وارونهگویی مسخره رژیم آخوندی، در وحشت از فروپاشی شبکه مأموران وزارت بدنام در فرانسه
دادگاه پاریس |
رژیم آخوندی، بهدنبال برگزاری جلسه دادگاه پاريس، درحالیکه هنوز دو ماه به صدور حکم قطعی باقی مانده است، در ترس مفرط از فروپاشی شبکه مأموران و مزدوران وزارت بدنام در فرانسه، که از سوی ایوبونه رئیس پیشین مدیریت ضدجاسوسی این کشور برملا شده است، در یک وارونهگویی مسخره و «احمدینژادی» برای سرپوش گذاشتن بر اصل ماجرا و تسکین دادن مأموران سوخته و نیم سوخته، ادعا کرد: حکم دادگاه بهسود احسان نراقی و جهانگیر شادانلو صادر شده و مأموران پیشانی سیاه، از مزدوری برای اطلاعات رژیم مبرا شناخته شدهاند!
بهدنبال برگزاری جلسه دادگاه استیناف پاریس در روز دهم مارس (پنجشنبه ۱۹اسفند ماه جاری) که قراراست حکم خود را ۱۲ماه می(۲۲اردیبهشت سال ۹۰) صادرکند، سپاه پاسداران و اطلاعات بدنام آخوندها به دستور ولیفقیه ارتجاع، در وحشت از مفتضح شدن شبکه مزدوران در جلسه دادگاه استیناف، و در هراس از رسوایی و شکست محتوم، با شتاب بسیار به یک فقره فرار به جلوی دیگر، مبادرت کردند و درمسخرهترین نوع دروغسازی، دو ماه قبل از صدور رأی دادگاه، مدعی پیروزی و مبرا شناختن مأموران خود از هرگونه رابطه و ارتباط با وزارت اطلاعات شدند.
بیتالعنکبوت خامنهای این ادعای ابلهانه را در خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران (۲۱اسفند۸۹) صادر و حسب المعمول سایتهای زنجیرهیی وزارت بدنام آن را غرغره کردند.
جلسه دادگاه استیناف پاریس در روز پنجشنبه ۱۹اسفند، به صحنه رسوایی و محاکمه شبکه اطلاعات آخوندها ومأموران آن تبدیل شد.
کار به جایی رسید که رئیس دادگاه خطاب به یکی از مهرههای وزارت اطلاعات در فرانسه (جهانگیر شادانلو) که درصدد انکار مزدوری خود بود، گفت: آیا تو انتظار داری که برگ حقوق ماهیانهات از وزارت اطلاعات را در اینجا جلوی رویت بگذارند؟!
دوتن از برجستهترین وکلای فرانسه، تیری لوی و ویلیام بوردون، دفاع از ایوبونه نویسنده کتاب «واواک در خدمت آیتاللهها» و موّسسه ناشر این کتاب را برعهده داشتند.
ضربه وارده به وزارت بدنام و شبکه مأموران و مزدوران آن در فرانسه بسیار دردناک و سنگین بود زیرا ایوبونه خود ریاست سازمان ضدجاسوسی فرانسه را در دوران ریاستجمهوری فرانسوا میتران برعهده داشته و بر تمام ترفندهای رژیم و عوامل آن در جزئیات اشراف دارد. آقای ایوبونه در مقام استاندار نیز خدمت نموده و نمایندگی مجلس ملی فرانسه را هم برعهده داشته و از شخصیتهای شناخته شده فرانسوی است.
وکلای برجسته فرانسوی در جلسه دادگاه با ارائه اسناد نشان دادند که احسان نراقی در شکنجه روانی زندانیان سیاسی نقش فعال داشته و مأموران وزارت بدنام اطلاعات را تحت عنوان «مجاهدین سابق» و «اعضای سابق مجاهدین» برای پروندهسازی علیه شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، به سرویسهای فرانسوی معرفی کرده است.
اشتباه محاسبه رژیم آخوندی در این بود که به شیوه احمدینژادی، برای سرپوش گذاشتن بر فضیحت و رسوایی، به همانگونه که در برابر قطعنامههای مجمع عمومی ملل متحد و پارلمان اروپا و در برابر بیانیههای عفو بینالملل و فدراسیون جهانی حقوقبشر و سازمان جهانی علیه شکنجه، نعل وارونه میزند و شاکی و مدعی نقض حقوقبشر در آمریکا و فرانسه و انگلستان میشود تا از مکافات جنایتهای خود در داخل ایران بگریزد، در اینجا هم بیدنده و ترمز به طلبکاری و شکایت از شخصیتی مانند ایوبونه و ناشر کتاب او روی آورده بود.
اما در جلسه دادگاه، حتی نماینده دادستان تصریح کرد: با توجه به تعدد اسناد و مدارک، با توجه به شهود ارائه شده از طرف آقای بونه، با توجه به اینکه او در کتاب خود یک کار کاملاً حرفهای انجام داده است، و با توجه به اینکه نراقی در این فاصله مطالبی گفته است که نوشتههای آقای بونه را در مورد این فرد تأیید میکند، نظر من این است که دادگاه، علاوه بر تایید نکات حکم دادگاه بدوی، مبنی بر رد دعاوی وزارت اطلاعات و تایید مندرجات کتاب «واواک درخدمت آیتاللهها»، در دوفراز باقی مانده نیز به نفع آقای بونه تصمیمگیری خواهد کرد.
-مزدور احسان نراقی که خود از فضیحت و شکست محتوم هراسان بوده و قبلاً هم یک بارجلسه دادگاه را عقب انداخته بود، این بار نیز از شرکت در جلسه دادگاه در روز ۱۹اسفند ۸۹خودداری کرد.
-جهانگیر شادانلو مزدور دیگر وزارت اطلاعات، در برابر رگبار سئوالات وکلای مدافع و در برابر شهادت شهود، گیج و مات شد و راهی جز هرزه درایی سیاسی و بیرون ریختن هیستریک درون مایه کثیف و ننگین خود نیافت.
اما یکی از اعضای نزدیک خانوادگی شادانلو شهادت داد: همه اعضای فامیل بزرگ ما میدانند که جهانگیر شادانلو خودش را به رژیم فروخته و برای وزارت اطلاعات کار میکند.
در جلسه دادگاه، وکلای ایوبونه و ناشر کتاب با ارائه اسناد و مدارک جدید و با شهادت دادن شهود جدید، صحت کلیه مطالبی را که ایوبونه درباره مزدور احسان نراقی فاش کرده بود، اثبات کردند که:
-نراقی ابتدا با حزب توده کار میکرده و بعد به خدمت ساواک شاه درآمده است
- بعد از انقلاب به خدمت دستگاه سرکوب آخوندی و وزارت اطلاعات درآمده است
-در زندان به شکنجهگران اوین آموزش نحوه شکنجه روانی میداده و در شکنجه روانی زندانیان شرکت داشته است
-در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا درستی اعمال شکنجه علیه مخالفان را توجیه کرده است
-از فتوای خمینی در مورد قتل سلمان رشدی دفاع و آن را توجیه کرده است.
-سپس با وساطت رژیم آخوندی به یونسکو رفته است
-همزمان با شبه کودتای هفده ژوئن ۲۰۰۳ با اسم مستعار علیه مجاهدین کتاب منتشر کرده و مزدوران وزارت اطلاعات را با عنوان مجاهدین سابق به بخش تحقیقات قضایی فرانسه معرفی میکرده است.
در جلسه دادگاه در روز ۱۹اسفند ماه، حقوقدانان برجسته فرانسه، وکیل احسان نراقی و جهانگیر شادانلو، یک فرانسوی بهنام اتدجیان را هم که در واقع وکیل رژیم آخوندی است را بینصیب نگذاشتند وارتباطات مستمر او با رژیم آخوندی، درخواست حقالوکاله از احمدینژاد، وبی مایگی حرفهای وسرهمبندی کردنهای او در کار وکالت را یکبهیک در معرض قضاوت دادگاه قرار دادند.
- دکتر رضا غفاری یکی از شاهدان زنده شکنجههای وحشیانه رژیم آخوندی، یکی از شهود حاضر در جلسه دادگاه بود. دکتر رضا غفاری استاد دانشگاه تهران که در زمان شاه هم مدتی در زندان بوده است، در رژیم آخوندی ۶سال را در شکنجهگاههای مختلف بهسر برده ومورد انواع شکنجههای وحشیانه جسمی و روحی قرار گرفته است.
دکتر غفاری همان کسی است که در۲۱آبان ۱۳۷۸ مصاحبه شونده اصلی تلویزیون صدای آمریکا بود، که احسان نراقی از پاریس بر روی خط آمد و با وقاحتی بیمنتها شکنجههای وحشیانه رژیم علیه مخالفان را صددرصد مورد تأیید قرارداد.
دفاعیات ویلیام بوردون وتیری لوی، از صحنههای تکاندهنده دادگاه استیناف پاریس بود.
ویلیام بوردون گفت: «این آخرین جنگ نیروهای پشتیبان مأموران رژیم جمهوری اسلامی است، رژیمی که همه جهان میخواهند هر چه زودتر سند مرگش صادر شود. اگر سند مرگ جمهوری اسلامی تا چند هفته دیگر امضا شود بعضیها [مانند وکیل فرانسوی احسان نراقی] مشتریهای خود را که پولهای کلانی از آنها میگیرند، از دست خواهند داد. مردم ایران اما آزادی خود را بهدست میآورد».
ویلیام بوردون در بخش دیگری از دفاعیات خود گفت: «دو موضوع ساده را میخواهم مطرح کنم: همه آرزو دارندکه رژیم جمهوری اسلامی از بین برود و طرفهای شاکی این پرونده، همانطور که درکتاب آقای بونه آمده است آخرین مأموران دو آتشه این رژیم هستند. این مأموران دو آتشه ویژگی دیگری هم دارند و آن این است که آنها خلع لباس شدهاند. زیرا وقتی که آدم از ساواک به واواک منتقل میشود، وقتی که ارباب خود را تغییر میدهد، نیاز دارد که بهطور وقیحانه و با قدردانی، به اربابان جدید خود باج مضاعف بدهد».
ویلیام بوردون با اشاره به کتاب ایو بونه تأکید کرد: این اولین اثر بسیار عالی و بسیار مستندی است که بهدرستی اعمال سرویسهای مخفی و خون آشامترین و بیرحمانهترین سرویس اطلاعاتی جهان، یعنی سرویسهای اطلاعاتی ایران را، زیر ذرهبین برده و اسرار آن را فاش ساخته است.
حقوقدان برجسته دیگر، تیری لوی نیز با بررسی فنی تکتک موضوعات مورد بحث نشان داد که کلیه ادعاهای مدعی بیوجه و نامعتبر است و آقای بونه در افشای این مطالب با حسننیت کامل عمل کرده است.
تیری لوی، در بخشی از دفاعیات خود گفت: «نراقی اعتراف میکند بعد از اینکه یکی از مقربین شاه بوده است، بعد از اینکه در خدمت ساواک بوده است، و بهدنبال دستگیری و آزادی توسط رژیم ملاها، به خدمت اربابان جدید تهران درآمده و بر اساس دیدگاه خود، همان کاری را که در دوران سلطنت انجام میداد ادامه داده است»... ..
شادانلو یک انجمن تأسیس کرد، انجمنی که در واقع یک آژانس عضوگیری بریدههای مجاهدین برای خدمت به رژیم ایران است... .
شادانلو هم همان کسی است که در سال ۲۰۰۷ در پاریس جلسهیی را ترتیب داده بود که بعداً دادگاه دیگری در پاریس به چاقوکشی و وقایع آن رسیدگی کرد... ..
انتظار میرفت و برنامهریزی شده بود که در همین جلسه آن سینگلتون انگلیسی و شوهر او مسعود خدابنده و همچنین فردی به نام سبحانی شرکت کنند.
شادانلو میدانست که این سه نفر به خوبی نزد ایرانیان بهعنوان مأموران رژیم ایران شناخته شده هستند و بنابراین پیشبینی میکرد که با آوردن آنها به این جلسه، میتوان عکسالعمل ایرانیان شنونده را تحریک نمود. شادنلو به همین خاطر از سوی وزارت اطلاعات آن چیزی را که «حفاظت» مینآمد تدارک دید. به این معنی که دو مزدور کرایه کرد تا در وروی محل بایستند و به جلوگیری از ورود مخالفان ایرانی بپردازند.
این سناریو با خشونت و با ضربه چاقو و یک زخم بیست سانتیمتری به شکم یکی از کسانی که میخواست وارد شود بپایان رسید و تحقیقات قضایی این را ثابت کرد. اما اکنون شادانلو بیاد ندارد و منکر است که توسط پلیس و قاضی تحقیق در چندین نوبت بازجویی شده است و این او بوده است که مرد چاقوکش را اجیر کرده بود تا ضربه چاقو را وارد بیاورد. همان چاقو و زخم ۲۰سانتی که به محکومیت مجرم به زندان قطعی منجر شد. بنابراین تردیدی نیست که شادانلو روابط بسیار نزدیکی با مأموران رژیم دارد و با طیب خاطر به آنها سرویس میدهد.
رفتار وحرکات هیستریک مزدور جهانگیر شادانلو از صحنههای بسیار جالب توجه در جلسه دادگاه بود.
مزدور مزبور که در برابر رگبار سوآلات حقوقدانان، که کارهای او را برای رژیم و علیه مقاومت ایران جلو چشمش میگذاشتند، به دروغ بافی و تناقض گویی حیرتآوری دچار شد و برای مبرا کردن خود از مزدوری اطلاعات بدنام آخوندها به رئیس دادگاه میگفت اگر من اطلاعاتی هستم باید دلیل و مدرک بیاورند. رئیس دادگاه در جواب او گفت: میخواهی برگ حقوق ماهیانهات را نشان بدهند؟!
-دادگاه استیناف به هنگام ختم جلسه اعلام کردکه حکم خود را در روز ۱۲ می (۲۲اردیبهشت ۱۳۹۰) صادر و اعلام خواهد کرد.
همزمان رژیم آخوندی که رسوایی و سنگینی ضربه وارده را برنمیتابد، از ترس و استیصال در یک فرار به جلو ابلهانه دو ماه قبل از صدور حکم، از پایان ماجرا و محکومیت موهوم رئیس پیشین ضدجاسوسی فرانسه خبر داد!
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس ۲۱اسفند، بهفرموده ولیفقیه ارتجاع نوشت: «مرحله دوم دادگاه از ساعت ۱۴ عصر پنجشنبه ۱۹اسفند شروع شده و در ساعت ۲۲ شب به پایان رسید و منجر به محکومیت مجدد مزدور منافقین (ایوبونه) در دادگاه شد. ایوبونه در طول سالهای گذشته بارها به پادگان اشرف سفر کرده و در مراسم مختلف مجاهدین شرکت کرده بود».
در جریان رسیدگی به این پرونده در دادگاه بدوی، پروندهسازی و شکایت وزارت بدنام اطلاعات آخوندها در فرانسه علیه ایوبونه بهخاطر افشای مزدوران و شبکه اطلاعات آخوندی، دادگاه پاریس، شکایت مزدوران: جهانگیر شادانلو، منوچهر شلالی و احسان نراقی را در این باره که در کتاب ایو بونه بهنام «واواک در خدمت آیتاللهها» به غلط به مزدوری برای اطلاعات آخوندها متهم شدهاند، رد کرد.
شکایت مزدوران از سوی شماری از همدستان رژیم و اطلاعات بدنام آن در فرانسه و یک سرویس فرانسوی که در پشت پرونده ننگین۱۷ژوئن قرار داشت پشتیبانی میشد.
اما حکم دادگاه، یک ضربه خرد کننده و بیسابقه به وزارت بدنام شکنجه و جاسوسی رژیم ولایتفقیه بهلحاظ سیاسی و بینالمللی وارد آورد.
بهخصوص که در دادگاه فاکتور هزینهها و درخواستهای مکرر احسان نراقی برای دریافت پول از احمدینژاد در مبارزه علیه مجاهدین در دادگاه برملا شد. بهنحوی که احسان نراقی آلت دست بدنام اطلاعات آخوندها تاب نیاورد و به عربدهکشی پرداخت که منجر به اخراج او از صحنه دادگاه به دستور قاضی در روز ۱۸دسامبر (۲۷آذرماه ۱۳۸۸) گردید.
بهدنبال برگزاری جلسه دادگاه استیناف پاریس در روز دهم مارس (پنجشنبه ۱۹اسفند ماه جاری) که قراراست حکم خود را ۱۲ماه می(۲۲اردیبهشت سال ۹۰) صادرکند، سپاه پاسداران و اطلاعات بدنام آخوندها به دستور ولیفقیه ارتجاع، در وحشت از مفتضح شدن شبکه مزدوران در جلسه دادگاه استیناف، و در هراس از رسوایی و شکست محتوم، با شتاب بسیار به یک فقره فرار به جلوی دیگر، مبادرت کردند و درمسخرهترین نوع دروغسازی، دو ماه قبل از صدور رأی دادگاه، مدعی پیروزی و مبرا شناختن مأموران خود از هرگونه رابطه و ارتباط با وزارت اطلاعات شدند.
بیتالعنکبوت خامنهای این ادعای ابلهانه را در خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران (۲۱اسفند۸۹) صادر و حسب المعمول سایتهای زنجیرهیی وزارت بدنام آن را غرغره کردند.
جلسه دادگاه استیناف پاریس در روز پنجشنبه ۱۹اسفند، به صحنه رسوایی و محاکمه شبکه اطلاعات آخوندها ومأموران آن تبدیل شد.
کار به جایی رسید که رئیس دادگاه خطاب به یکی از مهرههای وزارت اطلاعات در فرانسه (جهانگیر شادانلو) که درصدد انکار مزدوری خود بود، گفت: آیا تو انتظار داری که برگ حقوق ماهیانهات از وزارت اطلاعات را در اینجا جلوی رویت بگذارند؟!
دوتن از برجستهترین وکلای فرانسه، تیری لوی و ویلیام بوردون، دفاع از ایوبونه نویسنده کتاب «واواک در خدمت آیتاللهها» و موّسسه ناشر این کتاب را برعهده داشتند.
ضربه وارده به وزارت بدنام و شبکه مأموران و مزدوران آن در فرانسه بسیار دردناک و سنگین بود زیرا ایوبونه خود ریاست سازمان ضدجاسوسی فرانسه را در دوران ریاستجمهوری فرانسوا میتران برعهده داشته و بر تمام ترفندهای رژیم و عوامل آن در جزئیات اشراف دارد. آقای ایوبونه در مقام استاندار نیز خدمت نموده و نمایندگی مجلس ملی فرانسه را هم برعهده داشته و از شخصیتهای شناخته شده فرانسوی است.
وکلای برجسته فرانسوی در جلسه دادگاه با ارائه اسناد نشان دادند که احسان نراقی در شکنجه روانی زندانیان سیاسی نقش فعال داشته و مأموران وزارت بدنام اطلاعات را تحت عنوان «مجاهدین سابق» و «اعضای سابق مجاهدین» برای پروندهسازی علیه شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران، به سرویسهای فرانسوی معرفی کرده است.
اشتباه محاسبه رژیم آخوندی در این بود که به شیوه احمدینژادی، برای سرپوش گذاشتن بر فضیحت و رسوایی، به همانگونه که در برابر قطعنامههای مجمع عمومی ملل متحد و پارلمان اروپا و در برابر بیانیههای عفو بینالملل و فدراسیون جهانی حقوقبشر و سازمان جهانی علیه شکنجه، نعل وارونه میزند و شاکی و مدعی نقض حقوقبشر در آمریکا و فرانسه و انگلستان میشود تا از مکافات جنایتهای خود در داخل ایران بگریزد، در اینجا هم بیدنده و ترمز به طلبکاری و شکایت از شخصیتی مانند ایوبونه و ناشر کتاب او روی آورده بود.
اما در جلسه دادگاه، حتی نماینده دادستان تصریح کرد: با توجه به تعدد اسناد و مدارک، با توجه به شهود ارائه شده از طرف آقای بونه، با توجه به اینکه او در کتاب خود یک کار کاملاً حرفهای انجام داده است، و با توجه به اینکه نراقی در این فاصله مطالبی گفته است که نوشتههای آقای بونه را در مورد این فرد تأیید میکند، نظر من این است که دادگاه، علاوه بر تایید نکات حکم دادگاه بدوی، مبنی بر رد دعاوی وزارت اطلاعات و تایید مندرجات کتاب «واواک درخدمت آیتاللهها»، در دوفراز باقی مانده نیز به نفع آقای بونه تصمیمگیری خواهد کرد.
-مزدور احسان نراقی که خود از فضیحت و شکست محتوم هراسان بوده و قبلاً هم یک بارجلسه دادگاه را عقب انداخته بود، این بار نیز از شرکت در جلسه دادگاه در روز ۱۹اسفند ۸۹خودداری کرد.
-جهانگیر شادانلو مزدور دیگر وزارت اطلاعات، در برابر رگبار سئوالات وکلای مدافع و در برابر شهادت شهود، گیج و مات شد و راهی جز هرزه درایی سیاسی و بیرون ریختن هیستریک درون مایه کثیف و ننگین خود نیافت.
اما یکی از اعضای نزدیک خانوادگی شادانلو شهادت داد: همه اعضای فامیل بزرگ ما میدانند که جهانگیر شادانلو خودش را به رژیم فروخته و برای وزارت اطلاعات کار میکند.
در جلسه دادگاه، وکلای ایوبونه و ناشر کتاب با ارائه اسناد و مدارک جدید و با شهادت دادن شهود جدید، صحت کلیه مطالبی را که ایوبونه درباره مزدور احسان نراقی فاش کرده بود، اثبات کردند که:
-نراقی ابتدا با حزب توده کار میکرده و بعد به خدمت ساواک شاه درآمده است
- بعد از انقلاب به خدمت دستگاه سرکوب آخوندی و وزارت اطلاعات درآمده است
-در زندان به شکنجهگران اوین آموزش نحوه شکنجه روانی میداده و در شکنجه روانی زندانیان شرکت داشته است
-در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا درستی اعمال شکنجه علیه مخالفان را توجیه کرده است
-از فتوای خمینی در مورد قتل سلمان رشدی دفاع و آن را توجیه کرده است.
-سپس با وساطت رژیم آخوندی به یونسکو رفته است
-همزمان با شبه کودتای هفده ژوئن ۲۰۰۳ با اسم مستعار علیه مجاهدین کتاب منتشر کرده و مزدوران وزارت اطلاعات را با عنوان مجاهدین سابق به بخش تحقیقات قضایی فرانسه معرفی میکرده است.
در جلسه دادگاه در روز ۱۹اسفند ماه، حقوقدانان برجسته فرانسه، وکیل احسان نراقی و جهانگیر شادانلو، یک فرانسوی بهنام اتدجیان را هم که در واقع وکیل رژیم آخوندی است را بینصیب نگذاشتند وارتباطات مستمر او با رژیم آخوندی، درخواست حقالوکاله از احمدینژاد، وبی مایگی حرفهای وسرهمبندی کردنهای او در کار وکالت را یکبهیک در معرض قضاوت دادگاه قرار دادند.
- دکتر رضا غفاری یکی از شاهدان زنده شکنجههای وحشیانه رژیم آخوندی، یکی از شهود حاضر در جلسه دادگاه بود. دکتر رضا غفاری استاد دانشگاه تهران که در زمان شاه هم مدتی در زندان بوده است، در رژیم آخوندی ۶سال را در شکنجهگاههای مختلف بهسر برده ومورد انواع شکنجههای وحشیانه جسمی و روحی قرار گرفته است.
دکتر غفاری همان کسی است که در۲۱آبان ۱۳۷۸ مصاحبه شونده اصلی تلویزیون صدای آمریکا بود، که احسان نراقی از پاریس بر روی خط آمد و با وقاحتی بیمنتها شکنجههای وحشیانه رژیم علیه مخالفان را صددرصد مورد تأیید قرارداد.
دفاعیات ویلیام بوردون وتیری لوی، از صحنههای تکاندهنده دادگاه استیناف پاریس بود.
ویلیام بوردون گفت: «این آخرین جنگ نیروهای پشتیبان مأموران رژیم جمهوری اسلامی است، رژیمی که همه جهان میخواهند هر چه زودتر سند مرگش صادر شود. اگر سند مرگ جمهوری اسلامی تا چند هفته دیگر امضا شود بعضیها [مانند وکیل فرانسوی احسان نراقی] مشتریهای خود را که پولهای کلانی از آنها میگیرند، از دست خواهند داد. مردم ایران اما آزادی خود را بهدست میآورد».
ویلیام بوردون در بخش دیگری از دفاعیات خود گفت: «دو موضوع ساده را میخواهم مطرح کنم: همه آرزو دارندکه رژیم جمهوری اسلامی از بین برود و طرفهای شاکی این پرونده، همانطور که درکتاب آقای بونه آمده است آخرین مأموران دو آتشه این رژیم هستند. این مأموران دو آتشه ویژگی دیگری هم دارند و آن این است که آنها خلع لباس شدهاند. زیرا وقتی که آدم از ساواک به واواک منتقل میشود، وقتی که ارباب خود را تغییر میدهد، نیاز دارد که بهطور وقیحانه و با قدردانی، به اربابان جدید خود باج مضاعف بدهد».
ویلیام بوردون با اشاره به کتاب ایو بونه تأکید کرد: این اولین اثر بسیار عالی و بسیار مستندی است که بهدرستی اعمال سرویسهای مخفی و خون آشامترین و بیرحمانهترین سرویس اطلاعاتی جهان، یعنی سرویسهای اطلاعاتی ایران را، زیر ذرهبین برده و اسرار آن را فاش ساخته است.
حقوقدان برجسته دیگر، تیری لوی نیز با بررسی فنی تکتک موضوعات مورد بحث نشان داد که کلیه ادعاهای مدعی بیوجه و نامعتبر است و آقای بونه در افشای این مطالب با حسننیت کامل عمل کرده است.
تیری لوی، در بخشی از دفاعیات خود گفت: «نراقی اعتراف میکند بعد از اینکه یکی از مقربین شاه بوده است، بعد از اینکه در خدمت ساواک بوده است، و بهدنبال دستگیری و آزادی توسط رژیم ملاها، به خدمت اربابان جدید تهران درآمده و بر اساس دیدگاه خود، همان کاری را که در دوران سلطنت انجام میداد ادامه داده است»... ..
شادانلو یک انجمن تأسیس کرد، انجمنی که در واقع یک آژانس عضوگیری بریدههای مجاهدین برای خدمت به رژیم ایران است... .
شادانلو هم همان کسی است که در سال ۲۰۰۷ در پاریس جلسهیی را ترتیب داده بود که بعداً دادگاه دیگری در پاریس به چاقوکشی و وقایع آن رسیدگی کرد... ..
انتظار میرفت و برنامهریزی شده بود که در همین جلسه آن سینگلتون انگلیسی و شوهر او مسعود خدابنده و همچنین فردی به نام سبحانی شرکت کنند.
شادانلو میدانست که این سه نفر به خوبی نزد ایرانیان بهعنوان مأموران رژیم ایران شناخته شده هستند و بنابراین پیشبینی میکرد که با آوردن آنها به این جلسه، میتوان عکسالعمل ایرانیان شنونده را تحریک نمود. شادنلو به همین خاطر از سوی وزارت اطلاعات آن چیزی را که «حفاظت» مینآمد تدارک دید. به این معنی که دو مزدور کرایه کرد تا در وروی محل بایستند و به جلوگیری از ورود مخالفان ایرانی بپردازند.
این سناریو با خشونت و با ضربه چاقو و یک زخم بیست سانتیمتری به شکم یکی از کسانی که میخواست وارد شود بپایان رسید و تحقیقات قضایی این را ثابت کرد. اما اکنون شادانلو بیاد ندارد و منکر است که توسط پلیس و قاضی تحقیق در چندین نوبت بازجویی شده است و این او بوده است که مرد چاقوکش را اجیر کرده بود تا ضربه چاقو را وارد بیاورد. همان چاقو و زخم ۲۰سانتی که به محکومیت مجرم به زندان قطعی منجر شد. بنابراین تردیدی نیست که شادانلو روابط بسیار نزدیکی با مأموران رژیم دارد و با طیب خاطر به آنها سرویس میدهد.
رفتار وحرکات هیستریک مزدور جهانگیر شادانلو از صحنههای بسیار جالب توجه در جلسه دادگاه بود.
مزدور مزبور که در برابر رگبار سوآلات حقوقدانان، که کارهای او را برای رژیم و علیه مقاومت ایران جلو چشمش میگذاشتند، به دروغ بافی و تناقض گویی حیرتآوری دچار شد و برای مبرا کردن خود از مزدوری اطلاعات بدنام آخوندها به رئیس دادگاه میگفت اگر من اطلاعاتی هستم باید دلیل و مدرک بیاورند. رئیس دادگاه در جواب او گفت: میخواهی برگ حقوق ماهیانهات را نشان بدهند؟!
-دادگاه استیناف به هنگام ختم جلسه اعلام کردکه حکم خود را در روز ۱۲ می (۲۲اردیبهشت ۱۳۹۰) صادر و اعلام خواهد کرد.
همزمان رژیم آخوندی که رسوایی و سنگینی ضربه وارده را برنمیتابد، از ترس و استیصال در یک فرار به جلو ابلهانه دو ماه قبل از صدور حکم، از پایان ماجرا و محکومیت موهوم رئیس پیشین ضدجاسوسی فرانسه خبر داد!
خبرگزاری سپاه پاسداران موسوم به فارس ۲۱اسفند، بهفرموده ولیفقیه ارتجاع نوشت: «مرحله دوم دادگاه از ساعت ۱۴ عصر پنجشنبه ۱۹اسفند شروع شده و در ساعت ۲۲ شب به پایان رسید و منجر به محکومیت مجدد مزدور منافقین (ایوبونه) در دادگاه شد. ایوبونه در طول سالهای گذشته بارها به پادگان اشرف سفر کرده و در مراسم مختلف مجاهدین شرکت کرده بود».
در جریان رسیدگی به این پرونده در دادگاه بدوی، پروندهسازی و شکایت وزارت بدنام اطلاعات آخوندها در فرانسه علیه ایوبونه بهخاطر افشای مزدوران و شبکه اطلاعات آخوندی، دادگاه پاریس، شکایت مزدوران: جهانگیر شادانلو، منوچهر شلالی و احسان نراقی را در این باره که در کتاب ایو بونه بهنام «واواک در خدمت آیتاللهها» به غلط به مزدوری برای اطلاعات آخوندها متهم شدهاند، رد کرد.
شکایت مزدوران از سوی شماری از همدستان رژیم و اطلاعات بدنام آن در فرانسه و یک سرویس فرانسوی که در پشت پرونده ننگین۱۷ژوئن قرار داشت پشتیبانی میشد.
اما حکم دادگاه، یک ضربه خرد کننده و بیسابقه به وزارت بدنام شکنجه و جاسوسی رژیم ولایتفقیه بهلحاظ سیاسی و بینالمللی وارد آورد.
بهخصوص که در دادگاه فاکتور هزینهها و درخواستهای مکرر احسان نراقی برای دریافت پول از احمدینژاد در مبارزه علیه مجاهدین در دادگاه برملا شد. بهنحوی که احسان نراقی آلت دست بدنام اطلاعات آخوندها تاب نیاورد و به عربدهکشی پرداخت که منجر به اخراج او از صحنه دادگاه به دستور قاضی در روز ۱۸دسامبر (۲۷آذرماه ۱۳۸۸) گردید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر