چهار فرمانده ريزشى پاسداران، وخامت اوضاع رژيم آخوندى را افشا مىكنند
قيام سراسري, تا سرنگون كردن رژيم پليد آخوندي سرباز ايستادن ندارد |
شمارى از فرماندهان پيشين سپاه پاسداران که اخيراً از ايران گريخته و هم اکنون در ترکيه بهسر مىبرند، طى مصاحبهيى با تلويزيون گاردين، فاش کردند در جريان يکى از قيامهاى مردم در سال گذشته، سپاه يک هواپيماى ايرباس ۳۳۰ آماده کرده تا در صورت وخامت اوضاع خامنهاى ولىفقيه رژيم را به سوريه فرارى دهد.
به گزارش گاردين، پاسدار سرهنگ محمد حسين ترکمان، افسر لجستيکى امنيتى بخش اطلاعات سپاه پاسداران شش ماه پيش فرار کرد. وى در انتخابات ژوئن گذشته در بيت خامنهاى بوده و بر روى امنيت لجستيکى ولىفقيه، و رئيسجمهور رژيم و دفتر آنها نظارت مىکرد.
اين عضو امنيتى سابق سپاه گفت: آنها خيلى وحشتزده شده بودند، آنها خود را آماده کرده بودند که اگر رژيم سقوط کند، کشور را ترک کنند و به سوريه بروند. هواپيماى ايرباس ۳۳۰ خامنهاى آماده بود که آنها را از کشور خارج کند.
بنابه همين گزارش، وى با اذعان به شرکت در سرکوب مردم افزود: ما بخشى از آن بوديم، بله ما نمىتوانيم خود را از آن جدا کنيم. ما نمىخواستيم اين کار را انجام دهيم اما بهخاطر فشارى که بر روى ما بود ما مجبور به انجام دستور شليک به تظاهر کنندگان که توسط احمد وحيدى وزير دفاع کنونى صادر شده بود، بوديم. من اين را مىدانم چون که وقتى اين فرمان آمد من در سپاه پاسداران بودهام.
بهخاطر شغلم هر پنج روز با مقامات ارشد ملاقات مىکردم، با احمدىنژاد و وزيران او. من مىتوانستم ترس و وحشت را بهطور کلى ببينم و خيلى واضح بود.
به گزارش گاردين: اين پاسدار سابق امنيتى در بيت خامنهاى، گفت: احمدىنژاد و خامنهاى به نيروهاى امنيتى خودشان هم اعتماد ندارند، به همين خاطر به استخدام مزدور روى آوردهاند. نيروهايى که آنها براى شليک انتخاب کردند از نيروى قدس بودهاند که اکثر آنها لبنانى و فلسطينى هستند،
آنها فارسى صحبت نمىکنند، اينها کسانى بودند که اجازه شليک به آنها داده شده بود. اکثر شليکهايى که به سوى تظاهر کنندگان صورت گرفت، توسط تک تير اندازان که بر روى پشت بام بودند صورت گرفت، من مىدانستم که تک تير اندازان کجاها بودند چون که من نقشه عمليات امنيتى را در اختيار داشتم.
اين عضو سابق سپاه در مورد زندان اوين گفت: ساختمانهايى را در درون اوين طراحى کرده بودند که مخصوص شکنجه بود. يک زير زمينى در زندان اوين است که من را براى بازديد فراخواندند. شرايط خيلى بد بود مريضى و ويروس گسترده شده بود، چون که به زخمهاى زندانيان ناشى شکنجه رسيدگى نمىشد و زخمها همواره بدون پانسمان و باز بودند. در آنجا زن جوانى بود که دختر يک شهيد بود، که ترجيح مىدهم اسم او را نياورم، چون که فکر نمىکنم درست باشد. يادم هست که او پاى من را گرفت و به من التماس کرد که به مردى به نام ياسين که او را شکنجه مىکرد بگويم که ديگر کافى است. (او بعداً به ما گفت که به او تجاوز شده بود).
پاسدار محمد حسن ترکمان، افزود: در روز عاشورا اتفاق خيلى مهمى صورت گرفت. از نظر من خشونتهاى خيلى مشابه روزهاى بعد از انتخابات ژوئن بود. مردم به تمامى بناهاى دولتى حمله مىکردند، و بار ديگر رژيم نمىتوانست جلوى آنها را بگيرد.
تظاهر کنندگان حتى توسط خودرو زير گرفته شده بودند. بله حقيقت دارد نزديک بود که دولت در روز عاشورا سرنگون شود. من اينها را مشاهده کردم. نکته دوم اين است که من يک مأمور اطلاعاتى بودم، و در مورد تمامى امور مخفى رهبرانمان در جريان بودم، و امکان داشت که من هم مانند ماموران سابق اعدام شوم و هيچ تضمينى بر روى زندگى من وجود نداشت.
جواد مقيمى خبرنگار خبرگزارى فارس وابسته به سپاه پاسداران نيز به نوبه خود گفت: «بهخاطر عکسهاى قلابى که از تظاهرات گرفته بود، مجبور شد که کشورش را ترک کند. من هر وقت با همکارانم صحبت مىکنم خيلى از زندگى در آينده نااميد هستند، چون که هيچ چيزى نيست که آنها بتوانند به آن اميدوار باشند و خوشحال باشند. در آنجا همه چيز تحت کنترل است، عکاسى، خبرنگارى، آنها به ما مىگويند که ما به شما مىگوييم چگونه زندگى کنيد، عکس بگيريد و چگونه کار کنيد.
خبرنگار سابق خبرگزارى حکومتى فارس مىافزايد: به ما گفتند که عکس نگيريد و گفتند هر اتفاقى که بهسر شما بيايد ما مسئوليت نمىپذيريم، ما از شما حمايت نمىکنيم، و حتى عليه شما شهادت خواهيم داد و مدعى خواهيم شد که شما جاسوس هستيد. به حرف رئيس خود گوش نکردم و يکى از عکسهايم روى جلد مجله تايم آمريکا آمد.
من و ديگر خبرنگاران و عکاسان با مدير اجرايى خبرگزارى فارس نشست داشتيم. او به ما گفت که مىداند که دو تا از عکاسان اين عکسها را به خارج ارسال کردهاند، و اگر او بفهمد که چه کسى بوده، به شدت با آنها برخورد خواهد کرد. به همين دليل مجبور به ترک ايران شدم.
گاردين پاسدار سرتيپ محمد مدحى، سرکرده سابق تحقيقات براى حفاظت از انقلاب، بهعنوان نفر سوم جمعى کسانى که از ديکتاتورى آخوندى گريخته و در ترکيه پناه گرفتهاند معرفى مىکند و مىگويد: «دو سال پيش در بخش اطلاعات سپاه خدمت مىکرد و در جنگ ايران عراق شرکت کرده بود. او ۳۰ سال براى اين رژيم خدمت کرده است.
سرتيپ محمد مدحى دو سال پيش وقتى که از رهبر فعلى رژيم متنفر شد کشور را ترک کرد. پاسدار سرتيپ سابق محمد مدحى مىگويد: حکمى که من داشتم، به من اجازه مىداد تا در مورد همه، تحقيقات کنم. اصلاً هم موقعيت آنها مهم نيست، چه رئيسجمهور باشد، رئيس دادگسترى، رئيس پارلمان، و يا هر مقامى که در کشور است.
اين اجازه توسط لايحه ۱۱۵ از قانون اساسى به من داده شد که معنىاش بالاترين مقام رژيم مىباشد. افراد فعلى سپاه پاسداران مىگويند که خيل مايوس شدهاند. شرايط دارد غيرقابل تحمل مىشود.
ما براى اين رژيم خيلى خون داديم، ما انتظار نداشتيم که اين طور تمام شود. رژيم دارد نابودى خود را مىبيند، رژيم حاضر است ترس و بىامنى را در مردم ايران ايجاد کند تا ثبات خود را تضمين کند. به اين وضعيت رسيده است، رژيم در حال غرق شدن مىباشد.
گاردين نفر چهارم اعضاى سابق سپاه را على، عضو واحد ۱۵۳ بسيج در سپاه پاسداران معرفى مىکند. به گفته گاردين، وى حرفهاى پاسدار سابق مدحى در مورد ناراضى بودن بيش از يک سوم اعضاى سپاه را تاييد کرد. او بهخاطر کمک کردن به تظاهر کنندگان شکنجه شد… . سلول کوچکى بود و سقف آن خيلى پايين. حداکثر يک و نيم متر بود. آنها دايماً ادعا مىکردند که افرادى از خانوداه ما بازداشت شدهاند و در آنجا حضور دارند. ما دائماًًًًً صداى فرياد را مىشنيديم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر