.

به‌دنبال سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در خصوص ارتباط با آمریکا و نیز گفته‌های هفته‌های اخیر وی مبنی بر تبرئه دولت خود از اتهام نقض حقوق بشر، «مشرق» در گفتگو با عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات تاریخ ایران به شدت به اکبر هاشمی رفسنجانی حمله کرد.

مشرق از سلیمی نمین پرسیده است که آیا میکونوس کار عوامل خودسر بوده است (هاشمی رفسنجانی اخیرا تلویحی گفته بود که چنین اقداماتی کار افراطی‌ها بوده است) و سلیمی‌نمین در پاسخ به این پرسش چنین جواب داده است: «این قضیه در زمان وزارت اطلاعات آقای فلاحیان اتفاق افتاد و همگان می‌دانند که آقای فلاحیان چقدر با آقای هاشمی نزدیک است. اگر ایشان درست می‌گویند که کار عناصر خودسر بوده باید ایشان را عزل می‌کردند چه اینکه آقای فلاحیان از این موضوع اطلاع داشتند یا خیر! اصلا با اینکه غرب نتوانست در این ماجرا مستندات قابل قبولی ارائه دهد ایشان از پیش کشیدن این بحث چه هدفی را دنبال می کنند؟ به نظر من می‌خواهد بگوید اگر در دولت من هم کاری علیه غرب صورت گرفته است کار من نبوده و کار یک سری عناصر خودسر بوده است!»

سلیمی‌نمین در بخش دیگری از سخنان خود هاشمی رفسنجانی را به «استفاده ابزاری» از حزب‌الله لبنان متهم کرده و افزوده است که هاشمی با استفاده ابزاری از گروگانگیری حزب‌الله در سال ۱۹۸۵می‌خواست با آمریکا رابطه برقرار کند که موفق به این کار نشد.

مدیر مسئول اسبق کیهان هوایی در ادامه گفته است که در واقع هاشمی می‌خواهد بگوید «اگر در دولت من هم کاری علیه غرب صورت گرفته است کار من نبوده و کار یک سری عناصر خود سر بوده است» در حالی که چنین نیست.

عباس سلیمی نمین اما در پایان هشدار شدیدی به هاشمی رفسنجانی می‌دهد جایی که می‌گوید «بهتر است درباره اتفاقات صورت گرفته در زمان وزارت فلاحیان سخنی گفته نشود که آنگاه پای مسائل دیگری به میان می‌آید که به صلاح هاشمی رفسنجانی نیست»

گفتنی است در ماجرای میکونوس در سپتامبر ۱۹۹۲ عوامل جمهوری اسلامی؛ در رستوران میکونوس در برلین آلمان علیه تعدادی از سران اپوزیسون کُرد اقدام کردند که در این حادثه تروریستی، دکتر صادق شرفکندی، همایون اردلان، فلاح عبدلی و نوری دهکردی به ضرب گلوله به قتل رسیدند.

خودنویس

آموزش مجاهدين توسط امريکا در صحراي توادا از ياوههاي سپاه پاسداران آخوندها

زوزه وحشت در صحرای بلاهت


سپاه پاسداران حکومت آخوندی در هراس از اعتبار فزاينده بين المللی مقاومت ايران و پيروزی مجاهدين در دادگاه آمريکا و احتمال خروج نام مجاهدين از ليست آخوند ساخته، در خبرگزاری خود، به نقل از يک خبرنگار معلوم الحال به نام «سيمون هرش» در سايت موسوم به نيويورکر، از «آموزش 'مجاهدين' توسط آمريکا در صحرای 'نوادا' » خبر داده است.

در ادامه اين خبرسازی، که ناظران آگاه آن را «زوزه وحشت در صحرای بلاهت»، توصيف کرده اند، خبرگزاری پاسداران ولايت نوشته است: «بر اساس اين گزارش، آمريکا در صحرای نوادا به نيروهای مجاهدين خلق، آموزش هايی را نظير رديابی تماس ها، رمز نويسی، آموزش های مربوط به تسليحات و تاکتيک های واحدهای کوچک را آموزش داده است».
در اين ميان آيت الله بی.بی.سی نيز به امداد حکومت آخوندی شتافته و اضافه می کند: «آموزشها در زمينه مخابرات، استفاده از رمز، سلاح و تاکتيک های نظامی بوده است».
آيت الله بی.بی.سی سپس از صحرای نوادا به صحرای سوزدل آخوندهای انگليسی تبار گريز می زند و می افزايد: «آقای هرش در اين گزارش نوشته است که سازمان مجاهدين خلق در سال ۲۰۰۲ با برملا کردن آغاز غنی سازی اورانيوم توسط ايران توانست تاحدودی برای خود در جهان اعتبار کسب کند».
جالب تر اين که بی.بی.سی از ترس اين که به خاطر دروغگويی به دادگاه کشانده نشود، کمی بعد تصريح می کند: «اما ”فرماندهی عمليات ويژه مشترک“ آمريکا در واکنش به اين مقاله به بی.بی.سی فارسی گفته است که تمام اطلاعات اين مقاله ”کاملا اشتباه“ است و نيروهای عمليات ويژه مشترک نه در نوادا و نه در هيچ جای ديگری به نيروهای سازمان مجاهدين خلق آموزش نداده است».

شايان ذکراست که ترس بی.بی.سی بيشتر از اين بابت بود که يک سخنگوی مطبوعاتی مجاهدين ضمن به تمسخر گرفتن اين ياوه ها، خطاب به مدعيان مربوطه تأکيد کرده است که اگر راست می گوييد، لااقل اسم يک مجاهد آموزش ديده در صحرای نوادا را علنی کنيد! والا چيزی جز جنون گاوی خامنه ای را ثابت نمی کنيد!
برای آشکارشدن بيشتر افلاس حکومت آخوندی، خاطرنشان می کنيم که ولی فقيه ارتجاع ۶سال پيش هم پاسداران رژيمش را در معيت آيت الله بی.بی.سی به همين صحرای نوادا گريز داده بود تا اندر باب آموزش مجاهدين در نوادا توسط آمريکا و اسراييل روضه خوانی کنند و از قضا در همان زمان، جيمز جفری مشاور ارشد وزارت خارجه آمريکا در آن زمان، که در حال حاضر سفير آمريکا در عراق است، اين دعاوی را قوياً تکذيب کرد.

جيمز جفری طی مصاحبه يی به تاريخ ۲۱ آذر ۱۳۸۵در مورد گزارش يک نشريه آمريکايی که توسط بخش فارسی راديو بی.بی.سی مبنی بر به کار گرفتن شماری از اعضای سازمان مجاهدين خلق و اعزام آنها به اسراييل يا صحرای نوادا برای آموزش نظامی منتشر شده بود، گفت اين قبيل گزارشها پايه و مبنايی ندارد.
به نظر می رسد بعد از درهم شکستن برچسب آخوند ساخته در انگلستان و اتحاديه اروپا به ضرب چندين حکم کوبنده دادگاههای عالی انگلستان و اروپا و بعد از مفتضح شدن اين برچسب در آمريکا در قضاوت دادگاه استيناف واشينگتن و با اعتراضات دو حزبی درکنگره و در ميان مقامات ارشد دولتهای اخير ايالات متحده، حالا آخوندهای ورشکسته انگليسی تبار و آيت الله بی.بی.سی بدنام، از فرط افلاس، جز تکرار ياوه های زنگ زده و چند بار رسوا شده، چاره يی نيافته اند.
و تازه اين هنوز از نتايج سحر است. تغيير دوران و بهارمحتوم و فراگير در منطقه و ايران، آنها را از اين بيچاره ترهم، خواهد کرد.
منبع خبر سایت مجاهدین خلق.

حسین پویا - جناب سیمور هرش.....جاکرتم !!


جناب سیمور هرش.....جاکرتم !!
یکی از مهمترین آفات طنز نویسی این است که نویسنده وقتی دست به قلم ببرد که از موضوع یا از دست کسی عصبانی است. این مقدمه را گفتم تا بگویم که مطلب مربوط به سیمور هرش روزنامه نگار سرشناس امریکایی؛ که رادیو فردا با دست و دل بازی و بدون هیچ چشمداشتی به ایشان لقب "کارشناس سیاست خارجی" هم داده را در سایت رادیو فردا خواندم و عصبانی شدم و خواستم طنزی بنویسم که شاید شد شاید هم نشد. عصبانی نه از دست رادیو فردا که مدتهاست وظیفه تاریخیش، به حق!، مبارزه و دشمنی با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت است. چرا که لابد اینها اصلا اصلاح طلبی و سبز اونجوری نیستند و بیخودو بی دلیل! از سیاست حمایت از تغییر رژیم آخوندی هم کوتاه نمی آیند. بلکه از دست این آقای سیمور هرش. آخر آدمی که روزنامه نگار سرشناسی است، چرا اینقدر اصرار بر منصفانه و با دلیل و مدرک حرف زدن دارد؟ همان سرشناس و کارشناس بودن مگر کافی نیست که آدم هر حرفی را که دلش خواست بزند و نیازی هم به مدرک نشان دادن نداشته باشد؟
دردسرتان ندهم. اونقدر از دست این آدم کارشناس سرشناس رادیو فردا عصبانی بودم که میخواستم عنوان این نوشته این باشد که "اونی که به ما .....بود. سیمور هرش .... بود". اما در آخرین لحظه فهمیدم که اگر قرار است مطلب طنز باشد این تیتر خوبی نیست. این فحش و توهین است و کار طنز نویس فحش دادن نیست. با اینحال فکر نمی کنم این نوشته طنز از کار درآمده باشد. می بخشید.
البته عصبانیت من از این نبود که چرا رادیو فردا در به در دنبال مقاله و مطلب علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت میگردد تا با یک تحلیل کارشناسانه به شنوندگان عزیز تقدیم! کند. بالاخره اینها کارمند وزارت خارجه امریکا هستند و نه نوکر بادمجان. البته مطمئنا اگر کارمند وزارت اطلاعات بودند لابد اوضاع کمی فرق میکرد و به جای آن نصفه خط در پایان مقاله شان که؛ " این مقاله بیانگر دیدگاه‌های رادیو فردا نیست"، توضیح میدادند که پس دیدگاه رادیو فردا چیست؟
عصبانیت من بیشتر از این بود که چرا یک یک روزنامه نگار سرشناس و با تجربه مثل ایشان، برای نوشتن چنین مطلب مستدل و منصفانه و خالی از هرگونه تهمت و ناجوانمردی در باره مجاهدین، از گفته ها و نظرات مقام مسئول و مطلع و بیطرف و کاملا شناخته شده ای مثل فرماندار خالص (شهر کوچکی در نزدیکی قرارگاه اشرف) استفاده نکرده است. این جانور متخصص دادن اخبار فرار و جدایی مجاهدین از قرارگاه اشرف است. او نه به خاطر دلبستگیش به دلارهای آخوندی، بلکه فقط به این دلیل که مجاهدین تروریست هستند، دلش میخواهد که قطره قطره خون آنها را بنوشد. عصبانی بودم از اینکه حالا که وزارت خارجه امریکا از طرف یک دادگاه فدرال مورد فشار قرار گرفته که اگر مدرکی دال بر تروریست بودن مجاهدین و شورا ندارد، اسم آنها را از لیست تروریستی در بیاورد و وزارت خارجه محترم در بدر دنبال مدرک است، چرا یک روزنامه نگار که آدم خوبی است و سرشناس هم هست و کارشناس سیاست خارجی هم هست، آدرس مدارکی که دارد را به وزارت خارجه نمیدهد. آنهم مدارکی با چنین میزان بالا صحت و حقانیت. مدارکی که وجودشان و مستند بودنشان تا حالا به فکر وزیر خارجه امریکا نرسیده است. به فکر اونهایی که در وزارت خارجه فقط به خاطر نجات بشریت از دست کسانی مثل مجاهدین و شورا، دنبال مدارک بی شیله و پیله علیه آنها هستند هم نرسیده. به فکر آن سی و هفت نفر آدم با شرفی! که به وزارت خارجه نامه نوشتند که اسم مجاهدین را از لیست بیرون نیاورند هم نرسیده. مدارکی مثل گفته های آدم بی طرفی مثل البرادی در مورد همکاری مجاهدین با موساد و اسرائیل در مورد افشاگریهای مجاهدین در رابطه با فعالیت های اتمی رژیم ملاها. یا گفته های یک یا چند نفر که زمانی که با مجاهدین بودند، مثل بقیه مجاهدین، حرفهاشان معتبر نبوده اما حالا که شرافتمندانه! با وزارت اطلاعات آخوندها همکاری می کنند، گفته ها و ادعاهاشان کاملا معتبر و قابل استناد است.
البته به گفته رادیو فردا، سیمور هرش سرشناس کارشناس در مقاله خودش حرفهای دیگری هم زده؛ مثل این موضوع که مجاهدین از امریکا پول می گیرند. و یا در مورد تاریخچه مجاهدین و مارکسیست اسلامی بودن آنها که گفتنشان مدتهاست دیگر نیاز به ارائه مدرک و مستندات ندارد و سالهاست که وزارت اطلاعات رژیم خوشنام آخوندی به اندازه کافی در این موارد مدرک مستند توسط کسانی نظیر سعید اسلامی منتشر کرده است.
و بالاخره عصبانی بودم از اینکه چرا آقای سیمور هرش کارشناس و سرشناس رادیو فردا آنقدر در مقابل وجدان بشریت احساس مسئولیت نکرده که رک و راست به مقامات وزارت خارجه توصیه کند که نه تنها به هیچ قیمتی مجاهدین و شورا را از لیست خارج نکنند بلکه حواسشان جمع باشد که دولت عراق به وظیفه تاریخی خودش که نابود کردن مجاهدین در اشرف و لیبرتی است حتما عمل کند.
بر اساس همین عصبانیت بود که همانطور که عرض کردم تصمیم گرفته بودم عنوان این مقاله را بگذارم " اونی که به ما .... بود/ سیمون هرش ... دریده بود". اما خوشبختانه عصبانیتم را فقط در مورد عنوان نوشته کنترل کردم و برای اینکه این نوشته حد اقل در عنوان، یک مطلب طنز باشد، برایش این عنوان را انتخاب کردم: " آقای هرش....چاکریم!!"
تا نظر شما چه باشد.

جزئیاتی از پیام اوباما به خامنه ای


دوشنبه، ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ / ۰۹ آوریل ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

اوباما از خامنه ای خواسته از پنجره مذاکره که در حال بسته شدن است، استفاده کند و تعلیق غنی سازی را تا رسیدن به توافق بپذیرد.

به گزارش العربیه در ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ رسانه های آمریکایی و اسرائیلی، جزئیات بیشتری از پیام باراک اوباما به علی خامنه ای که توسط رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه ابلاغ شد. منتشر کرده اند
روزنامه واشینگتن پست در گزارشی نوشته است: "رئیس‌جمهور اوباما این پیام ضمنی را به ایران داده که اگر رهبر ایران، علی خامنه‌ای، بتواند از ادعای علنی خود مبنی بر اینکه ایران هرگز به دنبال بمب هسته‌ای نیست دفاع کند آمریکا انجام برنامه‌‌ صلح‌آمیز هسته‌ ای از سوی ایران را خواهد پذیرفت."
بنابر گزارش واشینگتن پست، اوباما از اردوغان خواسته بود که به خامنه ای بگوید: " ایران باید متوجه باشد که فرصت برای راه‌حل صلح‌آمیز رو به پایان است و ایران باید از پنجره باز فعلی برای مذاکره سود جوید."
‌سایت اسرائیلی "دبکا فایل"، که نزدیک به محافل امنیتی اسرائیلی است، جزئیات بیشتری از پیام اوباما ارائه داده و نوشته: اوباما از اردوغان خواسته بود تا به رهبر ایران از شش شرط برای پیشبرد مذاکرات اتمی به منظور حل و فصل صلح آمیز بحران اتمی ایران سخن بگوید. "اعلام آمادگی ایران برای توافق بر سر برنامه اتمی خود، تعلیق فعالیت های اتمی ایران تا دستیابی به توافق و تغییر لحن ایران در خطاب قرار دادن آمریکا با عنوان دشمن بزرگ" از جمله این پیش شرط ها است.
به نظر نمی رسد که اردوغان توانسته مذاکرات موفقیت آمیزی با مقام های ایرانی داشته باشد. پس از سفر اردوغان به ایران هم لحن مقام های ایرانی تندتر شده و خواهان انتقال محل مذاکرات اتمی با غرب از استانبول به بغداد یا دمشق شدند و هم مقام های آنکارا و تهران علیه یکدیگر موضع گیری "خصمانه" کردند

بعدی >

۱۳۹۱ فروردین ۲۰, یکشنبه

شکایت ودرخواست رسیدگی اضطراری سازمان مجاهدین خلق ایران دربرابر وزارتخارجه آمریکا

این هفته نبرد قانونی بین وزارت خارجه و مخالفان ایرانی که در حال نبرد برای خروج از لیست آمریکا هستند به سطح یکی از معروف ترین پرونده های دیوان عالی ایالات متحده، که ۲۰۰ سال پیش یک اصل بنیادین را در قانون اساسی این کشور پایه گذاری کرد، ارتقا پیدا کرد.


ویِت دین، وکیل پیشین وزارت دادگستری که در حال حاضر وکیل سازمان مجاهدین خلق ایران است، در آخرین دور از دادخواستهای قانونی ارائه شده به دادگاه فدرال برای خروج مجاهدین از لیست، به قانون و رویه قضایی برآمده از دعوای بین ماربوری(قاضی صلح) در برابر جیمز مدیسون (وزیرخارجه در سال ۱۸۰۳) استناد کرد.
موضوع پرونده در سال ۱۸۰۳ این بود که به ویلیام ماربوری، مقیم مریلند یک پست قضاوت در واشینگتن وعده داده شده بود ولی هنوز دستورالعمل مستقر شدن او بعنوان قاضی صلح ارائه نشده بود.
ماربوری مستقیما از دیوان عالی کشور خواست تا به مدیسون وزیرخارجه وقت فرمان بدهد که وظیفه اش را انجام بدهد و دستور العمل را ارائه کند و در تعابیر حقوقی، ماربوری خواستار صدور یک «حکم از دادگاه عالی به دادگاه تالی» بودکه در واقع صدور یک حکم برای رسیدگی اضطراری است.
سابقه و زمینه این چالش حقوقی به این خاطر بود که جان آدامز رئیس جمهور آمریکا، تنها چند ساعت قبل از پایان دوره ریاست جمهوری اش ویلیام ماربوری و قضات دیگری را منصوب کرده بود ولی در رقابت انتخاباتی سال ۱۸۰۰ توماس جفرسون توانست جان آدامز را شکست بدهد و بعد از احراز ریاست جمهوری حاضر نشد بسیاری از انتصابات قضایی آدامز را بپذیرد به همین دلیل وزیر خارجه وقت از ارائه انتصاب قاضی صلح ماربوری خود داری می کرد. اما در پاسخ به درخواست رسیدگی اضطراری او، جان مارشال، رئیس دیوان عالی کشور حکم داد که حق با ماربوری است و جیمز مدیسون قسمتی از وظایف رسمی خود را نادیده گرفته است.
در عین حال، قاضی دیوان عالی کشور، جان مارشال نتیجه گیری کرد که قانون اساسی به دادگاه عالی اختیارات صریحی نمیدهد که از دادگاه عالی به دادگاه تالی حکم صادر کند و لذا قانون ۱۷۸۹ کنگره را لغو کرد و برای اولین بار بود که دیوان عالی کشور اعلام کرد که یک قانون، برخلاف قانون اساسی است.
اکنون آقای ویت دین وکیل مجاهدین به این پرونده استناد می کند تا حق مجاهدین برای درخواست رسیدگی اضطراری را ثابت کند و نشان بدهد که سرباز زدن وزارت خارجه از مسئولیتهای درحال حاضر، خیلی شبیه به سرباز زدن جمیس مدیسون وزیر خارجه آمریکا درسال ۱۸۰۳از وظایف خودش، است.
وکیل ویت دین، از دادگاه تجدید نظر ناحیه کلمبیا درخواست کرده که به وزارت خارجه دستور بدهد مجاهدین را از لیست آمریکا خارج کند. چرا که دو سال پیش همین دادگاه حکم داده که وزارت خارجه موظف است در مورد لیست گذاری سازمان مجاهدین خلق ایران تجدید نظر کند.
قانون ایالات متحده برای پاسخگویی به اینگونه تجدید نظرها۱۸۰ روز فرصت میدهدکه زمان بسیار زیادی از آن گذشته است و درنتیجه مجاهدین درخواست رسیدگی اضطراری کرده اند.
درمقابل، وزارت خارجه اظهارداشته که وزیرخارجه بیش از حد مشغول است و کار او بیش از حد مهم است و نباید باحکم دادگاه او را وادار به این کارکرد.
اما تجربه و رویه قضایی «ماربوری در مقابل مدیسون» این استدلال را از دور خارج میکند.
منبع: واشینگتن تایمز ۹۱۰۱۱۶


۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه

۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

نعل وارونه وزارت خارجه آمریکا