۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

فرخ رژیم نگهدار وبررسی گزارش کنگره دوازدهم فدائیان اکثریت.


آخرین گزارش، پیرامون بررسی اسناد سیاسی در کنگره دوازده فدائیان اکثریت
###########...#
شرکت مقاطعه کاری کیسون
یکی دیگر از منابع مهمی که پشتوانه تبلیغات نگهدار و سازمان اکثریت قرار گرفته شرکت ساختمانی کیسون می باشد. این شرکت درگیر بزرگترین پروژه های ساختمانی ، جاده سازی و سدسازی در ایران است. محمد رضا انصاری دایی فرخ مدیر عامل این شرکت است و فرهاد نگهدار برادر فرخ از گردانندگان اصلی آن می باشد. نظارت فرخ کماکان ازراه دور است و امور خارج ازایران این دژ مالی را زیر نظر دارد. بعضی از پروژه هایی که تاکنون این شرکت اجرا کرده است به قرار زیر می باشد: سد سیاه بیشه در شمال ایران ، این سد در جاده چالوس و بعد از سد کرج می باشد. پروژه فرودگاه امام که اکنون بزرگترین فرودگاه ایران است ، ابتدا به شرکت کیسون سپرده شد و بخشی توسط آنها ساخته شد.
پروژه سنگین سرمایه گذاری رژیم در ونزوئلا که بالغ بر یک میلیارد دلار است ، بخش خانه سازی آن که سر به چندصد میلیون دلار می زند به شرکت کیسون سپرده شده است. رفت وآمدهای برادر فرخ به کاراکاس و غیبت های گه گاه فرخ در اروپا نیز بخاطر رتق وفتق امور تجاری با اخوی است !
طی سالهای گذشته محمدرضا انصاری در اکثر کارهای تجاری رفسنجانی مشارکت فعال داشته و دراوائل حکومت اسلامی همه جا ، انصاری دوش به دوش رفسنجانی دیده می شد. هم اکنون انصاری با رفسنجانی رابطه بسیار نزدیکی دارد.
درخیابان ایران زمین واقع در شهرک غرب پاساژ بزرگی است که به همین نام است . سایت اینترنتی ایران زمین را فرخ به همین مناسبت انتخاب کرده است. درواقع بیشتر امور مالی اکثریت از این پاساژ رهبری می شود.
حقایق فوق ثابت می کند آقای نگهدار نمی تواند خارج از طبقه ایکه به آن تعلق دارد عمل کند. شرکت ساختمانی کیسون شاید بتواند پلهای مستحکمی بر روی رودخانه ها بناکند ولی هرگز قادر نخواهد بود پلی بین کاپیتالیسم و سوسیالیسم احداث نماید. از اینرو بهتر است آقای نگهدار و شرکاء رشته تخصصی خودرا دنبال کنند و سایر امور را به کسانی واگذار کنند که: «کز گردش سپهر نیاسوده اند دمی».
خادمین دیروز «اردوگاه سوسیالیسم» متحدین امروزامپریالیسم!
سازمان اکثریت که روزگاری خودرا مرید و سر سپرده «اردوگاه سوسیالیسم» معرفی می کرد، اکنون این اندیشه رابه سخره گرفته ، متحدین خودرا درمیان اردوگاه کاپیتالیسم جستجو می کند. درسالهایی که سازمان اکثریت رژیم جمهوری اسلامی ایران را «انقلابی» و پیشوای رژیم را «امام» معرفی می کرد، هیچوقت مدیحه سرایی در باره «اردوگاه سوسیالیسم» رانیز فراموش نکرد. درهمان روزگاریکه اکثریت وظیفه داشت تا برعلیه هر شخص و نیروی مخالف ولایت فقیه به ستیزبرخیزد و پیوند«مستحکمی» بین مسلمانان و کمونیستها برقرار کند ، تحمل کوچکترین انتقادی نسبت به ولایت فقیه و شوروی آن روز را نداشت. هرگونه اظهار نظر مخالف ولایت فقیه ویا «اردوگاه سوسیالیسم» ، ولو از سوی بنی صدر بعنوان رئیس جمهورحکومت اسلامی اکثریت را بر آشفته می ساخت. اکثریت در انتقاد از اظهارات «اولین رئیس جمهور حکومت اسلامی» در کار شماره ۷۹ چنین نگاشته است «امروز امپریالیسم جهانی در برابر جنبش های اوج گیرنده خلقهای جهان قرار گرفته است ، این نظریه را به صورت پوششی عوام فریبانه در خدمت منافع خود و منحرف ساختن مبارزات ضد امپریالیستی توده های ستمدیده جهان به کار گرفته و متحدان امپریالیسم همه جا زیر پوشش این نظریه دشمنی با اردوگاه سوسیالیسم و دوستی با امپریالیسم را تبلیغ می کنند. روزنامه انقلاب اسلامی باید روشن سازد که آیا نظریه سه جهان و تبلیغ و دوستی با امپریالیسم و دشمنی با اردوگاه سوسیالیسم مشی غالب این روزنامه است یا طرفداران نظریه ارتجاعی سه جهان سبب شده است که گاه و بیگاه مظاهر این نظریه در روزنامه انقلاب اسلامی تجلی پیداکند» .
اکثریت سپس در کار شماره ۸۴ درمقاله ای تحت عنوان «دستجات ضدانقلابی ایران در خارج کشورا را بشناسید» مخالفین رژیم جمهوری اسلامی در خارج و آنها که به زعم اکثریت با امپریالیسم آمریکا متحد شدند را چنین بر شمرده است: «۱ - سلطنت طلبان قاجار ۲- سلطنت طلبان طرفدار اشرف ۳-سلطنت طلبان طرفدار فرح - نهاوندی ۴- جنبش آزادی ایران ۵- جبهه ملی ۶- منفردین و سیاستمداران ضدانقلابی ۷- پان ایرانیست ها ۸- باند بختیار - اویسی» اکثریت درمورد هریک از جریانات نامبرده توضیح و تفصیلی هم ذکر کرده است . مثلا در باره جنبش آزادی ایران نوشته است :«این گروه از بازماندگان جبهه ملی ، بخش خارج از کشور سیاستمداران لیبرال قدیم و جوان همانند بنی احمد نماینده سابق مجلس شاه و طرفداران او که تحت عنوان اتحاد برای آزادی ایران فعالیت می کردند و عناصری که نام جنبش خلق برای آزادی ایران را بر خود نهاده اند تشکیل شده است . این گروه ها که ادعا می کردند حاضر به همکاری و ائتلاف با بختیار نیستند پس از آنکه نزیه ، مقدم مراغه ای و طرفداران حزب جمهوری خلق مسلمان همکاری با بختیار را پذیرفتند مشت خودرا بازکردند و ...»
شاید اگر در آن روزها اکثریتی ها درایت کمی بخرج می دادند، چندسال بعد مجبور نمی شدند به تملق گویی آقای نزیه بنشینند. وی را به آلمان دعوت کنند و در مزرعه وسیع اکثریت دست آوردهای صیفی کاری و جالیز خودرا به نزیه نشان دهند تا جائیکه نزیه هم به وجد آید و از کدوهای «سوسیالیستی» ودیگر محصولات اکثریت تعریف و تمجید کند! رهبران اکثریت اکنون با نثار تاج گل به پای ولیعهد وافتخار دیدار با اطرافیان اشرف پهلوی و شهبانو فرح درمسیری گام نهاده اند که امثال هوشنگ نهاوندی سالها پیش به پایان بی حاصل آن پی برده اند.
اغراق نیست اگر بگوئیم : به همان راحتی که یک فرد بد سلیقه تمام مغازه های کفاشی خیابان ناظم الاطباء تهران را برای خرید یک جفت کفش زیر و رومی کند ودرنهایت دست خالی برمی گردد، سازمان اکثریت تاکنون موضع عوض کرده و هنوز محبوب خودرا نیافته است. از «اردوگاه سوسیالیسم» به کاپیتالیسم ، از افغانستان به شوروی ، از مسکو به لندن ، از فحاشی به همه نیروهای مخالف رژیم جمهوری اسلامی تا اتحاد با پست ترین جریاناتی که نام اپوزیسیون رابرخود نهاده اند، از پرخاشگری به جریانات سلطنت طلب ، ملی - مذهبی ، چپ ، دمکرات و سایرین تا اتحاد با حزب مشروطه سلطنتی و شرفیابی به حضور بازماندگان خاندان سلطنت. درهنگامه ایکه اکثریت برای کمک به «برادران پاسدار» ذوالفقارعلی به کف گرفته بود، فرح پهلوی و داریوش همایون را سرکرده ضدانقلاب خارج معرفی کردند و امروز که سرسپردگی به راه جماران نتیجه مطلوب نداده ، همان عناصر را متحد اکثریت معرفی می کنند. بی شرمی اکثریت تا آن حد فزونی یافته که علی کشتگر فرخنده و چند اکثریتی دیگر سال گذشته هشتاد سالگی داریوش همایون را درآلمان جشن گرفتند و می گویند افتخار دارند که کتابهای همایون را آنها ادیت و چاپ می کنند!
نگهدار در تحمل رنجها تنها نیست !
ادامه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر