گفتگوی همبستگی ملی با خانم مرجان، هنرمند آزاده
گفتگوی همبستگی ملی با خانم مرجان، هنرمند آزاده
خانم مرجان هنرمند آزاده که سالیان طولانی است فعالیتهای خود را در کنار مقاومت ایران ادامه می دهد اخیرا ترانه زیبا و خاطره انگیزی اجرا و عرضه کرده است که در کارنامه هنری او به یادگار خواهد ماند. پیوندهای عمیق عاطفی و انسانی خانم مرجان با مقاومت ایران و کسانی که در راه آزادی میهن از بذل جان و مال دریغ نکرده اند رابطه ای دیرین است و ریشه در سالهای بند و زندان ایشان دارد. خوشبختانه خانم مرجان توانستند با سرفرازی ایام حبس را سپری کرده و خود را به خارج از حاکمیت آخوندها برسانند و به فعالیتهای هنری خود ادامه دهند. این فعالیتها در خواندن ترانه های مردمی و عرضه آنان در کنسرتهای مقاومت تجلی روح آزاده و لطیف این هنرمند ارجمند است و نشان می دهد که هنر و هنرمند هرآنگاه که با مردم و جنبش مردمش پیوند می یابد صدایی پرطنین و ماندگار خواهد یافت. ترانه های مرجان در این راستا و از این نوع است.
آخرین ترانه خانم مرجان «شور آزادی» نام دارد. با ایشان گفتگوی کوتاهی داشته ایم که ذیلا آن را ملاحظه می کنید:
س: خانم مرجان شنیده ایم که ترانه جدیدی اجرا کرده اید, لطفا بگوئید این ترانه چیست و با چه انگیزه ای آنرا اجرا کرده اید؟
مرجان: بعد از قیام ۲۳ خرداد که بنظر من عکس العملی بود بر ۳۱ سال زجر و شکنجه و شلاق و اعدام فرزندان ملتی که علیه تحجر و بنیادگرایی حکومت مذهبی آخوندی بپاخاسته اند، بخصوص کشتار بی رحمانه در عاشورای حسینی و آتش باری ملت بپاخاسته در چهارشنبه سوری، تصمیم گرفتم در شکوه مقاومت و پایداری ملتم علیرغم دوری اجباری از وطن من هم سهمی داشته باشم. و چون تنها سلاح من در حال حاضر هنر نهفته در صدایم است مصمم شدم در قالب ترانه ای قهرمانی و دلاوری فرزندان برومند ایران را فریاد کنم. نتیجه تماس کوتاه ولی مداومم با آقای شهریار دادور که قبلا ترانه «رویش ناگزیر» را برایم سروده بودند منتج به سروده شدن ترانه «شور آزادی» توسط ایشان شد. که خوشبختانه این سروده مورد توجه استاد محمد شمس نیز قرار گرفت و با آهنگ و تنظیم زیبای ایشان این ترانه را آماده و در گرد همایی هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت به مناسبت حضور رئیس جمهور محبوب منتخب شورای ملی مقاومت سرکار خانم مریم رجوی در دوم فروردین ماه ۱۳۸۹ در برلین برگزار شد، اجرا کردم. یک بند این ترانه از این قرار است:
ببین این مردم از دیو شما دیوارتان، زندانتان، میدانتان
تمام چوبه های دارتان دیگر نمی ترسند
به راه افتاده سیل اکنون ز توفان قیام و شور آزادی
و دیگر هیچ جانی از سر وحشت نمی لرزد
ببین، بشنو صداها را به کوچه سیل پاها را
حضور زنده دستان فردا را
س: این ترانه چه پیامی برای جوانان ونسل قیام دارد؟
مرجان: این ترانه ادامه و تداوم قیام ملت و نابودی حکومت آخوندی در ایران را فریاد می زند.
براه افتاده سیل خلق به کوچه خشم مردم تا همه جا
خیابان تا خیابان هرچه می بینی
همه پا، همه دست، همه فریاد و فریاد
که مرگ تو رسیده، ای دشمن ما
پیام ترانه برای جوانان و نسل قیام . بهار قیام ملت را در پائیز نابودی رژیم نوید می دهد.
س: شما نقش این نوع ترانه ها و موزیک ها را درجریان قیام چگونه می بینید؟
مرجان: این نوع ترانه ها عموما با بیانی صریح در تقابلی روشن،دیکتاتوران زورمند را به چالش می کشد. و اکثرا نمادی است در کشاکش قیام های آزادیخواهانه، شعارگونه که اهداف و خاستگاه ملی را عینیت می بخشد.
مثلاً شما به این عبارت توجه کنید: « با رویش ناگزیر جوانه چه می کنی؟» جمله ای است که در بطن خود، فلسفه ای نهفته دارد، کما این که بر پلاکاردهای قیام کنندگان نقش می بندد. به نظر من اصولا چنین ترانه هایی در مقاطع خاص به خصوص در بزنگاه رویارویی آزدایخواهان و دیکتاتوریهای حاکم عامل تهیج و بالندگی عمومی می شود.
س: به نظر شما هنرمندان چطور می توانند وظیفه خودشان را نسبت به نسل قیام آفرین ایران ادا کنند؟
مرجان: هنرمندان با حضوری مستمر و پویا بایستی نسبت به پاخاستگان علیه دیکتاتوری ادای تکلیف کنند. چرا که پهنه پرورش وشکوفایی هنر هر هنرمند دامنه مردمی جامعه ای است که هنرمند در آن سر بر آورده است. بنابراین همراه قیام بودن هنرمند نه وظیفه که بنظرمن تکلیفی است انسانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر