۱۳۹۲ بهمن ۲۳, چهارشنبه

همیشه یک سوژه هست که مردم را بترساند


محمود سرابی

همیشه یک سوژه هست که مردم را بترساند

دستگاههای تبلیغاتی جهان سرمایه‌داری تنها چند حروف روی کاغذ نیست که هرکس یا هر گروهی براساس عقاید سیاسی‌شان آن را تعریف کنند. سرمایه یعنی ثروت کشورها. بسیاری از کشورها صاحب ثروت خود هستند و آن را ثروت ملی می‌نامند یعنی تمامی افراد آن کشور در تمامی ثروتهای کشورشان سهیم هستند و بسیاری کشورها هم در جهان وجود دارد که ثروت بسیاری هم دارا می‌باشند ولی صاحب آن نیستند و ثروت آنان متعلق به سرمایه داری جهانی است که دولتهای دست نشانده در این کشورها نمایندگان وصول سرمایه‌داران جهانی هستند!؟ تعجب نکنید خیلی پیچیده نیست. برای مثال کشور خودمان ایران را در نظر بگیریم و حتی راه دور هم نرویم و به همین 35 سال اخیر نگاه کنیم. پس از سقوط شاه که حجم دارایی‌های ایران را بر اساس نفت موجود در سال 1357 محاسبه می‌کردند پس از انقلاب حجم ذخایر نفتی ایران باحفر چاههای نفتی زیادی بناگاه چندین برابر قبل از انقلاب شد. سرمایه گاز ایران به طور نجومی بالا رفت. مس، اورانیوم وطلا و... در کنار فرش، پسته، خاویار و ... بناگاه ایرانی جدید با سرمایه‌ای بالاتر از همه کشورهای جهان را ساخت. یعنی با توجه به جمعیت و وسعت کشور حجم درآمدهای ایران در ردیف اول جهان قرار گرفت. ولی هرگز این اعلام نشد زیرا دولت دست نشانده وظیفه‌اش انتقال این ثروت عظیم به خزانه‌های سرمایه‌داران جهانی بود. یعنی اینکه دارایی‌های ایران را نمی‌توان ثروت ملی نام نهاد زیرا عوایدش شامل حال ایرانیان نمی‌شود. ایرانیان نقشی مانند کارمند بانک را بازی می‌کنند و در حالی که رقم‌های درشتی هر روز زیر دستان آنان قرار دارد ولی صاحبش نیستند و باید تقدیم مشتریان خود کنند. ثروت ملی زمانی به افراد کشوری تعلق می‌گیرد که دولت و مجلس و ارتش آن کشور ملی باشند و نمایندگان واقعی مردم خود باشند و حافظ منافع کشورشان باشند. ولی متاسفانه در برابر ما تصویری وجود دارد که به روشنی نشان می‌دهد که در برابر ثروت افزایش یافته در ایران ملت ایران در فقر شدید مالی قرار دارد. بیکاری، اعتیاد، فحشاء، در بالاترین نرخ جهان قرار دارد! آمار نشان می‌دهد که میزان درآمد متوسط ایرانیان در برابر مخارج آنان قابل مقایسه نیست و این عدم تعادل غیرطبیعی درآمد و مخارج باعث شده است کسب درآمد به شیوه‌های غیرمعقول را وارد زندگی روزمره ایرانیان نماید. یعنی اگر چنانچه کسی شانس داشته باشد و مثلاً کارمند دولت یا ارتش یا هر ارگان دیگری باشد، باید پس از پایان وقت اداری به کارهای دیگری هم بپردازد تا بخشی از مخارج خود و خانواده‌اش را تامین کند. این کارهای دوم و سوم از مسافرکشی آغاز می‌شود تا دست فروشی و دلالی و... این در حالی است که چنانچه ثروت ایران ملی بود و درآمد سرانه به طور ملی تقسیم می‌شد درآمد بطور تقریبی برابر با مخارج بود ولی آنچه باعث می‌شود ثروت ملی ایرانیان بر باد رود حکومتی غیر ملی و مردمی بر راس کشور است و در کنارش اقلیتی در حکومت که تمام منابع مالی ایران را در دست گرفته‌اند و در پس پرده سیاست، کلید در سرمایه‌های ایران را در اختیار سرمایه‌داران جهان قرار داده‌اند و عملاً مردم ایران را از حق بهره‌بری از ثروت خود محروم کرده‌اند و در کنار دولت خودفروخته هم بلندگوهایی را جهان سرمایه‌داری به کمک حکومت ضد ایرانی در سراسر جهان راه‌اندازی کرده‌اند تا با استفاده از تکنولوژی سته لایت و اینترنت و مطبوعات راهی خانه ایرانیان شوند و آنان را گمراه کنند و با سوژه‌های عوامفریبانه حمله آمریکا به ایران، تجزیه ایران، اپوزیسیون حکومت ایران خطرناک‌تر هستند. حمایت از یک جناح رژیم و... مردم را می‌ترساند که همین رژیم را تحمل کنند. و این در حالیست که بخشی از بلندگوهای ضد منافع ملی ایرانیان در قالب تلویزیونهایی مانند BBC بخش فارسی، صدای امریکا، ایران فردا، من وتو و... رادیو فردا، رادیو زمانه، تلاششان تامین حفظ منافع دولتهای خارجی وسرپا نگهداشتن همین حکومت ضد ایرانی است که در این باره مفصل بارها و بارها نوشته‌ام! راه مقابله با چنین حکومتی ایجاد شرایط و امکانات بیشتر تکنولوژی و برابری تریبون در صحنه اجتماعی زندگی ایرانیان است تا اپوزیسیون واقعی ایران بتواند وارد خانه‌های ایرانیان شود و حقایق و صورت مسئله اصلی را مقابل چشمشان قرار دهد و آگاهی را به آنان آموزش دهد ولی در عرصه نابرابر مبارزه که ابزار و امکانات آن را تکنولوژی امروز تامین می‌کند دست خالی تلاشها کمتر به نتیجه می‌رسد. در برابر رژیم ایران نیروهایی هم وجود دارند که کمتر نمونه‌هایی مانند آن را به عنوان اپوزیسیون میتوان در جهان یافت ولی سرمایه داران جهانی که در قالب حکومتها خود را نشان میدهند اجازه نمیدهند مردم براستی چهره واقعی مبارزان کشور خود را بشناسند. برای نمونه شورای مقاومت ملی و سازمان مجاهدین خلق که سی و چند سال است به طور واقعی و شبانروز با حکومت ضد ایرانی ملایان در جنگ هستند ولی تنها رژیم در برابرشان نیست بلکه با صدها ترفند سیاست بازان جهانی از جمله امریکا و اروپا هم در ستیز نامریی هستند مانند ملت ایران که چون سال 88 رگ حیات رژیم را قطع کردند ولی سرمایه داری جهانی سراسیمه به کمک رژیم شتافت و با ابزار تبلیغاتی تلویزیونهای خارج از کشور تب انقلاب مردم را پائین آورد و با تزریق زهرآگین رنگ سبز مردم عوام و ساده اندیش را رنگ کرد! باید به دنبال ایجاد فضا و امکانات برای ایرانیانی بود که در این دوران نابرابری امکانات خانه نشین شده‌اند و چنانچه امکاناتی بیابند میتواند تعادل را برهم بزنند و کفه ترازو را به سود مردم ایران ببرند و این تنها راه مقابله در میدانی است که بتوان حرف اپوزیسیون واقعی را در خانه‌های ایرانیان شبانروز رواج داد و آنان را آماده قیام ملی واقعی کرد و در کارزاری ملی و میهنی رژیم و دیوار محافظ آن را فروریخت. رژیم ضد ایرانی جمهوری اسلامی هیچ پایگاه و نفوذی در میان ملت ایران ندارد چون آینده‌ای امیدوارکننده برای هیچکس وجود ندارد و ملت ایران نگران از دست دادن چیزی نیست چون نه امنیت مالی دارد و نه امنیت جانی و نه حتی آسایش و راحتی شیوه زندگی دلخواه خود را دارد بهمین دلیل چنانچه نیروهای گسترده مخالف حکومت دارای امکانات شوند، در کنار اپوزیسیون شورای مقاومت و سازمان مجاهدین می‌توانند دست جهانیان و ریشه حیات حکومت را قطع کنند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر