کلاه عبدالکریم سروش بر سر بی.بی.سی فارسی!
هاي ملت غافل! چه نشسته ايد که آقای عبدالکريم سروش ديروز صبح زود ناگهان به بي.بي.سي خبر داده است که جمهوري اسلامي ده ماه پيش داماد او را شکنجه کرده است!! خبر که نه البته، بيانيه داده. تازه فقط «نسخه اي از آن را» به بي.بي.سي داده. هنوز معلوم نيست نسخه هاي ديگر را چکار کرده!؟
وي مينويسد که جمهوري اسلامي بعد از شکنجه ی داماد او، «دست آخر دو راهه یی پیش پای او نهادند: که یا دست از جان بشوی و یا به صدا و سیما بیا و هر چه ما می خواهیم بگوی.»
آقاي سروش فاش نکرده که دامادش سرانجام کدام گزينه را قبول کرده یا خواهد کرد؟ و نظر به اينکه داماد عزيز «اکنون در خارج از کشور بسر می برد.... » گمانه زني در اين مورد براي گمانه زنان مشکل شده است! (بي.بي.سي هم از ايشان نپرسيده)
البته سکوت ده ماهه ي اقاي سروش هم لابد به دليل گير بودن داماد در ايران بوده که خوشحاليم از رهائي ايشان. اما اينکه داماد عزيز منکر وجود خدا باشد چرا بايد اينهمه حيرت پدرزن و بي.بي.سي فارسي را موجب شود؟ ببينيد:
بي.بي.سي، پس از مقداري ذکر مصيبت آرشيوي در رابطه با رفتار جمهوري اسلامي با آقاي سروش، دوباره ميايد سراغ بيانيه: «عبدالکریم سروش در بیانیه اخیر خود نوشته هنگامیکه برای دلداری به داماد خود گفته "خدا از آنان نگذرد،" داماد او گفته است: "اسم خدا را نبرید، خدا نیست، نیست، نیست.»
اهميت فلسفي نقل قول آقاي داماد در بيانيه و اهميت خبري نقل آن در سايت بي.بي.سي، برآمده از آخرين تماس آقاي سروش با خداست. ايشان از طريق همين بيانيه (که لابد خدا در سايت بي.بي.سي خواهد خواند) ميفرمايد: «بار خدایا! از غزالی آموختهام که هیچکس را لعنت نکنم حتی یزید را، اما اینک فروتنانه از تو رخصت می طلبم تا بر جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین بفرستم.» و بعد بي آنکه منتظر اجازه شود، به گزارش بي.بي.سي فارسی «او در پایان بر "جمهوری کافرپرور اسلامی ایران، لعنت و نفرین" فرستاده است.» (وا!)
اين که گوينده ي تلويزيون بي.بي.سي در بخش خبري صراحتا خبر داد که رژيم به شادوماد گفته است «زنش را هرزه و فاسد بخواند» (ببخشيد که عينا نقل ميکنم. خبر مهمي بوده!) و اينکه سايت بي.بي.سي رسماً اعلام کرده که آقاي سروش، جمهوري اسلامي را لعنت و نفرين کرده است، همه ي اينها کلاهي است که آقاي سروش سر بي.بي.سي فارسي ميگذارد و با نثر مسجع و مقفاي خودش طوري مينويسد که بي.بي.سي (و نيز سايت گويا) خيال کنند که در اين ده ماهه و در آن سي ساله فقط داماد ايشان را به بيگناهي شکنجه کرده اند و باقي شکنجه شدگان لابد يک کاري کرده بوده اند (يا کافر بوده اند!) که مستحق شکنجه شده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر