مهاجرانى، چماقدار ديروز، امروز چه مىگويد؟

عطاالله مهاجراني وزير تبليغات رژيم ضدبشري در دولت خاتمي شياد

جناب مهاجرانى، امروز وقتيکه طرح به اصطلاح امنيت اجتماعى احمدىنژاد را مىبينم، آنچه بهخاطرم متبادر مىشود تصوير چماق به دست شما در دهه شصت است

از ميان وبلاگها
وبلاگ دانا:

چه روزگاريست که بايد به حکم بردبارى، چهرههايى را تحمل کنيم که شالوده لمپنيسم و چماقدارى را خودشان ريختند. چه روزگارى است که بايد خطابههاى عدهاى را مستمع باشيم که اگر امروز آتشى زبانه کش بر خانه مستولى است، برافروزاننده هم آنان بودند. چه روزگارى که بايد تاب گزافهگويى افرادى را بياوريم که اگر امروز مىبينيم پس از گذشت سى سال جراحاتى بر پيکر نحيف آزادى نمايان است، هم آنان بودند که سرمست از قدرت، دشنه بر کف بر او هجوم مىبردند. نيش دشنۀ آنان کم نبود، زخم زبان را نيز بدان افزودند. عجب روزگاريست که افرادى براى ما از آزادى بيان سخن ميرانند که پيشتر زمانى دختران و زنان را به بهانههايى هم‌چون بهزعم خودشان بدحجابى در کوى و برزن مورد ضرب و شتم قرار مىدادند، وحشيانه به اجتماعات هجوم مىبردند و هر صداى مخالفى را در گلو خفه مىکردند.

جناب مهاجرانى؛ امروز وقتيکه طرح به اصطلاح امنيت اجتماعى احمدىنژاد را مىبينم، آنچه بهخاطرم متبادر مىشود تصوير چماق به دست شما در دهه شصت است. ديروز در وطن مجرى احکام خمينى بوديد و امروز دريغ از ذرهاى وجدان به عذاب آمده، در فرنگستان نشسته و حکم ارتداد ميدهيد! اما نيک بدانيد که اگر امروز تعيين کننده شما بوديد و نيز شرط تعلق به جنبش سبز حب خمينى بود، ذرهاى ترديد به خود راه نمىدادم و فىالحال رسماًًًًًً اعلام مىکردم که از جنبش سبز خارج شدم. چرا که اگر ملتى بهپاخاست، براى فرو ريختن بناى استبدادى بود که زمانى خمينى پايه ريزش بود و هم‌چون شمايانى پاسبانان اين اَرگ شوم.

عطاالله مهاجرانى در فرنگ چه مىگويد؟

کيهان لندن فروردين ۸۹ ـ عطاالله مهاجرانى: جنبش سبز خواهان حفظ ولايتفقيه است!
در صورت حمله به ايران همه ما در کنار احمدىنژاد خواهيم ايستاد

سيد عطاء الله مهاجرانى، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامى در دولت خاتمى که در لندن زندگى مىکند و خود را يکى از سخنگويان جنبش سبز در خارج از کشور و يکى از اعضاى اتاق فکر اين جنبش به حساب مىآورد، در گفت وگو با هفتهنامه لبنانى ”الوطن العربى“ از جمله گفت:

زمانى که آيتالله خمينى به ترکيه رفت و پس از آن عازم عراق شد، جنبش وى روندى نايکدست داشت و توام با فراز و فرودهايى بود. اين سير نايکدست بودن اعتراضات در واقع سرشت همه انقلابات است. البته بايد در اين جا تاکيد کنم که انقلاب سبز، انقلاب نيست بلکه جنبش اصلاحات است. ما خواهان تغيير و دگرگونى قانون اساسى و حکومت نيستيم بلکه خواهان اصلاح اين دو هستيم.
جنبش سبز خواهان تغيير و درعين حال حفظ ولايتفقيه است. اما ولىفقيه بايد در مقابل مجلس خبرگان پاسخگو باشد. ما معتقديم که خامنهاى بايد حساب پس دهد، زيرا در غيراين صورت خود را فراتر از مسايل جارى قرار مى هد. لازم است که وى در مورد تمام تصميماتى که اتخاذ مىکند پاسخ دهد.
شعار عزل خامنهاى شعار نيروهاى مسلمان جنبش سبز نيست بلکه اين شعار عمدتا از طرف نيروهاى راديکال و بعضى نيروهاى حاشيه جنبش سبز مانند سلطنت طلبان، مارکسيستها و مجاهدين خلق مطرح مىشود.

خواست برکنارى خامنهاى، خواست بعضى نيروهاى راديکال است. رهبران جنبش سبز مانند موسوى و کروبى خواهان برکنارى آيتالله خامنهاى نيستند.
تغيير بر بنيان قانون اساسى امکان پذير است. بهطور مثال وقتى از آزادى صحبت مىکنيم، اين امر با استناد به قانون اساسى امکان پذير است. مثلاًًًًًً حق تظاهرات در قانون اساسى درج شده است. از اين‌رو، خواستههاى جنبش سبز در چارچوب و برپايه قانون اساسى است.

ولى ما به اعتراضات خود بر عليه احمدىنژاد ادامه خواهيم داد، زيرا بر اين باوريم که رياست جمهورى وى فاقد مشروعيت قانونى ست. از اين‌رو، لازم است که برکنارى وى را مطالبه و همواره بر آن تاکيد کنيم.

به اعتقاد من نه آمريکا و نه اسراييل به ايران حمله نخواهند کرد. حمله به ايران بسيار دشوار است. آمريکا در افغانستان و پاکستان با مشکلات عديدهاى روبهروست. از اين‌رو، براى آمريکايىها بسيار دشوار است که در منطقه خاورميانه جنگ جديدى را آغاز کنند. از آن گذشته، حمله به ايران تنها به سود نظام است و موجب تقويت نظام جمهورى اسلامى و تضعيف جنبش سبز خواهد شد.
من در ملاقاتهايى که در موسسه واشنگتن با آمريکايىها داشتم به آنها گفتم که در صورت حمله به ايران، همه ما در کنار احمدىنژاد خواهيم ايستاد.