تـو که عددی نیستی ، پسرک ریش دار!
جمشید پیمان
نیروهای عراقی دیروز ، هشتم آوریل دوهزارو یازده ، به فرمان نوری المالکی و بنا بر خواست رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و در سایه ی غمض عین نیروهای آمریکائی مستقر در عراق ،با توپ و تانک و انواع زره پوش و مسلسل و نارنجک و تفنگ به پایگاه بی سلاح و بی دفاع اشرف یورش بردند و ده ها تن از زنان و مردان بی گناه را به قتل رساندند و صدها تن را زخمی کردند و خانه ها را به آتش کشیدند و اموال اشرفیان غارت کردند. ننگشان باد! ننگشان باد!
آنان که از وقوع این جنایت هولناک آگاه شده اند و در برابرش سکوت کرده اند می توانند دلخوش باشند که دستانشان آلوده نیست ، همانگونه که دست حاکم رومی به خون مسیح آلوده نبود. می توانند شادمان باشند که در هیچ محکمه ای از آنان پرسیده نخواهد شد که چرا جنایت را دیدید و در اعتراض به آن واکنش نشان ندادید. امّا اگر تیغ وجدانشان اندکی بُرندگی داشته باشد بی تردید نخواهند توانست خود را از زخم دردناکی که وجدانشان بر آنها می زند ، دمی بیآرامند. تاکید میکنم اگر وجدان داشته باشند و اگر وجدان بیداری داشته باشند.
آنان که این جنایت را دیدند و با فرصت طلبی ، خرمردرندانه، مانند آخوندک کبیر لندن نشین و یا شومن لوس آنجلسی اقیانوس العلوم و همه چیز دان و مدعی فضل وکمال و مبارزه با آخوندیسم و یا آن توده ای اسبق و رنجبرانی سابق و بختیاری دیروز و شاه پرست امروز(که با بی اخلاقی و دنائت ذاتی، همه را و همه جا را سرکیسه کرده است) به سرزنش مجاهدین پرداختند و آنها را مقصر اصلی جلوه دادند و عملا به تطهیر رژیم جمهوری اسلامی پرداختند، جز ته مانده مردار گندیده ی فرصت طلبی و نان به نرخ روز خوری ، بهره ای نیندوخته اند. انسان های آگاه و مسئول و باوجدان بر این دست انسان های تهی از منش انسانی جز به نفرت و انزجار نمی نگرند .
آنان که در میان دعوا نرخ طی کرده اند و ضمن ابراز سوگواری و همدردی، فراموش نکرده اند که خنجر انتقادشان را در این موقع بی موقع تا دسته در پهلوی مجاهدین فرو کنند و پس از عرض تسلیت آبکی و ،البته برای خالی نبودن عریضه،رهبری مجاهدین را مورد حمله قرار بدهند ، یادشان باشد که اینگونه موضع گیری ها نه پوششی می شود از برای ستر بی عملی آنها و نه به تضعیف مجاهدین می انجامد .( در اینجا وظیفه خود می دانم از پیام همدردی و اعتراض آقای رضا پهلوی که مبرا از این بازی ها است، یاد بکنم و ضمن تشکر بگویم دست مریزاد) .من وکیل مجاهدین نیستم امّا با آشنائی که با خلق و خو و منش و کردار آنها دارم می توانم با قاطعیت بگویم که آنها هیچگونه نیازی به اینگونه حمایت های بدتر از بی حمایتی ندارند .
درود بر شرف هزاران ایرانی و غیر ایرانی که در این معرکه تنها و تنها جانب انسانیت را گرفته اند و به کشتاری که دولت جنایتکار مالکی نسبت به ساکنان اشرف روا داشته است اعتراض کرده اند. آنان که بی امّا و اگر و بی حسابگری و بدون شرط گذاری و بی زخم زبان زدن به مجاهدین و سرزنش و ملامت بازماندان و داغداران ، فریاد همدردی خودرا بلند کرده اند و پای درعرصه ی اعتراض به جنایتکاران گذاشته اند. درود بر شرف خیل وکیلان و وزیران و کشورهای مختلف جهان که این جنایت علیه بشریت را به صراحت محکوم کرده و خواستار احقاق حق مجاهدین و محاکمه آمران و عاملان این جنایت شده اند.
من اطمینان دارم آمریکا شهروند شرافتمند بسیار دارد. امّا یقین دارم آن آمریکائیانی که به وظائفشان و به مسئولیتشان در قبال هزاران انسان بی سلاح و بی پناه و بی گناه در شهر اشرف ، عمل نکرده اند ، نه فقط از شرافت بهره انی ندارند بلکه از منزلت انسانی نیز بیرونند. آنان که متعهد شده اند که از جان ساکنان اشرف حفاظت کنند امّا با کنار کشیدنشان و چشم برهم نهادنشان عهد شکنی کرده اند و خیانت ورزیده اند، نه تنها شریک در جنایتی هستند که روز هشتم آوریل دراشرف صورت گرفت، بلکه در ارتکاب این جنایت مسئولیت مستقیم دارند.
مالکی جنایتکار سوار میدان خالی از سوار است. او فقط یاد گرفته است که بی دفاعان و بی سلاحان و بی پناهان را موردحمله قرار دهد و فرمان کشتارشان را صادر کند. .راستش را بخواهید اول که این همه ددمنشی را از وی دیدم اندکی شگفت زده شدم. امّا وقتی نیک در آن اندیشیدم با خودم گفتم ازکسی که هرگاه فرصت یافته هموطنان خودش را از دم تیغ گذارانده است،نباید سرسوزنی انتظار داشت که نسبت به ساکنان اشرف جز جنایتی که مرتکب شد بکند. با خودم می گویم این نوکر بارگاه خمینی و خامنه ای و این حلقه به گوش رژیم فاسد و ضدبشری جمهوری اسلامی،مگر جز جنایت کار دیگری هم می تواند انجام دهد. بدبخت مردم عراق که هنوز از چاله در نیامده به چاه ویل رژیم دست نشانده جمهوری اسلامی افتاده اند.
مبارزه برای آزادی ایران متوقف نخواهد شد. مبارزه برای سرنگونی بزرگترین مانع آزادی یعنی رژیم جمهوری اسلامی متوقف نخواهد شد. در دهه شصت به فرمان خمینی هزاران مجاهد و مبارز را کشتند .. امّا نسل آزادیخواهان بر نیفتاد. آنها به اضعاف تکثیر شدند. در تابستان شصت و هفت به فرمان مستقیم خمینی هزاران مجاهد را در زندان ها تیرباران کردند و به دار آویختند. اما از دریای مجاهدین چیزی کاسته نشد. جنایت دیروز( هشتم آوریل دوهزارو یازده) مالکی در اشرف تکرار جنایت دوسا ل پیش او در ابعادی گسترده بود. گستردگی داشت اما تازگی نداشت. ایرانیان از این دست جنایات طی یکصد سال گذشته بسیار دیده اند و از این زخم ها فراوان خورده اند. هنوز پیکر صور اسرافیل بر دار رقصان است . هنوز سر میرزا کوچک خان خون چکان است. هنوز حسین فاطمی بر تیرک اعدام بسته است. هنوز کریم پور شیرازی در زندان قصر در آتشی که برجانش افکنده اند رقص کنان ترانه آزادی می خواند. هنوز سعید سلطانپور، اشرف رجوی و موسی خیابانی و محمد مختاری و ندا آقا سلطان و ... در برابر تیر استبداد سینه سپر دارند. هنوز ، هنوز ، هنوز و تا همین امروز خون ایرانیان برای آزادی بر زمین جاری می شود. و این کاروان از رفتن باز نمانده است.
نوری المالکی!!! خمینی نتوانست مجاهدین را حذف کند و این آرزو را به گور برد. خامنه ای هم نتوانسته است و یقینا این آرزو را به گور خواهد برد. تو که عددی نیستی پسرک ریش دار!
منبع: پژواک ایران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر