۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

انشقاق درونی باند خامنه ای و تلاش برای ماستمالی آن برای بسیجی و پاسدار

شنبه، ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ / ۱۸ فوریه ۲۰۱۲
AddThis Social Bookmark Button

بعداز حذف باصطلاح اصلاح طلبان با مارک فتنه،در آستانه انتخابات مجلس رژیم، جنگ گرگها به درون باند اخص خامنه ای که خود را اصولگرا میخوانند، کشیده شده است. بطوریکه علیرغم تمام شعارهای وحدتی که خامنه ای سر داده اصولگرایان بیش از ۷ لیست انتخاباتی داده اند
از آنجا که بالا گرفتن اختلافات در باندهای اصلی حاکمیت یعنی جناح خامنه ای, باعث تضعیف روحیه نیروهای مزدور و حقوق بگیر رژیم مانند سپاه و بسیج میشود, این ارگانها توجیهات مضحک و مبتذلی را برای این وضعیت تولید کرده اند. البته آن قدر آش شور است که حتی خود تحلیل گران این باند نیز به اینکه دعوا بر سر تقسیم قدرت و غارت اموال خلق است اعتراف میکنند و مینویسند: « بخشی از اختلافات اصول‌گرایان قطعاً اختلاف بر سر قدرت است.»
اخیرا بریف ها و سخنرانی های داخلی جهت توجیهی برای پاسداران و بسیجی ها براه افتاده است. یکی از این بریف ها در پاسخ به این سوال است که “اصولگرا کیست“؟ در این بریف آمده است:
« ... در عالم سیاست معمولاً جناح حاضر در قدرت اختلاف بیشتری در درون خود، نسبت به جناح خارج از قدرت دارد. اصول‌گرایان نیز از این قاعده مستثنی نیستند. زیرا بر سر نحوه عمل سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی فرهنگی دارای روشها و برنامه متفاوتی هستند.
نکته مهم دیگر اینکه نمی‌توان به اصول‌گرایان نگاه مطلق آرمانی داشت. زیرا اصول‌گرایان یک باند یا حزب یا جناح منسجم از نظر تشکیلاتی نیستند. آنان یک طیف هستند که افراد و گروهها با درجات مختلف در آن جای می‌گیرند.
بخشی از اختلافات اصول‌گرایان قطعاً اختلاف بر سر قدرت است و مبنائی اصولی ندارد. برخی اشخاص و گروهها تلاش می‌کنند تا با برجسته کردن مشکلات دیگران خود را اصول‌گرا بداند.
اصول‌گرایان از منظر صلاحیت‌های اصول‌گرایانه سه دسته‌اند:
۱ـ دسته‌ای که خود را اصول‌گرا می‌دانند و همه هم به اصول‌گرا بودن آنها صحه می‌گذارند.
۲ـ دسته‌ای خود را اصول‌گرا می‌دانند اما مابقی اصول‌گرایان آنان را فاقد صلاحیت برای اصول‌گرائی می‌داند.
۳ـ دسته دیگری که محور آنان احمدی‌نژاد است خود را برتر و با صلاحیت‌تر از اصول‌گرایان می‌دانند و رسانه‌های دولت همچون روزنامه ایران ابائی ندارند که احمدی‌نژاد را جدا از اصول‌گرایان فرض نمایند.
روند نشان می‌دهد که درهر دوره‌ای (که معمولاً شروع این دوره آستانه‌ی انتخابات است)، گروهی جدید وارد می‌شوند و قبلی را متهم به کوتاهی و دور شدن از اصول‌گرائی می‌کنند. همانطور که اصول‌گرایان تحول‌خواه بر راست سنتی خرده گرفتند، امروز جبهه پایداری همه آنان را رد می‌نماید و احمدی‌نژاد و جریان انحراف کل آنان را بی‌خاصیت و غیراصول‌گرا می‌داند. این سنت و فرایند ادامه دارد و مطمئناً در آینده نیز طیفی خواهند آمد و کسانی که امروز در بورس هستند را فاقد صلاحیت می‌دانند.
برای اینکه اصول‌گرائی را تعریف کنیم به دو مؤلفه نیاز داریم که یکی قراردادی و دیگری اصولی است. قرارداد از این نظر که با هم توافق کنیم پیوستار نمره اصولی‌گرائی از چند تا چند است. برخی افراد، اصول‌گرا به کسی می‌گویند که نمره بیست اخذ نماید. برخی تا ۱۵ را هم اصول‌گرا می‌دانند و برخی از ۱۲ به بالا را اصول‌گرا می‌دانند. جوانان آرمانخواه و عدالت طلب و تحول خواه که دور از قدرت و ثروت هستند معمولاً از ۲۰ کوتاه نمی‌آیند و به واقع‌گرائی و مصلحت‌های قدرت تن نمی‌دهد اما سنین بالاتر با تساهل به صحنه می‌نگرند..... اما هستند کسانی که در جرگه اصول‌گرایان وجود دارند و اصول‌گرا نیستند. به طور مثال فردی که در مراسم فوت دروغین سعیده پورآقائی شرکت می‌کند و در اوج فتنه مغازه چهارنبش می‌زند نمی‌تواند اصول‌گرا باشد. کسی که اهل معامله و زد و بند است نباید اصول‌گرا محسوب بشود. اما اینکه مطلوب خود را در فضای یکپارچگی مطلق اصول‌گرایان بدانیم امری خیالی و خوش‌بینانه است. .... »
همانطور که مشاهده میکنید, تحلیل گران سپاه پاسداران در متن این توجیه سیاسی که برای پاسخ به این سوال نوشته که اصولگرا کیست, فرصت را برای تصفیه حساب با سایر باندهای درون جناح خامنه ای حتی در این مقاله از دست نداده و خودشان هم به اختلافات شدید باندهای جناح خامنه ای اعتراف میکنند।

منبع خبر سایت همبستگی ملی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر