اختاپوس در ونزوئلا بهدنبال چیست؟
با دخالت آخوندها شاید بحران مسکن ونزوئلا حل شود! |
ونزوئلا سرزمین زیبایی است که به زبان مردمش تیرا د گراسیا نامیده میشود و با بیش از ۲۸ میلیون جمعیت، بهخاطر صنعت نفت، و تنوع زیستمحیطی و منابع طبیعی، شهرت یافته است.
اما آیا همه هواپیماهایی که به سوی این سرزمین و بر فراز آسمان آن پرواز میکنند، با هدف تماشای این سرزمین یا با نیتهای صلحآمیز زندگی عادی بشر، بر این خاک مینشینند؟
آیا این سرزمین نیز، با فاصله بیش از دههزار کیلومتر از مرکز ارتجاع و جنایت رژیم ولایتفقیه، به محیطی برای خزیدن بازوهای اختاپوس بنیادگرایی، تبدیل شده است:
-نزدیک به دو میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنایع مختلف ونزوئلا
-ساخت ۱۷هزار واحد مسکونی توسط شرکتهای پوششی رژیم در ونزوئلا.
-تأسیس ۱۸ کارخانه لبنیات و تأسیس کارخانههای تولید آرد ذرت و پلاستیکسازی برای ونزوئلا
-اختصاص ۵ تا ۱۰ میلیون دلار از سوی بانک ایران – ونزوئلا برای اجرای طرح ساخت کارخانه تولید دارو در ونزوئلا
-گسترش همکاری رژیم با ونزوئلا در بخش حملونقل
-تدوین کتابهای درسی مدارس ونزوئلا توسط رژیم
-خرید یک جزیره ۷۰۰ میلیون دلاری در ونزوئلا برای تأسیس پایگاههای موشکی
-تأسیس شرکتهای بزرگ ساختمانسازی، کشتیسازی، ماشینسازی و سیمانسازی از طریق شرکتهای پوششی سپاه پاسداران
-بعد از صادرات خودروهای سمند و پراید، در قرارداد جدید، وانت مزدا نیز اضافه شد. جمعا صادارات خودرو، سه برابر افزایش یافت.
موارد بالا، تنها بخشی از معاملات و سرمایهگذاریهای رژیم آخوندی در کشور ونزوئلا است. آن هم در شرایطی که مردم کشور خودمان در محرومیت مفرط و نیاز شدید به همه این خدمات بهسر میبرند. علت این میزان سرمایهگذاری در این کشور از جیب ملت ایران چیست؟
عبدالرضا مصری سفیر رژیم در ونزوئلا میگوید: «مهمترین موضوع، پشتیبانی بسیار بسیار عالی ونزوئلا از ایران در همه صحنههای بینالمللی بوده است… ونزوئلا بدون استثناء در همه مجامع بینالمللی از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده است».
چگونگی گسترش همکاری خطوط هوایی بین رژیم و ونزوئلا، شاید سرنخی باشد برای فهم علت خاصهخرجیهای رژیم در این کشور.
به گفته تلویزیون سی.ان.ان در ۲۹مرداد ۱۳۸۹: «طی ۳سال گذشته، میزان پروازها به فرودگاه بینالمللی کاراکاس، حداقل دو برابر در ماه شده است. مقامات اطلاعاتی آمریکا، خط پرواز بین تهران- دمشق- کاراکاس را از نزدیک زیر نظر داشتهاند. مقامات غربی معتقدند که رژیم ایران به حزبالله، که آمریکا آن را یک گروه تروریستی میداند، و در سوریه مستقر است، کمک میرساند.
پیتر بروکس از بنیاد هریتیج در مورد خط پرواز بین تهران- دمشق- کاراکاس تحقیق کرده است. او و دیگر تحلیلگران میگویند که مسافران معمولی نمیتوانند سوار هواپیماهای این خط پرواز شوند… بروکس در مورد اینکه چه کسی ممکن است در هواپیماهای مزبور باشد میگوید: آژانسهای اطلاعاتی، شاید افرادی از سپاه پاسداران، نیروی قدس، و حتی تروریستهای حزبالله.
یک نقلقول از گزارش سال ۲۰۰۸ وزارتخارجه در مورد تروریسم میگوید که مسافرین این هواپیماها مشمول کنترلهای گمرکی و مهاجرتی در فرودگاه بینالمللی سیمون بولیوار نمیشوند».
به این پرواز، لقب پروازهای ترور داده بودند، و سرانجام در اثر جلب شدن توجهات جهانی در ۲۵شهریور ۱۳۸۹ مجبور به تعطیل کردن این خط پرواز شدند. گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی این رابطه را چطور میشود معنی کرد؟
در تحلیلی از مرکز پژوهشهای ریاستجمهوری رژیم ولایتفقیه آمده است: «… نیازمند این هستیم تا با فعال کردن بیش از پیش سازوکارهای بلندمدت از جمله راهبردهای فرهنگی، ابزار تجاری و اقتصادی و تقویت دیپلوماسی عمومی در منطقه آمریکای لاتین، جایگاه خودمان را بهنحوی ارتقاء دهیم که بتوانیم نفوذ خود را در این منطقه تا سطحی که به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی منجر شود، عملی کنیم».
بعد از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ و انفجار برجهای دو قلو در نیویورک، رژیم بهمنظور گسترش فعالیتهای تروریستیاش در قاره آمریکا و ایجاد جاپاهای مناسب برای نفوذ در ایالات متحده، روی کشورهای آمریکای لاتین متمرکز شد و فعالیتهای بنیادگرایی خودش را در این کشورها تشدید کرد.
اما آیا همه هواپیماهایی که به سوی این سرزمین و بر فراز آسمان آن پرواز میکنند، با هدف تماشای این سرزمین یا با نیتهای صلحآمیز زندگی عادی بشر، بر این خاک مینشینند؟
آیا این سرزمین نیز، با فاصله بیش از دههزار کیلومتر از مرکز ارتجاع و جنایت رژیم ولایتفقیه، به محیطی برای خزیدن بازوهای اختاپوس بنیادگرایی، تبدیل شده است:
-نزدیک به دو میلیارد دلار سرمایهگذاری در صنایع مختلف ونزوئلا
-ساخت ۱۷هزار واحد مسکونی توسط شرکتهای پوششی رژیم در ونزوئلا.
-تأسیس ۱۸ کارخانه لبنیات و تأسیس کارخانههای تولید آرد ذرت و پلاستیکسازی برای ونزوئلا
-اختصاص ۵ تا ۱۰ میلیون دلار از سوی بانک ایران – ونزوئلا برای اجرای طرح ساخت کارخانه تولید دارو در ونزوئلا
-گسترش همکاری رژیم با ونزوئلا در بخش حملونقل
-تدوین کتابهای درسی مدارس ونزوئلا توسط رژیم
-خرید یک جزیره ۷۰۰ میلیون دلاری در ونزوئلا برای تأسیس پایگاههای موشکی
-تأسیس شرکتهای بزرگ ساختمانسازی، کشتیسازی، ماشینسازی و سیمانسازی از طریق شرکتهای پوششی سپاه پاسداران
-بعد از صادرات خودروهای سمند و پراید، در قرارداد جدید، وانت مزدا نیز اضافه شد. جمعا صادارات خودرو، سه برابر افزایش یافت.
موارد بالا، تنها بخشی از معاملات و سرمایهگذاریهای رژیم آخوندی در کشور ونزوئلا است. آن هم در شرایطی که مردم کشور خودمان در محرومیت مفرط و نیاز شدید به همه این خدمات بهسر میبرند. علت این میزان سرمایهگذاری در این کشور از جیب ملت ایران چیست؟
عبدالرضا مصری سفیر رژیم در ونزوئلا میگوید: «مهمترین موضوع، پشتیبانی بسیار بسیار عالی ونزوئلا از ایران در همه صحنههای بینالمللی بوده است… ونزوئلا بدون استثناء در همه مجامع بینالمللی از جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده است».
چگونگی گسترش همکاری خطوط هوایی بین رژیم و ونزوئلا، شاید سرنخی باشد برای فهم علت خاصهخرجیهای رژیم در این کشور.
به گفته تلویزیون سی.ان.ان در ۲۹مرداد ۱۳۸۹: «طی ۳سال گذشته، میزان پروازها به فرودگاه بینالمللی کاراکاس، حداقل دو برابر در ماه شده است. مقامات اطلاعاتی آمریکا، خط پرواز بین تهران- دمشق- کاراکاس را از نزدیک زیر نظر داشتهاند. مقامات غربی معتقدند که رژیم ایران به حزبالله، که آمریکا آن را یک گروه تروریستی میداند، و در سوریه مستقر است، کمک میرساند.
پیتر بروکس از بنیاد هریتیج در مورد خط پرواز بین تهران- دمشق- کاراکاس تحقیق کرده است. او و دیگر تحلیلگران میگویند که مسافران معمولی نمیتوانند سوار هواپیماهای این خط پرواز شوند… بروکس در مورد اینکه چه کسی ممکن است در هواپیماهای مزبور باشد میگوید: آژانسهای اطلاعاتی، شاید افرادی از سپاه پاسداران، نیروی قدس، و حتی تروریستهای حزبالله.
یک نقلقول از گزارش سال ۲۰۰۸ وزارتخارجه در مورد تروریسم میگوید که مسافرین این هواپیماها مشمول کنترلهای گمرکی و مهاجرتی در فرودگاه بینالمللی سیمون بولیوار نمیشوند».
به این پرواز، لقب پروازهای ترور داده بودند، و سرانجام در اثر جلب شدن توجهات جهانی در ۲۵شهریور ۱۳۸۹ مجبور به تعطیل کردن این خط پرواز شدند. گسترش عمق استراتژیک جمهوری اسلامی این رابطه را چطور میشود معنی کرد؟
در تحلیلی از مرکز پژوهشهای ریاستجمهوری رژیم ولایتفقیه آمده است: «… نیازمند این هستیم تا با فعال کردن بیش از پیش سازوکارهای بلندمدت از جمله راهبردهای فرهنگی، ابزار تجاری و اقتصادی و تقویت دیپلوماسی عمومی در منطقه آمریکای لاتین، جایگاه خودمان را بهنحوی ارتقاء دهیم که بتوانیم نفوذ خود را در این منطقه تا سطحی که به عمق استراتژیک جمهوری اسلامی منجر شود، عملی کنیم».
بعد از ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱ و انفجار برجهای دو قلو در نیویورک، رژیم بهمنظور گسترش فعالیتهای تروریستیاش در قاره آمریکا و ایجاد جاپاهای مناسب برای نفوذ در ایالات متحده، روی کشورهای آمریکای لاتین متمرکز شد و فعالیتهای بنیادگرایی خودش را در این کشورها تشدید کرد.
ولی باید ببینیم که رژیم، الآن چه هدفی را دنبال میکند؟
بعد از تحریمهای جامعه جهانی، ونزوئلا از جمله کشورهایی است که رژیم سعی کرده از طریق آن، تحریمها را دور بزند. به همین علت در هر فرصتی از مقامات این کشور دعوت میکند به تهران سفر کنند و یا میبینیم پاسدار احمدینژاد به آنجا میرود و در هر دو صورت قراردادهای هنگفتی به نفع طرف مقابل بسته میشود، فقط بهخاطر اینکه گریزگاهی داشته باشند. مقامات رژیم از اذعان به این موضوع و توجیه خاصهخرجیهایشان ابایی ندارند.
عبدالرضا مصری سفیر رژیم در ونزوئلا میگوید، «با توجه به شرایط کنونی که امپریالیسم با هجمهیی که در مجامع بینالمللی علیه کشورمان وارد میکند، میتوانیم از پشتیبانی کشورهایی همچون ونزوئلا در دنیا برخوردار باشیم… البته روابط فردی بین رؤسای جمهور دو کشور هم واقعاً برادرانه است».
همچنین مدیرکل آمریکای جنوبی وزارتخارجه رژیم میگوید، ”چاوز یک موحد معتقد به امامزمان است… و همراهان چاوز در حرم امامرضا حالت روحانی پیدا کرده بودند“. اما رئیسجمهور ونزوئلا علت مراوداتش با رژیم را به شکل دیگری برای رسانهها عنوان کرد. هوگو چاوز به رویترز گفت: «به کشوری خواهم رفت که با کاراکاس توافقهای بسیاری برای همکاری در زمینه طرحهای توسعه و ایجاد صندوق مشترک پول، با سرمایه ۱۲میلیارد دلار به امضا رسانده است».
رویترز پیش از سفر وی به ایران نوشت: «چاوز یک لیست خرید بلند بالا برای این سفر به همراه دارد. که از انرژی هستهای و تانک تا روغن زیتون را در برمیگیرد. برخی رسانهها با عنوان «هوگو چاوز تاجر ونزوئلایی در تهران»، به سفر او بازتاب دادند.
واقعیت این است که رژیم در میان قراردادهای متعدد که با ونزوئلا بست، روی سه هدف متمرکز بود:
هدف اول، ایجاد شرکتها و مؤسسات مشترک بود که بتواند پوش کارهای غیرقانونی رژیم برای دورزدن تحریمهای جهانی قرار گیرد.
ایجاد شرکت مشترک نفتی کشتیرانی، تأسیس شرکتهای مشترک نفتی، و تأسیس بانک مشترک از جمله این اقدامات است. از این مجموعه، یک شرکت مشترک نفتی بین دو کشور در قبرس به ثبت رسید، و یک شرکت نفتی هم تحت عنوان «ونیروک» در اسپانیا به ثبت رسید. بانک ایران – ونزوئلا هم از پیش برای راهاندازی و تأمین همین نوع شرکتها تأسیس شده بود.
هدف دوم رژیم ولایتفقیه، کشاندن پای ونزوئلا در سرمایهگذاری در طرحهای نفتی رژیم بود؛ چون میدانست در اثر تحریمهای جامعه جهانی، کمتر شرکتی حاضر به همکاری با رژیم خواهد بود. و شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران هم بهخاطر تحریمها نمیتوانند مواد اولیه و قطعات لازم برای اجرای طرحها را تأمین کنند.
یکی از خبر سازترین توافقهای چند سال اخیر رژیم با ونزوئلا، واگذاری طرح توسعه چند میدان نفتی و گازی به شرکتهای ایرانی و سرمایهگذاری ونزوئلا در فاز ۱۲ میدان پارس جنوبی بوده است. غلامرضا منوچهری، مدیرعامل پتروپارس در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ با اشاره به توافق اولیه با ونزوئلا برای انجام این پروژه گفته بود: طرف ونزوئلایی برای توسعه این میدان درخواست ۹۰ میلیون دلار پول کرده که مذاکره با آنها برای پرداخت منابع مالی ادامه دارد. به گفته وی، در صورت نهایی شدن مذاکرات، در طرح توسعه میدان دوبوکوبی، ۴۰ درصد سهام در اختیار پتروپارس و مابقی سهام توسعه این میدان نفتی به شرکت ملی نفت ونزوئلا تعلق میگیرد.
بهدلیل تحریمهای جامعه جهانی، این معامله با این همه خاصهخرجی یعنی اعطای ۹۰ میلیون دلار و سهام ۶۰ درصدی جوش نخورد.
باید دانست که هدف اصلی رژیم از این همه خاصهخرجی در ونزوئلا، گرفتن امتیاز برای تهیه اورانیوم بهمنظور دورزدن قطعنامههای سازمان ملل است. و رژیم این اقدام غیرقانونی را زیر پوش یک عمل غیرقانونی دیگر تحت نام «کمک به برنامه هستهای ونزوئلا» انجام میدهد.
بنابه گزارشها، رژیم ایران از سال ۱۳۸۷ مشغول اقدام غیرقانونی در ونزوئلا برای تهیه اورانیوم بهمنظور پیشبرد پروژههای مخفی اتمی خودش بوده.
در نوامبر سال ۲۰۰۸، مقامات رژیم تهران، و ونزوئلا یک توافق مخفی ”علوم و تکنولوژی“ امضا کردند که همکاری در زمینه تکنولوژی هستهیی را رسمی میکند. علاوه بر این، شبکه گستردهیی از شرکتهای پوششی رژیم در ونزوئلا مشغول فعالیتهایی هستند که میتواند ناقض تحریمهای شورایامنیت باشد. به عنوان مثال، یک قرارداد بین سی.وی.جی ماینرون یک شرکت دولتی ونزوئلا، و شرکت ایمپاسکو (impasco) متعلق به رژیم تهران برای استخراج و بهرهبرداری از یک ”معدن طلا“ در قلب آبگیر رورایما (roraima) در ایالت بولیوار امضا شده است.
این آبگیر، محل یکی از بزرگترین ذخایر اورانیوم جهان است. و رژیم هم از مدتها قبل، دندان طمع برای معدنهای اورانیوم در آمریکای لاتین تیز کرده بود: از سال ۱۳۸۷ گزارشهای زیادی وجود داشتهاند که رژیم ایران نه تنها در ونزوئلا بلکه در سایر کشورها از جمله بولیوی در نقشهبرداری از معادن این کشورها شرکت میکند
مصری، سفیر رژیم گفته بود، ونزوئلا کشوری است که در همه زمینهها کمککار رژیم است! سایت جوان آنلاین درتاریخ ۲۵مهر ۱۳۸۹ یکی دیگر از زمینههای همکاری اینچنین نوشته است:
با یکی دیگر از این زمینهها از زبان رسانههای حکومتی آشنا شویم: ”پنج فروند سامانه دفاع موشکی اس۳۰۰ که رئیسجمهور روسیه اخیراً در بخشنامهیی، قرار داد فروش آنها به ایران را با استناد واهی به قطعنامهی شورایامنیت ملغی کرد، با عقبنشینی بیسروصدای روسها ابتدا به ونزوئلا میرود و از آنجا به ایران میآید“. البته این تقلاها برای نجات رژیم کارساز نیست. سایت خبر آنلاین زیرعنوان ” برای اس۳۰۰ها حق دلالی نپردازیم“ مینویسد: «اگر قرار باشد از کانال ونزوئلا ما به اس۳۰۰ها برسیم مبادا هزینههای گزاف برای دلالی یا حق واسطهگری به کاراکاس پرداخت شود». یا در همین رابطه، روزنامه مردمسالاری نوشته است: «ونزوئلا یک وزنه قابل اتکا در عرصه دیپلوماسی بینالمللی نیست. و گرچه بهعنوان یک متحد منطقهیی برای ایران میتواند مفید باشد اما سود و ثمره آن بهاندازه بهایی که ایران میپردازد نیست».
واقعیت این است که تحلیل درونی رژیم درباره اهمیت رابطه با آمریکای لاتین هم بهخوبی نشان میدهد که یکی از علل رویآوردن رژیم به این منطقه از جهان، تلاش برای مقابله با انزوای بینالمللی و دورزدن تحریمهاست.
چنانچه در تحلیل مرکز پژوهشهای ریاستجمهوری رژیم تأکید شده: ”با شروع تحریمها و محدودیتهای تجاری اعمالشده از سوی استکبار جهانی بهسرکردگی آمریکا، ایران بهمنظور تأمین کالاهای ضروری خود، متوجه آمریکای لاتین شد. لذا با افزایش این تحریمها علیه کشورمان و برای مقابله با آن، باید بیش از پیش از ظرفیتهای تجاری و اقتصادی این منطقه بهرهبرداری نمود“.
بنابراین اکنون راز دراز شدن بازوهای اختاپوس تا مسافت دهها هزار کیلومتری بهخوبی روشن است. رژیم آخوندی که در داخل ایران با خشم و نفرت انفجاری تمامی اقشار مردم ایران مواجه است، و از نظر بینالمللی هم با انزوای فزاینده و بیسابقهیی مواجه شده؛ برای تضمین بقای حکومت ننگینش، به نفوذ در آمریکای لاتین رو آورده تا به خیال خام خودش بتواند بحران را از رژیمش دور کرده و اهرمهایی برای باجگیری و تروریسم در برابر غرب در اختیار داشته باشد. غافل از اینکه در فاز اضمحلال (فاز ریزش و سرنگونی)، هیچکدام از این سرمایهگذاریها، نمیتواند ولیفقیه طلسمشکسته و رژیمش را از سرنوشت محتومی که در انتظارش هست، نجات بدهد.
اختاپوس بنیاد گرایی، محکوم به مرگ است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر