۱۳۸۹ تیر ۲۹, سه‌شنبه

خامنهاى به نفرت مردم از کاشانى و انزواى وى اعتراف مىکند
آخوند مرتجع كاشاني
آخوند مرتجع كاشاني
كوچك نمايى خط خط معمولى بزرگنمايى خط
خامنهاى: شايسته است روز سى تير، ”روز آيتالله کاشانى“ خوانده شود. از همين رو بهجاست که در اين روز، به زواياى مختلف زندگى ايشان پرداخته شود. از اين زوايا مىتوان به ماجراى غمانگيز ترور شخصيت و انزواى آيتالله کاشانى در اواخر عمر ايشان اشاره کرد…
حضرت امام خمينى که از سالهاى دور با آيتالله کاشانى آشنا بودهاند، در همين باره در يک سخنرانى خاطرهيى ناراحتکننده نقل نمودهاند که مرور آن مفيد خواهد بود:
«ما در زمان خودمان هم آقاى کاشانى را ديديم. آقاى کاشانى از جوانى در نجف بودند و يک روحانى مبارز بودند. مبارزه با استعمار، آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ايران هم که آمدند، تمام زندگى‏شان صرف همين معنا شد و من از نزديک ايشان را مى‏شناختم.
در يک وقت وضع ايشان طورى شد که وقتى که از منزل مى‏خواست حرکت کند، فرض کنيد بيايند به مسجد شاه، مسجد شاه مطلع مى‏شد، در نظر داشتند، اعلام مى‏شد [و جمعيت زيادى جمع مىشد] ، اين طور بود وضع ايشان. بعدش ديدند که اگر يک روحانى در ميدان باشد، لابد اسلام را در کار مى‏آورد، اين حتمى است و همين طور هم بود. از اين جهت شروع کردند به جوسازى. آن طور جوسازى کردند که يک سگى را عينک به آن زدند -و آن طور که من شنيدم- عينک زدند و از طرف مجلس آوردند اين طرف و به اسم آيتاللَّه.
و من خودم در يک مجلسى بودم که مرحوم آقاى کاشانى وارد شد در آن مجلس، مجلس روضه بود، هيچکس پا نشد. من پا شدم و يکى از علماى تهران که الآن هم هستند و من جا دادم به ايشان. [ديگران] جا هم ندادند. اين جوّ را درست کرده بودند براى آقاى کاشانى که ديگر از منزلش نمى‏توانست بيرون بيايد، در يک اتاقى محبوس بود در منزلش طورى که‏ نمى‏توانست بيرون بيايد. چند دفعه هم گرفتند چه کردند. آن‌جا هم شکست دادند، مسلمين را شکست دادند».
(صحيفه امام، جلد‏۱۸ ، صفحات ۲۴۸ و ۲۴۹ ؛ سخنرانى در تاريخ ۲۶ آذر ۱۳۶۲ )

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر