۱۳۸۹ شهریور ۲۹, دوشنبه

باراک اوباما: براى برخورد با رژيم ايران تمامى گزينهها روى ميز است
باراك اوباما
باراك اوباما
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
باراک اوباما تصريح کرد براى برخورد با رژيم ايران تمامى گزينهها روى ميز است.
رئيسجمهور آمريکا که با کانال تلويزيون سى. ان. بى. سى آمريکا مصاحبه مىکرد گفت: اگرچه وقوع جنگ بهترين راهحل براى حل بحران ايران نيست اما تمامى گزينهها روى ميز است.

کیهان شریعتمداری و ماجرای احمدی نژاد و منشور کورش + تصویر

دوشنبه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

سایت عصر ایران ۲۹ شهریور ۸۹ ـ حمله عجیب شریعتمداری به احمدی نژاد: چرا با منشور کوروش عرق شرم بر پیشانی ملت می نشانید؟!

حسین شریعتمداری، مدیر مسوول کیهان، در یادداشتی تحت عنوان “نگاه معکوس به واقعیتهاى ملموس” بار دیگر به احمدینژاد و رحیم مشایی حمله کرد و از منشور کوروش، بهعنوان خشت نوشتهای یاد کرد که با آن حتی نمىشود یک روستا را اداره کرد!... باید پرسید مقصود ایشان از تأکید بر منشور کوروش بهعنوان نسخهاى براى مدیریت جهان، چیست؟! شاید گفته شود آقاى احمدىنژاد معتقدند کوروش همان ذوالقرنین است و از آن‌جا که در کلام خدا، از ذوالقرنین به نیکى یاد شده است، ایشان نیز منشور کوروش را بهعنوان یک سند الهى و پیام یکى از پیامبران! مطرح کردهاند! که باید گفت؛ جناب احمدىنژاد در همان مصاحبه تأکید مىکند که نمىداند کوروش همان ذوالقرنین است یا نه؟ و اساساً به این مسأله کارى ندارد... ».

متن کامل نوشته کیهان به شرح زیر است:

یادداشت پیش روی برای درج در کیهان یکشنبه نوشته شده بود اما، از آنجا که برادر عزیز و رئیس جمهور محترم کشورمان به نیویورک سفر کرده و مانند همیشه انتظار چالش ایشان با قدرت های استکباری در میان بود، از انتشار این یادداشت که به هرحال نقدی بر اظهارات ایشان است خودداری کردیم، اما، دیروز شاهد اظهارنظرهای فراوان- و البته با انگیزه های متفاوت- درباره سخنان جمعه شب آقای دکتر احمدی نژاد بودیم بنابراین ملاحظه قبلی را مانع از انتشار این نقد دوستانه ندیدیم.

¤¤¤

آن روزها، «جشن های دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی» با هزینه هنگفت و نجومی در جریان بود، سران و مقامات بلندپایه آمریکایی، اروپایی و شماری از کشورهای عربی منطقه برای شرکت در این مراسم پرهزینه، بی مصرف و مردم ستیز به ایران آمده بودند.

حضرت امام (ره) که به تبعید در نجف اشرف اقامت داشتند سخنان روشنگرانه ای در اعتراض به آن ایراد فرموده و پیامی برای ملت ایران فرستاده بودند. در همان روزها، مهندس پسندیده، فرزند مرحوم آیت الله پسندیده- برادر حضرت امام(ره)- به رحمت خدا رفته و اعلام شده بود که به همین مناسبت، مجلس ختمی در مسجد ارک تهران برگزار می شود و مرحوم فلسفی- خطیب توانمند و پرآوازه- سخنران مراسم خواهد بود.

نگارنده که در آن هنگام جوانی کم سن و سال بودم، همراه با چند تن دیگر از دوستان برای شرکت در مراسم ختم مرحوم مهندس پسندیده به مسجد ارک رفتیم، گفته می شد با توجه به پیام حضرت امام(ره) درباره جشن های - به قول ایشان- کثیف و ننگین دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی و از آنجا که مهندس پسندیده با امام(ره) نسبت نزدیک خویشاوندی دارد، به یقین آقای فلسفی درباره جشن های یاد شده و مسائل آن روزها، سخنانی خواهد داشت.

جمعیت انبوهی از همه قشرها به مسجد ارک آمده بودند و حضور آشکار و پنهان پلیس و نیروهای امنیتی کاملا محسوس بود. مرحوم فلسفی در آغاز سخن به پیوند متوفی با بیت شریف حضرت امام(ره) اشاره کرد و هنگامی که از امام(ره) با عنوان «یار سفر کرده» و «فخر العلماء والمجتهدین، حضرت آیت الله العظمی حاج آقا روح الله الخمینی» یاد کرد، جمعیت با صلوات بلند به استقبال سخن ایشان رفتند. مرحوم فلسفی خیلی زود از مقدمه عبور کرد و به آنچه انتظار می رفت پرداخت.

ایشان در اعتراض به جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی، ابتدا با تأسی به پیام حضرت امام(ره) پرسید؛ آیا نادرقلی لیاقت بزرگداشت دارد؟ آیا آغامحمدخان با آنهمه جنایت که روی تاریخ را سیاه کرده است، ارزش جشن گرفتن دارد؟ و...
و اما، آن روزها، یکی از نشریات برای توجیه جشن های دو هزار و پانصدساله شاهنشاهی نوشته بود «کوروش» همان «ذوالقرنین» است که در قرآن از وی به نیکی یاد شده است و نتیجه گرفته بود که تجلیل از «کوروش» تجلیل از اسلام و قرآن نیز هست!

مرحوم فلسفی - تا آنجا که به خاطر دارم- در پاسخ به این دیدگاه، سخنانی قریب به این مضمون داشت: «برخی از علمای اسلام نیز معتقدند که «کوروش» همان ذوالقرنین است ولی اگر ذوالقرنین باشد با کوروشی که شما معرفی می کنید همخوانی ندارد و اساسا با روش و منش شما مغایرت دارد ولی اگر کوروش، ذوالقرنین نباشد، پادشاهی نظیر آغامحمدخان و سایر پادشاهان ستمگر است که جشن گرفتن برای او اهانت به مردم مظلوم خواهد بود» و اما، نکته دقیقی که در این باره گفته شد و یادداشت پیش روی به آن توجه دارد، این که؛ بر فرض کوروش همان ذوالقرنین باشد که در کلام خدا به نیکی و بزرگی از او یاد شده است، ولی در حالی که اسلام عزیز با قرآن، یعنی تنها کتاب آسمانی تحریف نشده و حکمت ها و آموزه های شناخته شده و غیرقابل تردید در میان ما حضور دارد، چرا باید کوروش را جایگزین آن کرده و «منشور» او را به عنوان «الگو» به جهانیان معرفی کنیم؟!


اظهارات آقای دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور محترم کشورمان در مصاحبه جمعه شب- ۲۶/۶/۸۹- ایشان با شبکه خبر، موجی از حیرت توام با تاسف را در پی داشت. ایشان در مصاحبه خویش بعد از قرائت بخش هایی از منشور کوروش، گفت «دنیا به گفته کارشناسان دو مدیریت دارد، یکی آمریکایی که شکست خورد و امتحان خود را پس داده است و حال می پرسند؛ مدیریت ایرانی چگونه است؟ که ما می گوئیم نمونه ای از آن، همین منشور کوروش است» و سپس افزود «و ارزش های والای اسلامی».

درباره این بخش از اظهارات برادر عزیزمان جناب آقای دکتر احمدی نژاد، اشاره به چند نکته ضروری است.

۱- در هویت کوروش مناقشه نمی کنیم و در منشور او که به عنوان اولین منشور حقوق بشر در سازمان ملل به ثبت رسیده است، خدشه ای وارد نمی آوریم و حتی با این فرضیه که کوروش همان ذوالقرنین بوده است، مخالفت نمی ورزیم. اما سؤال این است که بر فرض قبول همه این مفروضات، جناب آقای احمدی نژاد با کدام منطق علمی و اسلامی آنهم از جایگاه رئیس جمهور ایران اسلامی می فرمایند اگر دنیا از ما درباره مدیریت ایرانی سؤال کند در پاسخ آنها «منشور کوروش» را ارائه می کنیم؟!

منشور کوروش را شاه معدوم چند ده سال قبل و در جریان جشن های ننگین دوهزار و پانصد ساله شاهنشاهی به سران کشورها ارائه کرده بود و دیدید و دیدیم و دیدند که هیچ کاری از آن ساخته نبود، جز آن که ایران عزیز زیر چکمه بیش از ۴۰ هزار مستشار نظامی آمریکا و با مدیریت سفارت آن کشور اداره شود!

جوانان این مرز و بوم در خدمت آمریکا برای جنگ به ظفار فرستاده شوند، هواپیماهای ایران برای کمک رسانی به شورشیان هوادار پادشاه سابق یمن در اختیار اسرائیل قرار گیرد. ثروت های عمومی به غارت روند و حتی وزرا و نمایندگان مجلس از سوی سفارتخانه های آمریکا و انگلیس، منصوب شوند... و تازه این همه فقط بخشی از آن ماجرای تلخ و ذلت بار است. بنابراین جناب احمدی نژاد از منشور کوروش انتظار چه معجزه ای دارند که آن را به جای اسلام عزیز می گذارند و عرق شرم بر پیشانی ملت پاکباخته و ایران دوست می نشانند؟!

۲- ممکن است رئیس جمهور محترم کشورمان بگوید که در مصاحبه خویش علاوه برمعرفی «منشور کوروش» به عنوان نسخه ای برای مدیریت جهان! به «ارزش های والای اسلامی» نیز اشاره کرده است که باید پرسید، مگر از نظر ایشان، آموزه ها و ارزش های اسلامی برای اداره جهان نقص و کمبودی داشته و کامل نیستند که جناب رئیس جمهور به زعم خود با افزودن «منشور کوروش» در پی رفع این نواقص و کمبودها!! برآمده اند؟!

و اگر چنین نیست که می دانیم رئیس جمهور محترم-خدای نخواسته- چنین اعتقادی ندارند، باید پرسید مقصود ایشان از تاکید بر منشور کوروش به عنوان نسخه ای برای مدیریت جهان، چیست؟!

۳- شاید گفته شود آقای احمدی نژاد معتقدند کوروش همان ذوالقرنین است و از آنجا که در کلام خدا، از ذوالقرنین به نیکی یاد شده است، ایشان نیز منشور کوروش را به عنوان یک سند الهی و پیام یکی از پیامبران! مطرح کرده اند! که باید گفت؛ جناب احمدی نژاد در همان مصاحبه تاکید می کند که نمی داند کوروش همان ذوالقرنین است یا نه؟ و اساساً به این مسئله کاری ندارد.

ضمن آن که برپایه اعتقادات به اثبات رسیده اسلامی، تنها آن بخش از کلام پیامبران الهی قابل استناد است که در قرآن- یعنی تنها کتاب آسمانی تحریف نشده- آمده است، بنابراین احتمال مورد اشاره نیز بی اساس است و جایی برای طرح ندارد.

۴- آقای احمدی نژاد به یقین انکار نمی کند بلکه بارها تاکید کرده و می کند که امروزه ایران اسلامی به مقتدرترین کشور منطقه تبدیل شده و منحنی پیشرفت های علمی، صنعتی، سیاسی و ضریب اثرگذاری آن در معادلات جهانی قوس صعودی را با زاویه ای نزدیک به قائمه طی می کند. بنابراین باید پرسید اگر عامل و علت اصلی این رشد پرشتاب و همه جانبه حضور اسلام ناب محمدی(ص) بر کرسی اداره کشور است، چرا باید جای آن با منشور کوروش عوض شود؟! و اگر اینگونه نیست- که هست- چرا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نه فقط از این پیشرفت همه جانبه خبری نبوده است بلکه شاهد حرکتی کاملا معکوس بوده ایم؟!

با توجه به این نکته بدیهی آیا اظهارات برادر عزیزمان آقای احمدی نژاد، نگاهی معکوس به واقعیات ملموس و مصداق شکستن نردبان بعد از صعود به بام نیست؟! مخصوصا آن که هنوز قله های فتح نشده ای پیش روی داریم.

۵- مدتی است جناب احمدی نژاد- و رئیس دفتر ایشان که بدون رأی ملت، این روزها صاحب رأی ملت شده است- اصرار دارد به جای «مکتب اسلام» از «مکتب ایران» یاد کرده و ترویج و تبلیغ آن را، همان تبلیغ و ترویج مکتب اسلام معرفی کند! که باید پرسید اگر از نگاه شما «مکتب ایران» همان «مکتب اسلام» است، چرا و با چه انگیزه ای مکتب اسلام را کنار می گذارید؟!

این در حالی است که:

الف: مکتب اسلام، آموزه ها، رهنمودها و مرزهای تعریف شده و شناخته شده ای دارد و تحریف آن امکان پذیر نبوده و نیست و هیچکس نمی تواند و تاکنون نتوانسته است نظر و دیدگاه خود را به عنوان دیدگاه و نظر اسلام معرفی کند و حال آن که «مکتب ایران» یک واژه و مقوله تعریف نشده و بی در و پیکر است و هر کس می تواند نظر و خواسته من درآوردی خود را در آن جای دهد. بنابراین اصرار بر جایگزینی «مکتب ایران» به جای «مکتب اسلام» غیر از عبور از اسلام هیچ مفهوم و معنای دیگری ندارد.

این نکته به اندازه ای بدیهی است که به قول اهل منطق «تصور» آن باعث «تصدیق» خواهد بود. به عنوان مثال، آقای احمدی نژاد، کدام روش حکومتی را در «مکتب ایران» الگو قرار می دهند؟

آغا محمدخانی؟ نادرشاهی؟ پهلوی؟ و... زیرا همه این الگوهای منحط و مردم ستیز در «مکتب ایران» جای می گیرند و چنانچه منظور ایشان از مکتب ایران، دیدگاه و نظرات ملت ایران است که اولاً آنها تا قبل از انقلاب اسلامی حاکمیت نداشته اند که نوع حاکمیت آنان الگو باشد و در جریان انقلاب نیز به وضوح نشان داده اند که مکتب مورد تاکید آنها اسلام است. آیا غیر از این است؟


ب: ممکن است آقای احمدی نژاد بفرمایند که منظور ایشان از «مکتب ایران» و الگوی مدیریت جهان، همان الگوی کوروش است! که در این صورت باید پرسید؛

اولاً؛ آیا با چند کلمه خشت نوشته کوروش می توان یک روستا را اداره کرد؟! ایران و جهان بماند!
ثانیاً؛ جناب احمدی نژاد چه شناختی از روش و منش حکومتی کوروش دارند که می خواهند براساس آن جهان را اداره کنند؟!

این در حالی است که مورخان برجسته و بلندآوازه جهان نیز برداشت درستی از آن ندارند! ثالثاً؛ تاکید بر مکتب ایران به جای «مکتب اسلام» در نگاه همگان به مفهوم عبور از اسلام است که می دانیم مورد نظر آقای احمدی نژاد نیست،
بنابر این باید پرسید منظور ایشان چیست؟!

و اما رئیس دفتر ایشان که آقای احمدی نژاد اظهارات و نظرات وی را منطبق با نظرات خود معرفی کرده است، چندی قبل تاکید کرده بود که دوران اسلام گرایی گذشته است! و در حالی که «مکتب ایران» فاقد تعریف و مرزهای مشخص است، در اجلاس ایرانیان مقیم خارج کشور ادعا کرده بود؛ از آنجا که درباره اسلام برداشت های مختلفی وجود دارد! ایشان مکتب ایران را به جای مکتب اسلام معرفی می کند!

۶- و بالاخره اگر آقای احمدی نژاد عزیز، رئیس جمهور پرکار، ساده زیست، پاکدست، مردم گرا و دارای ده ها ویژگی پسندیده دیگر نبود، نیازی به این یادداشت احساس نمی شد، چرا که آنچه ایشان در مصاحبه تلویزیونی جمعه شب گفته اند، نه فقط تازگی ندارد، بلکه مدتهاست از سوی برخی جریانات مطرح شده و می شود که صد البته قابل اعتنا نبوده و نیستند اما، وقتی رئیس جمهوری مانند احمدی نژاد با اعتقادات راسخ اسلامی چنین سخنان نسنجیده ای بر زبان می آورند:

اولا؛ می دانیم که پیامدهای این اظهارات را نمی دانند و اگر می دانستند به یقین بر زبان نمی آوردند

و ثانیاً؛ بیم آن می رود که کسانی به غلط تصور کنند نظر مطرح شده از جانب ایشان، همان دیدگاه و نظر انقلاب و نظام است و حال آن که آقای احمدی نژاد نظر و دیدگاهی منطبق با آموزه های تعریف شده انقلاب و نظام دارند هرچند که گاه در بیان و توضیح آن بی آن که بخواهند یا متوجه باشند دچار اشتباه می شوند که انشاالله دیگر نشوند.


مصاحبه بدون روسری امان پور با احمدی نژاد مشکل ساز شد + عکس

دوشنبه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

روزنامه رسالت متعلق به باند موتلفه در مقاله ای با تیتر نیش دار «احمدی نژاد میان سکینه و کریستین»، احمدی نژاد و همراهان وی را به شدت مورد حمله قرار داده است.

روزنامه رسالت پنجشنبه ۲۹ شهریور ـ «مصاحبه دکترآقاى احمدى نژاد رئیس جمهور با کریستین امانپور و موضوعات مطروحه در این مصاحبه نشان داد که اطرافیان رئیس جمهور، مشاوران و ترتیب دهندگان اجراى سفر نه به وظایف قانونى خود آگاهند و نه شئونات شخص دوم کشور را مرعى داشته اند. بدین نحو که:
- احمدى نژاد رئیس جمهور نظامى است که مهمترین شاخصه اش اسلامى است و در راس و صدر این نظام ولى امر مسلمین قرار دارد و پشتوانه رئیس جمهور علاوه بر ۲۵ میلیون راى، تنفیذ و تائید مقام عظماى ولایت است. ترتیب دادن انجام مصاحبه آن هم بدون قید شرط با یک خانم خبرنگار مسأله دار اوج بی سلیقگى یا بی توجهى همراهان و ترتیب دهندگان این سفر تلقى مىشود. بدین نحو که:
۱- کریستین امانپور خبرنگار مسأله دارى است که صدها خبر جعلى و مغرضانه را در مورد ایران تولید وپخش کرده و عنصرى است که ورودش به ایران به همین دلایل منع ادارى داشته و دارد.
۲- او مسئول بخش خاورمیانه اى شبکه سى.ان.ان آمریکاست. یعنى همان شبکه ا ى که در فتنه انتخابات دهمین دوره ریاست‌جمهورى عامل پمپاژ دروغ و تقلب به جامعه و عامل گمراهى بخش مهمى از عوام وخواص بود.
۳- پس جابه جایى مسئولیت کریستین امانپور از سى.ان.ان به اى.بى.سى نه تغییر در ماهیت وى بهعنوان یک عنصر ضدایرانى و نه تغییرى در مواضع دو شبکه خبرى آمریکا داشته و دارد.
۴- ترتیب دهندگان این مصاحبه حتى به خود جرأت ندادند که به این خانم توصیه کنند که اگر مایل به مصاحبه با رئیسجمهور هستى باید یک روسرى و لو نازک روى سرت بیندازى و این طور مکشفه باشخص دوم نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران به گپ و گفت ننشین!
۵- به نظر مىرسد فضاى نیویورک و مواجهه با غول رسانه ای سى.ان.ان و اى.بى.سى چنان مسئولین ادارى تدارک کننده این سفر را فراگرفته بود که اقتدار رئیس جمهور ایران و لزوم حفظ آن را سالبه به انتفاء موضوع نمود.
۶- از ایراد شکلى به این مصاحبه که بگذریم، مهمترین ایراد ماهوى براى مصاحبه طرح موضوع سکینه محمدى - موضوع پیش پا افتاده و خارج از حوزه قوه مجریه - بود که رئیس جمهور مىتوانست با یک جمله این موضوع را مربوط به استقلال قوه قضائیه بداند و با طرح اصل تفکیک قوا از آن بگذرد که با همه زرنگى نگذشت و به توجیه و تاویل موضوعى که اصلاً ربطى به قوه مجریه ندارد پرداخت و با ورود به مقوله سنگسار، به همان دامى افتاد که قبلاً در موردعفاف و حجاب افتاده بود.
۷-به این ترتیب، توجه به بزرگ نمایى سخنان رئیسجمهور با توجه و سلیقه و ذائقه آمریکایى جماعت در بدو ورود در دام غفلت اطرافیان (مشاوران و ملازمان) و عدم هوشیارى رئیس جمهور احمدىنژاد باعث شد دوم شخص مملکت در اولین حضور در خاک دشمن بین دو مظنون و متهم و مجرم یعنى سکینه و کریستین قرار گرفت و این در شان احمدى نژاد برگزیده ۲۵ میلیون ایرانى نبود و این هزینه حضور در حاشیه و خروج از متن را ملت از چشم مشاوران و ملازمان رئیس جمهور مىبیند.

بیانیه دولت فرانسه در محکومیت برنامه اتمی رژیم ایران

دوشنبه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

سفیر فرانسه در شورای امنیت ملل متحد بیانیه این کشور در محکومیت برنامه اتمی رژیم ایران را قرائت کرد. در این بیانیه آمده است: رژیم ایران به خودداری از احترام به تعهدات بین المللی و پایبندی به التزامات شورای امنیت و شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی ادامه میدهد. رژیم ایران به فعالیتهای خود برای غنی سازی اورانیوم و پروژه های آب سنگین، که ناقض درخواستهای مکرر جامعه جهانی و عاری از هرگونه هدف معتبر مدنی است، ادامه میدهد. ، من میخواهم تصریح کنم که برنامه اتمی این رژیم برای مقاصد مدنی نیست. بیانیه فرانسه هم چنین خاطر نشان میکند: رژیم ایران قصد خود برای شروع ساخت سومین تاسیسات غنی سازی اورانیوم در دوره اول سال ۲۰۱۱ را بدون ارائه اطلاعات خواسته شده توسط آژانس اعلام کرده و این مخالف توافق اقدامات حفاظتی است و این کار را بعد از فاش شدن یک تاسیسات مخفی غنی سازی در قم انجام داده است.
- همانطور که مدیر کل؛ اخیراً در افتتاحیه جلسه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی تأکید کرد، همکاری رژیم ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی ناکافی و رو به وخامت است. رژیم ایران از جمله با انتصاب ۲ بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی در ماه ژوئن مخالفت کرده و به عدم همکاری برای حل مسائل باقی مانده، شامل مسائل مربوط به ابعاد نظامی برنامه ایران ادامه میدهد.
فرانسه هم‌چنین نسبت به فعالیتهای رژیم ایران فراتر از موضوع هسته یی، به طور خاص در صادرات تسلیحات و برنامه موشکهای بالستیک آن شدیداً نگران است. رژیم ایران به فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیکی که میتوانند سلاح هسته یی منتقل کنند، از جمله راه اندازی استفاده از تکنولوژی موشک بالستیک، ادامه میدهد.
ژرارد آرو Gerard Araud، سفیر فرانسه در ملل متحد می افزاید:
پاسخ ما باید قاطع باشد. شورای امنیت و کمیته ۱۷۳۷ باید روی نقض قطعنامه‌های شورای امنیت تمرکز کنند و پاسخ مناسبی (به این رژیم) بدهند.
سفیر فرانسه از تمامی کشورها خواستار همکاری با شورای امنیت و کمیته نظارت بر اجرای تحریم ها شد و افزود: کشور من درخواست مطرح شده توسط نماینده دائمی ژاپن مبنی بر تشکیل فوری هیأت کارشناسان را کاملاًتایید میکند».

وزیرخارجه آمریکا، در مورد افشاگری جدید مقاومت در آبیک قزوین گفت:جامعه اطلاعاتی کشور ما و سایر کشورها آن را تجزیه و تحلیل خواهند کرد

دوشنبه، ۲۹ شهریور ۱۳۸۹ / ۲۰ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا، در مورد تاسیسات اتمی مخفی رژیم در آبیک قزوین که در کنفرانس اخیر مقاومت ایران در واشنگتن افشا شد، گفت: این موضوع توسط جامعه اطلاعاتی آمریکا و سایر کشورها بررسی میشود و همین گونه گزارشها بود که به کشف تاسیسات قم منجر شد و این پیام قوی را به جامعه بین المللی فرستاد که جهان باید مراقب آن چه در ایران میگذرد باشد. اِی بی سی پرسید: سایت جدید مخفی افشا شده توسط تبعیدیان و مخالفان ایرانی را شما چگونه توضیح می دهید؟
هیلاری کلینتون گفت: جامعه اطلاعاتی کشور ما و سایر کشورها آن را تجزیه و تحلیل خواهند کرد، فکر می کنم که جامعه اطلاعاتی بایستی به تجزیه و تحلیل همه داده ها یی که موجود است بپردازد و این گونه اطلاعات بود که منجر به کشف تاسیسات قم شد، و این پیام قوی را به جامعه بین المللی فرستاد تا مراقب آنچه که در ایران می گذرد باشند، زیرا این تنها ایالات متحده نیست که نگران است، بلکه همه ما نگران هستیم.
یاد آوری میکنیم که تأسیسات پنهانی غنی سازی رژیم در قم، نخستین بار در سال ۲۰۰۵ از سوی مقاومت ایران افشا شد و در سپتامبر سال ۲۰۰۹ رئیس جمهور آمریکا به همراه سران فرانسه و انگلستان در مورد آن هشدار داد.
وزیر امور خارجه آمریکا در بخش دیگری از این مصاحبه در مورد سرکوب مردم ایران توسط دیکتاتوری آخوندی گفت: سپاه پاسداران و بسیج و دیگر نهادهای نظامی به‌طور فزایندهیی قدرت را قبضه کردهاند و من میدانم که این مشغله ذهنی مردم ایران است. ما فقط خواننده گزارشهای رسیده از ایران هستیم، در حالی که برای خود مردم ایران، این مسائل بسیار رنج آورتر است.
وی در مورد نظام آخوندی گفت: ابتدا گفتند این یک جمهوری خواهد بود، سپس ما شاهد یک انتخابات بسیار مخدوش بودیم، و در نتیجه مقامات رژیم برای اعمال قدرت خود هرچه بیشتر به قوه قهریه روی آوردند.

۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

افشای ماجرای نخستین ترور بختیار از زبان انیس نقاش تروریست بین‌المللی


افشای ماجرای نخستین ترور بختیار از زبان انیس نقاش تروریست بین‌المللی



انیس نقاش از نیروهای مبارز لبنانی در گفت وگو با ویژه نامه «رمزعبور» روزنامه ایران جزییات کاملی از نحوه ترور شا‍‍‍‍‍پور بختیار را منتشرکرد.

به گزارش خبرآنلاین اهم مطالب این گفت وگو به این شرح است:

*ایران در پوشش خبری جریان ترور بختیار کوتاهی می کند.

*من در گفت وگو با بازجوی فرانسوی تاکید کردم که فرق من با شما این است که من به ترور بختیار افتخار می کنم وبه ان اعتقاد دارم اما شما تنها دستورات مافوق را عمل می کنید.

*جمهوری اسلامی فقط می دانست که بختیار در حال تهیه طرحی برای کودتا است اما نیرویی برای مقابله نداشت.حکم اعدام بختیار صادر شد.

*طرح مدونی برای اعدام بختیار تهیه کرده بودیم که متاسفانه آقای خلخالی مرتکب اشتباه شد و اعلام کرد که برای ترور بختیار به پاریس کماندو فرستاده است. این امر سبب شد که بختیار نه جواب تلفن بدهد و نه وقت ملاقات. همین اظهارات باعث شد که وقت ملاقات من برای تمام کردن کار وی کنسل شود.

*من که حجت را برخود تمام می دیدم یک کلت هفت میلیمتری تهیه کردم و رفتم سراغ بختیار.

*متاسفانه دفتر بختیارضد گلوله بود و من به وی دست نیافتم و توسط پلیس بازداشت شدم.

*در یک جلسه ای که محمد منتظری نیز حضور داشت اطلاعاتی از کودتای بختیار طرح شد. وی معتقد بود باید وی ترور شود اما نیرویی تحت نظر وی نبود.

*بعد از دستگیری من و فرار بنی صدر برخی از بچه های سپاه به دیدار امام رفتند و درخواست ترور بنی صدر را طرح کردند.اما امام نپذیرفت.

*هشت فرانسوی در لبنان گروگان گرفته شده بودند و فرانسه برای آزادی آنها با ایران به مذاکره پرداخت.در این مذاکرات شروط مختلفی از جمله آزادی من از زندان فرانسه طرح شد.

*درباره هشت گروگان بازجوی فرانسوی با من وارد مذاکره شد. من پنج شرط مطرح کردم. از جمله اجرای تعهدات فرانسه در قبال نیروگاه هسته ای ایران و توقف فعالیت رجوی در خاک فرانسه.

*یکدیگر از شروط آزادی من وت یمم بود.

*فرانسه به غیر از من تمام اعضای تیم ترور بختیار را آزاد کرد.

*پس از عدم آزادی دست به اعتصاب غذا زدم.وقتی به طرف فرانسوی دریافت که من در این امر مصمم از آقای رفیق دوست خواست که با من مذاکره کند. وی به من اطمینان داد که مذاکره ایران و فرانسه درباره من ادامه دارد و سرانجام ۴ ماه بعد آزاد شدم.


منبع: خبرآنلاین

برگرفته شده ازسایت پژواک ایران

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

با دوبرابر شدن قیمت نان صفهای جلوی نانوایی ها کاهش!

جمعه، ۲۶ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

با دوبرابر شدن قیمت نان صفهاي جلوي نانوايي ها كاهش!دو برابر شدن قیمت نان بسیاری از مردم استان گلستان را از نان خوردن انداخته است.

خبرگزاری حکومتی مهر: در پی افزایش دو برابری نرخ نان در هفته جاری در گلستان و نارضایتی مردم از این وضعیت، مسئولان غله و خدمات بازرگانی گلستان اعلام کردند: نرخ نان تنها در ۵۹۰ واحد خبازی استان دو برابر شده است.

به گزارش خبرنگار مهر در گرگان، مدیرکل غله و خدمات بازرگانی گلستان شامگاه چهارشنبه در نشست بررسی افزایش نرخ نان در شبکه سبز استان افزود: این تعداد خبازی تنها ۲۹ درصد واحدهای خبازی استان را شامل می شود.

سید حمید رضا میرآفتاب اظهار داشت: در این تعداد واحدهای خبازی نرخ نان بربری از ۵۰۰ ریال به هزار ریال در هفته اخیر افزایش یافته است.

وی تعداد کل واحدهای خبازی استان را دو هزار و ۳۵ واحد اعلام کرد و گفت: ۱۰ درصد این واحدها آزادپز هستند که نرخ نان در آنها از دو هزار و ۳۰۰ تا پنج هزار ریال به ازای هر قرص نان است.

میرآفتاب بیان داشت: همچنین ۹۳۵ واحد خبازی استان روستایی است که ۴۶ درصد تعداد نانواییهای استان را شامل می شوند و نرخ نان در این واحدها از ۵۰۰ ریال به ازای هر قرص به ۷۵۰ ریال رشد یافته است.

مدیرکل غله و خدمات بازرگانی گلستان عنوان کرد: ۷۷۰ واحد خبازی شهری غیر از نانوایی های آزادپز وجود دارد که نرخ نان در این واحدها در گذشته نیز به ازای هر قرص ۷۵۰ ریال بوده است و اکنون به ازای قرص، ۲۵۰ ریال افزایش را شاهد هستیم.

وی افزود: در این واحدها همزمان با افزایش وزن چانه از ۴۰۰ به ۴۳۰ گرم، نرخ نان بربری از ۷۵۰ ریال به هزار ریال در روزهای اخیر رسیده است.

افزایش نرخ نان کنترل شده است!
میرآفتاب درباره نرخ گذاری نان در استان گفت: کمیته ای مربوط نسبت به نرخ گذاری نان در استان اقدام می کند که متشکل از این اداره کل، معاونت برنامه ریزی استان، بازرگانی، تعزیرات، شورای شهر، اتحادیه خبازان است و هر گونه تعیین و تغییر نرخ نان با کنترل این کمیته صورت می گیرد.

مدیرکل غله و خدمات بازرگانی گلستان اظهار داشت: نرخ گذاری نان براساس پارامترهایی صورت می گیرد و هر سال با در نظر گرفتن این پارامترها، نسبت به اعلام نرخ جدید اقدام می شود.

وی با بیان اینکه پارامترهایی مختلفی در تعیین و افزایش نرخ نان دخیل است، عنوان کرد: هزینه های کارگر و تولید و قیمت آرد از جمله عوامل در تعیین قیمت نان است.

سید حمید رضا میرآفتاب خاطرنشان کرد: قرار بود نرخ نان از اواخر سال گذشته و اوایل سال جاری همزمان با سایر استانها، در گلستان افزایش یابد که بنا به دلایلی این کار صورت نگرفت.

وی خاطرنشان کرد: با توجه به عقب ماندگی این استان نسبت به سایر استانهای همجوار، افزایش نرخ نان در روزهای اخیر در استان اعمال شد.

صفهای خبازیهای گلستان کاهش یافت!
مدیرکل غله و خدمات بازرگانی گلستان بیان داشت: همزمان با افزایش نرخ نان از چند روز گذشته شاهد آن هستیم که در پیشخوان های خبازی ها، نان موجود است و صف های نانواییها نیز کمتر شده است.

وی افزود: بدون شک این امر در افزایش کیفیت نان یز تاثیر دارد و مردم به خبازیهایی که نانوان با کیفیت ارائه می کنند، مراجعه کنند.

اکنون نرخ نان بربری در نانواییهای برخی شهرهای گلستان از جمله گرگان و گنبد، از ۵۰۰ ریال به هزار ریال به ازای هر قرص نان افزایش یافته است.

همچنین قیمت هر قرص نان لواش از ۳۵۰ ریال به ۴۰۰ ریال افزایش یافت و وزن چانه هر قرص نان بربری نیز از ۴۰۰ گرم به ۴۳۰ گرم افزایش یافت و وزن چانه هر قرص نان لواش نیز همان ۲۱۰ گرم باقیمانده است.

علاوه بر آن، قیمت آرد تحویلی به واحدهای نانوایی از هر کیلوگرم ۷۵ ریال ، به هرکیلوگرم ۴۵۰ ریال افزایش یافته است.

افزای نرخ نان از اوایل هفته جاری در مناطق مختلف گلستان موجب نارضایتی اهالی منطقه شده است.


سوء قصد به جان یک زندانی در زندان گوهردشت کرج

جمعه، ۲۶ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

عوامل ناشناسی در زندان گوهردشت کرج در یک سوءقصد اقدام به بریدن سر محسن آرمین، استاد کیکبوکسینگ نمودند.

به گزارش هرانا،در این سوء قصد حسن آرمین که از ناحیه پا در اثر شکنجه های پلیس جنایی فلج شده بود، به شدت از ناحیه گردن مجروح شده و پس از مداخله سطحی توسط بهداری به بیمارستانی در خارج از زندان منتقل شد.

حسن آرمین مربی کیکبوکسینگ و از اساتید رزمی کار و دارای سبک در شهرستان قزوین است که با پرونده سازی پلیس جنایی منطقه، بازداشت و برای پذیرش اتهام به شدت مورد شکنجه قرار گرفته و در اثر این شکنجه از ناحیه نخاع آسیب دیده و فلج شده است.

خبرگزاری هرانا پیشتر از وجود باندهای مافیایی در زندان رجایی شهر پرده برداشته بود که اقدام به حذف فیزیکی زندانیان می کنند، این باندها از سوی مسئولین زندان به صورت سازمانیافته عمل می کنند.




افزایش ۶ برابری آمار زنان مطلقه در کشور

جمعه، ۲۶ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

کارشناس علوم رفتاری از افزایش ۶ برابری آمار زنان مطلقه در جامعه اظهار نگرانی کرد و افزود: بر اساس آمارها هم اکنون یک میلیون مرد مطلق و ۶ میلیون زن مطلقه در کشور وجود دارند.

به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر، مجید ابهری با اشاره به بررسی آماری سازمانهای مردم نهاد در مورد تنهایی مردان و زنان ایرانی پس از طلاق گفت: بر اساس آمارها هم اکنون یک میلیون مرد مطلق و ۶ میلیون زن مطلقه در کشور وجود دارند.

وی افزود: آمارها نشان از ۵/۹ میلیون مرد مجرد (سنین ۲۰ تا ۳۴ ساله) و هفت میلیون دختر مجرد (۱۵ تا ۲۹ ساله) در کشور می دهد.

ابهری اظهار داشت: افزایش زمان مطلقه بودن و افزایش آمار دختران تحصیلکرده همراه با مشکلات اقتصادی و اشتغال در جامعه موجب کاهش ازدواج در کشور شده است.

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

مقاله ای از دختر خلخالی"قصاب جنایتکار خمینی"در مورد حجاب اجباری.


گوهر نیستم و صدف نمی خواهم.

من از حرف زدن در مورد حجاب خسته نمی شوم. در تمام سال های کودکی و جوانی ام، «حجاب» بخشی از زندگی من بوده و سرنوشت مرا تعیین کرده است. با آن بزرگ شده ام. دو رو برم در خانواده تقریباً همه محجبه اند و مادرم هنوز هم مرا به خاطر به قول خودش « اهمال و کوتاهی در حجاب» نبخشیده است.حجاب بزرگترین چالش فردی و سیاسی زندگی من بوده است. بعدها وقتی از کودکی در آمدم، به دانشگاه رفتم و خواندم و دیدم که بزرگترین چالش زندگی زنانی بوده است که من حتی با آنها در بسیاری جهات دیگر متفاوتم.

بگذارید برایتان بگویم تجربۀ تلخ من با حجاب چگونه آغاز شد؟ به خاطر دارم روزی را که برای نخستین بار می بایست جلوی پسرهای فامیل که با آنها هم بازی بودم و در بسیاری موارد با آنها رقابت می کردم، روسری بپوشم. حس تحقیر می کردم. احساس می کردم فلج شده ام و در نگاه آنها خُرد. بخصوص در نگاه یکی شان می خواندم که : «دیدی بالأخره چطور مغلوب شدی؟» قضیه اما فقط مربوط به پوشش نبود. بس فراتر از این بود. موارد متعددی اتفاق می افتاد که وقتی سخت سرگرم بازی یا به خود مشغول بودم، صداهایی عتاب آلود از گوشه و کنار می آمد که : « درست بنشین، لباست را درست کن. همه جایت پیداست. روسریت را بکش جلو، چادرت عقب رفته، گردنت پیداست، موهایت پیداست و ...» هرگز نمی دانستم معنای پس پشت این عتاب و خطاب ها چیست و اصلاً چرا باید به این شیوه مورد خطاب قرار گیرم.

چیزکی شورش وار در تمام آن سال ها در من رشد می کرد و من در تلاش بودم تا با انواع ترفندهایی که می شناختم میان انتظارم از خودم و انتظار دیگران از من که رابطۀ پیچیده ای توأم با عشق و نفرت را با آنها تجربه می کردم، بر قرار کنم. هر چه بیشتر کتاب های مطهری را می خواندم، کمتر قانع می شدم و دست آخر دیگر اصلاً خود را طرف خطاب او نمی دانستم. از نظر من او روحانی ای باسواد بود که خیلی چیزها می دانست و در مورد تجربه های شخصی و اجتماعی از حجاب هرگز هیچ . نمی توانستم برایش احترام زیادی قائل باشم . برج عاج نشینی این روحانی و عالم دینی که مرگش نیز در جو آن سالها تأسف آور هم بود، به نظرم نابخشودنی می آمد. او چه می دانست پوشیدن روسری که در آن عالم بچگی هیچ نیازی به آن نیست، چه حسی دارد؟ کمتر از آن می دانست که برای من پوشیدن حجاب برای نخستین بار به مردن می مانست و نمی توانستم خودم را قانع کنم که چرا یک کودک دختر که هیچ علامتی از زنانگی در او مشاهده نمی شود، به صرف اینکه به سن خاصی رسیده باید روسری و بعد ها هم چادر سر کند. حال گیرم که مزایایی که او در کتاب مسألۀ حجاب از آنها یاد می کرد و من هرگز تا به امروز به آنها پی نبرده ام، حقیقت داشته باشند.

تجارب و تحقیرهای شخصی من و دیگران از حجاب در هیچیک از کتاب های جلد اعلای روحانیون حوزه که بارها و بارها هم تجدید چاپ شده اند، یافت نمی شود. کمتر از آن در شعارهای رنگارنگی که برای پاسداشت این وظیفۀ خطیر به خورد ما می دهند. بگذارید بگویم که بعد از آن تجارب کودکی تحقیر آمیز ترین جمله ای که در مورد حجاب شنیده ام این جمله بوده است که: « حجاب برای زن مثل صدف است برای گوهری!» می توانستم جملاتی با شأن بیشتر از این قبیل که :« خواهرم، حجاب تو کوبنده تر از خون من است!» را تحمل کنم، اما جملۀ فوق را هرگز. در جملۀ نخست توهینی نهفته است که برای هر انسانی قابل درک است. بی آنکه سازنده یا سازندگان آن را دیده باشم، می توانم حدس بزنم که در روانشناسی تخریب شخصیت باید زبر دست بوده باشند. شما هم می توانید حس کنید چرا. در این جمله ستایش با تحقیر توأم می شود. با تعریف از زن، اما، فقط به عنوان موجودی که باید زیبا باشد. بگذریم. اینها را شما بس بهتر از من می دانید. در جملۀ بعدی اما نوعی شأنیت را احساس می کنم. از مبارزه جویی اش همراه با احترامی که برای زنانگی من قائل می شود، خوشم می آید، ولو آنکه مرا نفهمد و از منِ زن سرسری بگذرد.

بزرگتر که شدم، اما قضیه ابعادی پیچیده تر به خود گرفت. تقریباً به زودی متوجه شدم که باید میان روسری و چادر فرق بزرگی قائل شوم. اگر روسری برای کنترل جنسی من بود؛ البته به شیوه ای بس ناموفق، یا برای آن بود که کم کم مرا از عالم بچگی بِکنند و به زور زنم کنند و زن بودن را به خوردم بدهند، بحث چادر چیز دیگری بود. می دیدم که مادرم و بسیاری دیگر از زنان دور و برم از چادر به شیوه های مختلف استفاده می کنند. هرجایی هر چادری را نمی پوشند و تازه هر جایی هم خیلی تنگ رو نمی گیرند. به ویژه وقتی قرار بود روحانی معظمی قدم به خانۀ ما بگذارد یا آنکه ما قرار بود نزد روحانی معظمی برویم، می دیدم که خانم ها از همیشه تنگ تر روی می گیرند و طبیعتاً در این میان دائماً با این خطاب روبرو می شدم که : «مواظب حجابت باش!»، یعنی آنکه تنگ رو بگیر. آیا این آقایان نامحرم تر از بقیۀ مردها بودند؟ به نظرم آری. هرچه درجه و مقام بالاتر می رفت، صورت باید بیشتر پوشیده تر می ماند. حجاب با قدرت همواره پیوندی ناگسستنی داشته است.

چادر فقط یک پوشش نبود و نیست. با چادر هزار نوع فاصله گذاری، کدگذاری، همرنگ شدن، متمایز شدن، و امتیاز دهی و امتیازگیری و ... صورت می گرفت و می گیرد. من نیز باید می آموختم که در سلسله مراتب قدرت اریستوکراتیک روحانیت چگونه از چادر باید استفاده کرد. چطور باید آن را به ابزار قدرتی بدل کرد و بر دیگران اعمالش کرد. باید می آموختم چگونه علائم و نشانه ها را به کار بگیرم و با آن برای خودم سری میان سرها بشوم، به رسمیت شناخته بشوم، دیده شوم، مزایا به من تعلق گیرد. ثابت کردم که استعدادش را ندارم.

صرف پوشیدن روسری و مانتو هم کافی نبود؛ همچنانکه وقتی برای نخستین بار یواشکی مانتو وروسری را آزمایش کردم، احساس برهنگی می کردم. امروز می دانم که بیش از احساس عریانی جسمی، عاری شدن از آن همه عقبه، از آن همه علامت گذاری، از آنهمه مزیت و تشخص و اعتبار، از آن اریستوکراسی بود که آشفته و پریشانم می کرد. پوشیدن مانتو وروسری با همۀ ترس ها و خطرهایش، اما مزیتی ماجراجویانه و بس چشمگیر داشت. مرا در کنار بسیاری چیزهای دیگر وادار ساخت تا به دنبال بی بهره شدن از مزایای اجتماعی و سیاسی ای که با حجاب و چادر همراه بود، قدم در راهی دیگر بگذارم. با پوشیدن مانتو وروسری، بی هویت و خالی شدم و حال نیاز بود که هویت جدیدم را خودم بسازم.
مطمئنم که کسان بسیاری این تجارب را از سر گذرانده اند و من در این میان تنها نیستم. مجاز نیستم در اینجا از آن ها یاد کنم، اما برایشان سخت احترام قائلم. تنها می کوشم از خلال گشودن این تجربۀ شخصی به این پرسش پاسخ دهم که چرا حجاب چالشی اساسی برای ما زنان است و نمی توان از آن به سکوت گذاشت. خاصه در این روزها که مسأله ابعادی تلخ به خود گرفته است. تو گویی می شود یک شبه همۀ مبارزات و چالش هایی را که زنان بسیار در این راه متحمل شده اند، نادیده گرفت. به گمان من این امر غیر ممکن است. نمی خواهم در اینجا پر دور بروم و از این حرف بزنم که بحث پوشش آزادانه در کنار بحث آموزش از نخستین خواسته های زنانی در ایران بوده است . کتاب های تاریخی پر اند از ماجرای زنانی که همچون من از این پوشش همراه با مزایای نخواستنی آن حس تحقیر داشته اند و حتی بعضاً به همین خاطر مجبور شده اند در کنار دولت هایی بایستند که از آنها هیچ دل خوشی نداشته اند، بلکه تنها مزیتشان این بود که بعد از گذر از دالان های تنگ تاریخ پر از وحشت زنانه، دستکم به این امر رضایت دادند که زنان تا حدودی از پستوی خانه در بیایند. امثال محترم اسکندی و صدیقه دولت آبادی و تاج السلطنه و مهر انگیز منوچهریان و نویسندگان شجاع عالم نسوان که در نهایت قربانی بی پروایی خود شدند، تنها مشهورترین های این تاریخ اند.

برای من چالش حجاب اما تنها به پوشیدن یا نپوشیدن مانتو و روسری یا چادر خلاصه نشد. بحث دیگر بر سر خود پوشش اجباری بوده و هست. در تمام این سال ها چالش ابعادی دیگر و وسیعتر به خود گرفت و از بحث فردی به بحثی اجتماعی و سیاسی بدل شد. کیست که نداند در تمامی این سال ها «بی حجاب» بودن از مؤثرترین حربه ها برای خاموش کردن صدای زنان معترض بوده است. بی حجابی با ضد انقلاب بودن یکی شد و این واقعیت به سادگی نادیده گرفته شد که اگر نگوییم اکثریت زنان، اما تعداد کثیری از آنها که در انقلاب شرکت جستند و شعار «مرگ بر شاه» سر دادند، بی حجاب بودند. از این هم نمی گویم که پس از انقلاب، حکومت تازه تأسیس پس از یک مدارای موقتی با تغییر ناگهانی لحن و گفتارخود زنان بی حجاب را ضد انقلاب و مزدور امپریالسم خواند و تظاهرات گوناگون زنانی را که حجاب اجباری را زیر سؤال بردند، سرکوب کرد. اینها قضایایی هستند که بعدها به کرات روایت شده اند. حتی برای خود من نیز در آن عالم کودکی کم کم این موضوع بس بدیهی به نظر می آمد که کسی که حجاب ندارد، ضد انقلاب است. تنها بعدتر ها بود که به یاد آوردم و فهمیدم که زنان خانه نشین مذهبی از قضا کمتر از بسیاری دیگر در تظاهرات ضد رژیم شاه شرکت جستند و بسیاری از نسل های قدیمی محافظه کار آنها که دیگر خود را صاحب بی چون و چرای انقلاب می دانستند و از مزایای حکومت اسلامی چه بهره ها که نبردند، اصلاً قبول نداشتند که زن بتواند به تظاهرات برود و فریاد بزند. در خانۀ خودمان و در میان خویشان دور و نزدیک این جدال را از نزدیک تجربه کردم و در موارد دیگر نیز شاهد آن بودم. بسیاری از این بانوان محترم از شنیدن اینکه زنان در خیابان جیغ می کشیدند و بر ضد شاه فریاد سر می دادند، مو بر اندامشان راست می شد. بسیاری دیگر برای خود و دخترانشان ننگ می دانستند که زن از پلیس باتوم بخورد و یا دستگیر شود و شب را مجبور باشد در پاسگاه و میان یک مشت مرد شب را صبح کند. بارها شاهد مرافعه هایی از این قبیل در میان اطرافیانم بودم که: « برای دختر این کارها عیب است.» امروز اما همان آدم ها عقبۀ رویۀ سرکوبگرانۀ دولت اسلامی را تشکیل می دهند و تشویقش می کنند که بر دختران به اصطلاح بدحجاب سخت بگیرد، چون وضع شهرمان «غیر قابل تحمل» شده و وقتی دختران با این «سر و وضع» به خیابان می آیند، «کیان خانواده ها به خظر می افتد». حق دارند. در گفتاری که زن در بهترین حالت مروارید صدف است و زینت المجالس، دیدن دختران و زنانی که از زینت بودن به ستوه آمده اند، عجیب است و بهترین کار آن است که با مشت و لگد بار دیگر وادارشان کنیم زنانگی را به یاد بیاورند.

نسل من با تعجب تمام به همۀ این تغییرات می نگریست و برای این پرسش ساده که اصلاً حجاب اجباری چرا هست و این دعوا بر سر چیست؟، هیچ جوابی نمی جست و نجسته است. در سرزمینی که آموزه های دینی در بسیاری موارد دیگر به راحتی نادیده گرفته می شوند، چرا بر سر حجاب زنان که تازه بر سر تفسیر آن در شرع اینهمه اختلاف وجود دارد و معلوم نیست که از محکمات باشد، اینچنین پافشاری می شود؟ آرزو می کردم یک بار کسی یافت شود و پاسخی قانع کننده داشته باشد.

وقتی از یکی از روحانیون بسیار مشهور در مورد حجاب شرعی پرسیدم، با مضمونی شبیه به این پاسخ داد: « در شرع چنین حجابی نداریم. مسأله عرفی است.» و دیگری که باز هم از روحانیون مشهور زمان خود و مدرس حوزه و دانشگاه بود برایم فاش گفت که اصلاً حجاب در شریعت به معنای پوشش سر نیست و در کمال تعجب حتی مرا نیز دعوت کرد که در رویۀ خودم در مورد پوشش تجدید نظر کنم. با اینحال هیچیک از آنها هرگز عقیدۀ خود را به صراحت برای عموم بیان نکردند؛ همچنانکه بسیاری دیگر نیز امروز چنین نمی کنند. می دانیم که آن معدودی هم که شهامت داشته اند، چگونه خلع لباس و متحمل مجازات های دیگر شده اند...

"ادامه دارد"

میدان زنان
بر گرفته شده از سایت بالاترین.

۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

جنبش «فتح» سخنان خامنهاى را محکوم کرد
جنبش فتح دخالتهاي خامنهاي در امور فلسطين را به شدت محكوم كرد
جنبش فتح دخالتهاي خامنهاي در امور فلسطين را به شدت محكوم كرد
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
جنبش فلسطينى ”فتح“ که رهبرى آن را محمود عباس بر عهده دارد، با صدور بيانيهاى سخنان خامنهاى را محکوم کرد. در اين بيانيه تصريح شده است رژيم ايران که مردم اين کشور را سرکوب مىکند مىخواهد از مسأله فلسطين براى منافع منطقهيى سوءاستفاده کند.

خامنهاى در نمايش عيد فطر گفته بود: ”آمريکا و غرب نشستهاند و سرکوب ملت فلسطين را تماشا مىکنند و آن وقت براى صلح جلسه مىگذارند؛ کدام صلح؛ چه صلحى؟ بين چه کسانى؟“ او هم‌چنين هدف از مذاکرات صلح را ”سرپوش گذاشتن بر جنايات دشمنان ملت فلسطين“ دانست. بيانيه جنبش فتح که روزنامه ”الشرق الاوسط“ آن را منتشر کرده است اظهارات خامنهاى را ”سوءاستفاده بىشرمانه از مبارزات ملت فلسطين و رهبرى آن و دخالت آشکار در مسائل داخلى“ خوانده است.
در اين بيانيه آمده است ”اين سخنان اهداف رژيم ايران و رهبرى آن براى مصادره مساله فلسطين و مبارزات و از خودگذشتگيهاى ملت آن به سود مطامع منطقهيى و اهداف توسعه طلبانه برملا مىکند“. در بيانيه فتح آمده است: ”اهداف نظام خامنه اى- احمدىنژاد توسعه شکاف ميان فلسطينىها و چند دسته کردن ملت عرب و کشاندن آن به جنگهاى داخلى به سود خود است“. بيانيه جنبش فتح تاکيد کرد ”هنگامى که خامنهاى سخن مىگويد، پس بايد با تمام توان در مقابل اين دخالتهاى فضاحتبار در مسائل داخلى ملت فلسطين و جسارت به اين ملت ايستاد“.

سایت تابناک از قطعی شدن برکناری متکی خبر داد

سه‌شنبه، ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

سایت تابناک متعلق به پاسدار رضایی از قطعی بودن برکنار متکی وزیر امور خارجه کابینه پاسدار احمدی نژاد خبر داد.
سایت پاسدار رضایی، ۲۳ شهریور، با اشاره به برآشفتگی متکی از گماردن نمایندگان ویژه توسط پاسدار احمدی نژاد، نوشت: «پس از این گلایه متکی، با توجه به سابقه چند وزیری که پیش از این به دلیل برخی انتقادات از دولت نهم،...از راهیابی به کابینه دهم ناکام مانده بودند، زمزمه هایی از گوشه و کنار مبنی بر قطعیت تغییر متکی به گوش رسید. بنا به این گزارش، پس از فراگیر شدن خبر رفتن متکی از وزارت امور خارجه..آخرین شنیده از معرفی علیرضا ذاکر اصفهانی استاندار فعلی اصفهان و رییس سابق مرکز بررسی های استراتژیک ریاست جمهوری به عنوان جایگزین متکی حکایت دارد.
وی که دکترای پژوهشی علوم سیاسی دارد، مورد حمایت رحیمی و مشایی است و به همین دلیل برخی نزدیکان رییس جمهور بیم آن دارند که با توجه به موضع مجلس در این خصوص وی نتواند از فیلتر رأی اعتماد نمایندگان عبور کند و لذا به عنوان گزینه بعدی و شاید هم گزینه اصلی، به دنبال طرح مجتبی ثمره هاشمی هستند.

آمانو: گزارش گروه ایرانی تبعیدی که یک سایت زیرزمینی مخفی اتمی در ایران را افشا کرده بررسی می کنیم

دوشنبه، ۲۲ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۳ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

آمانو، رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی اعلام کرد افشای یک سایت مخفی رژیم که توسط مقاومت ایران صورت گرفته را بررسی می کند.
به گزارش خبرگزاری رویتر، ۲۲ شهریور، آمانو در یک کنفرانس خبری گفت ما از طریق گزارشهای رسانه‌یی از این اطلاعات باخبر شدیم و اکنون در حال ارزیابی این اطلاعات هستیم اما در این مرحله چیز بیش‌تری برای این که در اختیار شما قرار دهیم، نداریم.
خبرگزاری رویتر با مخابره این خبر، افزود: «گروه مخالف رژیم ایران، هفته گذشته اعلام کرد که این اطلاعات را از منابع و شبکه خود در داخل ایران که با شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران مرتبط است بدست آورده است».

IAEA says assessing claims on new Iran atomic site
VIENNA | Mon Sep ۱۳, ۲۰۱۰ ۹:۳۲am EDT
(Reuters) - The head of the U.N. nuclear watchdog said on Monday his agency was assessing a report by a dissident Iranian group that it had evidence of a new secret underground atomic site in Iran.
The dissident group last week said the information came from a network of sources inside Iran affiliated with the exiled opposition National Council of Resistance of Iran (NCRI) and the People's Mujahideen Organization of Iran (PMOI), a guerrilla movement opposed to the Islamic Republic's government.
Iran denied it had a covert uranium enrichment facility.
"We are aware of this information through media reports and we are now assessing this information, but at this stage we do not have anything more to share with you," Yukiya Amano, Director-General of the International Atomic Energy Agency, told a news conference in Vienna.
He said the IAEA had not received prior information from the dissident group about its assertions.
(Editing by Mark Heinrich)

درکنفرانس مطبوعاتی بزرگ مقاومت ایران در واشنگتن، تاسیسات گسترده رژیم برای ساختن بمب اتمی در بهجت آباد و آبیک قزوین افشا شد

انعکاس رسانه های بین المللی به افشای سایت اتمی رژیم ادامه دارد

يک شهروند کرد در اثر شکنجههاى وزارت اطلاعات جان سپرد
جسد شكنجه شده شوانه قادرى كدر تير 84 به دست دژخيمان رژيم آخوندى در مهاباد به شهادت رسيد - آرشيو
جسد شكنجه شده شوانه قادرى كدر تير 84 به دست دژخيمان رژيم آخوندى در مهاباد به شهادت رسيد - آرشيو
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
به گزارش منابع کردى روندمحمد اسماعيل، اهل شهر قلعه‌ديزه، از توابع استان سليمانيه کردستان عراق از سوى نيروهاى امنيتى رژيم آخوندى در شهر سردشت دستگير و سپس بر اثر شکنجههاى فراوان در اداره اطلاعات اين شهر جان سپرد.
کنارهگيرى يک ديپلومات ديگر رژيم در بلژيک
فرزاد فرهنگيان، وابسته مطبوعاتى سفارت رژيم ايران در بلژيک
فرزاد فرهنگيان، وابسته مطبوعاتى سفارت رژيم ايران در بلژيک
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
خبرگزارى آسوشيتدپرس گزارش داد: فقط چند ساعت بعد از اين‌که نفر دوم سفارت رژيم ايران در هلسينکى گفت او از فنلاند درخواست پناهندگى خواهد کرد، يک ديپلومات ديگر رژيم ايران در اروپا، اين بار در بلژيک، از سفارت جدا شده است.
فرزاد فرهنگيان، وابسته مطبوعاتى سفارت رژيم ايران در بلژيک، روز جمعه از سفارت بيرون آمده و به اسلو رفته است. محمدرضا حيدرى که در ماه ژانويه در نروژ، بعد از ترک پست خود بهعنوان مقام کنسولى رژيم ايران، پناهندگى دريافت کرده است، جدا شدن فرهنگيان در بلژيک را تاييد کرد.
هيچکسى در سفارت ايران در بلژيک بعد از ساعت ادارى براى اظهارنظر قابل دسترسى نبود.

ستار لقایی قصه نویس و روزنامه‌نگار ایرانی درگذشت

سه‌شنبه، ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۴ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

ستار لقائی نویسنده و روزنامه نگار باسابقه مطبوعات ایران روز دوشنبه ۲۲ شهریور، در پی ۴ سال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان در سن ۶۴ ساگی در لندن درگذشت.

ستار لقایی در سال ۱۳۲۵ در تربت حیدریه متولد شد و زمانی که دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود کار مطبوعاتی خود را در مجله تهران مصور آغاز کرد.
وی مدتی سردبیر تهران مصور بود و پس از تعطیل این مجله سردبیری مجله هفتگی "کودک و زندگی" را بر عهده گرفت.

ستار لقائی طی دوسال قبل از پیروزی انقلاب ضدسلطنتی در ایران عضو هیأت مدیره و نایب رئیس سندیکای نویسندگان ایران بود و یک سال پس از پیروزی انقلاب دستگیر و پس از دو هفته آزاد و بلافاصله از ایران خارج شد و در لندن اقامت گزید. ستار لقایی در مدت ۳۱ سال زندگی در تبعید هیچگاه به ایران تحت حاکمیت آخوندها بازنگشت.
در لندن لقائی اقدام به تأسیس یک موسسه انتشاراتی کرد و مجلات، روزنامه ها و کتابهای متعددی را منتشر نمود و همزمان هفته نامه های "فریاد آزادی"، "ندا" و "پیام" را منتشر و سردبیری کرد.

ستار لقایی در خارج از ایران از اعضای فعال و از مدیران کانون نویسندگان در تبعید و انجمن قلم بود.
از لقائی مجموعا ۱۸ کتاب شامل داستان های بلند، مجموعه داستان های کوتاه، گزارش و داستان کودکان به چاپ رسیده است.

ستار لقایی از یاران مقاومت و حامیان اشرف بود و سال گذشته در شرایطی که عوامل رژیم در عراق به اشرف حمله کرده بودند در تحصن هواداران مجاهدین در مقابل سفارت آمریکا در لندن حاضر شد و همبستگی خودش را با اشرفیان اعلام کرد.

سایت همبستگی ملی درگذشت این نویسنده مردمی را به خانواده و دوستان وی تسلیت می گوید.


بر گرفته شده ازسایت همبستگی ملی.

۱۳۸۹ شهریور ۲۱, یکشنبه

آه و ناله رژیم از افشاگری مجاهدین در مورد یک سایت مخفی غنی سازی در آبیک قزوین

یک‌شنبه، ۲۱ شهریور ۱۳۸۹ / ۱۲ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

دیکتاتوری آخوندی بار دیگر در رسانه های خود، از افشاگری مجاهدین در یک سایت مخفی رژیم در آبیک قزوین، به آه و ناله پرداخت و گفت در سال ۲۰۰۲ به خاطر ادعای این گروهک پرونده هسته ما وارد فازسی سیاسی شد.

خبر آنلاین، وابسته به باند غالب رژیم، روز ۲۰شهریور نوشت: «این ادعا که ایران در حال ساخت یک نیروگاه هسته ای مخفی در نزدیکی تهران است، اولین بار توسط یکی از اعضای این گروهک در کنفرانس خبری در واشنگتن مطرح شد...اما اینکه منافقین از این ادعا و دراختیار قرار دادن اطلاعات خود به آمریکا و نیز سازمان های بین المللی چه هدفی داشتند کاملا روشن است».

این رسانه حکومتی افزود: در سال ۲۰۰۲ میلادی به خاطر ادعاهای منافقین در خصوص فعالیتهای سری هسته ای ایران، پرونده فعالیت هسته ای کشورمان وارد فاز سیاسی و تبلیغات رسانه ای علیه کشورمان شد.

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

وال استريت ژورنال: اطلاعات سازمان مجاهدين خلق ايران درست است
افشاي تاسيسات مخفي اتمي رژيم آخوندي در آبيك قزوين توسط مقاومت ايران
افشاي تاسيسات مخفي اتمي رژيم آخوندي در آبيك قزوين توسط مقاومت ايران
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
کارشناسان هستهيى به وال استريت ژورنال گفتند: با توجه به ادعاهاى رژيم ايران براى آماده شدن جهت ساختن ۱۰ تاسيسات جديد غنىسازى در سايتهاى زير زمين، اطلاعات سازمان مجاهدين خلق ايران درست است. کارشناسان هستهيى مىگويند، آژانس بينالمللى انرژى اتمى بايد روى رژيم ايران فشار بياورد تا اجازه دسترسى به تاسيسات زيرزمينى را که اخيراً درحال گسترش آن است بدهد.

۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

تصاویر ماهوره ای از سایت اتمی افشا شده توسط مقاومت ایران با جزئیات دقیق

پنج‌شنبه، ۱۸ شهریور ۱۳۸۹ / ۰۹ سپتامبر ۲۰۱۰
AddThis Social Bookmark Button

در کنفرانس مطبوعاتی مقاومت ایران برای افشای سایت اتمی رژیم آخوندی تصاویر ماهواره ای با اطلاعات دقیق در اختیار خبرنگاران قرار گرفت. این کنفرانس مطبوعاتی بازتاب گسترده ای توسطرسانه های خبری بین المللی به دنبال داشت.

خبرگزاری فرانسه اعلام کرد: سخنگویان اپوزیسیون گفتند اطلاعات کسب شده توسط منابع سازمان مجاهدین خلق ایران فاش کرد که رژیم ایران ساختن سایتی در آبیک، حدود ۱۲۰ کیلومتری (۷۰ مایلی) شمالغرب تهران را از سال ۲۰۰۵ شروع کرده بود.

تصاویر ماهواره ای این سایت که در کنفرانس خبری منتشر شده است: