۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

کیهان شریعتمداری و ماجرای احمدی نژاد و منشور کورش + تصویر

دوشنبه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

سایت عصر ایران ۲۹ شهریور ۸۹ ـ حمله عجیب شریعتمداری به احمدی نژاد: چرا با منشور کوروش عرق شرم بر پیشانی ملت می نشانید؟!

حسین شریعتمداری، مدیر مسوول کیهان، در یادداشتی تحت عنوان “نگاه معکوس به واقعیتهاى ملموس” بار دیگر به احمدینژاد و رحیم مشایی حمله کرد و از منشور کوروش، بهعنوان خشت نوشتهای یاد کرد که با آن حتی نمىشود یک روستا را اداره کرد!... باید پرسید مقصود ایشان از تأکید بر منشور کوروش بهعنوان نسخهاى براى مدیریت جهان، چیست؟! شاید گفته شود آقاى احمدىنژاد معتقدند کوروش همان ذوالقرنین است و از آن‌جا که در کلام خدا، از ذوالقرنین به نیکى یاد شده است، ایشان نیز منشور کوروش را بهعنوان یک سند الهى و پیام یکى از پیامبران! مطرح کردهاند! که باید گفت؛ جناب احمدىنژاد در همان مصاحبه تأکید مىکند که نمىداند کوروش همان ذوالقرنین است یا نه؟ و اساساً به این مسأله کارى ندارد... ».

متن کامل نوشته کیهان به شرح زیر است:

یادداشت پیش روی برای درج در کیهان یکشنبه نوشته شده بود اما، از آنجا که برادر عزیز و رئیس جمهور محترم کشورمان به نیویورک سفر کرده و مانند همیشه انتظار چالش ایشان با قدرت های استکباری در میان بود، از انتشار این یادداشت که به هرحال نقدی بر اظهارات ایشان است خودداری کردیم، اما، دیروز شاهد اظهارنظرهای فراوان- و البته با انگیزه های متفاوت- درباره سخنان جمعه شب آقای دکتر احمدی نژاد بودیم بنابراین ملاحظه قبلی را مانع از انتشار این نقد دوستانه ندیدیم.

¤¤¤

آن روزها، «جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی» با هزینه هنگفت و نجومی در جریان بود، سران و مقامات بلندپایه آمریکایی، اروپایی و شماری از کشورهای عربی منطقه برای شرکت در این مراسم پرهزینه، بی مصرف و مردم ستیز به ایران آمده بودند.

حضرت امام (ره) که به تبعید در نجف اشرف اقامت داشتند سخنان روشنگرانه ای در اعتراض به آن ایراد فرموده و پیامی برای ملت ایران فرستاده بودند. در همان روزها، مهندس پسندیده، فرزند مرحوم آیت الله پسندیده- برادر حضرت امام(ره)- به رحمت خدا رفته و اعلام شده بود که به همین مناسبت، مجلس ختمی در مسجد ارک تهران برگزار می شود و مرحوم فلسفی- خطیب توانمند و پرآوازه- سخنران مراسم خواهد بود.

نگارنده که در آن هنگام جوانی کم سن و سال بودم، همراه با چند تن دیگر از دوستان برای شرکت در مراسم ختم مرحوم مهندس پسندیده به مسجد ارک رفتیم، گفته می شد با توجه به پیام حضرت امام(ره) درباره جشن های - به قول ایشان- کثیف و ننگین دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و از آنجا که مهندس پسندیده با امام(ره) نسبت نزدیک خویشاوندی دارد، به یقین آقای فلسفی درباره جشن های یاد شده و مسائل آن روزها، سخنانی خواهد داشت.

جمعیت انبوهی از همه قشرها به مسجد ارک آمده بودند و حضور آشکار و پنهان پلیس و نیروهای امنیتی کاملا محسوس بود. مرحوم فلسفی در آغاز سخن به پیوند متوفی با بیت شریف حضرت امام(ره) اشاره کرد و هنگامی که از امام(ره) با عنوان «یار سفر کرده» و «فخر العلماء والمجتهدین، حضرت آیت الله العظمی حاج آقا روح الله الخمینی» یاد کرد، جمعیت با صلوات بلند به استقبال سخن ایشان رفتند. مرحوم فلسفی خیلی زود از مقدمه عبور کرد و به آنچه انتظار می رفت پرداخت.

ایشان در اعتراض به جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ابتدا با تأسی به پیام حضرت امام(ره) پرسید؛ آیا نادرقلی لیاقت بزرگداشت دارد؟ آیا آغامحمدخان با آنهمه جنایت که روی تاریخ را سیاه کرده است، ارزش جشن گرفتن دارد؟ و...
و اما، آن روزها، یکی از نشریات برای توجیه جشن های دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی نوشته بود «کوروش» همان «ذوالقرنین» است که در قرآن از وی به نیکی یاد شده است و نتیجه گرفته بود که تجلیل از «کوروش» تجلیل از اسلام و قرآن نیز هست!

مرحوم فلسفی - تا آنجا که به خاطر دارم- در پاسخ به این دیدگاه، سخنانی قریب به این مضمون داشت: «برخی از علمای اسلام نیز معتقدند که «کوروش» همان ذوالقرنین است ولی اگر ذوالقرنین باشد با کوروشی که شما معرفی می کنید همخوانی ندارد و اساسا با روش و منش شما مغایرت دارد ولی اگر کوروش، ذوالقرنین نباشد، پادشاهی نظیر آغامحمدخان و سایر پادشاهان ستمگر است که جشن گرفتن برای او اهانت به مردم مظلوم خواهد بود» و اما، نکته دقیقی که در این باره گفته شد و یادداشت پیش روی به آن توجه دارد، این که؛ بر فرض کوروش همان ذوالقرنین باشد که در کلام خدا به نیکی و بزرگی از او یاد شده است، ولی در حالی که اسلام عزیز با قرآن، یعنی تنها کتاب آسمانی تحریف نشده و حکمت ها و آموزه های شناخته شده و غیرقابل تردید در میان ما حضور دارد، چرا باید کوروش را جایگزین آن کرده و «منشور» او را به عنوان «الگو» به جهانیان معرفی کنیم؟!


اظهارات آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم کشورمان در مصاحبه جمعه شب- ۲۶/۶/۸۹- ایشان با شبکه خبر، موجی از حیرت توام با تاسف را در پی داشت. ایشان در مصاحبه خویش بعد از قرائت بخش هایی از منشور کوروش، گفت «دنیا به گفته کارشناسان دو مدیریت دارد، یکی آمریکایی که شکست خورد و امتحان خود را پس داده است و حال می پرسند؛ مدیریت ایرانی چگونه است؟ که ما می گوئیم نمونه ای از آن، همین منشور کوروش است» و سپس افزود «و ارزش های والای اسلامی».

درباره این بخش از اظهارات برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، اشاره به چند نکته ضروری است.

۱- در هویت کوروش مناقشه نمی کنیم و در منشور او که به عنوان اولین منشور حقوق بشر در سازمان ملل به ثبت رسیده است، خدشه ای وارد نمی آوریم و حتی با این فرضیه که کوروش همان ذوالقرنین بوده است، مخالفت نمی ورزیم. اما سؤال این است که بر فرض قبول همه این مفروضات، جناب آقای احمدی نژاد با کدام منطق علمی و اسلامی آنهم از جایگاه رئیس جمهور ایران اسلامی می فرمایند اگر دنیا از ما درباره مدیریت ایرانی سؤال کند در پاسخ آنها «منشور کوروش» را ارائه می کنیم؟!

منشور کوروش را شاه معدوم چند ده سال قبل و در جریان جشن های ننگین دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی به سران کشورها ارائه کرده بود و دیدید و دیدیم و دیدند که هیچ کاری از آن ساخته نبود، جز آن که ایران عزیز زیر چکمه بیش از ۴۰ هزار مستشار نظامی آمریکا و با مدیریت سفارت آن کشور اداره شود!

جوانان این مرز و بوم در خدمت آمریکا برای جنگ به ظفار فرستاده شوند، هواپیماهای ایران برای کمک رسانی به شورشیان هوادار پادشاه سابق یمن در اختیار اسرائیل قرار گیرد. ثروت های عمومی به غارت روند و حتی وزرا و نمایندگان مجلس از سوی سفارتخانه های آمریکا و انگلیس، منصوب شوند... و تازه این همه فقط بخشی از آن ماجرای تلخ و ذلت بار است. بنابراین جناب احمدی نژاد از منشور کوروش انتظار چه معجزه ای دارند که آن را به جای اسلام عزیز می گذارند و عرق شرم بر پیشانی ملت پاکباخته و ایران دوست می نشانند؟!

۲- ممکن است رئیس جمهور محترم کشورمان بگوید که در مصاحبه خویش علاوه برمعرفی «منشور کوروش» به عنوان نسخه ای برای مدیریت جهان! به «ارزش های والای اسلامی» نیز اشاره کرده است که باید پرسید، مگر از نظر ایشان، آموزه ها و ارزش های اسلامی برای اداره جهان نقص و کمبودی داشته و کامل نیستند که جناب رئیس جمهور به زعم خود با افزودن «منشور کوروش» در پی رفع این نواقص و کمبودها!! برآمده اند؟!

و اگر چنین نیست که می دانیم رئیس جمهور محترم-خدای نخواسته- چنین اعتقادی ندارند، باید پرسید مقصود ایشان از تاکید بر منشور کوروش به عنوان نسخه ای برای مدیریت جهان، چیست؟!

۳- شاید گفته شود آقای احمدی نژاد معتقدند کوروش همان ذوالقرنین است و از آنجا که در کلام خدا، از ذوالقرنین به نیکی یاد شده است، ایشان نیز منشور کوروش را به عنوان یک سند الهی و پیام یکی از پیامبران! مطرح کرده اند! که باید گفت؛ جناب احمدی نژاد در همان مصاحبه تاکید می کند که نمی داند کوروش همان ذوالقرنین است یا نه؟ و اساساً به این مسئله کاری ندارد.

ضمن آن که برپایه اعتقادات به اثبات رسیده اسلامی، تنها آن بخش از کلام پیامبران الهی قابل استناد است که در قرآن- یعنی تنها کتاب آسمانی تحریف نشده- آمده است، بنابراین احتمال مورد اشاره نیز بی اساس است و جایی برای طرح ندارد.

۴- آقای احمدی نژاد به یقین انکار نمی کند بلکه بارها تاکید کرده و می کند که امروزه ایران اسلامی به مقتدرترین کشور منطقه تبدیل شده و منحنی پیشرفت های علمی، صنعتی، سیاسی و ضریب اثرگذاری آن در معادلات جهانی قوس صعودی را با زاویه ای نزدیک به قائمه طی می کند. بنابراین باید پرسید اگر عامل و علت اصلی این رشد پرشتاب و همه جانبه حضور اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی اداره کشور است، چرا باید جای آن با منشور کوروش عوض شود؟! و اگر اینگونه نیست- که هست- چرا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نه فقط از این پیشرفت همه جانبه خبری نبوده است بلکه شاهد حرکتی کاملا معکوس بوده ایم؟!

با توجه به این نکته بدیهی آیا اظهارات برادر عزیزمان آقای احمدی نژاد، نگاهی معکوس به واقعیات ملموس و مصداق شکستن نردبان بعد از صعود به بام نیست؟! مخصوصا آن که هنوز قله های فتح نشده ای پیش روی داریم.

۵- مدتی است جناب احمدی نژاد- و رئیس دفتر ایشان که بدون رأی ملت، این روزها صاحب رأی ملت شده است- اصرار دارد به جای «مکتب اسلام» از «مکتب ایران» یاد کرده و ترویج و تبلیغ آن را، همان تبلیغ و ترویج مکتب اسلام معرفی کند! که باید پرسید اگر از نگاه شما «مکتب ایران» همان «مکتب اسلام» است، چرا و با چه انگیزه ای مکتب اسلام را کنار می گذارید؟!

این در حالی است که:

الف: مکتب اسلام، آموزه ها، رهنمودها و مرزهای تعریف شده و شناخته شده ای دارد و تحریف آن امکان پذیر نبوده و نیست و هیچکس نمی تواند و تاکنون نتوانسته است نظر و دیدگاه خود را به عنوان دیدگاه و نظر اسلام معرفی کند و حال آن که «مکتب ایران» یک واژه و مقوله تعریف نشده و بی در و پیکر است و هر کس می تواند نظر و خواسته من درآوردی خود را در آن جای دهد. بنابراین اصرار بر جایگزینی «مکتب ایران» به جای «مکتب اسلام» غیر از عبور از اسلام هیچ مفهوم و معنای دیگری ندارد.

این نکته به اندازه ای بدیهی است که به قول اهل منطق «تصور» آن باعث «تصدیق» خواهد بود. به عنوان مثال، آقای احمدی نژاد، کدام روش حکومتی را در «مکتب ایران» الگو قرار می دهند؟

آغا محمدخانی؟ نادرشاهی؟ پهلوی؟ و... زیرا همه این الگوهای منحط و مردم ستیز در «مکتب ایران» جای می گیرند و چنانچه منظور ایشان از مکتب ایران، دیدگاه و نظرات ملت ایران است که اولاً آنها تا قبل از انقلاب اسلامی حاکمیت نداشته اند که نوع حاکمیت آنان الگو باشد و در جریان انقلاب نیز به وضوح نشان داده اند که مکتب مورد تاکید آنها اسلام است. آیا غیر از این است؟


ب: ممکن است آقای احمدی نژاد بفرمایند که منظور ایشان از «مکتب ایران» و الگوی مدیریت جهان، همان الگوی کوروش است! که در این صورت باید پرسید؛

اولاً؛ آیا با چند کلمه خشت نوشته کوروش می توان یک روستا را اداره کرد؟! ایران و جهان بماند!
ثانیاً؛ جناب احمدی نژاد چه شناختی از روش و منش حکومتی کوروش دارند که می خواهند براساس آن جهان را اداره کنند؟!

این در حالی است که مورخان برجسته و بلندآوازه جهان نیز برداشت درستی از آن ندارند! ثالثاً؛ تاکید بر مکتب ایران به جای «مکتب اسلام» در نگاه همگان به مفهوم عبور از اسلام است که می دانیم مورد نظر آقای احمدی نژاد نیست،
بنابر این باید پرسید منظور ایشان چیست؟!

و اما رئیس دفتر ایشان که آقای احمدی نژاد اظهارات و نظرات وی را منطبق با نظرات خود معرفی کرده است، چندی قبل تاکید کرده بود که دوران اسلام گرایی گذشته است! و در حالی که «مکتب ایران» فاقد تعریف و مرزهای مشخص است، در اجلاس ایرانیان مقیم خارج کشور ادعا کرده بود؛ از آنجا که درباره اسلام برداشت های مختلفی وجود دارد! ایشان مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می کند!

۶- و بالاخره اگر آقای احمدی نژاد عزیز، رئیس جمهور پرکار، ساده زیست، پاکدست، مردم گرا و دارای ده ها ویژگی پسندیده دیگر نبود، نیازی به این یادداشت احساس نمی شد، چرا که آنچه ایشان در مصاحبه تلویزیونی جمعه شب گفته اند، نه فقط تازگی ندارد، بلکه مدتهاست از سوی برخی جریانات مطرح شده و می شود که صد البته قابل اعتنا نبوده و نیستند اما، وقتی رئیس جمهوری مانند احمدی نژاد با اعتقادات راسخ اسلامی چنین سخنان نسنجیده ای بر زبان می آورند:

اولا؛ می دانیم که پیامدهای این اظهارات را نمی دانند و اگر می دانستند به یقین بر زبان نمی آوردند

و ثانیاً؛ بیم آن می رود که کسانی به غلط تصور کنند نظر مطرح شده از جانب ایشان، همان دیدگاه و نظر انقلاب و نظام است و حال آن که آقای احمدی نژاد نظر و دیدگاهی منطبق با آموزه های تعریف شده انقلاب و نظام دارند هرچند که گاه در بیان و توضیح آن بی آن که بخواهند یا متوجه باشند دچار اشتباه می شوند که انشاالله دیگر نشوند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر