۱۳۸۹ تیر ۳۰, چهارشنبه


قيام سي تير مردم ايران در حمايت از مصدق

دكتر محمد مصدق
دكتر محمد مصدق

«روز 30 تیر1331 روز تجلی اراده خلق

در آنروز خلق، بر ننـگ تسلیم پیروز شد

در آینده از این روزهای طلایی بسیار خواهیم داشت»

(مسعود رجوی در دادگاه نظامی -بهمن 1350)

در تاریخ مردم میهن ما روزهای فراموشی ناپذیر مختلفی به‌ثبت رسیده كه روزهای سرنوشت‌ساز محسوب می‌شوند روزهایی كه عموم مردم ما در غمها و شادیهای آن با یكدیگر سهیم بوده اند‌. روز 30 تیر 1331 از‌جمله یكی از همین روزهاست‌.روزی كه مردم ایران یكپارچه بپا خاستند و در برابر دیكتاتوری سلطنتی یكصدا خواستار بازگشت دكتر مصدق پیشوای نهضت ملی و نخست‌وزیر تنها حكومت ملی ایران شدند. مردم غارت شده ای كه بر روی دریای نفت زندگی می‌كردند اما حاصل رنجشان را قدرتهای استعماری و دربار وابسته به‌آنها یه یغما می‌بردند و مردم ایران در فقر جانكاهی به‌سر می‌بردند.. مصدق كبیرخود درباره قیام 30 تیر مردم ایران گفت :

« روز سی‌ام تیر در تاریخ مبارزات ممتد ملت ایران فراموش‌نشدنی نیست زیرا در این روز تمام افراد ملت از هر طبقه و مقام در مقابل تحریكات اجانب یكدل و یك زبان قیام و اقدام كردند».

طلای سیاه یا بلای خانمانسوز

درست 5 سال قبل از انقلاب مشروطیت ایران یعنی در سال 1280 شمسی (1901 میلادی)، امتیازنامه‌‌‌‌‌‌‌ننگین ”دارسی” برای بهره‌برداری از منابع نفتی تمام خاك ایران به‌استثنای پنج ایالت شمالی، برای مدت شصت سال در كاخ صاحبقرانیه به‌امضای مظفرالدین شاه رسید. به‌موجب این قرارداد صاحب امتیاز انگلیسی حق انحصاری استخراج و حمل و نقل، تصفیه و فروش نفت و لوله كشی تا خلیج فارس و استفاده‌‌‌‌‌‌‌مجانی از زمینهای بایر دولتی و معافیت مالیاتی و گمركی و غیره را به‌دست آورد. مطابق این قرارداد فقط 16 دصد از منافع خالص كمپانی می‌بایست به‌دولت ایران پرداخت می‌شد كه عملاً هم به‌كمتر از 13 درصد می‌رسید و این 13 درصد هم هزینه دربار قاجار می‌شد.

به دنبال جنگ جهانی اول و با توجه به‌اهمیتی كه نفت برای انگلیس پیدا كرد، دولت انگلیس از طریق عامل خود رضاخان قلدر و با صحنه سازی و فریبكاری خائنانه و تحت عنوان ابطال قرارداد دارسی، در هفتم خرداد 1312 قرارداد دیگری را كه به‌قرارداد ننگین 1933 معروف است بازهم به‌مدت 60 سال، به‌امضا رساند. طبق برآورد شركت انگلیسی درآن زمان، 60 سال بعد زمانی بود كه چاههای نفت ایران ته می‌كشید. درحالی‌كه عایدات نفت برای انگلیس صدها میلیون دلار در سال بود مردم ایران به‌خصوص كارگران شركت نفت ازهستی ساقط بودند‌.

اولین خروش مصدق علیه قرارداد ننگین نفتی

دكتر مصدق كه رهبر فراكسیون اقلیت در مجلس چهاردهم بود طی نطقی در آبان ماه

سال 1323 به‌افشاگری علیه قرارداد ننگین 1933 پرداخت و به‌شدت به‌رضا خان حمله كرد. مصدق گفت: ”شاید مادر روزگار نزاید كسی را كه به‌بیگانه چنین خدمتی كند”. از آن پس دولتهای وابسته بعدی نیز هركدام به‌نوعی تلاش داشتند قرارداد استعماری را درموقعیت مناسبی به‌تصویب برسانند. از‌جمله گلشائیان وزیر دارایی شاه در زمان نخست‌وزیری ساعد،

طی یك الحاقیه به‌قرارداد قبلی آن‌‌را با قید فوریت به‌مجلس برد. اما با تلاش دكتر مصدق این لایحه نیز به‌تصویب نرسید و تلاش استعمار و مهره هایش به‌شكست انجامید. ولی این لایحه پیوسته توسط نخست‌وزیران دست نشانده شاه , منصور و رزم آرا و بنا بر خواسته‌‌‌‌‌‌‌دولت انگلیس در مجلس مطرح می‌شد. اما باز هم این مصدق بود كه سرفراز و استوار ایستادگی كرد و هر بار طرح آنانرا به‌شكست كشاند.

مصدق رهبر مبارزات ضد استعماری ملت ایران

دكتر مصدق، با شعار ملی شدن صنعت نفت، مبارزات بسیار پر رنج و خطری را جهت

استیفای حقوق ملت ایران رهبری كرد. و سرانجام در تاریخ 29 اسفند سال 1329 قانون ملی شدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در كمتر از 40 روز بعد، قانون خلع ید از شركت انگلیسی را نیز به‌تصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت توده‌های مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان به‌پیش می‌برد. چنین بود كه در اردیبهشت 1330 نخست‌وزیری مصدق به‌مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی و مردمی دكتر مصدق به‌مذاق دربار ارتجاعی و استعمار انگلیس خوشایندنبود، از همین رو شروع به‌توطئه علیه دكترمصدق كردند.

مصدق صلاحیت دادگاه لاهه را رد كرد

در هفتم خرداد سال 1331، دكتر مصدق صلاحیت دادگاه لاهه را كه برای بررسی شكایت انگلیس علیه ایران تشكیل شده بود رد كرد. دولت انگلیس در پی شكست‌های متعدد در رویاروئی مستقیم با جنبش ضداستعماری مردم ایران و نیز پس از ناكامی‌های پی در پی در صحنه سیاست بین‌المللی، بر آن شد تا توطئه‌های خود را توسط مهره‌ها و مزدوران سرسپرده خویش و در رأس آنها شاه و دربارسلطنتی عملی سازد و دولت ملی مصدق را ساقط كند.

گام دیگری علیه دربار

دكتر مصدق برای كوتاه كردن دست شاه و دربار و خنثی‌ساختن توطئه‌های استعمار، از یكسو و پیش بردن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، خواستار آن شد كه پست وزارت جنگ را كه تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن به‌عنوان ابزار اعمال فشار و اجرای توطئه‌علیه جنبش ضداستعماری مردم و پیشوای آن استفاده می‌كرد بر عهده بگیرد و اعلام كرد كه در صورت تن ندادن شاه به‌این شرط، از نخست‌وزیری استعفا خواهد داد.

شاه كه بقایای سلطنت خودكامه و فاسد خود را در خطر می‌دید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ به‌مصدق مخالفت كرد.

استعفای مصدق

دكتر مصدق در روز 25تیر 1331، از نخست‌وزیری استعفا داد. با استعفای مصدق شاه

فرصت را غنیمت شمرده و قوام‌السلطنه كهنه‌كارترین مهره‌‌‌‌‌‌‌رژیم فئودالی و دربار استعماری را به‌نخست‌وزیری برگزید.

پس از دریافت این فرمان، قوام‌طی اعلامیه‌ی شدیداللحنی مردم را تهدید به‌كشتار نمود و اخطار كرد كه هركس دست به‌مخالفت با دولت او بزند با شدیدترین عكس‌العمل مواجه خواهد شد. در همان روزها، مأمورین انتظامی و یكانهای ارتشی با تانك و زرهپوش به‌خیابانها ریختند.

ایران بپا می‌خیزد

این گونه اقدامات و تهدیدات قوام نتیجه‌بخش نبود. موج اعتراضات توده‌ای علیه انتصاب

قوام به‌نخست‌وزیری از تهران و سایر نقاط كشور برخاست و سیل تلگرافها و نامه‌ها در حمایت و پشتیبانی از دكتر مصدق از سراسر ایران به‌سوی تهران سرازیر شد. سرانجام صبح روز سی‌ام تیرماه سال1331، شهر تهران به‌حالت تعطیل درآمده بود و تظاهرات اعتراضی عظیمی در حال شكل‌گیری بود. كارگران كارخانه‌ها و كارگاهها و هم‌چنین بازار و مغازه‌داران و رانندگان اتوبوس‌های شهری همه دست از كار كشیدند و به‌صفوف تظاهركنندگان پیوستند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای 'یا مرگ یا مصدق'، 'مصدق پیروز است'، 'مرگ بر قوام'، با نیروهای ارتش و شهربانی به‌مقابله برخاستند..

از ساعت 7صبح یك جمعیت انبوه و متراكم از نقاط مختلف تهران به‌سمت بهارستان به‌حركت درآمد. شاه در وحشت از دست دادن كنترل اوضاع به‌ارتش فرمان آتش‌گشودن به‌روی مردم بیدفاع را داد. خون دهها تن از مردم بیگناه شعله قیام سی تیر را برافروخته‌تر كرد، حالا تنها صدایی كه در شهر شنیده می‌شد طنین فریادهای یا مرگ یا مصدق بود.

شهدای سی تیر

قیام مردمی با شدت و حدت ادامه پیدا كرد و سرانجام پس از شهيد و مجروح‌شدن قریب به800 نفر از مردم تهران، شاه كه خود را در برابر عزم سازش‌ناپذیر مردم و حمایت بی‌دریغشان از پیشوای نهضت ملی شكست‌خورده یافته بود، فرمان نخست‌وزیری قوام را لغو كرد و به‌خواست‌های دكتر مصدق گردن گذاشت.

این رستاخیزعظیم ملی ثابت كرد كه مردم ایران با واقع بینی و توجه كامل به‌مصالح خویش راه خود را انتخاب كرده و از آن باز نخواهند گشت.

مصدق در آغوش خلق

ساعت 5.30دقیقه بعد از ظهر 30تیر انبوه مردم مقاومی كه اینك با قیام خونین خود دكتر مصدق را به‌نخست‌وزیری برگزیده بودند، به‌جانب خانه مصدق روانه شدند.

ساعتی بعد مصدق كبیر كه بر بالكن خانه ظاهر شده بود در پاسخ به‌احساسات بی‌شائبه مردم با یاد شهدای قیام ملی30تیر، درحالی‌كه اشك می‌ریخت، با كلامی بریده بریده گفت: « ای كاش مرده بودم، و ملت ایران را این‌طور عزا‌دار نمی‌دیدم. ای مردم من به‌جرأت می‌گویم كه استقلال ایران از دست رفته بود ولی شما با رشادت خود ‌‌آن‌را‌ گرفتید».

وصیت دكتر مصدق

به این ترتیب روز سی تیر1331، به‌عنوان روز قیام مردم علیه دربار ضد مردمی و علیه غارتگریهای استعماری و به‌عنوان روز دفاع از نهضت ملی و پیشوای سازش‌ناپذیرش دكترمصدق در تاریخ معاصر میهن‌مان به‌ثبت رسید.

دكتر مصدق همواره از شهدای این قیام با اشك یاد می‌كرد و وصیت كرده بود كه خود نیز در كنار مزار آنان دفن شود.

ارتجاع آخوندی، رو درروی مصدق و حاكمیت ملی

كاشانی (سَلَف سیاسی خمینی ) و دیگرآخوندهای ارتجاعی ، در جریان نهضت ملی ایران ، رودرروی مصدق و حاكمیت ملت قرارداشتند‌.آنها در جبهه دربار انگلیسی ، به‌نحو هیستریك با مصدق عناد می‌ورزیدند‌.خمینی خود در آن روزگار در جبهه مخالف مصدق بود. او به‌گفته خودش از« سیلی خوردن » مصدق ، شیرین كام بود و از هیچ رذیلت و اهانتی در حق پیشوای نهضت ملی مردم ایران فروگذار نمی‌كرد‌. خمینی در 5 خرداد 1358 دریك واكنش بغایت حقیرانه و حسادت آمیز نسبت به‌بزرگداشت دكتر مصدق دراحمد آباد گفت : « اینها می‌خواهند سرپوش بگذارند روی مقاصد خودشان‌.آن مقاصدی كه برخلاف مسیر ماست، با اسم یكنفری كه ملی است. مسیر ما مسیر نفت نیست ، ملی كردن نفت پیش ما مطرح نیست‌. این اشتباه است‌. ما اسلام را می‌خواهیم ، اسلام كه آمد نفت هم مال خودمان می‌شود ، مقصد ما اسلام است،مقصد ما نفت نیست كه اگر یكنفر نفت را ملی كرده است ، اسلام را كنار بگذارند و برای او سینه بزنند برای هراستخوانی میتینگ راه انداختن به‌دنبال آن با اسلام مخالفت كردن ، قابل تحمل نیست ».

-خمینی در همین سخنرانی با صراحتی فوق ارتجاعی،آخوند و اسلام را یكی دانست و اعلام كرد : « آخوند یعنی اسلام ، روحانیون با اسلام در هم مُدْغَمَند‌.‌...»

روزنامه‌ی رسالت آخوندی در سوم بهمن 1377 حرف دل خمینی و خمینی صفتان در باره مصدق را چنین فرموله كرد: «تاریخ معاصر، او (مصدق) را بی‌ریخت ترین سیاستمدار ایرانی ثبت كرده است.كسی كه اوج سابقه مبارزاتی و مسلمانی اش دوبار خودكشی درراه بیرجند بوده است‌!‌..... مگر او چه گلی بر سرملت زده است كه بر او درود میفرستند‌؟ طرح چهره بی رمق مصدق كه جز رسوایی در تاریخ معاصر چیزی نداشته‌.....در برابر شخصیت عظیمی چون امام ، كه رهبر یك نهضت اسلامی و بنیانگذار یك نظام پرقدرت است باچه اهدافی صورت می‌گیرد‌؟‌.....

از یك سیاستمدار چروكیده و استخوان پوسیده كه حتی در اوج قدرت درایران عددی نبود می‌خواهند به‌عنوان امامزاده‌یی كه دردهای بی درمانشان را درمان كند استفاده نمایند »‌.

آقای مسعود رجوی در مهرماه 1360، تخفیف مصدق و توهین به‌پیشوای فقید نهضت ملی ایران ازسوی خمینی و الگو سازی از مرتجعان قهاری مانند شیخ فضل الله و كاشانی را، با رزترین نمود منكوب كردن همه ارزشهای ملی و میهنی برسرراه دیكتاتوری ارتجاعی، توصیف كرده است.

ادامه راه مصدق درمداری بالاتر

هر چند كه دشمنان قسم‌خورده آزادی و استقلال ایران از پای ننشستند و یك سال بعد از قیام 30 تیر1331، با اجرای یك كودتای ننگین استعماری در 28مرداد سال 1332، تنها حكومت قانونی مردم ایران را سرنگون كردند و حاكمیت دیكتاتوری و سركوب را دوباره تحكیم نمودند، اما هم‌چنان كه مصدق خود در پیامش به‌مناسبت اولین سالگرد سی تیر تأكید كرده بود، نهالی كه در روز سی‌ام تیر ماه كاشته شد، به‌همت آیندگان بارور گردید. جوانانی كه از همه چیز خود گذشته بودند برخاستند تا راهی را كه پیشوای نهضت ملی آغاز كرده بود در مداری متكامل‌ترو در هیأت یك تشكل انقلابی و یك جایگزین و بدیل مردمی و دموكراتیك شورای ملی مقاومت و پایداری پرشكوه مجاهدین و رزم‌آوران آزادی به‌سرانجام و مقصود نهایی برسانند.

درسی از قیام 30 تیر

در قيام سى تير وقتی مردم ایران برای احقاق حقوق خود قیام كردند و در برابر دیكتاتوری شاه، دكتر مصدق را مجددا بر كرسی نخست‌وزیری و رهبری مبارزات ضد استعماری ملت علیه شاه نشاندند، ثابت كردند كه عزم و اراده‌‌‌‌‌‌‌سترگ ملت ایران برای آزادی و رهایی خاموشی ناپذیر است، مشعلی كه پدران ما برافروختند و یكی از فرازهای تابناك آن در قیام 30تیر سال 1331 شعله ور شد، امروز با آگاهی عمیقتر فرزندان ملت ایران ، هر چه شعله ورتر بنیان دیكتاتوری مذهبی حاكم بر این میهن را خواهد سوزاند.

یادواره قیام 30 تیر را با نقل جملاتی چند از سخنان تاریخی دكتر مصدق پیشوای نهضت ملی و ضد استعماری مردم ایران در بزرگداشت قیام قهرمانانه 30 تیر به‌پایان می‌بریم :

«در این روز تاریخی عده ای از گرامی ترین فرزندان ما به‌افتخار شهادت نائل شدند و با خون پاك خود نهال آمال ملت را آبیاری كردند تا به‌همت آیندگان روزی بارور و سایه گستر شود و ملت ایران از نعمت امن ، آسایش و استقلال واقعی و آزادی حقیقی برخوردار گردند ».

« ما نباید زندگانی را به‌هر صورت و كیفیت كه به‌ما عرضه می‌شود دوست بداریم و بدان قانع و خرسند باشیم. اگر زندگانی توأم با آزادی و استقلال نباشد بقدر پشیزی ارزش نخواهد داشت. برای رسیدن به‌این هدف عالی، تاریخ زندگانی ملل بزرگ عالم شاهد مبارزات و مجاهدات و گذشتها و فداكاریهاست. سرنوشت ملت ایران نیز در طول تاریخ خود همواره با اینگونه محرومیتها و مصائب توأم بوده است».



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر