قدیمیها میگفتند سکوت علامت رضا است. گاهی سکوت از ترس نیز حکایت دارد. زمان نشان خواهد داد سکوت «شورای هماهنگی راه سبز امید» در مقابل حملات ارتش عراق به شهرک اشرف و کشته شدن ۳ یا ۱۲ یا ۳۳ نفر از هواداران سازمان مجاهدین خلق و زخمی شدن دهها نفر دیگر، علامت چیست. یکی از چهرههای نامدار و متفکر «سبز» گویا در مجلسی خصوصی گفته است «خوب شد لت و پارشان کردند». امیدوارم این نقل قول از این شخص صحت نداشته باشد در غیر این صورت آنچه سبزهای این چنینی میتوانند برای ما به ارمغان بیاورند بهتر از آنچه داریم نخواهد بود.
از آقای امیر ارجمند، تنها عضو غیر مخفی این شورا که زمانی گویا حقوق بشر تدریس میکرده است، البته انتظار بیش از این بود. انتظار میرفت در رابطه با کشته شدن عدهای بی سلاح، بهدست ارتشی تا دندان مسلح سکوت نکند و حداقل در بیانیهای انتقادی نسبت به سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن و سیاستهایشان در گذشته و حال، از حقوق انسانی ساکنین اشرف دفاع کرده و ار دولت عراق انتقاد کند.
البته ما «خارج نشینان»، «لائیکها» و «غیر خودیها» با این سکوتها آشنایی داریم و جای تعجب انچنانی نیست. جوانان کرد و بلوچ یا هواداران مجاهدین سالهاست در ایران اعدام میشوند و صدایی از این آقایان بلند نمیشود. بسیاری از مخالفان امروزی ولی فقیهِ، در زمان اعدامهای دهه ۶۰ و سالهای بعد از آن صاحب منصب و مقامی بودند و آنزمان و بعد از آن سکوت اختیار کردند. همین آقایان اما زمانیکه یکی از دوستان «خودی»شان چند روزی را در اوین میهمان بود آنچنان داد و فغانی راه میانداختند که بیا و ببین. البته ما «غیرخودی»ها بهدرستی در این داد و فغان ها همراه میشدیم و همراه هستیم چون معتقدیم حقوق انسانی شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا فرستاد و دیگران را از آن محروم ساخت.
(خواستید مقاله دیگری از من را که چند سال پیش در همین مورد انتشار یافته بخوانید)
ترس میتواند دلیل دیگری برای این سکوت شرم آور باشد. ترس دفاع از حقوق دیگران و غیر خودیها تنها از ضعف نشانه دارد. سبز دیگری، از همکاران سابق ستاد انتخاباتی جناب کروبی، روز گذشته میگفت «حمله به اشرف از مجاهدین قهرمان خواهد ساخت و بنابراین باید از گسترش اخبار این واقعه جلوگیری بهعمل آورد تا مردم در داخل ایران از ابعاد واقعی آن خبردار نشوند و دلشان به حال مجاهدین نسوزد و نگاهشان به این سازمان مثبت نشود». تحلیلی خطرناک که نه تنها مردم ایران را […}هائی که انتخابشان تنها بر شمار قربانیان استوار است میپندارد، بلکه مبنای اکثریت شدن و حکومت کردن را کتمان حقیقت و دروغ میداند.
۲۲ فروردین ۱۳۹۰ احمد رافت /خودنویس
از آقای امیر ارجمند، تنها عضو غیر مخفی این شورا که زمانی گویا حقوق بشر تدریس میکرده است، البته انتظار بیش از این بود. انتظار میرفت در رابطه با کشته شدن عدهای بی سلاح، بهدست ارتشی تا دندان مسلح سکوت نکند و حداقل در بیانیهای انتقادی نسبت به سازمان مجاهدین خلق و رهبری آن و سیاستهایشان در گذشته و حال، از حقوق انسانی ساکنین اشرف دفاع کرده و ار دولت عراق انتقاد کند.
البته ما «خارج نشینان»، «لائیکها» و «غیر خودیها» با این سکوتها آشنایی داریم و جای تعجب انچنانی نیست. جوانان کرد و بلوچ یا هواداران مجاهدین سالهاست در ایران اعدام میشوند و صدایی از این آقایان بلند نمیشود. بسیاری از مخالفان امروزی ولی فقیهِ، در زمان اعدامهای دهه ۶۰ و سالهای بعد از آن صاحب منصب و مقامی بودند و آنزمان و بعد از آن سکوت اختیار کردند. همین آقایان اما زمانیکه یکی از دوستان «خودی»شان چند روزی را در اوین میهمان بود آنچنان داد و فغانی راه میانداختند که بیا و ببین. البته ما «غیرخودی»ها بهدرستی در این داد و فغان ها همراه میشدیم و همراه هستیم چون معتقدیم حقوق انسانی شله زرد نذری نیست که تنها برای دوست و آشنا فرستاد و دیگران را از آن محروم ساخت.
(خواستید مقاله دیگری از من را که چند سال پیش در همین مورد انتشار یافته بخوانید)
ترس میتواند دلیل دیگری برای این سکوت شرم آور باشد. ترس دفاع از حقوق دیگران و غیر خودیها تنها از ضعف نشانه دارد. سبز دیگری، از همکاران سابق ستاد انتخاباتی جناب کروبی، روز گذشته میگفت «حمله به اشرف از مجاهدین قهرمان خواهد ساخت و بنابراین باید از گسترش اخبار این واقعه جلوگیری بهعمل آورد تا مردم در داخل ایران از ابعاد واقعی آن خبردار نشوند و دلشان به حال مجاهدین نسوزد و نگاهشان به این سازمان مثبت نشود». تحلیلی خطرناک که نه تنها مردم ایران را […}هائی که انتخابشان تنها بر شمار قربانیان استوار است میپندارد، بلکه مبنای اکثریت شدن و حکومت کردن را کتمان حقیقت و دروغ میداند.
۲۲ فروردین ۱۳۹۰ احمد رافت /خودنویس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر