۱۳۹۱ شهریور ۵, یکشنبه

افشاگری طاهر بومدرارئیس دفتر حقوق بشر یونامی ( هیل -نشریه کنگره آمریکا- ۲۲ اوت ۲۰۱۲)

شنبه، ۰۴ شهریور ۱۳۹۱ / ۲۵ اوت ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button
گزارشهای من در مورد اشرف و لیبرتی تحریف و سانسور می‌شدند و هرگز به دست دبیرکل ملل متحد نرسیدند، اکنون استعفا داده ام و آماده ام در دادگاه شهادت بدهم.
حقوق بشر بنیادین این تبعیدیان مانند شرایط زندگی انسانی ، دسترسی به عدالت تامین نیازهای بشردوستانه،مهیا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بیمار و مصونیت از تهدید فیزیکی  به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزیری  نقض شده اند.
نماینده قبلی ملل متحد در عراق استقلال و شرافت حرفه یی خود را حتی به قیمت برانگیختگی نوری مالکی حفظ میکرد اما کوبلر طرحهای این نخست وزیر را پیش برده و اطلاعات غلطی را به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بین المللی گزارش داده است.
من کسی بودم که از افراد کشته شده دراشرف سرشماری کردم .حمله آوریل ۲۰۱۱ که منجر به قتل ۳۶ تن و مجروح شدن صدها تن دیگر شد قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی زیر گرفته شدند و یا از نزدیک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدنداما وقتی
کمیساریای عالی حقوق بشر و یونامی خواستار کمیسیون حقیقت یاب شدند دولت عراق نپذیرفت
 دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعیدیان بشدت مجروح به بیمارستان های عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند، یونامی هیچگاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظایف بین المللی خود عمل کرده است
در دسامبر ۲۰۱۱من چندین بار برای بازرسی از کمپ لیبرتی بازدید کردم و به کوبلر گفتم این کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد. کوبلر هم از کمپ لیبرتی بازدید کرد و خودش فهمید که درست می‌گویم  اما وقتی دفتر کمیساریای عالی پناهندگان مشاوری را استخدام کرد کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند  این کمپ از استانداردهای بشردوستانه  برخوردار است.

طاهر بومدرا
مشاور ویژه یونامی درباره اشرف ژوئیه۲۰۱۰- مه ۲۰۱۲
رئیس اداره حقوق بشر یونامی ژانویه۲۰۰۹-ژوئیه۲۰۱۰
مسئول نظارت بروضعیت انسانی دراشرف از مارس ۲۰۰۹
مدیر منطقه یی رفرم حقوق جزای بین المللی۲۰۰۴
استاد حقوق در دانشگاه کنستانتین الجزایر به مدت۱۰سال
معاونت دبیرکل جامعه آفریقایی حقوق بین الملل
سردبیری مجله آفریقایی حقوق بین المللی و مقایسه یی
سردبیری مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلقها در آفریقا

طاهر بومدرا که  از ژانویه  سال ۲۰۰۹ رئیس اداره حقوق بشر هیأت همیاری ملل متحد درعراق شد، ازمارس همان سال مسئولیت نظارت بر وضعیت انسانی دراشرف را برعهده داشت و از ژوییه ۲۰۱۰ به عنوان مشاور نماینده ویژه دبیرکل در باره اشرف منصوب شد.
بان کی مون دبیرکل ملل متحد در دسامبر ۲۰۱۱ در بحبوحه بحران اشرف و ضرب الاجل نوری مالکی، در پاسخ خود به پیشنهاد نمایندگان کنگره آمریکا  که خواستار حضور دائمی ملل متحد دراشرف شده بودند، ضمن تشکر از این پیشنهاد، به نقش  طاهر بومدرا، به عنوان «مشاور ویژه یونامی در مورد اشرف» ، در مانیتور وضعیت حقوق بشر اشاره می کند و می نویسد:
«بیش از یک سال است که مشاور ویژه یونامی در مورد کمپ اشرف به همراه کارکنان ”کمیساریای عالی حقوق بشر” و ”کمیساریای عالی پناهندگان” دیدارهای هفتگی از اشرف داشتهاند و ثابت شده است که چنین دیدارهایی در مطلع کردن ما از تحولات و نظارت بر صحت و سلامت ساکنان اشرف مفید بوده است».
طاهر بومدرا عضو یک خانواده مجاهدان الجزایری است که بسیاری از اعضای خانواده اش از جمله پدر و عموهایش در دهه ۱۹۵۰ میلادی در نبردهای استقلال و انقلاب  الجزایر علیه استعمار فرانسه به شهادت رسیدند.
آقای بومدرا در سال ۱۹۸۰ از دانشگاه حقوق لندن فارغ التحصیل شد و به مدت ۱۰ سال استاد حقوق در دانشگاه کنستانتین الجزایر بود.
او در سال ۱۹۹۱معاون دبیرکل جامعه آفریقایی حقوق بین الملل و حقوق مقایسه ای شد و در همین رابطه ارتباطات گسترده یی با کشورهای آفریقایی و حقوقدانان و روشنفکران و مدافعان حقوق بشر و سازمانهای غیر دولتی حقوق بشری در این کشورها پیدا کرد.
 وی همچنین مشاور کمیسیون آفریقایی حقوقی انسانی و مردمی بود.
طاهر بومدرا در سال ۲۰۰۴ به عنوان مدیر منطقه ای رفرم حقوق جزای بین المللی که در امان مستقر بود، به مأموریتهایی در خاورمیانه رفت و تلاش کرد به کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا کمک کند تا در حقوق جزا و وضعیت زندانها رفرم ایجاد کنند.
هیل نشریه کنگره آمریکا ضمن درج روشنگری تکان دهنده طاهر بومدرا مقام مستعفی ملل متحد به سوابق وی به عنوان یک مدافع حقوق بشر الجزایری اشاره کرده و می نویسد در گذشته در رشته حقوق تدریس کرده است. او سردبیر مشترک مجله آفریقایی حقوق بین المللی و مقایسه یی، معاون دبیر کل انجمن آفریقایی
حقوق بین المللی و مقایسه یی، مشاور کمیسیون آفریقایی حقوق بشر و خلق ها، سردبیر مجله بررسی حقوق بشر و حقوق خلق ها در آفریقا و مدیر منطقه ای «رفرم مجازات بین المللی» بوده است.
در طول سه سال و نیم گذشته من در مقام رئیس دفتر حقوق بشر هیات همیاری ملل متحد در عراق (یونامی) و سپس به عنوان مشاور فرستاده ویژه دبیر کل ملل متحد در عراق کار کرده ام، و در میان مسئولیتهای دیگر مشغول نظارت بر موضوع حقوق بشر و وضعیت بشردوستانه ۳۴۰۰ تبعیدی ایرانی بودم که از سال ۱۹۸۶ در اشرف در شمال بغداد مستقر بوده اند.
مدتی است که دولت عراق تصمیم به پایان دادن به حضور آنها در عراق گرفته و از آنها خواسته است اشرف را تخلیه کنند.
یونامی نقل مکان موقت ساکنان اشرف را به یک پایگاه نظامی سابق در بغداد بنام کمپ لیبرتی تسهیل کرده و وظیفه اعلام شده آن «تعیین موقعیت پناهندگی» برای تمامی ساکنان و تضمین پایبندی به موازین بین المللی حقوق بشر و حقوق انساندوستانه در رابطه با آنها بوده است.
در حالیکه دنیا خیال میکند سازمان ملل به این موازین پایبند است، تجربه من عکس این را ثابت میکند.
ممکن است شنیدن این موضوع برای بسیاری دشوار باشد، چراکه سازمان ملل مدافع حقوق بشر و صلح جهانی است، اما این ماجرای شرم آوری است که به پوشاندن حقیقت و چشم پوشی بر واقعیات راه برده است، در حالیکه ما از خطاها مطلع بودیم: مثل همدستی با خلافکارانی که حقوق بشر و مسئولیتهای انساندوستانه را نادیده می گیرند.
حقوق بشر بنیادین این تبعیدیان – مانند شرایط زندگی انسانی، دسترسی به عدالت، تامین نیازهای بشردوستانه از طریق مهیا کردن خدمات پزشکی برای افراد مجروح و بیمار و مصونیت از تهدید به صدمات فیزیکی – به طور مکرر توسط دولت عراق و به دستور دفتر نخست وزیری نقض شده اند. فرستاده ویژه مارتین کوبلر در مقایسه با سلف خود متفاوت عمل کرده است. نماینده قبلی ملل متحد در عراق، استقلال و شرافت کاری خود را حتی به قیمت برانگیختگی نوری مالکی حفظ میکرد. اما کوبلر طرح های این نخست وزیر را پیش برده و در عین حال اطلاعات غلطی را به مقامات ارشد سازمان ملل و جامعه بین المللی گزارش داده است.
من بعنوان فرد ارشد در رابطه با موضوعات مربوط به کمپ اشرف در یونامی، دچار یک تناقض اخلاقی شدم چراکه میدیدم چگونه گزارشهای من تحریف و سانسور میشوند. گزارشهای دست اول من هرگز به دست دبیرکل سازمان ملل بان کی مون یا مقامات ارشد در نیویورک نرسید. و اگرچه من مدت زیادی سکوت پیشه کردم اما اکنون استعفا داده ام و وجدانم حکم میکند که حقیقت را برملا کنم. من آماده ام که در رابطه با این فاکتها در دادگاه شهادت بدهم.
وقتی نیروهای عراقی به ساکنان غیرمسلح کمپ اشرف در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ حمله کردند، من کسی بودم که از افراد کشته شده سرشماری کردم. حمله آوریل ۲۰۱۱ که منجر به قتل ۳۶ تن و مجروح شدن صدها تن دیگر شد، قتل عامی بود که طی آن مردان و زنان توسط خودروهای نظامی به زیر گرفته شدند و یا از نزدیک مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و کشته شدند. اما وقتی دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر و یونامی خواستار ایجاد یک کمیسیون حقیقت یاب مستقل شدند، دولت عراق نپذیرفت. دولت عراق مانع تلاشهای مکرر ما برای انتقال تبعیدیان بشدت مجروح به بیمارستان های عراق شد و برخی جان خود را از دست دادند. یونامی هیچگاه اعتراض نکرد و در عوض گزارش داد که دولت عراق به وظایف بین المللی خود عمل کرده است.
وقتی در دسامبر ۲۰۱۱، عراق اعلام آمادگی کرد که تبعیدیان را به محل جدیدی در کمپ لیبرتی منتقل کند، من چندین بار برای بازرسی از کمپ لیبرتی بازدید کردم و به کوبلر گفتم این کمپ آمادگی اسکان دادن به ۳۴۰۰ مرد و زن را ندارد. کوبلر هم از کمپ لیبرتی بازدید کرد و خودش فهمید که من درست میگویم. اما وقتی دفتر کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، مشاوری را استخدام کرد تا شرایط کمپ لیبرتی را ارزیابی کند، کوبلر به او فشار آورد تا اعلام کند که این کمپ از همه استانداردهای بشردوستانه برخوردار است، ادعایی که به هیچ وجه با واقعیت، همخوانی نداشت. وقتی این مشاور قبول نکرد، کوبلر خودش بیانیه ای را صادر کرد که هم جامعه بین المللی و هم تبعیدیان را گمراه کند تا به آنها بقبولاند که شرایط با استانداردها مطابقت دارد، تا اینکه فرآیند انتقال آغاز شود.
او همچنین از کارمندان یونامی خواست که حدود ۵۰۰ عکس از کمپ لیبرتی تهیه کنند و نزدیک ۲۰ تا ۳۰ عدد از آنها که کمترین دافعه را ایجاد میکردند به سازمان این تبعیدیان در پاریس بفرستند، با این پیام که اگرچه مکان جدید، ابعاد ۳۰ کیلومتر مربع دارد اما مساحت قابل سکونت آن به ۲.۵ کیلومتر مربع تقلیل یافته است. بر این اساس بود که تبعیدیان پذیرفتند که کمپ اشرف را ترک کنند. اما در واقع کمپ لیبرتی شش دهم کیلومتر مربع بود و توسط دیوارهای بتونی ۳ تا ۴ متری محصور شده بود. این وضعیت مرا به یاد اردوگاه کار اجباری می انداخت که در دوران کودکی ام طی جنگ آزادیبخش الجزایر در آنجا زندگی کردم.
مالکی تحت فشار رژیم ایران، مستمرا فرآیند باز تایید موقعیت این تبعیدیان، بعنوان پناهندگان بالقوه را سد کرده است، فرآیندی که میتواند منجر به امنیت آنها در کشورهای ثالث شود. دولت عراق به کمیساریای عالی پناهندگان اجازه برگزاری مصاحبه ها را در کمپ اشرف نمیدهد، درحالیکه در گذشته به این کار رضایت داده بود. دولت عراق درخواستهای ساکنان کمپ اشرف را برای هماهنگی با آنها در رابطه با طرحهای مربوط به انتقال رد کرده است. اغلب روزها تهدیدهای کشتار به زبان فارسی و بمدت ۱۸ ساعت در روز از بلندگوهای قوی اطراف کمپ اشرف پخش شده و دولت عراق نزدیک به ۲۰۰ حکم دستگیری علیه ساکنان و بدون تمکین به روند قانونی صادر کرده است. مسائل مربوط به انتقال هر یک از گروههای تبعیدیان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی، منجمله تاریخها و شمار مشخص ساکنان، از طرف دولت عراق با سفارت رژیم ایران در بغداد هماهنگ شده است.
نقشه آنها روشن است: میخواهند عزم و اراده و روحیه تبعیدیان را به شکل یک گروه سازمانیافته نابود کنند در هم بکشنند و آنها را به ترک صحنه وادار کنند. یونامی هیچوقت بطور جدی سعی نکرده که شرایط را در کشور ثالثی برای دریافت این جمعیت و کارمندان سازمان ملل مهیا سازد تا روند تعیین بازتایید موقعیت پناهندگی به آسانی تکمیل شود. تا بحال ۲۰۰۰ تن از تبعیدیان به کمپ لیبرتی منتقل شده اند و سازمان ملل تنها با تعداد کمی از آنها مصاحبه کرده و فرآیند تعیین موقعیت پناهندگی در رابطه با حتی یک نفر هم تکمیل نشده است. من این را نمیدانم که آیا مقامات دولت آمریکا که در این پروسه انتقال تبعیدیان نقش دارند از چنین واقعیت هایی اطلاع دارند یا خیر. طرف حساب آنها کوبلر است. مقامات خارجی، بجز مقامات سازمان ملل و تعدادی کمی از کارمندان کنسولی، از ورود به کمپ اشرف و کمپ لیبرتی منع شده اند.
اعمال عراق در رابطه با این تبعیدیان، که سالها در مقام میهمان و در ردیف یک نهاد مستقل خارجی بودند، ناقض این اصل بخوبی شناخته شده هستند که بر اساس آن تغییر در دولت بدون طی کردن پروسه قانونی تاثیری بر روی حقوق مکتسبه نمی تواند داشته باشد. آمریکا که قبلا موقعیت افراد حفاظت شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو را در مورد آنها برسمیت شناخت و سپس حفاظت آنها را در سال ۲۰۰۹ به دولت عراق سپرد، این وظیفه را همچنان طبق ماده ۴۵ کنوانسیون چهارم برعهده دارد که حفاظت مستمر آنها را تضمین کند.
این افراد بیدفاع با اذیت و آزار و خطرات غیرقابل تحملی مواجه شده اند. دبیرکل سازمان ملل و دولتهای مایل باید شرایط را هم در عراق و هم در جاهای دیگر مهیا کنند تا سازمان ملل بتواند روند مربوط به موقعیت پناهندگی آنها را بطور شایسته، سریع و در امن و امان تکمیل کند. اکنون به اقدام بیدرنگی نیاز است تا حقوق بشر پایه ای محترم شمرده شود و این افراد از تهدید بیشتر فیزیکی مصون نگاه داشته شوند و اعتبار سازمان ملل مجددا احیا شود.

۱۳۹۱ مرداد ۳۰, دوشنبه

محمد رضا روحانی: لاهیجی نمی داند؟ بیچاره کاپوها

دوشنبه، ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ / ۲۰ اوت ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button


لاهیجی نمی داند؟
بیچاره کاپوها
آقای دکتر سید عبدالکریم لاهیجی (۱) با عنوان دهن پرکن مدافع حقوق بشر، کلیه دستاوردهای بیش از نیم قرن خود را در مصاحبه با رادیو فردا، طی چند دقیقه با سرعت به نمایش گذاشتند.(۲) لاهیجی خیرخواهانه اعمال زور علیه پناهندگان را تجویز کرد. مقایسه این خوش رقصی با ارائه خدمات کاپوها به جلادان اردوگاههای مرگ هیتلری و علیه هم میهنان و هم کیشان خود شاید دور از انصاف باشد. بیچاره کاپوها، آن مردمان نگون بخت، با توسل به زور مسخ و از صورت و سیرت آدمی تهی شده بودند. اما لاهیجی داوطلبانه، با ذوق و شوق روی دست کاپوها بلند شد. با شقاوتی بی مانند و در لباس خیر اندیشی مجوز تجاوز به حقوق بشر و حقوق انسانی بین المللی هم میهنان پناهنده ما، مجاهدین ساکن اشرف را، همسو با ولی مطلقه فقیه، صادر کرد. این خدمات در بازار آخوند زده رسانه های اهل مماشات مشتری فراوان دارد. ”میبرندش همگان دوش به دوش”. صیقل دادن و تیز کردن دشنه ولی فقیه آن هم باستناد قانون و در کسوت حقوق بشری پیش از آنکه نفرت آور باشد، رقت انگیز نیست ؟
تجویز اعمال زور
در نمایشگاه صدا و تصویر رادیو فردا، لاهیجی دغدغه حقوق بشری دارد. ما ”والاحضرت اشرف پهلوی“ را در چنین لباسی و در عالی ترین کرسی های رسمی ملل متحد دیده ایم. لاهیجی آن عنوان پرطمطراق و آن مسند محتشم را به خواب هم نمی بیند. اما ایهاالناس، کجا، چه کسی شنیده است که ”اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر یا والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی“ و حتی جواد لاریجانی رئیس کمیسیون حقوق بشر قوه قضائیه خامنه ای، چنین عریان و آشکار از اعمال زور علیه پناهندگان سخن گفته باشد؟
لاهیجی سزاور است که مانند خمینی و خامنه ای مخاطب بخشی از سروده ناب شاملو، شاعر شاعران باشد
ترا چه سود
فخر بر ملک فروختن
هنگامی که هر غبار راه لعنت شده نفرینت میکند؟
که با یاس ها
به داس سخن گفتی

سزای بالا نشینی
لاهیجی با این قساوت آشکار فرسنگها دادستان لاجوردی و قاضی مرتضوی را پشت سرگذاشت. آنان پرچم دفاع از حقوق بشر را بر دوش نمی کشیدند. بهای خود بزرگ بینی، برباد نشستن و خشت بر دریا زدن او این نیست که طشت او از بام بیفتد و طبل رسوائی اش به صدا در آید؟
نردبان این جهان ما و منی است      عاقبت این نردبان بشکستنی است
ابله است آنکس که بالاتر نشست     استخوانش سخت تر خواهد شکست
لاهیجی در بی آبروتر کردن خود تلاش بی نظیری کرد. راستی چه کسی میتوانست بهتر از او سقوط اخلاقی یک مدعی دفاع از حقوق بشر را به نمایش بگذارد؟ کدام تنابنده ای قادر بود طبیعت و طینت واقعی او را به این روشنی آشکار کند؟
برادر حاتم طائی
بودند و هستند دوستانی که به درستی از ما انتقاد می کنند که گاه وقت مقاومت را برای پاسخ بهر یاوه گوئی تلف نمی کنیم و نصیحت مصلح الدین سعدی شیرازی را به یاد نمی آوریم که فرمود:
آنرا که به قرآن و حدیث زونرهی    آنست جوابش که جوابش ندهی
ما هم دهها سال است که سعی میکنیم بی اعتنا باشیم. بشنویم، بخوانیم، قورت بدهیم و دم نزنیم. از این حیث ضرری هم نکردیم. اما انصاف بدهید که این بار گند وجود لاهیجی غیرقابل تحمل شده است. باید عفونت زدائی کرد.
لاهیجی لابد ضمن تحصیلات حوزوی داستان برادر حاتم طائی را خوانده یا شنیده است. این نااهل در مقام حسادت نسبت به نام نیک برادرش که شهره خاص و عام بود، کاری کرد تا مشهور شود. رفت سر چاه زمزم و کثافات وجودش را در آن خالی کرد و ”کی شود دریا به کام سگ نجس”. چشمه زمزم پاک ماند. برادر حاتم طائی هم به شهرت ابدی دست یافت. موارد به مسلسل بستن مردم، مثل سال گذشته در نروژ و ماه گذشته در آمریکا ریشه در عطش شهرت طلبی دارد. این بیماران وسیله معروف شدنشان مسلسل است و نه حقوق بشر.
العدُوّ الحیمم
در دالانهای متروی پاریس آگهی یک فیلم عربی را دیدم. نام فیلم ”العدُوّ الحیمم” بود. من معادل آنرا به زبان فرانسه گویا نیافتم. این کلام رسا را به ENNEMIE INTIME ترجمه کرده بودند که معادل فارسی آن دشمن خانگی یا دشمن خودمانی است. کلمه العدُو با کلمه عدو در زبان فارسی از یک ریشه اند. و الحمیم با کلمات حمایت و حامی در زبان فارسی از یک مصدرند. معنای لغوی کلمه با دشمن دوست نما هم گویا به نظر نمی آید. برای درک کامل مفهوم و مصداق این کلام میتوان لاهیجی را مثال زد.
لاهیجی دهها سال است که با تمام قوا و پشتکاری عجیب می کوشد در رفتار، گفتار، کردار و نوشتار کینه ورزی خود ”العدوالحیمم” را متبلور کند. شاید بردباری و بی اعتنایی مفرط ما هم موجب و مشوق استمرار این کثافتکاری بوده است. ما مقابله با چنین کسانی را معمولا دون شأن و رسالت خود می دانیم. اگر هم گاه ناگزیر پاسخی به آنها میدهیم جواب کارفرمایان رسانه ها این نوع ندافعان حقوق بشراست.
حقوق مقدس
در ترمینولوژی حقوق معاصر لغات معمولاً ریشه های دهری و ناسوتی دارند و از کلماتی که بوی متافیزیک میدهد و سوابق لاهوتی دارد خبری نیست. هیچ حقوقی مزین به صفت مقدس نیست مگر حقوق مقدس پناهندگی. دلیل آن هم ریشه دار بودن آن در حقوق و قواعد اخلاقی و دینی همه تمدنهاست.
لاهیجی در لباس یک وکیل پناهنده این چنین میزان وفاداری خود را به حقوق پناهندگی هموطنانش که در معرض کشتار هستند نشان داده است. این بیت از سعدی می تواند بخوبی این نوع تجاوزهای ”نوع دوستانه” را معرفی کند.
تطاولی که تو کردی به دوستی با من
من آن به دشمن خونخوار خویش مپسندم
ذره ای قانون و عدالت
آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ایران سفارش مؤکد و مکرر دارند که هر جا ”ذره ای قانون و عدالت” باشد، ما از آن بهره برداری کنیم. بنابراین، طبق مقررات سی سال گذشته از هر نوع واکنشی که اساس آن خودانگیختگی و خشم باشد پرهیز میشود. اگر لازم باشد لاهیجی هم مثل نراقی، آموزگار عملی او طبق قانون تعقیب خواهد شد. دیدیم که نراقی ناگزیر شد خانه و کاشانه قدیمی اش را با شتاب بفروشد و با اموالش نزد کارفرمایش به ام القرای ولایت فقیه باز گردد. او این عجله را در آخر عمر به توصیه مشاوران حقوقی اش (که سردر آخور آحمدی نژاد داشتند و صورتحساب آنرا مجاهدین روی میز دادگاه گذاشتند) به خرج داد. اگر در نمی رفت ممکن بود قربانیان برای گوشمالی مختصر دیگری جبران خسارات مادی و معنوی ناشی از اجرای مأموریت هایش را از طریق قانون مطالبه کنند. در رفت تا اموال ناشی از خیانت هایش را نجات دهد و از بی خانمانی فرار کند. روشن است که بیت رهبری و رئیس دفتر احمدی نژاد زیرک تر از آنند که روی مهره های سوخته و آبروباخته ای مثل نراقی باز هم سرمایه گزاری کنند.
لاهیجی بی رقیب
لاهیجی با استتار خود زیر عنوان مدافع حقوق بشر با سنگدلی بی مانندی به توجیه کشتار جدیدی در اشرف پرداخت. اعمال خشونت و زور علیه پناهندگان بی سلاح را توجیه حقوقی کرد.
لاهیجی هرگز شنیده است غیر از خودش یک نفر دیگر از سازمان، جامعه، کنفدراسیون، و گروه های حقوق بشری گوناگون این چنین علیه پناهندگان و حقوق آنها ترکتازی کند؟
او زیر چکمه های خونین جلادانی که به فرمان مالکی تا کنون بارها به جان، آزادی و مال پناهندگان تجاوز کرده اند از انبار معلومات حقوقی خود استدلالهای صد تا یک قاز بیرون کشیده و گسترده است. تا آن حرفهایی که از طریق نمد مالی سفیر کوبلر هنوز به کرسی ننشسته است را با تهدید اعمال زور تقویت کند. اگر با پنبه سر بریدن سفیر ویژه آمریکا برای تخلیه اشرف هنوز افاقه نکرد، تجویز و توجیه مشروعیت قانونی اعمال حاکمیت مالکی از طریق ”زور” آن هم توسط آدمی که شناسنامه ایرانی دارد و ادعا و عنوان حقوق بشری خونریزی را تسهیل می کند. چه کسی میتواند مدعی رقابت با لاهیجی باشد؟
باز هم بردباری
رادیو فردا که محض خاطر خدا لاهیجی را در بوق نمیکند. این اقدامات تحریک آمیز نوعی تقسیم کار به نظر می آید. یکی می گوید خشونت خوب نیست. دیگری گزارش می دهد که مجاهدین توقعات زیادی دارند و حوصله عراقی ها سررفته و بالاخره سومی به توجیه حقوقی ”اعمال زور” و خونریزیهای برنامه ریزی شده می پردازد. حرفهائی که سفرای ”حسن نیت” از گفتن آن پرهیز دارند به نیروهای ”خودسر” ”مستقل” و ”حقوق بشری” واگذار می شود.
لاهیجی باید بداند که مقاومت و هواداران آن، خانواده شهدا و پناهندگان سیاسی در میدانی که خود انتخاب می کنند، در فرصتی که مناسب می دانند، آب زیر دیوار این نوع سیاست بازیهای جنایتکارانه بسته و می بندند. مصلحت آنست که همه باز دندان روی جگر بگذاریم. از مراجعه مستقیم فردی یا جمعی به شخص او با سازمانهایی که لاهیجی خود را به آنها سنجاق می کند بپرهیزیم. بهانه به دست همدستان سفارتی، سفرای ”حسن نیت ” و رسانه ای او ندهیم. تا امکان مظلوم نمایی به این ظالم بی رحم داده نشود. عقل و مصلحت ما را به بردباری می خواند.
اگر ماندیم و اگر مردیم
لاهیجی باید بداند که اگر ماندیم او را به دست عدالت می سپاریم. این به نفع حقوق مقدس پناهندگی و پناهندگان نیست؟ این بهترین شیوه دفاع از حقوق بشر و اعتلای آن در جهان نیست؟ این لباس آبرومند وکالت را از لوث آلودگی به اغراض پست پاک نمی کند؟ و البته این آرزوی ماست.
گر بمردیم عذر ما بپذیر     ای بسا آرزو که خاک شده
در هر حال، صدها هزار قربانی، پناهنده خانواده های شهدای مقاومت حق دارند با روشهای مناسب و مشروع هر جنایت پیشه ای را به سزای اعمالش برسانند و داغ ننگ ابدی را بر پیشانی اش حک نمایند. نتیجه بازی ماجراجویانه و گستاخانه لاهیجی معلوم است او حق برنده شدن را از خود سلب کرده است. اگر ماندیم باخت او حتمی است و اگر نماندیم با حضور مدعیان بیشتری باخت او شدیدتر خواهد بود.
نفرین دوزخ
آرزومندیم که جناب عزرائیل شتاب نکند و لاهیجی ها زنده باشند. در برابر عدالت پاسخ گویند و به سزای خود برسند. چند هفته پیش مرد کهنسال ۹۷ ساله ای را برای جنایاتی که ۷۰ سال پیش مرتکب شده بود دستگیر کردند. ما به بردباری عادت کرده ایم. حال به جاست آرزوهای عادلانه شاملو را برای لاهیجی و کارفرمایش تکرار نکنیم.
باش تا نفرین دوزخ از توچه سازد
که مادران سیاهپوش،
داغداران بهترین فرزندان آفتاب و باد
هنوز از سجاده ها، سربرنگرفته اند.
قسم وکالت
لاهیجی و صاحب این قلم بیش از سه دهه است که موفق نشدند حق عضویت خود را به کانون وکلا مرکز پرداخت کنند. پروانه های وکالت ما تمدید نشده است اما ما هنوز از عنوان وکیل دادگستری استفاده می کنیم.
خودبزرگ بینی قسم نامه وکلا را از ذهن لاهیجی پاک کرده که باید جز عدالت و احقاق حق منظوری نداشته و برخلاف شرافت قضاوت و وکالت اقدام و اظهاری... ” نکند و ”از اعمال نظریات سیاسی و خصوصی و کینه توزی و انتقام جوئی احتراز ” نماید. باید پس از محاکمه پرونده تخلفات او را از قسم وکلا در دادسرای انتظامی وکلای دادگستری مرکز طرح شود تا دیگر نتواند از عنوان وکیل سوء استفاده کند.
تیرآوران
در نتیجه عمل و نظر قساوت آمیز لاهیجی و تجویز اعمال خشونت و زور علیه پناهندگان ایرانی مقدمات یک جنگ روانی دیگری با مشروع و قانونی جلوه دادن خونریزیهای بیشتر فراهم می شود. البته خامنه ای و مقلدین او مثل مالکی، فالح فیاض مشاور امنیتی او، صادق کاظم فرمانده جلادان اشرف و مسئول فعلی لیبرتی نیازمند نظریات حقوقی آدمی مثل لاهیجی نیستند. آسیاب آنها به خون می گردد. این تنور مماشات است که به نظریات آتشین لاهیجی محتاج است. تا در برابر افکار عمومی و پارلمانها بی عملی و سکوت خیانتکارانه خود را به نظرات بدیع یک وکیل مدعی دفاع از حقوق بشر که شناسنامه ایرانی هم دارد توجیه کند. این نوع مانورهای متقلبانه اسباب چینی است برای جنایت علیه بشریت که با نظرات حقوق بشری آرایش می شود. سفرای عالی مقام سیاست مماشات ظاهرا نگران خشونت هستند. اما لاهیجی آنرا تجویز میکند و میگوید دولت عراق ” می تواند اردوگاه اشرف را تخلیه کند و اگر مجاهدین حاضر به تخلیه نشوند به زور تخلیه کند” لاهیجی که مجوز اعمال زور صادر می کند در ایام تحصیلات حوزوی خوانده است که ”الفتنه اشدُّ من القتل“. اسباب خونریزی را فراهم کردن قانونا مستوجب و سزاوار مجازات است، هر چند مباشرا قوی از مسبب باشد. لاهیجی نمی داند که هنوز کسی از مادر زاده نشده است که مقاومت سازمان یافته یک ملت را ”از سربریده“ بترساند؟ سر ما را که ببرند دهها میلیون ایرانی؛ دشمن آخوندها که زنده اند. لابد بخشی از آنها به دنبال اجرای عدالت در حق قاتلان بهترین فرزندان ملت ایران خواهند رفت.
ترسم از ترکان تیرانداز نیست  طعنه تیرآورانم میکشد
لاهیجی نشنید و نخواند؟
لاهیجی از اصل توارث دول در حقوق بین الملل عمومی بی خبر است؟ نشنیده که مجاهدین بطور قانونی در عراق مستقر شده اند؟ اطلاع ندارد که شهر اشرف با رعایت مقررات، اطلاع و تصویب مقامات ذیصلاح با پول و کار مجاهدین ساخته شده است و نظیر آن از حیث اصول شهرسازی، فضای سبز، تأسیسات ورزشی، تفریحی، بهداشتی، مذهبی و... در خاورمیانه وجود ندارد؟ نخواند که رژیم فعلی عراق باید به لحاظ حقوق مکتسبه مجاهدین احترام بگذارد؟ آگاه نشده که نیروهای اشغالگر علیرغم اعلام رسمی بی طرفی مجاهدین در جریان جنگ علیه عراق، مجاهدین را بمباران کردند و پنجاه نفر را کشتند و تأسیسات شهری را ویران کردند؟ خبر ندارد که مجاهدین بدون عقد قرارداد دائر بر تضمین امنیت ساکنین اشرف توسط اشغالگران سلاح خود را تحویل ندادند؟ لاهیجی کنوانسیون ژنو که موقعیت مجاهدین و تکالیف آمریکا را روشن میکند را مطالعه نکرده است؟
به اطلاع ایشان نرسانده اند که پس از انتقال تعهدات حقوقی ناشی از تعهدات ژنو توسط دولت آمریکا به عراق به فرمان مالکی و طی دو حمله ۵۰ نفر را کشتند و بیش از هزار نفر را مجروح کردند ؟ آیا وقت کرده اند که صحنه حملات زره پوشها را به انسانهای بی سلاح را ببینند؟ دیدند که خودروهای نظامی آدمهای بی سپر را زیر چرخهای خود له می کردند؟ عنایت فرمودند که با چماق سرها را متلاشی میکردند؟ خبر دارند که این «تن بی سپر» مانع حاکمیت مالکی شد؟ شنیده است که قرار و مدار مالکی-کوبلر یک عقد فضولی بوده است و خانم رجوی تنها پس از ایراد ملاحظات و تعیین شرایطی آنرا تنفیذ کرده و اجرای آنرا به اشرفی ها پیشنهاد کردند؟ خوانده است که از قدم اول مالکی با اغماض کوبلر و سفیر ویژه آمریکا برای اشرف خلف وعده کرد؟ که در محل لیبرتی, آب کافی, برق, فاضلاب و.... وجود ندارد. از آزادی و امنیت خبری نیست؟ شنیده است که دولت مالکی بر اساس حق حاکمیتش حتی اجازه دفن اجساد پناهندگانی که پس از تحمل بیماریهای ناشی از حملات کشته شده اند را نمی دهد؟ می داند که حاکمیت مالکی مانع از تأمین آب کافی با هزینه های مجاهدین است؟
لاهیجی خبر نشده که دادگاه مادرید بر اساس شکایت وکیل مجاهدین علیه نخست وزیر عراق و فرماندهان نظامی تحت امر او از جمله کاظم صادق مسئول فعلی لیبرتی به اتهام اعمال حاکمیت مالکی برای کشتار دسته جمعی و جنایت علیه بشریت تحت تعقیب هستند و مسئول فعلی لیبرتی در سفر دو ماه پیش به پاریس به این اتهام بازداشت شد؟ لاهیجی در مدرسه حقوق نخوانده که تحریک و توجیه قتل و کشتار جرم است؟ لاهیجی نمی داند که مصون از تعقیب نیست؟ به چه جرأتی چنین افسار گسیخته می تازد؟ اگر گرفتار شود چه کسی به نجات اوخواهد شتافت؟
به لاهیجی گزارش نداده اند که شورای حقوق بشر ملل متحد - گروه کار دستگیریهای خودسرانه در یک اظهار نظر رسمی مستدل وضعیت فعلی ساکنین لیبرتی را اشخاصی تحت حفاظت کنوانسیون ژنو دانسته و صریحاً اعلام و تاکید کرد که « شرایط لیبرتی مشابه یک مرکز بازداشت است» و هیچ توجیهی برای نگهداشتن افراد فوق الذکر و دیگران در کمپ لیبرتی وجود ندارد» و « چنین بازداشتی خارج از حیطه قانون حقوق بشر بین المللی و قانون داخل عراق است». میداند که دادگاههای عراق هم موقعیت ساکنان اشرف را خلاف قانون ندانسته اند. لاهیجی نشنید که دادگاه عدالت اروپا در چهار رسیدگی, دادگاههای اداری فرانسه , دادسرای پاریس محاکم آلمان, انگلیس وفرانسه پرونده سازیهای گوناگون علیه مجاهدین را مردود شناخته اند و اصرار دولت آمریکا برای ادامه سیاست ایران بر باد ده مماشات با ولایت مطلقه فقیه از طریق گروگانگیری عملی اشرفیان و ذکر نام آنها در لیست تروریستی تمرد آشکار از تصمیمات قوه قضائیه و قوه مقننه آمریکاست؟ خیال میکند که مجاهدین تمام چهل پارلمان و بیش از چهار هزار پارلمانتر را در پنج قاره خریده اند که از حقوق اشرفی ها دفاع می کنند؟
میتوان باور کرد که لاهیجی بی خبر است از اینکه اتحادیه جهانی وکلا معرفی کننده دو ملیون وکیل دادگستری و دویست کانون وکلا در سراسر جهان, از اشرفی ها و حقوق آنها پشتیبانی کرده است؟
هزارها سند وجود دارد که بطلان نظر او را ثابت می کند. آیا او جاهل است؟
حق مقدس اشتباه
نمیتوان پذیرفت که لاهیجی نمیداند , نشنیده و نخوانده. این عذر بدتر از معصیت و فتنه و اسباب چینی برای توجیه حقوقی کشتار کردن است. باید راه برای جبران اشتباهات باز باشد. ما که با کسی دعوای عشقی, ملکی یا ارثی نداریم. شیخ و شاه , هیتلر و استالین حق اشتباه کردن را از خود سلب کردند تا در ننگ و نفرین به درک واصل شدند. حالا به هزارو یک دلیل همه باید به هم کمک کنیم تا سنگی را که لاهیجی به چاه انداخته, به هر زحمتی که شده بیرون بکشیم. اساس ارتکاب جرم از جمله اسباب چینی برای جرائم علیه بشریت و کشتار دسته جمعی قصد و نیت ارتکاب جرم است. تحویز خشونت و زور در حالی مجرمانه است که با علم و اختیار همراه باشد. هنوز قصد و نیت مجرمانه لاهیجی ثابت نشده، اگر این شجاعت اخلاقی را پیدا کند و بگوید تعهدی برای تحریک و توجیه کشتار نداشتم. نادانسته حرفی زده ام و پشیمان هستم. راهی برای تخفیف تشنج ناشی از مصاحبه اخیر او باز خواهد شد.
خطا و توبه
لابد لاهیجی این حدیث نبوی را شنیده است که « کل ابن آدم خطا و خیر الخطائین التوابون»-  همه فرزندان آدم خطا می کنند و بهترین خطاکاران آنانی هستند که توبه میکنند- بد نیست به عنوان مثال در اینجا یک نمونه بارز از شجاعت اخلاقی آقای احمد صدر حاج سید جوادی, قاضی اسبق, وکیل دادگستری, وزیر کشور و دادگستری دولت بازرگان را برای اطلاع همگان و به ویژه لاهیجی بنویسم.
این پیش کسوت سرشناس وکلای دادگستری ایران در ۹۵ سالگی با دلیری به کارنامه خود پرداخت. سره را از نا سره جدا کرد. در بخش پایانی گزارشی تحت عنوان یک عمرتلاش ضمن عذرخواهی از مردم نوشت اگر ما پس از پیروزی انقلاب همچنان شانه به شانه دست در دست هم استبداد را نشانه گرفته بودیم و مشکلات را در سقوط شاه خلاصه نمی دیدیم امکان باز تولید استبداد سیاسی به استباد دینی به این سان راحت و کم هزینه صورت نمی گرفت....»
لاهیجی که در تنظیم اولین طرح رسمی قانون اساسی این رژیم در یک کمیته مخفی و سری همکاری داشت و اسرار این کمیته بعد از دهها سال هنوز به درستی افشاء نشده میتواند از همکار پیشکسوت ما درس بگیرد. طبق معمول لجاجت نکند و از خر شیطان پیاده شود تا ننگ و بدنامی را برای خانواده اش به ارث نگذارد.
لاهیجی لابد این آیه را در قرآن خوانده است که ”هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون“-آیا آنان که می دانند و آنان که نادان هستند برابرند؟ برشت نویسنده آلمانی برای این پرسش پاسخی دارد که ”آنان که نمی دانند نادان هستند ولی آنها که می دانند و کتمان می کنند جنایتکارند“. حالا لاهیجی می تواند جای خود را برگزیند.
 محمد رضا روحانی
۲۸ مرداد ۱۳۹۱

۱ ـ در این نوشته و برای رعایت اختصار اصل، نسب، درجات علمی و مقامات فعلی لاهیجی ذکر نمیشود.
۲ ـ عین مصاحبه را ذیلا مطالعه کنید.
۳ در این نوشته اینجا و آنجا از آیات قرآن , احادیث , قصص و اخبار اسلامی بهره برداری شده است. به قول سعدی «همه قبیله من عالمان دین بودند». من در یک خانواده مسلمان تربیت شده ام. مخاطب نوشته لاهیجی است؛ اطلاعات او در این زمینه از من بسیار بیشتر است و بضاعت من کمتر. امید است این خوشه چینی حمل بر ریاکاری و تظاهر به دینداری نشود. عضو شورای ملی مقاومت ایران هستم و علاوه بر التزام به مصوبه شورا درباره جدائی دین از دولت، از نوک پا تا مغز سر به ضرورت استقرار نظامی لائیک در ایران آینده معتقدم.

Camp Ashraf- كمپ اشرف چيست و كجاست

۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

اطلاعاتی درباره اختلافات مقامات رژیم بر سر بحران در سوریه و مذاکرات محرمانه با آمریکا

جمعه، ۲۷ مرداد ۱۳۹۱ / ۱۷ اوت ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

شبکه تلویزیونی "المیادین" که مقرش در بیروت است، یک هفته پس از سفر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به بیروت مصاحبه ای با او پخش کرد.
جلیلی در این مصاحبه تاکید کرد که ایران آماده انتقال قدرت در سوریه است «به شرط این که این روند داخلی، بدون دخالت خارجی و برپایه انتخابات آزاد باشد.»
این در حالی است که چند روز پیش از آن جلیلی در دیدار با بشار اسد رئیس جمهور سوریه بر پشتیبانی نظام ایران از نظام بشار اسد تاکید کرده بود.
سخنان جلیلی در آستانه سفر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران به جده در پاسخ به دعوت پادشاه سعودی به منظور مشارکت در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری های اسلامی ایراد شده است؛ نشستی که تعلیق عضویت سوریه در این سازمان یکی از مصوبه های آن بود.
مصاحبه جلیلی و سخنرانی محمود احمدی نژاد در اجلاس مکه که در آن هیچ اشاره ای به سوریه و بحران آن نکرد، در حالی که جمهوری اسلامی، همپیمان نزدیک نظام بشار اسد به شمار می آید، نشانگر این است که پشت درهای سیاست در تهران، اتفاقی در حال وقوع است؛ اتفاقی که برخی از منابع آگاه از تصمیم گیری های سیاسی در ایرانی، برخی از گوشه های آن را در اختیار "العربیه.نت" قرار دادند.
جلسات مکرر شورای عالی امنیت ملی ایران درباره سوریهبنا بر اطلاع رسیده به "العربیه.نت" سلسله جلساتی با موضوع بحران سوریه در شورای عالی امنیت ملی ایران برگزار شد؛ جلساتی که آرام نبود و شاهد اختلاف نظر و بگو مگوهایی میان حاضران هم بود.
به طور کلی، تصمیم گیرندگان سیاسی در ایران، آن هایی که جلسات شورای عالی ملی این کشور حضور می یابند، به دو دسته تقیم می شوند. آن هایی که معتقدند "احتمال سرنگونی نظام بشار اسد اخیرا به شکل قابل ملاحظه ای افزایش یافته، از همین رو باید خود را برای "روز پس از سرنگونی او آماده کرد."
سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، این تفکر را نمایندگی کرده و بر آن اصرار می کند.
در مقابل، افرادی که بیشتر چهره نظامی دارند و از سران کنونی سپاه پاسداران به شمار می آیند، خواستار چند برابر شدن کمک های ایران به نظام سوریه در زمینه های اقتصادی و نظامی هستند. حسین طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران، نماینده این تفکر است که آن را در جلسات مطرح کرده و بر آن اصرار می ورزد.
به هر روی، تصمیم گیر نهایی آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران است و شورای عالی امنیت ملی این کشور، در نهایت پیشنهادهای خود برای صدور فرمان، به او ارائه می دهند.
بنا بر اطلاعات رسیده به "العربیه.نت"، در یکی از جلسات، سعید جلیلی می گوید: "از خودمان بپرسیم که آیا در شرایط موجود باید به کمک های خود به نظام بشار اسد به این شکل ادامه دهیم؟ یا این که نتیجه این جنگ باخت است و باید برای یافتن جانشینی بهتر از اسد در سوریه سرمایه گذاری کنیم؟"
در این دیدگاه علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه ایران با سعید جلیلی هم نظر است.
در جلسات یاد شده، حیدر مصلحی وزیر اطلاعات ایران و مسئولان بلندپایه دستگاه تحت مدیریتش، اطلاعاتی درباره وضعیت داخلی سوریه ارائه دادند. آن ها با نگرانی به انگیزه و توانایی رو به افزایش مخالفان بشار اسد اشاره کردند در حالی که به گفته آن ها عزم، اراده و توانایی نیروهای دولتی، در حال افت شدید است.
حسین طائب و همفکرانش اما معتقدند که بحرانی تر شدن وضعیت نظام بشار اسد دلیلی است بر این که باید از رهبری ایران خواسته شود تا کمک های محرمانه به نظام حاکم بر سوریه افزایش یابد. آن ها همچنین نسبت به فقدان کنترل بر شهرهای بزرگ به ویژه دمشق پایتخت توسط نیروهای دولتی ابراز نگرانی کردند.
از همین رو یکی از فرماندهان سپاه پاسداران در یکی از جلسات ابراز عقیده کرد که "باید روند کمک ها به نظام اسد پیش از آن که کار از کار بگذرد افزایش یابد". به گفته او نیروهایی از "حزب الله لبنان" تامین امنیت سازمان های حساس در سوریه را آغاز کردند و در نقاط ضعف نظام مستقر شدند. او ادامه داد که "سپاه پاسدارن" میزان حضور خود را در سوریه به منظور محافظت از منافع جمهوری اسلامی در حال فروپاشی نظام اسد افزایش داده است.
در یکی از جلسات، علی اکبر صالحی اظهار داشت که برپایه دستور محمود احمدی نژاد، وزارت امور خارجه ایران از تابستان ۲۰۱۱، اقدام به ارزیابی کلی و برپایی ارتباطات محرمانه با برخی از شخصیت های سیاسی جدید خارج از حلقه نزدیکان اسد کرده است. به گفته صالحی، این شخصیت هم از درون نظام و هم از میان اپوزیسون سوریه هستند.
ولایتی و دیدگاه آیت الله خامنه ایعلی اکبر ولایتی مشاور آیت الله خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی ایران در امور سیاست خارجی، در برخی از این جلسات شرکت کرد.
در یکی از جلسات ولایتی ابراز عقیده کرد که فروپاشی نظام اسد به برپایی دولتی سنی مذهب تابع پادشاهی سعودی در سوریه خواهد انجامید.
به گفته ولایتی، این سناریو شاید به افزایش تنش میان سنی ها و شیعیان و در نتیجه کاهش نفوذ منطقه ای ایران بینجامد. او خاطرنشان کرد که خامنه ای، نظام اسد را برگ برنده ای استراتژیک در منطقه به شمار می آورد که باید کمک های اقتصادی، امنیتی و مالی را برای آن فراهم آورد. ولایتی در عین حال اظهار داشت که این مساله نافی ضرورت آمادگی برای احتمال سرنگونی نظام حاکم بر سوریه نیست.
علاء الدین حسینی وزیر اقتصاد ایران در یکی از این جلسات درباره کمک های اقتصادی به سوریه سخن گفت. به گفته او به افرادی از "سپاه پاسداران" که تجربه بزرگی در دور زدن تحریم ها کسب کردند، اجازه داده شد تا اقدام به ارائه کمک و مشورت اقتصادی به نظام بشار اسد کنند.
 
توصیه های اخیر جلیلی و طائببرپایه اطلاعات رسیده، جلیلی در یکی از آخرین جلسات، دیدگاه خود را این گونه خلاصه کرد: "بیم اصلی از خلا سیاسی است که با سرنگونی نظام اسد به وجود می آید. دیگر کشورها همچون ترکیه و ایالات متحده آمریکا سعی خواهند کرد تا این خلا را پر کنند. به طور حتم این کشورها برای تاثیرگذاری بر رهبران جدید سوریه و دور کردن آن ها از ایران تلاش خواهند کرد. سرنگونی نظام حاکم بر سوریه می تواند کانال رساندن اسلحه و دیگر کمک ها به حزب الله لبنان را ببندد. این می تواند خسارتی مضاعف برای ایران در پی داشته باشد."
جلیلی افزود: "در درازمدت به نظرمی رسد ادامه ارائه کمک به اسد بی معنی باشد. از همین رو پیشنهاد من این است که حتی به بهای تاثیر بر ادامه کمک ها به نظام اسد، باید به افرادی نزدیک شد که جانشین او خواهند بود."
اینجا بود که حسین طائب پاسخ داد: "این عین خطا است، پیشنهاد من درست عکس این است."

تماس های محرمانه تهران-واشینگتنبه نظر می رسد حتی اگر نظام بشار اسد در مرحله کنونی، بر تمام مخالفان خود چیره شود، اما با توجه به خون های ریخته شده، جدایی های به وجود آمده و خرابی های تحمیل شده بر کشور، این نظام به مرور از درون فروخواهد پاشید. از این رو نظام جمهوری اسلامی اکنون در وضعیتی قرار گرفته که به وضوح نمی داند باید چه سیاستی را در قبال سوریه پیش گیرد، به ویژه آن که اختلاف هایی بر سر این موضوع در میان شخصیت های نظام حاکم بر ایران وجود دارد.
خبرهایی وجود دارد مبنی بر این که گفت و گوی جدی میان واشینگتن و تهران برقرار شده است، گفت و گویی که به مرحله پیشرفته ای رسیده است. این گفت و گو در چند زمینه صورت می گیرد: "پرونده اتمی ایران و نقش این کشور در خلیج، افغانستان، سوریه و حمایت از تنگه هرمز."
شاید سخنان اخیر مقام های اسرائیلی در تهدید ایران به حمله قریب الوقوع نظامی به نیروگاه های اتمی این کشور، تعیین استراتژی جنگ و گمانه زنی درباره مدت زمان آن، در راستای فشار بر تهران به منظور توافق هرچه سریعتر با واشینگن و دادن امتیازهایی درباره سوریه و پرونده اتمی باشد؛ چرا که اسرائیل در خصوص عزم برای اقدام جدی، از تبلیغات پیش از آن پرهیز کرده و اقدام هایش معمولا ناگهانی است؛ مگر این که این بار خلاف آن عمل کند. باید توجه داشت فشار تحریم ها و اقتصاد بحرانی ایران، فشاری دوچندان بر نظام این کشور تحمیل کرده است.
اما سوریه تمام تخم مرغ های خود را در سبد ایران گذاشته است. ایران اما می داند که پس از سوریه خود هدف خواهد بود. از همین رو کانال های محرمانه را با واشینگتن گشوده، است. اکنون هم به طور کژدار و مریض تلاش می کند دست خود را از "خون سوری ها" بشوید.
اما آیا نظام ایران تصمیم نهایی خود را گرفته است؟ کدام راه را در پیش خواهد گرفت؟ این پرسشی است که در روزهای آینده باید پاسخ آن را دریافت.
(العربیه ۲۷ مرداد ۱۳۹۱)

۱۳۹۱ مرداد ۲۵, چهارشنبه

دکترکریم قصیم: کسی که...به سرمی مالد وآفتاب می نشیند!

چهارشنبه، ۲۵ مرداد ۱۳۹۱ / ۱۵ اوت ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button
 کسی که ...به سرمی مالدو آفتاب می نشیند!
 اخیراً عبد الکریم لاهیجی در گفتگو با رادیو فردا راجع به بحران انتقال و جابه جایی اشرفیان به بازداشتگاه ”لیبرتی” شرح و بسطی داده که چکیده آن موضع  زیر است :
«از نظر حقوقی دولت عراق بر اساس اصل حاکمیت بر تمام قلمرو خودش حاکمیت دارد بنابراین می‌تواند اردوگاه اشرف را تخلیه کند و اگر مجاهدین حاضر به تخلیه نشوند، به‌زور تخلیه کند. این مسأله حقوق و قانون است؛...»
ایستار فوق چنان عوضی و فاقد وجهه قانونی است که اگر با قلدرمنشی و تأیید اعمال زور «دولت عراق» و جابه جایی اجباری اشرفیان(یعنی مصداق جنایت علیه بشریّت) همراه نبود, باری,  بیشتر حمل بر یک black out  مغزی درسنین کهولت می شد. نتیجه اش : فراموشی ناگهانی مبانی مشهورحقوق بین الملل (از کنوانسیون ۴ ژنو تا... حقوق بشربین المللی, حقوق انسان دوستانه بین المللی, حقوق پناهندگی و پناهجویی...). البته امکان بروز آلزهایمر در لاهیجی با شبهه موضعگیری فرمایشی شانه می زند!
برای توضیح عرض فوق, بد نیست مروری داشته باشیم در مواضع مراجع اخلاقی, قانونی و شخصیّتهای سیاسی, که هفته ها پیش از مصاحبه لاهیجی منتشر شده بودند. مطالبی که علی الاصول یک ”حقوقدان”ی که خودش را جلو می اندازد و در باره علل و عوامل بحران انتقال اشرفیان به ”لیبرتی”  اظهار فضل می کند می بایست از آنها مطلع باشد و بعد حرف بزند :
- یک‌شنبه، ۲۲ ژوئیه  ۲۰۱۲ , انتشار بیانیه ۲۰شخصیت عالی مذهبی انگلستان، ایرلند و ولز و ۳ وزیر خطاب  به دبیرکل ملل متحد و درخواست برآوردن خواسته های برحق اشرفیان,
- سه‌شنبه، / ۲۴ ژوئیه, (لاهیجی, اگرآلتسهایمری نشده, آموزشی هم که شده این متن را بخواند):
سازمان ملل - مجمع عمومی، شورای حقوق بشر ملل متحد ,نظریه گروه کار بازداشتهای خودسرانه، بالاترین مرجع بین المللی، درباره وضعیت زندانها و بازداشتگاهها :  نظریه مصوب شصت و سومین اجلاس : «شرایط  لیبرتی مشابه یک مرکز بازداشت است  چرا که هیچ امکان حرکت آزادانه و ارتباط با دنیای بیرون وجود ندارد», ساکنان لیبرتی دارای استاتوی “اشخاص حفاظت شده” تحت کنوانسیون چهارم ژنو و پناهجو  هستند، نه اتهامی به آنان وارد شده و نه به اتهامی  محاکمه شده اند, گروه کار بر این باور است که هیچ توجیه قانونی برای نگه داشتن این افراد در کمپ لیبرتی وجود ندارد و چنین بازداشتی خارج از حیطه
 قانون حقوق بشر بین المللی و قانون داخلی عراق است.  گروه کار از دولت عراق میخواهد گامهای لازم را برای اصلاح وضعیت لیبرتی بردارد،  تا با استانداردها و اصول بیانیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی همخوان شود  با در نظر گرفتن تمامی جنبه های این پرونده اصلاح مکفی به معنی آزادی فوری این افراد، برداشتن تمام محدودیتها در تردد آزادانه آنها و حق قابل اعمال برای غرامت طبق بند (۵)۹ کنوانسیون بین المللی حقوق مدنی و سیاسی است.
- چهارشنبه، ۲۵ ژوئیه , بیانیه ۲۰۲۸ وکیل وحقوقدان ازعراق و۹ کشوردیگرعربی در دفاع از حقوق انساندوستانه و خواسته های بحق اشرفیان. (محض اطلاع عبدالکریم لاهیجی متن این بیانیه را این جا می آورم):
- ساکنان اشرف بعنوان افراد حفاظت شده که از حقوق پناهندگی نیز برخوردارند در سالهای اخیر بارها توسط نیروهای عراقی  و بدرخواست رژیم ایران مورد حمله قرار گرفته اند که منجر به کشته شدن ۴۹ تن و زخمی شدن بیش از هزار تن ازآنان گردیده است.
-  دولت عراق تحت فشار رژیم ایران، ساکنان را مجبور کرد که از حقوق ۲۶ ساله شان گذشته با بجا گذاشتن تمامی دارایی هایشان به کمپ لیبرتی  جابجا شوند و در واقع آنان را بی خانمان کرد  .
- دولت عراق در یک اقدام غیر قانونی بعد از گذشت شش ماه از تاریخ امضای یادداشت تفاهم، هر روز به بهانه های مختلف مانع شده است که ساکنان داراییهای خود در اشرف را بفروش برسانند.
- با توجه به اینکه ساکنان اشرف که حدود ۲۰۰۰ نفر از آنها به کمپ لیبرتی انتقال یافته اند دارای معادل ۵۰۰ میلیون دلار اموال منقول و غیرمنقول هستند و  این اموال را طی ۲۶ سال با تلاش و کوشش و پول خودشان خریداری کرده و یا ساخته اند؛
- با توجه به اینکه حق مالکیت در قوانین تمام کشورهای جهان، و منجمله قوانین مربوط به مالکیت در قانون اساسی وقوانین عراق محترم شمرده شده و ماده ۲۳ قانون اساسی عراق مصوب سال ۲۰۰۵ از هر حیث حق مالکیت خصوصی را محترم شمرده و سلب حق مالکیت را ممنوع اعلام کرده است؛
- با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشر که کشور عراق هم بعنوان یکی از اعضای جامعه جهانی و عضو ملل متحد به آن ملتزم و متعهد است؛ درماده ۱۷خود مالکیت فردی و جمعی را محترم شمرده و محروم کردن افراد از این حق را ممنوع اعلام کرده است؛
- و با توجه به بیانیه پارلمان اروپا که بیش از ۲۲۰ نفر از نمایندگان آنرا امضاء کرده اند و از «سازمان ملل متحد، ایالات متحده واتحادیه اروپا خواسته اند با دخالت فوری عراق را وادار سازدکه ازتحمیل محدودیتهای بیرحمانه بر ساکنان  بخصوص بازداشتن آنها از فروش و انتقال اموالشان جلوگیری کند»؛
-  ما وکلا و حقوقدانان امضاء کننده این بیانیه، ضمن محکوم کردن نقض تعهدات و پایمال کردن حقوق ساکنان اشرف و لیبرتی توسط دولت عراق، با قویترین صدا و اعتراض اعلام میکنیم که:
۱. همصدا با پارلمان اروپا ، ما از سازمان ملل، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا می خواهیم که با دخالت فوری عراق را وادار کند تا اِعمال محدودیتهای غیرقانونی و ناموجه خود را  علیه ساکنان اشرف و لیبرتی، بخصوص ممانعت از فروش و انتقال اموال، تحت هر عنوان و به هر بهانه یی، متوقف کند.
۲.دولت عراق باید تسهیلات و تضمینهای لازم را برای مراجعه شرکتها و تجار عراقی به کمپ اشرف فراهم کند تا ساکنان بتوانند اموال منقول و غیر منقول خود راکه به کمپ لیبرتی منتقل نمیکنند فروش برسانند.
۳.یته مستقر در اشرف باید در اسرع وقت اموال متعلق به افرادی  راکه طی ۵ اکیپ به کمپ لیبرتی منتقل شده اند،و این اموال اکنون در کانتینرها بطور خودسرانه و غیرقانونی در اشرف توقیف شده است، به صاحبانش در لیبرتی یا به نمایندگان آنها در اشرف تحویل بدهد.
۴.زمان ملل و کمیساریای عالی پناهندگان باید کمپ لیبرتی را بعنوان یک کمپ پناهندگی تحت حفاظت بین المللی برسمیت بشناسند تا حقوق ساکنان برسمیت شناخته شود.
- یک‌شنبه، ۲۹ ژوئیه , صالح المطلک , معاون نخست وزیرعراق:  نباید برادران مجاهد خلق را به کمپ لیبرتی منتقل کرد...
- دوشنبه ۳۰ ژوییه, بیانیه مشترک پروفسور ریتا زوسموت، رئیس پیشین مجلس فدرال آلمان, پروفسور گونتر فرهویگن، نایب رئیس پیشین کمیسیون اروپا, اوتو برنهارد عضو هیئت رئیسه بنیاد کنراد آدنائر:
 اگرنیازهای انساندوستانه هرچه سریعترمحقق شوندانتقال مابقی ساکنان امری محرزوسریعا قابل جرااست!
- چهارشنبه، ۱ اوت : نامه ۳۰ نماینده کنگره آمریکا به هیلاری کلینتون دردفاع از خواسته های اشرفیان درمورد شرایط غیرقانونی کمپ ”لیبرتی” و لزوم اجرای تعهدات دولت عراق و قولهای مارتین کوبلر.
- ......
می شود چندین برابر بیانیه ها و موضعگیریهای فوق را این جا نقل کرد. ولی به لحاظ امداد پزشکی همین مختصر کفایت می کند. البته در صورتی که هنوز تتمه ی قوّه تمیز و تمرکز در طرف باقی مانده باشد. وگرنه خیر خواهانه به نزدیکان وی توصیه می کنیم برای حفظ آبروی «فدراسیون بین المللی حقوقدانها...» هم که شده, از طریق مراجع قانونی مانع مصاحبه های” حقوقی” عبدُال«وزارت خارجه» شوند.
۱۴ اوت ۲۰۱۲   
 کریم قصیم

۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

آذربایجان تسلیت"آذرآبادگان من جان جانان من است قيمت خون ارس رگ ايران من است"

آذرآبادگان من جان جانان من است
قيمت خون ارس رگ ايران من است
لعنت بر رژیم خمینی پلید و ولایت فقیه خون آشام که به مکیدن خون این ملت اسیر بر پا مانده.ملتی که از لذتهای زندگی محروم است و تمامی امکاناتی که متعلق به آنهاست امروز در جای جای دنیا صرف برپایی محفلهای تروریستی میشود .مردمی که با پای برهنه بر روی دلار راه میرود و با کوچکترین حوادث طبیعی بیشترین آسیبها را می بیند.مرگ بر اصل ولایت فقیه لعنت بر خمینی و دم و دمبالچه هایش در سراسر دنیا.
آذربایجان خون گریه میکند...

هر لحظه آمار کشته و مجروحین افزایش می یابد

دوستان دعا کنید دعا........
همایون سیم لقایی اصل

۱۳۹۱ مرداد ۲۰, جمعه

زوزه های رژیم ـ وحشت از ایستادگی مجاهدان اشرف و یارانشان در جهان


AddThis Social Bookmark Button
زوزه هـای رژیم آخوندی ـ اطلاعات آخوندی پس از ۳۰ سال که مجاهدین را عوامل استکبار جهانی بویژه آمریکا معرفی میکرد، اکنون به اشاره ولی فقیه ارتجاع، در وحشت از ایستادگی مجاهدان اشرف و یارانشان در کشورهای مختلف جهان، مصلحت نظام را در این دیده است که بر روی تقابل ایدئولوژیکی و استراتژیکی مجاهدین با آمریکا و بدنبال آن نهادهای بین المللی، انگشت بگذارد!
 زوزه وحشت گشتاپوی آخوندی در یکی از سایت های زنجیره ای نظام : جنگ صد برابر رجوی علیه جامعه بین الملل
شباهت های ناگزیر صحنه امروز با سی خرداد سال ۶۰
در حالی که  مشاور امنیتی عراق تاکید کرده است که برای بیرون کردن مجاهدین از اشرف از بکارگیری زور اجتناب خواهد کرد، اما در کمال تعجب سازمان این خبر را تحریف کرده و در اطلاعیه ۱۰ مرداد ادعا کرده است که «عراق می گوید به زور گروه ایرانی مخالف را اخراج خواهد کرد».
سازمان متعاقب آن پای کوبلر و نهادهای بین المللی و آمریکا را به عنوان مسببین آنچه او تحت عناوین کشتار، قتل عام و فاجعه انسانی، به میان کشیده و پیشاپیش یک جریان منفی و ترور خزنده علیه این نهادها براه می اندازد. رجوی به سمتی می رود که  این نهادها و از جمله امریکا را در موقعیت فرضی بعد از اقدامات انتحاری و خودزنی و ایجاد درگیریهای فرقه ای قرار داده و میخواهد بدین وسیله به لحاظ روانی آنها را به موضع دفاعی بکشاند.
در اظهاراتی مشابه، نویسندگان شورای مجاهدین، سازمان ملل را بازیچه روابط استعماری و عامل اجرای سیاست های آمریکا قلمداد می کنند تا با جوسازی و جنگ روانی، صحنه این بازی را تا حد توان مخدوش و غبارآلود و تیره کنند. بطوری که فضا برای هر گونه سوءاستفاده و مظلوم نمایی فراهم شود.
 این مثل صحنه ای است که رجوی برای تظاهرات ۳۰ خرداد سال ۶۰ طراحی کرده بود. با این توضیح که این بار هدفش بی اعتبار کردن طرف حساب های جهانی و البته ایدئولوژیکی اش، و در راس آن امریکا است. این رویکرد را می توان به منزله شقی از تضاد انتاگونیستی مجاهدین با آمریکا و به نوعی تلاقی و تقابل دیرینه بر اساس ماهیت ایدئولوژیکی و استراتژیکی مجاهدین در قبال آمریکا تلقی کرد. 
این رویه، ناخودآگاه روزهایی را تداعی می کند که رجوی در فاز به اصطلاح سیاسی در حالی که تواماً هم خط درگیریهای خیابانی و هم تظلم خواهی و مظلوم نمایی را دنبال می کرد، همزمان برای حاکمیت خط و نشان می کشید...

۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه

دکترهزارخانی: کلام الملوک

AddThis Social Bookmark Button
کلام الملوک
باز، طبق معمول ، به دنبال بالا گرفتن موج اعتراض و ابراز نفرت نسبت به گزارش مغرضانه آقای ”تسهیل کننده” یکی از اصحاب سیاست فسیل، این بار معاون سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، (توجه دارید که طول زنجیره عناوین شخصی که سخنگوست، با اهمیتی که وزارتخانه مربوطه برای معترضان یا سؤال کنندگان قائل است، نسبت عکس دارد) وارد صحنه شد تا کلام الملوک را به عنوان فصل الخطاب ابلاغ کند: «ادعاها در خصوص غیر انسانی بودن وضعیت اردوگاه حریه با مشاهدات مقامهای آمریکایی که از این اردوگاه بازدید کرده اند و هم چنین گزارش ناظران سازمان ملل ناسازگار است . طبق این گزارش و دیگر اطلاعات موجود، شرایط زندگی در اردوگاه حریه بالاتر از استانداردهای قابل قبول بین المللی است». ابلاغ کننده کلام الملوک لازم ندیده توضیح دهد که آن ”مقامهای آمریکایی” که اجازه بازدید از زندان حریه را دارند ، همه خدمتگزاران همان وزارتخانه محترمه هستند منتها، به تقلید از نفتکشهای قاچاق کننده نفت رژیم ، با پرچمهای قلابی ”سفیر“  و ”نماینده ویژه” و ... حرکت میکنند. از ”گزارش ناظران سازمان ملل” هم اگر باز منظور همان شبه نفتکشهای قاچاق نباشند، ما خبری جز این نداریم که گزارشگر ویژه بازداشتهای خودسرانه، شرایط زندان لیبرتی را مشابه شرایط بازداشتگاهها ارزیابی کرده است . اما چقدر روشنگر و آموزنده می بود اگر صاحب آن فتوا یا ابلاغ کننده آن لااقل توضیح می دادند که معیار قضاوتشان در مورد قرارداشتن شرایط لیبرتی در حدی ”بالاتر از استانداردهای قابل قبول بینالمللی” چه بوده است : ابوغریب؟ گوانتانامو؟ زندانهای کنونی مالکی؟ یا کهریزک ؟
در کلام الملوک اشاره یی هم به شرط گذاشتن مجاهدین برای حرکت افراد به جا مانده در اشرف به زندان لیبرتی شده است . باز هم چقدر خوب می بود اگر کسی پیدا می شد که به عرض ملوک خانم برساند شرط گذاشتن و گروکشی ، اگر کار ناپسندی است . مثال بارزش را در یکی از همان بیانات الملوک ها (انتقال کامل ساکنان اشرف به لیبرتی عامل مهمی در تجدید نظر ما در لیست سیاه است ) یا در شانتاژهای ”تسهیل کننده” (اگر اشرف را تخلیه نکنید من کنار می روم تا عراقیها هر طور که خودشان خواستند این مشکل را حل کنند) بجویید. کاری که مجاهدین میکنند، شرط گذاری برای کسب یک امتیاز نیست ، مقاومت منفی در مقابل تحمیل و زورگویی است با تنها وسیله یی که عجالتا در اختیار دارند. مقاومت در برابر تجاوز و ستمگری ، وظیفه اول و آخر هر جنبش ”مقاومت عادلانه” است .
آیا واقعا انتظار داشتید گزارش بیشرمانه یی را که در آن به قتل ساکنان بی سلاح اشرف به دست دژخیمان مالکی اشارهیی هم نرفته ، اما در مقابل از استرداد بخش کوچکی از اموال به غارت رفته آنان به عنوان گشاده دستی دولت عراق یاد شده ، قربانیان تجاوز و ستمگری مسکوت بگذارند و از حقشان بگذرند؟ یا انتظار دارید تأیید آن گزارش مفتضح در کلام الملوک را آنها ملوک الکلام تلقی کنند و خود را موظف به اطاعت از آن بدانند؟ انگار خیلی بیشتر از آخوندها از مرحله پرتید.

۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

۱۳۹۱ مرداد ۱۴, شنبه

خبرگزاری مهر-ربوده شدن چهل و هشت ایرانی (بخوانید تروریست) توسط مخالفان بشار اسد.

خبرگزاری مهر: شبکه راشاتودی روسیه از ربوده شدن اتوبوس حامل 48 ایرانی از سوی گروههای مسلح در سوریه خبر داد.

شبکه راشاتودی در خبری فوری اعلام کرد: گروههای مسلح در سوریه، یک اتوبوس حامل 48 ایرانی را در مسیر فرودگاه دمشق ربوده اند.