اگر شاه مي توانست به ان «فكر نكردني» فكر كند و اگر خميني قادر بود، سقوط آزاد از «ماه» تا «چاه» را باور كند،
اگر
شاه مي توانست به ان «فكر نكردني» فكر كند و اگر خميني قادر بود، سقوط
آزاد از «ماه» تا «چاه» را باور كند، شايد اوضا ع به گونهٌ ديگري مي چرخيد.
سوليوان، سفير آمريكا، تحت اين عنوان، گزارشي از وضع بحراني ايران و پايان
دوران شاه، براي كارتر فرستاد. «ديگر ترديدي وجود نداشت كه شاه از حمايت
افكار عمومي برخوردار نيست… در شرايط جديدي بايست موضو ع روابط احتمالي
اينده بين نظاميان و رهبران مذهبي را مورد توجه قرار دهيم. خطوط اصلي
پيشنهادي من اين بود كه براي پايان بخشيدن به بحران ف علي… بين نيروهاي
انقلابي و نيروهاي مسلح سازش به وجود ايد… حصول توافق… به اين صورت امكان
پذير است كه ايت الله خميني شخص م عتدلي مانند بازرگان يا ميناچي را به
نخست وزيري انتخاب كند و بدين وسيله از روي كار امدن حكومتي از نو ع ناصر ـ
قذافي جلوگيري به عمل ايد. حدس من اين بود كه رهبران مذهبي و شخص ايت الله
خميني چنين راه حلي را خواهند پذيرفت زيرا هدف اصلي آنها كه حذف شاه بود،
در چارچوب چنين توافقي عملي مي شد…»
20 ابان: كارتر پس از خواندن گزارش
سوليوان، پي برد كه ممكن است حفظ شاه در قدرت امكان پذير نباشد. از روز
15ابان كه دولت نظامي روي كار امد، موج جديدي از تظاهرات و ا عتصابها سراسر
كشور را دربرگرفت.
روز 6آذر، كارمندان ا عتصابي بانك مركزي ايران،
سندي را منتشر كردند كه نشان مي داد 178تن از وابستگان رژيم در دو ماه،
شهريور و مهر، دو ميليارد و چهارصد هزار دلار را از ايران به بانكهاي خارج
از كشور انتقال داده اند. انتشار اين ليست، به نفرت مردم از رژيم شاه هر چه
بيشتر دامن زد.
10 آذر: برابر با شب اول محرم در سراسر كشور تظاهرات
بود. مردم روي پشت بامها شعار مي دادند. در اثر تيراندازي ماموران حكومت
نظامي هزاران تن از مردم تهران كشته شدند.
11 و 12آذر: در ا عتراض به
كشتار روز پيش، مردم كفن پوش به خيابآنها ريختند. درگيريها خونين بود.
راديوهاي خارجي ت عداد كشته شدگان را 3هزار نفر ذكر كردند.
از اين پس
تقريبا هر روز، شهرهاي مختلف ايران شاهد تظاهرات، تحصنها و ا عتصابهاي مردم
و درگيريهاي خونين با دولت نظامي بود. اين حوادث در وقاي ع نگاري اين
دوران به تفصيل امده است.
چرخش تعادل در راهپيمايي ميليوني تاسو عا و عاشورا
19آذر: روز تاسوعا، به دعوت ايت الله طالقاني، بزرگترين راهپيمايي در
تهران برگزار شد. شعارها تحت كنترل بود. هدف بسيج حداكثر توده هاي مردم در
يك حركت ارام و فراگير بود.
راهپيمايي روز عاشورا اما بزرگترين
راهپيمايي تاريخ ايران بود. به نوشتهٌ سوليوان «در نتيجهٌ توافقي كه صورت
گرفته بود« راهپيماييي بدون درگيري پايان يافت. اما توده هاي ميليوني
شعارها را خود تعيين نمودند. «مرگ بر شاه« در رفراندوم عاشورا به ثبت داده
شد، در شهرستآنها اما عاشورا پرحادثه بود. چند مجسمهٌ شاه به پايين كشيده
شد. فروريزي گستردهٌ نيروهاي نظامي رژيم، فرار و تمرد سربازان در ابعاد
انبوه اغاز شده بود. ظهر عاشورا در پادگان لويزان يك گروهبان و يك سرباز،
افسران را به رگبار بستند و بيش از 10تن را كشتند. در ان روزها، شبيه اين
عصيآنها در شهرهاي ديگر نيز اتفاق افتاد.
هدف بعدي در شورش شهرها،
آزادسازي زندانيان سياسي بود. در سي ام آذر، صدها زنداني سنندجي از زندان
گريختند. در سوم ديماه، مردم سنندج زندان را فتح كرده و زندانيان سياسي را
آزاد ساختند. در دوازدهم دي مردم فيروزاباد درهاي زندان را گشودند و
زندانيان سياسي را آزاد كردند. در چهارم دي تظاهرات خونين در شهرهاي كرج،
سقز، بابل، رضاييه، سنندج، انديمشك، شوش، دزفول و لنگرود برپا شد و مجسمهٌ
شاه در اكثر اين شهرها به اتش كشيده شد. در هشت آذر، دكتر غلامحسين صديقي،
از رهبران سابق جبههٌ ملي، پس از ديدار با شاه، امادهٌ تشكيل دولت شد. اما
فشار افكار عمومي، با عث انصراف او گرديد ولي در هشتم ديماه، شاهپور
بختيار، نخست وزيري شاه را پذيرفت و از سوي مردم ايران و حتي همكاران سابق
خود طرد گرديد.
تا هنگام برگزاري كنفرانس گوادلوپ (روز 15دي) كارتر كه
نگران موقعيت شاه بود، نمايندگان مختلفي را براي بررسي وضع به ايران
فرستاد. در 24آذر، جرج بال، از ا عضاي شوراي امنيت ملي و مشاور سياسي
كارتر، به ايران آمد و در گزارش خود نوشت «سقوط شاه اجتناب ناپذير است و
ملت آمريكا بايد به سر عت وسائل انتقال قدرت را فراهم كند«. كارتر، پيش از
او نيز بلومنتال، وزير خزانه داري، و بوب بووي، مرد شمارهٌ 3 سيا، را با
همين ماموريت به ايران فرستاده بود. سناتور رابرت بيرد، رهبر اكثريت سناي
آمريكا، سومين فرستادهٌ كارتر بود كه با سوليوان، به ديدار شاه رفت.
سوليوان دربارهٌ اين ديدار نوشت «ملاقات با شاه محيط ياس و افسردگي را كه
بر دربار حاكم بود به بيرد نشان داد. ارزيابي شاه از اوضا ع نااميد كننده و
عكس العمل او در برابر ابراز حمايت آمريكا منفي و بي تفاوت بود… در تمام
مدت ناهار، شاه ساكت به سقف خيره شده بود… در اين چند ماه گويي به اندازهٌ
چند سال پير شده بود«. برخي ا عضاي دولت كارتر، چون شلزينگر، وزير انرژي،
مانند برژينسكي، به راه حل نظامي براي حل بحران ايران و حمايت از شاه مي
انديشيدند.
در 5دي، حملهٌ ماموران حكومت نظامي به تحصن استادان در
وزارت علوم، به شهادت كامران نجات اللهي منتهي شد و روز 6دي، تشييع جنازهٌ
استاد شهيد در تهران، به يك راهپيمايي عظيم با دهها كشته و زخمي منجر
گرديد.
در 11دي، ازهاري، از نخست وزيري استعفا كرد و شاه در گفتگو با
چند خبرنگار گفت؛ اگر موقعيت مناسب باشد براي استراحت به خارج از كشور
خواهد رفت.
روز 13دي (سوم ژانويه1979) شوراي امنيت ملي آمريكا تصميم
گرفت كه ژنرال هايزر را براي ا علام حمايت بي قيد و شرط آمريكا از ارتش،
نزد نظاميان ايران بفرستد و رهبران نظامي را به ترك نكردن ايران ترغيب كند.
كنفرانس گوادلوپ
15دي: به پيشنهاد ژيسكاردستن، رئيس جمهور فرانسه، سران چهاركشور آمريكا،
انگليس، المان و فرانسه در جزيرهٌ گوادلوپ گرد امدند تا دربارهٌ بحران
ايران گفتگو كنند. پيش از برگزاري كنفرانس، خميني، ابراهيم يزدي، را به
آمريكا فرستاد تا ذهن رهبران ان جا را نسبت به حكومت آينده روشن سازد. در
فرانسه هم يك هفته قبل از كنفرانس، صادق قطب زاده، تحليلي دربارهٌ سياستها و
نوع حكومت خميني در اختيار وزارت خارجه گذاشت. خميني قبل از كنفرانس مطمئن
شد كه ژيسكاردستن به كارتر توصيه خواهد كرد، تا با دولت احتمالي جديد
تهران وارد مذاكره شود.
نتيجهٌ كنفرانس، رضايت دادن كارتر به خروج شاه
از ايران بود. پس از كنفرانس، سياست آمريكا در قبال ايران ا علام شد «دولت
كارتر هرگونه اميدي را براي حفظ قدرت كامل شاه از دست داده است و در عوض بر
حمايت خود از يك دولت غيرنظامي تاكيد مي كند«. از اين پس در تهران ديدارها
و مذاكرات بين بازرگان و بهشتي و بختيار و قره باغي از يك سو و بين بهشتي،
بازرگان با سوليوان و هايزر از سوي ديگر جريان داشت. سوليوان پس از
توافقهايي كه در تهران صورت گرفته بود، به كارتر پيشنهاد كرد كه براي
مذاكره با خميني «يك مقام ارشد را به پاريس بفرستد« و كارتر از طريق
نمايندگان ژيسكاردستن براي خميني پيام فرستاد كه آمريكا پذيرفته است كه شاه
كنار برود. نمايندگان فرانسه در ديدار با خميني تاكيد كردند كه «انتقال
قدرت در ايران بايد كنترل شود و با احساس مسئوليتهاي سياسي همراه باشد«.
خميني خطاب به آنها گفت به من اطلا ع دادند كه يك كودتاي نظامي در شرف
تكوين است… من كودتا را نه به صلاح ملت مي دانم و نه به صلاح آمريكا، خوف
ان دارم كه اگر كودتاي نظامي بشود، انفجاري بشود كه در ايران كسي نتواند
جلو ان را بگيرد. من به شما توصيه مي كنم از كودتا جلوگيري كنيد.
20دي:
به گزارش خبرگزاريها «دولت آمريكا از نيروهاي مسلح ايران خواست كه از دست
زدن به يك كودتا بپرهيزند«. شاه بعدها در «پاسخ به تاريخ« نوشت «هايزر،
توانسته بود تيمسار قره باغي، رئيس ستاد ارتش را جذب كند… قره باغي از قدرت
خود براي جلوگيري از كودتا عليه خميني استفاده كرد«. در 21دي، سايروس ونس،
وزير خارجهٌ آمريكا، اعلام كرد كه شاه بايد ايران را ترك كند و در غياب او
شوراي سلطنت تشكيل شود. و سوليوان به اتفاق هايزر به ديدار شاه رفتند و
پيام واشينگتن، مبني بر ضرورت ترك ايران را به وي رساندند. در 23دي شوراي
سلطنت به رياست سيدجلال تهراني، تشكيل شد. بهشتي و يدالله سحابي نيز از
كانديدهاي آن بودند. در 25دي ارتشبد قره باغي، ضمن رد كودتا از طرف ارتش
گفت «هرگونه تمرد و عمل خودسرانه به شدت سركوب خواهد شد. هر نظامي كه به
كودتا دست بزند، به عنوان ياغي، مجازات خواهد شد«.
26دي: شاه و فرح با
چشمان اشكبار ايران را ترك كردند و عازم مصر شدند. شاه قبل از حركت، از
ارتشبد قره باغي، رئيس ستاد ارتش، خواست كه سران ارتش را از دست زدن به
كودتا باز دارد. با خروج شاه، انفجار شادي در ايران جشن گرفته شد و مجسمهٌ
شاه در بسياري از شهرها پايين كشيده شد. مردم حتي با چشمهاي خود مي خنديدند
و طعم شيرين پيروزي را با تمام وجود مي چشيدند. اين را فراموش كردم بگويم
كه با روي كار امدن بختيار، ا عتصاب 61روزهٌ مطبو عات به پايان رسيده بود و
اكنون روزنامه ها واقعا خواندني بودند.
روز 29ديماه، به مناسبت اربعين
حسيني، 2ميليون نفر در تهران راهپيمايي كردند. روزنامه ها از آن به عنوان
«عظيم ترين راهپيمايي مذهبي و سياسي تاريخ« ياد كردند.
30ديماه:
162زنداني سياسي يعني اخرين گروه زندانيان سياسي از زندان آزاد شدند. اكنون
جشن پيروزي به خصوص براي هزاران نفري كه جلو زندان قصر رفته بودند، در
سيماي مسعود و موسي و قهرماناني از ديگر گروهها شكفته مي شد. وقتي يك
گوينده گفت كه روحانيت موجب آزادي زندانيان شده، مسعود فورا ميكروفون را از
او گرفت و به عنوان نمايندهٌ تمامي زندانيان سياسي گفت اين مردم بودند كه
ما را آزاد كردند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر