۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

هادی خرسندی - آوارگان اشرف، سرمازدگان فصل و سیاست!


زنان و مردان در-به-در شهرک اشرف در عراق، که هموطنان مجاهد ما باشند، سر سیاه زمستان وضع ناجوری دارند. اگر هر یک از ما اندکی با ابعاد گستردِۀ خدعه و نیرنگ جمهوری اسلامی آشنا باشیم، درمییابیم که سرچشمۀ این آوارگی و زابرائی و آزار و اذیت کجاست. نیز انصاف میدهیم که در این حال و روز جای تسویه حساب سیاسی با سرمازدگان فصل و سیاست نیست.
من نمیدانم آقای رضا پهلوی، آقای بنی صدر، آن پنجاه عضو مخفی نجات ایران در استکهلم!، و باقی مدعیان سیاسی و دمکراسی، در این مورد چه فکر میکنند و چه میکنند، اما خودم به سهم خودم هر نامه ای را در این مورد امضا کرده ام و هر اقدامی لازم باشد میکنم.

کمترین کارم اینجا، اکنون، اینکه در این رسانۀ شخصی ام، که بازتابش هم کم نیست، بی هیچ منت و چشمداشتی، نامه ای را که آقای کریم قصیم نوشته است، به حکم وظیفه نقل کنم و آرزوی سامان گرفتن هموطنان بد-آورده را داشته باشم. بد-آوردگانی که اگر خوب آورده بودند اکنون بسیار کسانی که به آنها دهن کج میکنند دنبالشان راه افتاده بودند و سهم خودشان را میخواستند!

سلام آقاي خرسندي عزيز, اميدوارم خوب و خوش باشيد, مطلبي كه مي فرستم (ازنظرخودم البته) صاحب اهميت خبررساني است, براي همين به اصغرآقا هم مي فرستم، شايد امكان درج باشد. كريم قصيم

بر گرفته شده از سایت اصغر آقا(هادی خرسندی)

موانع انتقال به .....
مصاحبه با كريم قصيم

پرسش يك: بارديگر اخبار و گزارشهاي نگران كننده اي در باره ساكنان اشرف و بحران انتقال آنها به كمپ ليبرتي به گوش مي رسد. آقاي قصيم, در مصاحبه امروز مي خواهيم مشخصاً از شما بشنويم: موانع انتقال اولين گروه ساكنان اشرف به كمپ ليبرتي- همان طوركه درتفاهم نامه 25 دسامبرپيش بيني شده بود از چه قرارند؟
- با سلام به شما و هموطنان شنونده , دو روزپيش, جمعه سوم فوريه, كنفرانسي در كنگره آمريكا برگزارشد تحت عنوان: « تضمین عدالت و حفاظت برای ساکنان اشرف», در آن جا پیام خانم رزلهتینن, رئیس کمیته خارجی کنگره آمریکا, به اين كنفرانس با اين جملات شروع شد, نقل قول مي كنم:
« به رغم بیانیه های خوش باورانه سازمان ملل متحد و دولت آمریکا، من سخت نگران شرایط ساکنان اشرف هستم. من باور ندارم که یادداشت تفاهم امضاشده بین سازمان ملل و دولت عراق، دربرگیرنده حفاظت کافی برای ساکنان اشرف باشد. به ویژه من از این بابت نگرانم که به رغم تعهدات پیشین، متن یادداشت تفاهم، انتقال داوطلبانه افراد را تضمین/نمیکند. ضمن این که به اجرای منصفانه آن نیز شک و شبهه دارم.»
ملاحظه مي كنيد, وضع اين پرونده و طرح امضاء شده ملل متحد و دولت عراق در ظرف چند هفته به جايي رسيده كه سياستمداران ترازاول كنگره آمريكا باورشان را به كارآمد بودن طرح انتقال و تضمين حفاظت ساكنان اشرف بلكل ازدست داده اند.
شما راست گفتيد, اخبار و گزارشها جملگي مايه نگراني فزاينده اند , وضعيت بحراني و خطرناك شده. فقط يك قلم اين خبر كه سفارت جمهوري اسلامي اعلام كرده در داخل كمپ ليبرتي دفتر كنسولي داير خواهد كرد, به اندازه كافي وحشتناكه – اين عمل درسابقه و سطح جهاني بي سابقه ست, شرايط كمپ اسراء جنگي در كشورهاي اشغال شده توسط نازيها را تداعي مي كند – ,
اين وضعيت كه بوي جنايت ديگري ازآن مي آيد, درظرف چند هفته اخير پيدا شده. در كريسمس گذشته يادداشت تفاهم براي انتقال مسالمت آميز توسط آقاي كوبلر, نماينده و رئيس ملل متحد درعراق با مالكي امضاء شد, البته بدون حضور و موافقت مقاومت. ولي بعد خانم رجوي و ساكنان اشرف انعطاف نشون دادند, همه خوشحال شديم كه يك راه حل مسالمت آميزو مرضي الاطرفين امكان تحقق پيدا كرده بود.
دراين ميان به طورفزاينده اي موانع سياسي متعددي اثرتخريبي داشتند و باعث بهم ريختن طرح شدند ودر نتيجه موانع فراوان تكنيكي نيز به وجود آمدن, طوري كه رويهم ماهيّت و سمتگيري آن طرح عوض شد. كار خراب شد و اكنون خرابي به اندازه اي شدّت يافته كه حالا فقط سفارت جمهوري اسلامي و مالكي به به و چه چه مي كنند. ملل متحد و آقاي كوبلرهم, دراثر تعلل, سستي وسهل انگاري بازيچه عوامل سياسي مخرّب شده اند. درطرف مقابل, همه سازمانهاي حقوق بشري, جمع كثير وكلاي عراقي و بين المللي, سياستمداران اروپايي و آمريكايي, همه و همه نگراني و مخالفتشان با انتقال بالا گرفته. بله, واقعيت اينست كه وضعيت پرونده انتقال ساكنان اشرف بسيار بحراني و نگران كننده شده.

پرسش دوم: پس لطف كنيد, ابتداء موانع سياسي انتقال را توضيح دهيد؟
- به نظرمن مهمترين مانع سياسي طرح حقوق بشري انتقال, مداخله سياست خامنه ايه, سياست رژيم ولايت فقيه ِ كه كماكان مي خواهد به هرترتيبي شده دراين پرونده مداخله كند تا هدف هميشگي خودش, - يعني نابودي جان و حيثيت- اشرفيان برسد. يا توسط موشك اندازي و حمله مسلحانه و كشتار, اين جوري نشد, با وخيم كردن شرايط و زجركشي دراشرف و يا تبديل كمپ ليبرتي به اردوگاه اسراي جنگي ومتلاشي كردن بافت سازماني/ مبارزاتي مجاهدين درآن جا. در واقع , رژيم حقوق پناهجو و پناهنده سرش نمي شود. مثل هميشه قصد جان و نابودي مجاهدين را دارد. سياست رژيم خطرناكترين مانع سياسي راه حل مسالمت آميزو مرضي الطرفينه!
درهمين جهته كه طرح دستگيري 121 نفر را به مالكي ُحقنه كرده, درهمين جهته كه بلافاصله بعد از امضاي« يادداشت تفاهم» وفضاي مسالمتي كه ايجاد شده بود, عواملش دست زدند به موشك پراني و شليك خمپاره به اشرف, درهمين جهته كه مالكي را كشوندند به رسانه هاي خود و آن اتهامات رذيلانه را پخش كردند, همين طورتلاش سفيررژيم درعراق و پخش نقل قولهاي جعلي از جانب كوبلر.
اوج اين سياست هم اعلام دفتر كنسولي در درون كمپ ليبرتي ست. درست مثل حضور افسران اس.اس و گشتاپو در اردوگاههاي پناهندگي فرانسه اشغال شده. آن زمان آزاديخواهان ازشرّ رژيم نازي به فرانسه پناه آورده بودند ولي بعد ازاشغال فرانسه افسران گشتاپو به مديران و گردانندگان كمپهاي پناهندگي خط مي دادند و بالاخره هم جابه جاييهاي اجباري هولوكاستي را سازمان دادند.
مانع سياسي ديگه, شخص مالكي وسياست وي درجهت جلب رضايت خامنه ايه.
به بينيد, پس از امضاي « يادداشت تفاهم» به جاي حفظ و تقويت فضاي مسالمت, به بدترين وجهي شروع كرد به نقض مفاد و تعهدات مندرج در تفاهم نامه. نه تنها محاصره نظامي و تضيقات گوناگون پزشكي, بهداشتي و اختلال در رساندن آب و مواد غذايي به اشرف را ادامه داد و حضوراكيپهاي وزارت اطلاعات آخوندي در جلوي اشرف قطع نشد, بلكه حتي حرمت استاتوي رسمي پناهجوبودن مجاهدين اشرف را نگه نداشت و نگذاشت كميسارياي عالي شروع به كاركند و مصاحبه ها را انجام دهد, مي دانيد كه تا حالا 6 ماه دراين رابطه تلف شده. مالكي , به جاي عمل كردن به مفاد تفاهم نامه, آن مصاحبه هاي رذيلانه را دررسانه هاي رژيم انجام داد و براي خامنه اي خوشرقصي كرد.
مانع سياسي ديگر كه خيلي هم اهميت داره و روي كل پروسه تأثير بسيار منفي و مخرّب گذاشته, فقدان يك اراده سياسي قوي ازجانب مسئولان اين وضعيت , يعني آمريكا و ملل متحد ه.
اگرخانم كلينتون و آقاي كوبلر, يعني فرد مورد نظر و حمايتش, با اراده سياسي قوي و مداوم عمل مي كردند, پاي الزامات اجرايي همان طرح « تفاهم نامه» مي ايستادند, برپايه موضع آقاي بانكيمون , مقاومت را دربررسي شرايط كمپ وبخصوص در ترتيبات اجرايي انتقال مشاركت مي دادند, و خلاصه جهت اجراي يك راه حل حقوق بشري و « مرضي الطرفين» به طورجدّي اعمال اراده سياسي مي كردند, كار به اين جا نمي كشيد كه مالكي به چشم اسيرجنگي به ساكنان اشرف نگاه كند, براي خامنه اي برقصد و سفارت ولي فقيه بخواهد در كمپ «ليبرتي» كنسولگري بزند!
درايام كريسمس گذشته,آمريكا و ملل متحد پا به ميدان گذاشتند, چندروزي بيانيه و ابراز احساسات براي « تفاهم نامه» و بعد حاجي حاجي مكه. درزمينه اجراييات ريش و قيچ را دادن دست مالكي و به طريق اولي دست بختك اصلي.آنها هم درخلاء حضور سياسي قوي و مداوم آمريكا/ ملل متحد, كمپ ليبرتي را به يك « دانشگاه اسلامي» تبديل كردند. مسئوليت اصلي اين اردوگاه اسراي جنگي كه با ماسك ليبرتي تهيه شده درواقع با آمريكا و سوگلي اش ِمستر كوبلرآلماني ست. طبق سنّت و عرف شناخته شده بين المللي, مستر كوبلر مجاز نبود با سفيرخامنه اي در باره پرونده اشرف به صحبت و مشاوره بشيند. ولي ايشان, همانند وزارت خارجه آمريكا در ارتباط با رژيم ولايت فقيه, طرفدار اساساً «صندلي مذاكره» است!

پرسش سوم: آقاي قصيم, مختصري هم راجع به موانع تكنيكي انتقال و بخصوص وضعيت كنوني كمپ موسوم به ليبرتي بگوييد؟
به قول همرزم گرامي آقاي روحاني كه حقوقدان هستند و مي گفتند اخيراً براي مقايسه نگاهي به شرايط و مشخصات قانوني كمپهاي اسراء جنگي انداخته اند, وضعيت كنوني اين «ليبرتي» از مشخصات يك اردوگاه رسمي اسراي جنگي هم بدترست. صد رحمت به گوانتاناموي آمريكايي, ليبرتي عراقي كه مثل عروسك روسي از درون كمپ 40 كيلومتري يك كمپ نيم كيلومتري درآمده , براي زنده ماندن و زندگي (گيرم پناهندگي/ پناهجويي) نه آب آشاميدني دارد, نه آب مصرفي /شستشو و نظافت/, نه غذا و نه امكانات پزشكي و درماني, نه حتي سيستم فاضلاب! به جاي آب ونان و ساير امكانات حيات,تا دلتان بخواد دوربين و شنود و ازاين جور وسايل كار Big Brother ي , جهت دسترسي و مراجعه كنسولگري جاماو احتمالا اجراي طرح غير مسالمت آميز انتقال به دنياي باقي!
خانم غفاري, شما حتماً مي دانيد كه به عنوان پناهجو, آزادي تردد درشهرمحل اقامت از جمله اصول پايه و حق قانوني ست, اما دراين «ليبرتي اسلامي» نه اجازه رفتن به شهر مي دهند, نه امكان مراجعه به پزشك و وكيل و... نه دسترسي بلافاصله به يونامي و نه مي تونيد منتظر چشم آشنايي ازبيرون كمپ باشيد. ديوارها قريب 4 متر ارتفاع و ... ازهمه بدتر و وخيمتر: معلوم نيست دولت عراق از چه ديدي, چه استاتو و موقعيت قانوني به مجاهدين نگاه مي كند؟ و معيار رفتاري با ساكنان چيست, پناهجو؟ زنداني؟ تروريست دستگيرشده/ اسيرجنگي, چي؟... اصلاً معلوم نيست. ولي معلوم شده كه تبعيد شدگان به اين «گولاك», بايد آب و نان و ديگر مايجتاج... را , - با اجازه مخصوص پليس عراق و با اسكورت مربوطه- از بيرون كمپ بخرند,لاكن فقط ازشركتهايي كه جنس حلال داشته ومالكي موافق باشد! مي گويند سپاه قدس بيش از 700 شركت درامورو نيازمنديهاي عمومي درعراق دايركرده! چشم آمريكا و ملل متحد روشن.

پرسش چهارم: راه حل اين وضعيت نابسامان چيست؟
مبناي راه حل ممكن همانست كه آقاي بانكيمون بارها گفته اند: «مرضي الطرفين و بدوراز خشونت». جابه جايي اجباري جنايت عليه بشريت محسوب مي شود و قدغن است. اكنون با اين وضع وخيمي كه پيش آمده پرونده و پروسه انتقال درنوعي بن بست گيركرده. يا بايد ازكل اين انتقال بي معني گذشت و گذاشت كه كميسارياي عالي پناهندگي درهمسايگي اشرف ( براي اين كه نگوييم درخود شهراشرف ) كار مصاحبه ها را سريعاً شروع كند/ بهتراينست كه كميساريا فعلا پناهندگي جمعي اعلام كند كه پروسه شتاب بگيره/ و يا– اگرآمريكا و ملل متحد اصرار به انتقال دارند, راه حل همانست كه اخيراً خانم رجوي پيشنهاد كرده اند:
وكلاي همه طرفهاي قانوناً ذيربط دربروكسل يا يك محل ديگر يك «كميته حقوقي مشترك» تشكيل دهند و يك سند جامع ترتيبات انتقال و شرايط اطمينان بخش سكونت دركمپ ليبرتي را تنظيم كنند و بلافاصله آن به اجراء گذارند.

پرسش پنجم: در همين شرايط كنوني نظرخود شما چيست, انتقال آري يا نه؟
به تجربه تاريخ, به تجربه همين دوسه سال اخير, به خصوص تجربه همين چند هفته كه از امضاي « يادداشت تفاهم » مي گذرد, راستش من به مالكي, به امضاء و قول و حرفهايش اعتماد ندارم. اگر در اين كمپ ليبرتي چیزی برای مخفی کردن نداشتند/ ندارند, اگر دامي نچيده واسارتگاهي تحث اختيار مالكي و افراد كنسولي رژيم نساخته اند , خوب, مي گذاشتند وكلاي مجاهدين, تكنيسينهاي اشرف, اعضاي خانواده و يا دستكم ناظران حقوق بشري وارد بشن و پيش از جابه جايي به آن جا, شرايط را بررسي كنن! چرا مالكي تاكنون اجازه نداده ؟ مگر چه كاسه اي زير نيم كاسه است؟ در كمپ ليبرتي كه حالا اسم بي مسمائي شده, واقعاً چه اتفاقاتي افتاده و چه ترتيباتي داده اند؟ آن طرف پل انتقال كجاست؟ .... بدون پاسخ به اين پرسش, هر قدمي در جهت انتقال به ” ليبرتي” گام گذاشتن روي پلي بازگشت ناپذيرست كه آن طرفش را نمي بينيم , نمي شناسيم وبا شواهدي كه داريم آن طرف اين پل انتقال مي تواند در غرقاب باشد, آن طرف انتقال مي تواند در اسارتگاهي باشد تحت هژموني و قدرت فائقه مأموران كنسولي رژيم ولايت فقيه.
بنابراين خيلي ساده جواب من به پرسش شما اينست, اول بايد وكلاء وارد شوند و گزارش كنند بعد تصميم بگيريم. حتي در زندانها نيز وكلا و اعضاي خانواده اسراء حق بازديد دارند. پس, اول وكلاي عراقي / وكلاي بين المللي از اين نوع ” ليبرتي” بازديد كنن و بعد تصميم بگيريم.

پرسش نهايي: اگر پيامي داريد, بفرماييد؟
هوطنان عزيز, اين يك پيكار حقوق بشري بي نظير است, شمار روبه افزايشي ازوكلاء و فعالان شهيرحقوق بشري, مانند پرفسورالي ويزل, به صراحت گفته اند: شكست و پيروزي اين پيكار ابعادي ملي, منطقه اي و بين المللي خواهد داشت. ازهمه ايرانيان آزاديخواه و طرفدارحقوق بشر خواهش مي كنم, به اين مهم توجه كنند و از هرطريقي كه مي توانند امداد برسونن تا با همبستگي و ياري همگان بتوانيم , به قول فردوسي, ”بدان را زبد دست كوته كنيم».
+ متن پياده شده مصاحبه با راديو ايرآوا (5 فوريه 2012), اندكي تغييرو تبديل ازشنيداري به نوشتاري – قصيم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر