منوچهر هزارخانی - «این ، صدای آمریکا ست!»
یکشنبه، ۱۹ تیر ۱۳۹۰ / ۱۰ ژوئیه ۲۰۱۱
در حالی که سفیر آمریکا در دمشق، به رغم مخالفت دولت سوریه، به میان تظاهرات مردمی در وسط شهر میرود تا به قول خودش ، از نزدیک شاهد تظاهرات مسالمت آمیز مردم و نحوه برخورد نیروهای دولتی با آن باشد، سفیر آمریکا در بغداد ، پس از مدتها قر و غمزه دیپلوماتیک و سکوتهای علامت سردرگمی و بی تصمیمی، سرانجام (لابد به اشاره وزارتخانه مربوطه) به حرف آمد و برای ”حل مسأله اشرف” به کمک دیکتاتور جدید عراق و اربابان آخوندش در تهران ، شتافت تا به مجاهدان اشرف توصیه کند که سازمانشان را منحل و از سازمان ملل متحد تقاضای پناهندگی کنند، و عجالتا هم محل سکونتشان را وابگذارند و به جایی ”اندکی دورتر از مرز ایران ” بروند!
خوب، من چشم بسته یقین دارم که اشرفیها ، به محض خبردار شدن از این راه حل نجات بخش ، تمام کار و زندگیشان را ول کرده اند و دارند در به در دنبال یک دفترخانه رسمی باز میگردند تا فورا به آن جا بروند و سازمانشان را منحل کنند؛ متأسفانه سفیر محترم به گزمه های مالکی توصیه نکرده که برای این کار مانع خروج آنها از اشرف نشوند .
شما هم وقتی این خبر را خواندید، شاید ـ حتی میتوانم بگویم به احتمال زیاد ـ به یاد برشت افتادید و آن جمله مشهورش : دولت از مردم ناراضی است ، باید مردم را منحل کرد! من هم ، مثل شما ، به یاد او افتادم، منتها ذهنم با یک جهش ، از آن جا به میانه جنگ ویتنام پرید و راه حل هایی که برای خاتمه دادن به آن ، مذاکره با ویت کنگ ها را تجویز کردند. اما شایع بود که نظامیان آمریکایی به این اعتقاد رسیده اند که مذاکره فقط با ویت کنگها خوب قابل قبول میتواند باشد و ویت کنگ خوب هم ویت کنگ مرده است!
حالا هم همان حکایت است. البته آن زمان در دوران جنگ سرد بودیم و در بحبوحه یک جنگ گرم، حالا ، اما، نا سلامتی در دوران صلح هستیم . از همین رو آمریکاییها هم اعتقادات قدیمی شان را به روز کرده اند: حالا از مجاهدین می خواهند سازمانشان را منحل کنند تا بتوانند جانشان را به عنوان پناهنده حفظ کنند.
«این صدای آمریکا ست!»
خوشبختانه، به خلاف دوره تسلط مگ کارتیسم، آمریکا، حتی در رده های بالای دولتی، دیگر تک صدایی نیست؛ بسیاری از صداهای آمریکا به حقانیت جنبش مقاومت ما شهادت داده اند و می دهند. اما به صدا در آمدن هیأت حاکمه یی که از فرط ”خجالتی” بودن ، تا کنون از ابراز خواستهایش خویشتنداری می کرد، بسیار روشن کننده راه است: باید ”راه حل” آمریکاییها را روی سرشان خراب کرد.
آن وقت میتوانیم اعلام کنیم : این پاسخ مردم منحل نشدنی ایران به صدای آمریکا ست.
خوب، من چشم بسته یقین دارم که اشرفیها ، به محض خبردار شدن از این راه حل نجات بخش ، تمام کار و زندگیشان را ول کرده اند و دارند در به در دنبال یک دفترخانه رسمی باز میگردند تا فورا به آن جا بروند و سازمانشان را منحل کنند؛ متأسفانه سفیر محترم به گزمه های مالکی توصیه نکرده که برای این کار مانع خروج آنها از اشرف نشوند .
شما هم وقتی این خبر را خواندید، شاید ـ حتی میتوانم بگویم به احتمال زیاد ـ به یاد برشت افتادید و آن جمله مشهورش : دولت از مردم ناراضی است ، باید مردم را منحل کرد! من هم ، مثل شما ، به یاد او افتادم، منتها ذهنم با یک جهش ، از آن جا به میانه جنگ ویتنام پرید و راه حل هایی که برای خاتمه دادن به آن ، مذاکره با ویت کنگ ها را تجویز کردند. اما شایع بود که نظامیان آمریکایی به این اعتقاد رسیده اند که مذاکره فقط با ویت کنگها خوب قابل قبول میتواند باشد و ویت کنگ خوب هم ویت کنگ مرده است!
حالا هم همان حکایت است. البته آن زمان در دوران جنگ سرد بودیم و در بحبوحه یک جنگ گرم، حالا ، اما، نا سلامتی در دوران صلح هستیم . از همین رو آمریکاییها هم اعتقادات قدیمی شان را به روز کرده اند: حالا از مجاهدین می خواهند سازمانشان را منحل کنند تا بتوانند جانشان را به عنوان پناهنده حفظ کنند.
«این صدای آمریکا ست!»
خوشبختانه، به خلاف دوره تسلط مگ کارتیسم، آمریکا، حتی در رده های بالای دولتی، دیگر تک صدایی نیست؛ بسیاری از صداهای آمریکا به حقانیت جنبش مقاومت ما شهادت داده اند و می دهند. اما به صدا در آمدن هیأت حاکمه یی که از فرط ”خجالتی” بودن ، تا کنون از ابراز خواستهایش خویشتنداری می کرد، بسیار روشن کننده راه است: باید ”راه حل” آمریکاییها را روی سرشان خراب کرد.
آن وقت میتوانیم اعلام کنیم : این پاسخ مردم منحل نشدنی ایران به صدای آمریکا ست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر