ايوبونه استاندار و نماينده پيشين مجلس ملي فرانسه و رئيس سابق سازمان ضد جاسوسي فرانسه د اس ت در كتاب جديدش « واواك در خدمت آيت الله ها- در قلب سرويسهاي مخفي ايران» كه به تازگي در پاريس منتشرشده ، زواياي سياست صدور بنيادگرايي و تروريسم ديكتاتوري مذهبي آخوندها را با يك روشنگري استثنايي آشكار مي كند و از فعاليهاي جاسوسي و نقش مهره ها و انجمنهاي وزارت اطلاعات درفرانسه و ديگركشورها پرده برميدارد. روزنامه فيگارو روزپنجشنبه 21ماه مي ضمن معرفي اين كتاب درصفحه اول خود، مي نويسد: « يك كتاب شوك آور!... رئيس سابق د اس ت همه چيز را در مورد سرويسهاي مخفي ايراني، بازگو مي كند: ترور، دخالت، شكنجه.... اعمالي كه غرب به روي آن چشم مي بندد اين كتاب فاش مي كند كه در آمريكا, در كانادا, در فرانسه, در آلمان, در آرژانتين, وزارت اطلاعات ودستگاه امنيتي رژيم در همه جبهه ها, به مداخله دست مي زند و با استفاده از تجربه ساواك در پي نابود كردن مقاومت و بطور خاص سازمان مجاهدين خلق ايران است. در فرانسه, فعاليتهاي واواك به دليل حضور مريم رجوي , در اور سور اواز تشديد شده است. هدف اصلي سرويسهاي ايراني اين است كه اين «نامطلوبان» را جا كن كند. مأموريت و نقش واواك در فرانسه در زمينه هاي جاسوسي, كسب اطلاعات و خنثي سازي مخالفين گسترش يافته و تعداد افسران سرويسهاي اطلاعاتي تحت استاتوي ديپلماتيك, بيشترشده است. كتاب، علاوه بر مهدي مير ابوطالبي سفير رژيم درفرانسه به نقش مهره ها ومزدوراني هم چون عبداللهي, جواديان، غلامرضا جعفري و عادل, احسان نراقي, علي راستبين, منوچهر شلالي, سراج ميردامادي و جهانگير شادانلو ميپردازد و مي افزايد مأموريتها شامل براندن مخالفان و پناهندگان سياسي تا حذف آنهاست, با استناد غير قابل رقابت به بيش از 450 عمليات تروريستي در خارج, تا خنثي سازي, زدو بند, شانتاژ و گسترش بنيادگرايي است. كتاب واواك درخدمت ايت الله ها در ادامه همين مبحث مي نويسد: افرادي كه در خدمت هدفهاي وزارت اطلاعات رژيم ايران هستند, مسيرهاي مختلفي را طي كرده اند, نقطه عزيمتهاي بسيار دور از يكديگر، ولي سرمنزل مشتركي دارند كه عبارت است از: وزارت اطلاعات. خيلي جالب است كه بعضي از آنها را دنبال كنيم چرا كه ايده اي دقيق از رژيمي ميدهد كه با ادعاهاي تئولوژيك و يا ايدئولوژيك تصور ميكند كه ابدي است. اولين اين اپورتونيستها كه با سلاح و بار و بنه به دشمن ديروزي ميپيوندد نامش احسان نراقي است. مسير او بسيار گويا است : عضو توده در سالهاي اول شاه, خيلي سريع به خدمت ساواك در مي آيد. بعد از انقلاب دستگير ميشود...و براي اينكه حسن نيت خود را نشان بدهد, ترديدي در شركت در جلسات شكنجه رواني رفقاي سابقش نمي كند او متخصص شكار مخالفيني است كه آنها را خوب ميشناسد و درسهاي اجباري به زندانياني ميدهد كه به بهترين نحو در مقابل شكنجه فيزيكي مقاومت كردند . شناخت او از شورشيان عليه ديكتاتوري شاه, كه با شورش عليه تئوكراسي بنيادگرا در مسير ثابتي پا ميفشارند , از او يك متخصص مجاهدين ميسازد. در نتيجه فعاليتهايش را براي بي اعتبار كردن شوراي ملي مقاومت ايران تشديد ميكند همين طور عليه ساير مخالفين رژيم مثل سلمان رشدي كه در مورد او در اظهاراتي در روزنامه كيهان 5 مه 1984 ميگويد : «همانطوري كه قبلاً در نوشتههاي ديگرم گفتهام، وقتي كه خبر فتوا را شنيدم، خوشحال شدم. در مورد شكنجه نيز آنرا «صد در صد » قابل توجيه ميداند وي در 12 نوامبر 1999، در گفتگو با برنامهٌ تلويزيون صداي آمريكا گفت : «نميشود همينطور مطلق گفت كه شكنجه چيز بدي است». ايو بونه بعد از معرفي احسان نراقي به معرفي چهره هاي متنوعي از ساير مزدوران مي پردازد و ازجمله مي نويسد: علي راستبين به حزب واحدي كه محمد رضا شاه براي روح دادن به زندگي دمكراتيك تأسيس كرد تعلق داشت. مثل نراقي او هم عفو خود را در مقابل پيوستن به ساواما و سپس واواك خريد. او در سالهاي 90 خيلي فعال شد, دوراني كه فردي به نام سعيد امامي خود را تحميل ميكند تا موقعيكه امامي سپر بلاي يك ليبراليزاسيون ظاهري ميشود و قرباني ميگردد, همانطور كه بعد خواهيم ديد. علي راستبين تشكيل دهنده چهار انجمن ميشود: ابتدا انجمن فرهنگي بو علي سينا, كه استناد به اسم فيلسوف و طبيب مشهور ايراني الاصل دارد, انستيتوي بين المللي مطالعات استراتژي كه در سال 2001 در پاريس تأسيس شد و موفق ترين توليد او است و بطور طبيعي در «ليست مراكز مطالعات و تعليمات و تحقيقات در زمينه استراتژي , ژئوپليتيك , دفاع , امنيتي و روابط بين المللي » قرار ميگيرد جواد فيروزمند چهره كاملا متفاوتي دارد. او تقريباً نمونه كامل مخالف جعلي به ظاهر توبه كرده يي است كه در واقع يك نفوذي در سازمان بوده است خود را تحميل ميكند و بعد با سر و صدا آنرا ترك ميكند. تحت عنوان يك بريده او توانست بعد از يك فرار باور نكردي, كمپين شيطان سازي مجاهدين خلق را كه واواك به جريان انداخته بود سوخت برساند. وي كه به عنوان داوطلب مجاهدين در كمپ اشرف بود , در 15 ژوئيه 2001 با برداشتن سلاح و تجهيزات و پول فرار ميكند و تلاش ميكند كه به سفارت ايران در بغداد بناهنده شود. توسط پليس عراق دستگير ميشود, قرار بود در يك دادگاه اين كشور به خاطر جاسوسي محاكمه شود. نزد سازمان مجاهدين ابراز ندامت ميكند, درخواست عفو از سوي رهبران جنبش ميكند , كه اشتباه ميكنند و به حرف او باور مي كنند و به او امكان انتخاب بين بازگشت به اشرف و استرداد به ايران را ميدهند. او البته مورد اول را انتخاب ميكند تا بتواند مأموريت جاسوسي خود را ادامه دهد. كتاب واواك درخدمت ايت الله ها به نقش و مأموريت احسان نراقي و ديگر مزدوران ديكتاتوري آخوندي براي مداخله در پرونده 17ژوئن نيز پرداخته و ازجمله مي نويسد: احسان نراقي با رژيمي كه گذشته كمونيستي و سلطنت طلب او حكم ميكرد با آن در مبارزه باشد, در آشتي بسر ميبرد. گواه اين امر اين كه او از سوي جمهوري اسلامي به عنوان مشاور يونسكو بين سالهاي 1986 تا 1999 تعيين شده است. هنگام عبور محمد خاتمي, رئيس جمهور اسلامي ايران از فرانسه در سال 1999, اين مأمور سه جانبه دست به سازماندهي كمپيني براي بي اعتبار كردن مقاومت ايران ميزند. همين فرد زير پوش اسم شرپانتيه, كتابي را تحت عنوان مجاهدين خلق: «يك مبارزه مشكوك» در هماهنگي با عمليات تدارك ديده شده 17 ژوئن 2003, منتشر ميكند.اين هجو نامه همان استدالات شناخته شده رژيم عليه مجاهدين را از سر ميگيرد. اگر احسان نراقي بطور خود جوش به سرويسهاي امنيتي فرانسه و بطور خاص د اس ت شاهديني از بريده هاكه مأمور وزارت اطلاعات هستند ارائه نمي كرد, ممكن بود اين تقارن زمان عجيب باشد. دخيل بودن اين فرد در كار دروغ براكني سرويسهاي ايراني بيانگر يك سطح بالاي اعتماد دستگاه واواك به او است. او در پاريس منظماً مأمورين وزارت اطلاعات را به عنوان بريدگان مجاهدين نمايش ميدهد. اين افراد از سوي رژيم نفوذ داده شده اند. بطور مثال وي تلاش كرد نزد راديو فرانس كولتور و بعضي روزنامه هاي سراسري فردي بنام بتول (نسرين ) ابراهيمي, يك مأمور وواك را غالب كند. اين شخص تنها به اظهارات بسنده نمي كند, او متهم به دخالت در نزد تحقيقات قضايي ضد تروريستي نيز هست, با ارائه حدود يك دوجين مأمور شناخته شده واواك كه به عنوان « اعضاي قديمي مجاهدين » ارائه شده اند تا در مورد اقدامات «تروريستي» سازمان مجاهدين شهادت بدهند. دركتاب« واواك در خدمت آيت الله ها» نوشته رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه، استراتژي وزارت اطلاعات براي بهربرداري از برچسب تروريستي و شيطان سازي از مجاهدين در آمريكا بررسي شده و ازجمله آمده است: واواك براي اثبات استراتژي خود روي دو محور عمل ميكند: تلاش براي نفوذ دادن ماموران خود به داخل اپوزيسيون و اول از همه سازمان مجاهدين و دوم تشكيل انجمني تحت عنوان اپوزيسيون به نام ”پارس”. پارس داراي برنامه اي است كه بطور ناشيانه يي از برنامه شوراي ملي مقاومت ايران كپي برداري شده است. شناسائي و افشاي سازمان پارس كار ارزشمند” كميته سياست ايران” به رياست ريموند تنتر است. كلار لوپز, مدير اجرايي كميته سياست ايران اعلام كرده است ”همانطور كه فعاليتهاي اطلاعاتي احمدي نژاد مقدمه حملات عليه مقاومت ايران در عراق بوده است, فعاليتهاي سرويس هاي مخفي ايران در آمريكا نيز ميتواند مقدمه اي براي حملات در خاك آمريكا باشد”. در همين رابطه ميتوان نمونه كريم حقي را ذكر كرد كه به عنوان ”حقي منيع” شناخته ميشود. او از هلند وارد آمريكا شد و خود را به عنوان عضو فعال و قديمي سازمان مجاهدين معرفي نمود. سازمان اين را قاطعانه تكذيب كرده و براساس منابع خود توضيح ميدهد كه ”حقي توسط رژيم ايران براي انجام ماموريت هاي جاسوسي و تروريسم و اشاعه اطلاعات غلط عليه اپوزيسيون ايران طي ده سال گذشته مورد استفاده قرار گرفته است”. واضح است كه حقي از واواك پول ميگيرد و با افسران اين سرويس در اروپا ارتباط دارد. رفتار او ترديدي بر جاي نميگذارد زيرا ملاقاتهاي توطئه گرانه خود با عواملش را در خارج از اروپا و بويژه در سنگاپور برگزار ميكند. سنگاپور يكي از كانونهاي فعاليت بين المللي واواك ميباشد، معادل تنجه يا ليزبون در زمان جنگ جهاني دوم. اين روش كار بسيار حرفه اي فقط براي عناصر ارزشمند عملياتي مورد استفاده قرار ميگيرد كه نشاني از سرويس هاي بزرگ را دارد ( سيا, موساد و كاژب) كه در آموزش افسران سرويس هاي اطلاعاتي ايران نقش داشته اند. دركتاب« واواك در خدمت آيت الله ها» آمده است : شوراي ملي مقاومت سرنخ ها را پيدا كرده و ميگويد كه سرويسهاي هلندي در چندين نوبت حقي را “نشان” كرده اند و به همتاهاي اروپايي خود نسبت به اعمال و ارتباطات حقي هشدار داده اند.سرويس هاي هلندي نيز مطلع هستند كه واواك به حقي دستمزد ميپردازد. كميته سياست ايران دو مامور مخفي ديگر ايران را شناسائي كرده است: اميرحسين كردرستمي و معصومه (پروين) حاجي كه هر دو از كانادا مي آيند. انجمن پارس ايران كه در 24 اكتبر 2005 يك كنفرانس مطبوعاتي در واشنگتن برگزار كرد به عنوان انجمن پوششي سرويس هاي اطلاعاتي ايران مستقر در كانادا عمل ميكند. كميته سياست ايران رستمي را به عنوان يك پاسدار سابق كه از همان سالهاي 1979 در منطقه درياي خزر فعاليت داشته, معرفي كرده است. اين مامور طي تابستان 1981 به عنوان پاسدار انقلاب در حملات عليه سازمان مجاهدين به دستور اطلاعات سپاه شركت كرده است. اما او اكنون افشا شده و به كانادا رفته است جايي كه در كتابخانه «مركز فرهنگي فاطمه» وابسته به سفارت ايران در اتاوا كار ميكند. كميته سياست ايران كه به عنوان نوك پيكان هشداري به آمريكا در قبال ايران عمل ميكند, به وزارت امنيت و مهاجرت آمريكا پيشنهاد كرده است كه از ورود ماموران ايراني به خاك آمريكا ممانعت به عمل آورد و از وزارت خارجه خواستار لغو ويزاي سه تن از ماموران رژيم ايران و اخراج كريم حقي, معصومه و رستمي شده است. بروس مك كولن معاون كميته سياست ايران اظهار داشت “افزايش خشونت عليه مخالفان ايراني در خارج كشور جزيي از يك طرح جهاني بوسيله احمدي نژاد ميباشد. معمولا عمليات اطلاعاتي كه توسط وزارت اطلاعات ايران, واواك، انجام ميشود, سوقصدهايي را كه بوسيله عواملش صورت ميگيرد به همراه داشته است.” ايوبونه دركتاب« واواك در خدمت آيت الله ها» مي نويسد: علاوه بر تلاش براي رخنه در سازمان مجاهدين, واواك تلاش ميكند در سازمانهاي غيردولتي نيز نفوذ كند. اين روش دو حسن دارد يكي اينكه مي خواهد بدينوسيله اعتبار بيشتري به كارش بدهد زيرا كه ما در جامعه اي زندگي ميكنيم كه حرف “مقامات مستقل” بهتر از يك پيام رسمي شنيده ميشود. حسن ديگر اين است كه نظارت و حفاظت بر اين انجمنها كمتراز سازمان مجاهدين مي شود. يك نمونه از اين عمليات نفوذ را ميتوان در رابطه با سازمان ديدبان حقوق بشر ذكر نمود كه در نيويورك مستقر است و از شهرت بين المللي برخوردار است. مسئوليت اين كار را گري سيك(طرفدار نزديكي با حكومت مذهبي ايران ) رئيس شوراي مشورتي سازمان ديدبان حقوق بشر در امور خاورميانه به عهده ميگيرد. او در همان روز يعني 18 مي 2005 دو ايميل به ليستي از گيرندگان موسوم به گلف 2000 “ Gulf 2000” ارسال مي دارد كه در آن اشاره به گزارش اين سازمان غيردولتي ميكند كه در همانروز منتشر شده است. در اين ايميل ميگويد كه سازمان مجاهدين مرتكب شكنجه و حتي زنداني كردن اعضاي خود شده است. گزارش 28 صفحه يي مبتني بر شهادت تلفني 12 “مخالف” سازمان مجاهدين مي باشد كه در ميان آنها مسعود خدابنده بچشم مي خورد كه نيازمند بررسي بيشتر است. وي همراه برادرش ابراهيم در لندن مستقر بود كه وارد سازمان مجاهدين شدند. او با يك شهروند انگليسي، آن سينگلتون ازدواج ميكند. او كه توسط واواك عضوگيري شد در اواسط 1990 سازمان را ترك ميكند و از آن به بعد اقدام به افشاگري عليه روشهاي سازمان مجاهدين خلق و ارائه شهادتهاي مختلف ميكند. اما ابراهيم به عنوان يك مجاهد در اوايل 2003 توسط سرويسهاي سوري دستگير ميشود. او به ايران مسترد مي شود و اين امر گوياي روابط بين سرويسهاي دو كشور مي باشد. يك موج انزجار در انگليس برپا مي شود ولي رژيم واكنش نشان نميدهد. يك سال بعد وين گريفيث، نماينده مجلس انگلستان از حزب كارگر، مجاز به بازديد از ابراهيم خدابنده در زندان مي شود. اين پارلمانتر شخيص در بازگشت خود از ايران حيرت خود را از مشاهده آن سينگلتون، همسر مسعود خدابنده بازگو ميكند. او توضيح مي دهد كه چگونه سينگلتون در زندان وواك به ميل خود رفت و آمد ميكرده و با مقامات و پرسنل زندان گفتگو مي نموده است. اين پارلمانتر متوجه مي شود كه هموطنش براي وواك كار ميكند. تحقيقات عميقتر سازمان مجاهدين خلق به همان نتايج وين گريفيث مي رسد. اطلاعات دقيق تر بدست مي آيد كه نشان مي دهد مسعود خدابنده با همتاهاي خود نظير حقي در سنگاپور ملاقات ميكند و در كوالالامپور با مقامات بالاي وواك ديدار دارد. او همچنين يك سايت اينترنتي موسوم به ايران اينترلينك را به درخواست طرف حسابهايش برپا ميكند. او گاه به فرانسه نيز مي آيد جايي كه با فردي به نام آلن شوالرياس كه بيشتر در باره او صحبت خواهيم كرد، تظاهراتي را در اورسوراوآز در مقابل محل اقامت مريم رجوي برپا ميكند. جمعيتِ كمِ تظاهركنندگان به راحتي اجازه مي دهد كه سه نفر اصلي اين عمل شناسايي شوند وحتي از آنها عكس گرفته شود. « واواك در خدمت آيت الله ها» مي افزايد: آنچه براي گري سيك دردسرآفرين است اين است كه مسعود خدابنده از ايميلش براي اشاعه حرفهاي بي پايه استفاده كرده و اطلاعات غلط ارائه مي دهد كه اين مشكل آفرين است. نمونه آن به شرح زير است: “اطلاعات زيادي در دست است كه حكايت از اين دارد كه مجاهدين مستقر در قرارگاه اشرف با بحران شديدي روبرو بوده و در آستانه فروپاشي مي باشند. اين اردوگاه صرفا به خاطر فضاي ترس و سركوبي كه رهبران مجاهدين ايجاد كرده اند، برپا مانده است. طبق آخرين اطلاعات دريافتي اگر پرچم صليب سرخ جايگزين پرچم ارتش آمريكا شود بيش از هشتاد درصد افراد آن را به سمت پايگاه شمالي ترك خواهند كرد”. اما نويسنده [ايو بونه] كه در نوامبر 2008 به همراه ژيل پاروئل رئيس سابق كانون وكلا به اشرف سفر كرده است مي تواند تاييد كند كه چنين چيزي نبوده است. او همچنين با نمايندگان كميته بين المللي صليب سرخ ملاقات نموده است. در وراي جنبه ساختگي پيام خدابنده، آنچه تعجب آور است اين است كه اين پيام از كانال مشاور خاورميانه سازمان ديدبان حقوق بشر منتقل شده است. آن چه تعجب آورتر مي نمايد اين است كه اين انتقال مخفيانه صورت گرفته، امري كه به هيچ وجه مطابق پروسدورهاي يك سازمان غيردولتي نيست. زيرا اين سازمانها معمولا مشاهدات و نظرگاه هاي خود را پنهان نمي كند. دست زدن به چنين مانورهايي به هيچوجه به اعتبار اين سازمان نمي افزايد، سازماني كه آشكارا توسط رژيمي آلت دست قرار گرفته است كه بي اطلاع ترين افراد از ماهيت و افراط گريهاي آن مطلع هستند. يك شخصبت بي طرف نظير كلنل ديويد فيليپس، فرمانده تيپ پليس نظامي در اشرف در سال 2004 شهادت ميدهد كه از ژانويه تا دسامبر2004 «چندين گزارش درباره شكنجه، سلاحهاي مخفي و افراد بازداشت شده برخلاف ميل خود به وسيله رهبري مجاهدين خلق رادريافت نمودم. من به واحدهاي خود دستور انجام تحقيقاتي درباره اين اتهامات صادر كردم . درموارد متعدد نيز خودم شخصا تيمهاي تحقيق را طي بازديدهاي غير مترقبه در تاسيسات سازمان مجاهدين، جايي كه گفته مي شد بد رفتاري ها روي داده است، هدايت كردم. طي اين دوازده ماه به هيچوجه نتوانستيم هيچگونه سند معتبر كه بتواند اتهامات اخير در گزارش ديدبان حقوق بشر را تاييد كند به دست آوريم». رئيس پيشين سازمان ضد جاسوسي فرانسه دركتاب « واواك در خدمت آيت الله ها» كاركرد وزارت اطلاعات دركشورهاي مختلف را از كانادا تا افغانستان و از آرژانتين تا لبنان وعراق مورد بررسي قرارداده و فعاليتهاي عوامل رژيم آخوندها براي نفود و جاسوسي و انجام اقدامات تروريستي و مقابله با مخالفان رژيم درنقاط مختلف جهان را فاش مي كند. دركانادا، داستان يك مامور واواك, به نام منصور آهني مطرح مي شود. آهني در 14 اكتبر 1991 وارد ونكوور در كانادا مي شود و خواستار موقعيت پناهندگي «بخاطر اعتقادات سياسي و وابستگي به يك گروه اجتماعي»، منظور مقاومت ايران، مي شود. ماموران پليس در حرفهاي او يك تناقض مشاهده مي كنند. او نمي تواند خروج خود را از ايران اثبات كند و صرفا مي گويد كه از طريق بندرعباس به دوبي فرار كرده است. سرويس هاي كاناديي كه كارآمد هستند متوجه مي شوند كه بين «فرار» و ورودش به كانادا, آهني از سنگاپور عبور كرده است, جايي كه همانطور كه مشاهده كرديم محل ويژه ارتباطات براي واواك مي باشد. (سرانجام )دادگاه فرجام فدرال كانادا در حكم خود كه جنبه قضايي دارد در باره سرويسهاي امنيتي ايران چنين مي گويد: « قتل مخالفان ايراني در داخل و خارج از ايران را هماهنگ مي كند. سرويس هاي اطلاعاتي و امنيتي ايران همچنين بطور مستقيم يا غيرمستقيم يك سري فعاليتهاي تروريستي را به پيش مي برد, ازجمله قتل مخالفان سياسي در نقاط مختلف جهان». اين دادگاه مي افزايد: « فرد بازداشت شده (آهني) به واقع يك قاتل آموزش ديده توسط سرويسهاي مخفي ايران بوده است». ديوانعالي كشور حكم دادگاه فرجام را تاييد كرده و خاطر نشان مي سازد: « سرويس هاي مخفي ايران سلسله فعاليتهاي تروريستي را هدايت مي كنند از جمله قتل مخالفان سياسي در خارج از كشور را». ايوبونه دركتاب« واواك در خدمت آيت الله ها» مي نويسد: آرژانتين هم كه مدتها به عنوان كشورژنرالها و دريادارهاي ناقض حقوق بشرانگشت نما شده بود, بيكباره با مقابله با حكومت مذهبي ايران به جلو صحنه آمد. دليل آن سوء قصدي بود كه در 18 ژوئيه 1994 عليه مقر انجمن امداد يهودي آرژانتين (آميا) انجام شد و 84 كشته و 300 زخمي بجاي گذاشت. اين جدي ترين عمل تروريستي است كه در اين كشور صورت گرفت. يكي ديگر از فعاليتهاي واواك در رابطه با افغانستان است, جايي كه بايد آمريكا را تحت فشار گذاشت مخصوصا ً اينكه اگر باراك اوباما رئيس جمهور جديد به وعده خود براي خروج از عراق عمل كند...سالهاست كه واواك مشغول نفوذ در ميان قبايل افغان بوده است و هيچ ترديدي در نزديك شدن به دشمنان ديروز ندارد...القاعده با وجود تمايز زيادي كه با حكومت شيعه حاكم بر ايران دارد, اكنون از توجهات عيني واواك برخوردار است. « واواك در خدمت آيت الله ها» مي افزايد : در سال 1984 در گرماگرم جنگ عليه عراق, رژيم ابران تلاش مي كند مانع از حمايت كشورهاي خليج فارس از عراق بشود. تهديدات و عمليات تروريستي را افزايش مي دهد تا آنها را وادار به مذاكره و يا پذيرش سرنگوني دولت عراق كند. اين جهت گيري صرفا ً دفاعي، با يك رويكرد تهاجمي تكميل مي شود: اطلاعات سپاه اقدام به حمايت از جنبش هاي اپوزيسيون و تشكيل پايگاههاي آموزش تروريستها در ستاد فرماندهي سپاه مي نمايد. به اين ترتيب پايگاه رمضان مختص عراق مي شود, پايگاه انصار براي عمليات در افغانستان و پاكستان و پايگاه بلال براي صدور تروريزم به ديگر كشورها. پايگاه رمضان روابط مشخص با چندين گروه كرد و نيز با مجلس اعلاي انقلاب اسلامي عراق برقرار مي كند و در عين حال از سال 1986 عمليات رخنه در عراق آغاز مي كند. رژيم كه متوجه دستاوردهاي سياسيش در اثر انجام عمليات تروريستي و گروگانگيري مي شود، احمد وحيدي را مسئول تقويت حضور ايران در لبنان مي نمايد و بدين منظور به تجديد سازماندهي اطلاعات سپاه مبادرت مي ورزد. به اين ترتيب وحيدي اولين واحدهاي آموزش نظامي سپاه را در لبنان بر پا مي دارد و به موازات آن تاسيسات پشت جبهه لجستيكي را در سوريه مستقر مي سازد. جريان گروگانگيري در لبنان كه دستاوردهاي زيادي براي رژيم ايران در زمينه سياسي و نظامي داشته است موجب رشد و ارتقاء قابل توجه اطلاعات سپاه مي شود. راجع به سياست زد وبند با رژيم آخوندها عليه مقاومت و عملكرد وزارت اطلاعات در فرانسه، در كتاب واواك درخدمت آيت الله ها ازجمله آمده است: شيراك درسال 2003دستور موج دستگيري بزرگ 17 ژوئن را صادركرد و د اس تا آنجا پيش رفت كه از سالهاي2000 با واواك رابطه برقرار نمود, امري كه در زمان رياست جمهوري فرانسوا ميتران غير قابل تصور بود.... واواك با موج به پيش ميرود....واواك ابتكارات را براي محكم كردن مواضع رسمي و دسترسي به اين هدف نهايي كه از دور خارج كردن سازمان مجاهدين است تشديد ميكند. به اين منظور, دم و دستگاه پايه اي خود در سفارت در پاريس را تقويت ميكند, از يك طرف انجمنهاي پوششي ايجاد ميكند, از طرف ديگر و بالاخره, تظاهرات ضد مجاهدين سازماندهي و ترتيب ميدهد... محمد حسين سبحاني يك مأمور واواك در کادر ماموريتي جديد، در چند تظاهرات در اور سور اواز در حومه پاريس شرکت مي کند. سپس آنها عليه اعضاي شوراي ملي مقاومت ايران که در پي عمليات 17 ژوئن 2003 تحت پيگرد قانوني قرار گرفته اند شهادت ميدهند.... در تفاوت با اقداماتي که واواك در گذشته انجام ميداد و کارهاي مامورانش را از خارج کشور هماهنگ مي کرد، وزارت اطلاعات سيستم فرماندهي اش را در داخل ايران متمرکز مي کند. افسران و ماموران وزارت اطلاعات که در اروپا مستقر هستند به تهران فرا خوانده مي شود و دستور العمل ها را مستقيما در آنجا دريافت مي کنند. به منظور براه انداختن مجدد فعاليت هاي وزارت اطلاعات، در ژوئن 2008 احسان نراقي از فرانسه، مسعود خدابنده از انگلستان و محمد حسن راستگو از آلمان به ايران فرا خوانده مي شوند...... فرانسه در کانون تارعنکبوتي قرار دارد که ماموران وزارت اطلاعات بطور خستگي ناپذير دور مقاومت مي تنند. رژيم ملاها همه توانمندي هايش براي اقناع و و فريبکاري را بکار مي گيرد تا اينکه کشور ما نقش اين تارعنکبوت را بازي بکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر