۱۳۸۹ آبان ۲۹, شنبه

کشتار مکه در سال ۱۳۶۶
مکه مکرمه
مکه مکرمه
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
مکه، مقدس‌ترین پرستشگاه مسلمانان، میعادگاه هرساله میلیونها مسلمان از سراسر جهان، حریم امنی که یک بار در سال 62 شمسی توسط لشگریان یزید به آتش کشیده شده بود، در سال 1366 به‌وسیله عوامل خمینی به خون کشیده شد.

پس از یزید، خمینی، معروف‌ترین کسی بود که با کشتار حجاج، حرمت مکه را شکست. اگر‌چه یزید، جنایتش را خود به‌عهده گرفت اما خمینی به سرعت، این جنایت را به گردن به قول خودش منافقین انداخت.

شرح ماجرا از زبان رژیم
4روز قبل از عید قربان سال 1366، گروهی از زائران ایرانی در مکه، یک راهپیمایی راه انداختند . این حرکت غیرمعمول به درگیریهای سنگینی با پلیس عربستان منجر شد و سرانجام با کشته‌شدن بیش از 402نفر و مجروح شدن حداقل 649نفر دیگر، به پایان رسید. دستگاه تبلیغاتی خمینی بلافاصله اعلام کرد: این جنایت، کار منافقین بود.
کیهان 10مرداد 1366 از همکاری منافقین و سعودیها در دستگیری زائران ایرانی خبر داد.
روزنامه رسالت 13مرداد 1366 از یک طرح از پیش‌ تعیین‌شده عراقیها و سعودی و منافقین خبر داد.
خامنه‌ای هم گفت: ما حدس می‌زنیم منافقین در این جنایت ددمنشانه دست داشته‌اند (کیهان 27مرداد 66).

2هفته بعد، بنی‌صدر، حدس خامنه‌ای را با اعداد و ارقامی که گویا به او الهام شده بود، تدقیق کرد و در نشریه‌اش نوشت: کشتار هولناک مکه، کار 200نفر از مجاهدین خلق و رنجرهای عراقی همراه آنها و 80مجاهد دیگریست که از ایران و خارج ایران به مکه رفته بودند ( انقلاب اسلامی خارج کشور، شماره 158).

اما خبرگزاریهای بین‌المللی، تصاویری کاملاً متفاوت با آن‌چه که رسانه‌های رژیم ترسیم می‌کردند به دنیا مخابره کردند. خبرگزاری فرانسه گزارش داد:
20هزار پاسدار و بسیجی آموزش‌دیده، توسط تهران برای اغتشاش در مراسم حج در مکه بسیج شده‌ بودند.

عکس‌العمل اولیه رژیم و بازتاب عربستان
در فیلمی که از تلویزیون رژیم پخش شد، گوینده تلویزیون رژیم، تنها اشاره به افراد مسلح پلیس محلی و ضدشورش نمود.
بلافاصله هیأتی شامل آخوند توسلی (نماینده‌ی شخصی خمینی)، معیری (معاون موسوی، نخست‌وزیر وقت ایران)، یکی از معاونان وزارت‌خارجه‌ی خمینی و تعداد دیگری، سریعاً راهی عربستان شدند، ولی دولت عربستان به آنها اجازه‌ ورود نداد.

حقیقت ماجرا از لابلای افشاگریهای باندهای رژیم
اما حقیقت چیست؟ و بالاخره این جنایت را چه کسی مرتکب شد؟
محسن میردامادی و عده‌یی از نفراتش، یکی از دستگاههای دست‌اندرکار جنایت آن‌ روز بودند. یوسف بختیاری از مهره‌های باند خامنه‌ای روز 28اردیبهشت سال 81 در روزنامه حکومتی سیاست روز، این داستان را مفصلاً شرح داده است: کسانی که در سال 66 حج تمتع برگزار نمودند، شاهد قتل‌عام قریب به 500نفر از حجاج ایرانی توسط نیروی نظامی و انتظامی کشور عربستان بودند… عده‌یی از دانشجویان تندرو که بعداً مشخص شد جناب آقای محسن میردامادی و دوستانش جزء این گروه بودند، برنامه‌یی طراحی نموده بودند که بعد از راهپیمایی حجاج که از یکی از میادین مکه به سمت حرم بود، داخل حرم شوند و با تصاحب بلندگوی مسجدالحرام شعار مرگ بر آمریکا و مطالب دیگر را قرائت نمایند که پلیس عربستان از این قضیه مطلع می‌شود و…

در ادامه همان مقاله، خبرگزاری سپاه پاسداران برای تصفیه‌حسابهای باندی از دادگستری رژیم خواست که: گروه تحقیق برای بررسی مسائل پشت‌پرده حج سال 1366 تشکیل دهد تا روشن شود که چگونه بعضی از آقایان که هم‌اکنون شعار اصلاح‌طلبی می‌دهند، در آن سال 66 با حرکات افراطی خویش، زمینه‌ساز آن کشتار فجیع گردیدند.

محسن میردامادی که به اعتراف همین کارگزار رژیم، در کشتار مکه دست داشته، آن سال، معاون نماینده خمینی در حج بود. وی همزمان، معاون دادستان کل رژیم هم بود و سالها هم رئیس کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس بوده است.

کروبی که مسئول حجاج همان سال بود، گفت: من سال ۶۴ نماینده امام بودم و در آن زمان مطابق با دستور امام در مدینه و مکه، مراسم هماهنگ برائت برگزار می‌کردیم. در سال دوم متوجه شدیم یکی از هواپیماهای حجاج با ۱۱۰نفر مسافر بازداشت شده‌اند، بعد از پیگیری این مطلب فهمیدیم، نهادی در ایران با کاروان هماهنگی کرده و در ساکهای حاجیان، مواد منفجره جایگزین کرده‌اند.
این‌چنین بود که سال بعد از آن و پس از شکایت ما، اعراب این‌گونه برخورد کردند و عده‌یی را به‌شهادت رسانیدند (روزنامه حکومتی شرق 10خرداد 1384).

احمدی‌نژاد در جریان مناظره معروفش با موسوی، خیلی روشن حرفهای کروبی را تایید کرد که دولت، همان سالها مواد منفجره به عربستان قاچاق می‌کرده است: من نمی‌خواهم بگویم در دوره جناب آقای موسوی از گذرنامه و فرودگاههایشان چی بردند آن‌جا و دستگیر شد و چه بساطی علیه کشور راه افتاد. اما همین مقدار می‌گویم که رابطه ما با آنها قطع شد. یعنی جوری عمل کردند در دوره آقای موسوی که رابطه از اساس قطع شد با عربستان. من تعجب می‌کنم حالا ایشان الآن نگران رابطه با عربستان هستند.
در همین رابطه آقای منتظری هم در کتاب خاطراتش، به حمل مواد منفجره از اصفهان و توسط یکصد حاجی به مکه، مطالبی بیان داشته است.

پس از بررسی این فاجعه، سؤالی که پیش می‌آید این است که چرا رژیم دست به این کارها می‌زند؟ اساساً چرا یک دولت، به‌رغم همه امکانات دولتی و رسمی که دارد، وارد حیطه تروریسم و کارهای خلاف قانون می‌شود؟

منتظری در کتاب خاطراتش، ضمن یک مطلب دیگر به صحبتی که خودش با خمینی داشته، اشاره می‌کند و می‌گوید: وقتی انقلاب پیروز شد، یک غرور مخصوصی… بیت امام… را فرا گرفت. گویا عالم را مسخر کرده‌ایم و امام هم رهبر جهان اسلام است. امام می‌گفت: دولتها کی هستند؟ ول کن. ما کاری به‌کار دولتها نداریم. (خاطرات منتظری ص 565 و 566)

اما خمینی که سنگ اسلام را به سینه می‌زد، چرا کار یزید را تکرار کرد؟ چرا حریم مکه را زیر پا گذاشت؟ علت این کارهای خمینی و رژیم پس از او چیست؟

اگر به‌خاطر داشته باشید، پارسال و در اوج قیامهای داخلی، خامنه‌ای درحالی‌که مردم را به‌خاطر تظاهرات در شهرها می‌کشت، همزمان به تظاهرات در مکه فراخوان می‌داد. به خوبی واضح است که یک هدف این کارها، پوشاندن بحرانهای داخلی و مشخصاً سایه‌انداختن و تحت‌الشعاع قرار دادن نفی و طردش از جانب مردم ایران است. این، همان فرمولی است که سی سال است این رژیم سعی می‌کند با آن، مسائلش را حل کند. غافل از این‌که به قول کروبی، رئیس‌الحاج سال 66: دوران شعبده‌بازی برای همه ما تمام شد. باید حرف بزنیم و پاسخ بگوییم…

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر